امتداد اسلام‌ستیزی غرب در میانمار

امتداد اسلام‌ستیزی غرب در میانمار

 

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"  «عباس حاجی‌نجاری» در روزنامه «جوان» نوشت:

 در حالی که با گذشت زمان عمق جنایات فاجعه‌بار دولت میانمار علیه مسلمانان این کشور آشکارتر می‌شود، به همان میزان هم سکوت خیانت‌بار نهادهای بین‌المللی و اکتفا کردن آنها به صدور بیانیه‌های توخالی، در خوشبینانه‌ترین حالت، نشان از برخوردهای دوگانه آنها با موضوعات انسانی و مفاهیمی چون حقوق بشر و قومیت‌ها دارد.
 
دستگاه‌ رسانه‌ای غرب اگرچه تلاش دارد این جنایات را در حد درگیری‌های مذهبی فرو بکاهد و طبعاً طرفین را در این ماجرا متهم سازد اما دخالت مستقیم ارتش این کشور در این جنایات و سابقه پاکسازی نژادی دولت دست نشانده میانمار نشان از موضوعات فراتر از درگیری‌های مذهبی دارد که در صورت غفلت سران جهان اسلام این پدیده می‌تواند در دیگر کشورهایی که مسلمانان از قدرت ضعیف‌تری برخوردارند تکرار شود، همانگونه که نمونه آن را می‌توان در حمله به مسلمانان در کشورهای اروپایی دید. به عبارت دیگر اگرچه ممکن است برخی برای این فاجعه ریشه تاریخی جست‌وجو کنند، ولی سکوت و همراهی معنادار کشورهای غربی و نهادهای بین‌المللی می‌تواند ناشی از این باشد که عامل اصلی در شکل‌گیری این فاجعه غیر انسانی، نگرانی از رشد اسلام در کشورهای این منطقه است. دولت‌ها در یک اقدام پیشدستانه تلاش دارند با مهاجرت‌های اجباری و نادیده گرفتن حقوق قانونی مسلمانان عملاً روند گرایش به اسلام در این کشورها را معکوس کنند.
 
در این زمینه سخنان رئیس دولت این کشور را می‌توان مورد استناد قرار داد که رسماً تلاش دارد این قتل‌عام انسانی در قرن بیست و یکم را با ادعای ممانعت از ورود افراطی‌گری به این کشور توجیه و از خلع تابعیت مسلمانان و این فجایع ارتش میانمار حمایت کند. این ادعا درحالی است که اسلام از اوایل قرن اول هجری در میانمار گسترش یافت و بازرگانان مسلمان از مسیرهای زمینی که از منطقه غربی میانمار و ایالت آراگان در این کشور می‌گذشت به مناطق غربی چین سفر می‌کردند و بسیاری از این افراد که از نژاد فارس، ترک و عرب بودند در این منطقه اقامت گزیدند و نخستین مناطق مسلمان‌نشین در شرق آسیا در این کشور شکل گرفت.
 
اما فارغ از پیشینه تاریخی حضور مسلمانان جنایات اخیر از چند بعد واجد اهمیت است.
1 ـ حمایت خانم آن سانگ سوچی از این فاجعه می‌تواند ناشی از شخصیت‌سازی‌های کاذبی باشد که غربی‌ها در بستر بهره‌گیری از برخی نهادها و فرصت‌های بین‌المللی برای جهان سوم طراحی کرده‌اند، ‌اعطای جایزه صلح نوبل و استقبالی که اوباما رئیس‌جمهور سابق امریکا از او به عمل آورد، ‌نشان از اهداف بلندمدت غرب برای این منطقه از جهان دارد چرا که پاکسازی نژادی در این کشور و مهره‌چینی برای ایجاد یک حکومت دست‌نشانده غرب در این منطقه حساس جهانی که مشرف بر تنگه مالاگا است عملاً می‌تواند نیازهای آینده غرب در این منطقه را تضمین کند و به همین دلیل است که او فارغ از هر نگرانی از محکومیت نهادهای مدعی حقوق بشری غرب، عملاً از این جنایت حمایت می‌کند. مقام معظم رهبری روز سه‌شنبه در جلسه درس خارج خود این حمایت را مرگ جایزه نوبل قلمداد کردند و یادآور شدند: این قضیه یک قضیه سیاسی است، زیرا مجری آن دولت میانمار است و در رأس آن دولت نیز زنی بی‌رحم قرار دارد که برنده جایزه نوبل بوده و با این اتفاقات در واقع مرگ جایزه صلح نوبل رقم خورد.
 
2 ـ ماجرای میانمار در کنار فجایع غرب و حکام مرتجع عربی علیه مردم یمن، بحرین و سوریه ... نشان‌دهنده ماهیت دوگانه غرب در برخورد با مسائل جهانی است، یعنی آنگاه که عاملان فجایع حکام دست‌نشانده غرب باشند، سکوت محض در برابر آن فجایع در این نهادها حاکم است، اما در شرایطی که یک نظام سیاسی مطلوب غرب نباشد،‌ عملاً از کاهی کوهی ساخته و سلسله قطعنامه‌های محکومیت سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری و به تبع آن تحریم‌های اقتصادی و تهدیدات نظامی حتی عرصه را بر مردم آن کشورها نیز تنگ می‌کند.
 
3 ـ شاید روشن‌ترین پیامد اختلاف‌سازی کشورهای غربی و صهیونیست‌ها در میان کشورهای مسلمان را بتوان در این فاجعه رهگیری کرد. در شرایطی که طبق تعالیم صریح دین مبین اسلام، مسلمانان نمی‌توانند نسبت به مصائب دیگر مسلمانان بی‌تفاوت بوده و تکلیفی دینی برای حمایت از مسلمانان تحت ستم دارند، ‌رخوت و سستی حکام در میان کشورهای مسلمان و اکتفا کردن آنها به چند بیانیه عملاً دولت میانمار را در حمایت از این جنایت جری‌تر کرد، و این در حالی است که ظرفیت‌ کشورهای مسلمان برای فشار بر دولت میانمار و یا دولت‌های حامی آن بسیار زیاد است. مقام معظم رهبری در روز سه‌شنبه ضمن تأکید بر ضرورت اقدام عملی علیه این کشور توسط دولت‌های اسلامی، فشار سیاسی و اقتصادی و تجاری را حداقل انتظار دولت‌ها دانسته و تشکیل کنفرانس سازمان همکاری اسلامی را با موضوع فجایع میانمار ضروری خواندند.
 
4 ـ واکنش دیرهنگام دولت جمهوری اسلامی به این فاجعه نکته دیگری بود که حتی از چشم رسانه‌های ضد انقلاب نیز دور نماند، برای این امر اگرچه دلایل متعددی توسط همین رسانه‌ها بر شمرده شده که اغلب آن نیز قرین به صحت است،‌اما مطالبه رهبری از دولت جمهوری اسلامی به طور قطع باید زمینه‌ساز تحرکی فوق‌العاده در دستگاه دیپلماسی ما باشد. ایشان تأکید می‌کنند که دنیای امروز، دنیای ظلم است و جمهوری اسلامی باید این افتخار را برای خود حفظ کند که علیه ظلم در هر نقطه جهان، چه در مناطق اشغالی توسط صهیونیست‌ها، چه در یمن،‌ چه در بحرین و چه در میانمار موضع صریح و شجاعانه خود را اعلام کند.