آقا مرتضی انقلاب را از طریق امام شناخت
" کاری را که اکنون انجام میدهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچه آموختهام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی در سایهی تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگرچه با سینما آشنایی داشتهام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشتههای خویش را - اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و... - در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیث نفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آن چه که انسان مینویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همهی هنرها این چنین هستند کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوهگر میشود حقیر این چنین ادعایی ندارم ولی سعیم بر این بوده است.""
بخشی از جملات شهید آوینی
به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" جمعی از مسئولین سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت از جمله سردار رضا افروز جانشین سازمان ، سردار کریم پور مدیر مسئول نشریه سازمان، و برادران امیر آبادی و سید وهاب حسینی و جواد علوی از مدیران بسیج پیشکسوتان و جلالی خبرنگار با همسر شهید "مرتضی آوینی" دیدار داشتند.
گزارش این دیدار به شرح ذیل است :
همسر شهید آوینی: آقا مرتضی انقلاب را از طریق امام شناخت
در دوران نوجوانی با شهید آوینی آشنا شدم و به همین خاطر دوران قبل از انقلابش را هم دیده بودم، خانواده مذهبی و روشنفکری بودند، پدرشان مهدس معدن بود و سفرهای داخلی و خارجی بسیاری داشتند و رمانهای بسیاری را مطالعه می کردند مثل بینوایان، نقل قولی از پدر شهید هست که وقتی رمان می خواند در ذهنش خلاصه می کرد و به عنوان یک قصه جدید برای خانواده تعریف می کرد.
به دلیل مسافرت های زیاد تجربیات مختلفی از نظر جغرافیایی، آدم شناسی و ... بدست می آورد.
آقا مرتضی در یک دورانی که در کرمان بودند در سن 17 سالگی نقاشی می کردند، و زمانی که نقاشی کشیده شده، رضایتش را حاصل نمی کرد در چاه می انداختند و دوباره شروع به کشیدن می کرد.اصولا تجربه کردن را دوست داشت.
آقا مرتضی انقلاب را از طریق امام شناخت، وقتی اعتقاد و جامعیت حضرت امام را دید، در واقع روحیاتش عوض شد و وارد عالمی شد که مختصاتش فرق می کرد؛ اهمیت بعضضی از مسائلی که قبلا برایش با اهمیت بود فرق کرده بود.
زندگی مشترک ما یک سال پیش از انقلاب شروع شد و اولین فرزندمان در خرداد 58 بدنیا آمد. من در آن زمان دانشجو بودم و درس و رسیدگی به فرزندمان مجالی برای مشارکتم در امور فرهنگی باقی نمی گذاشت. تا سال 63 صاحب 3 فرزند شده بودیم . تدوین مستندهای جهاد سازندگی و بعدتر ، تدوین و نوشتن متن و گویندگی برای برنامه های هفتگی مستند روایت فتح سبب شده بود ایشان بیشتر شب ها را هم در منزل نباشند؛ طبیعتاً من مشغله زیادی داشتم و نمی توانستم با ایشان همکاری کنم. با پایان جنگ و شروع به کار ایشان در ماهنامه سوره، دوره جدیدی آغاز شد.
فرصتی برای باهم بودن داشتیم و دربازه مقالاتی که می نوشتند و مباحثی که در آنجا مطرح می شد، گفت و گو می کردیم.
در این دوره بود که دغدغه های فرهنگیشان را پی گرفتند. سینما، خصوصا بعد از تجربه عملی ساختن بیش از صد مستند، به یک دغدغه جدی تبدیل شده بود و در این راستا برای بازبینی نظراتشان درباره سینمای غرب، پیگیر آثاری بودند که نسخه ویدئویی آنها به سختی فراهم می شد. برای نوشتن مقاله "عالم هیچکاک" شب ها یکبار فیلم ها را با هم می دیدیم و من دیالوگ هایش را ترجمه می کردم.
در آخرین سال بیش از شهادت ، این نوع امتداد پیدا کردن افکار و دغدغه های هنری و خصوصا سینمایی شان تا محیط خانهو گفت و گو کردن درباره آن به وضوح بیش از گذشته شده بود تا آنجا که زمینه را حتی برای فعالیت مستقل بنده در حوزه نوشتاری و نوشتن نقد فیلم فراهم کرده بودند.
آقا مرتضی را بدون روایت فتح نمی توان در نظر گرفت، شهید آوینی هم با زندگیش و هم با آثارش یک مجموعه کامل است.
بخشی از زنگی نامه شهید آوینی:
شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت.
شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه دربارهی غائلهی گنبد (مجموعهی شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعهی مستند خان گزیدهها) آغاز کرد.
اواخر سال 1370 "موسسهی فرهنگی روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی دربارهی دفاع مقدس بپردازد و تهیهی مجموعهی روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیهی شش برنامه از مجموعهی ده قسمتی "شهری در آسمان" را به پایان رساندند ومقدمات تهیهی مجموعههای دیگری را دربارهی آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعهی محاصره، سقوط و باز پسگیری خرمشهر میپرداخت در ماههای آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامهی وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیستم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام ماند.
روحش شاد و یادش پر رهرو باد
تهیه و تنظیم : میلاد جلالی