شواهدی از پایان "قطعی" قرن استیلای امریکایی در جهان/ نویسنده امریکایی: قدرت آمريكا در تمامی نقاط دنيا رو به زوال است

شواهدی از پایان "قطعی" قرن استیلای امریکایی در جهان/ نویسنده امریکایی: قدرت آمريكا در تمامی نقاط دنيا رو به زوال است

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"  به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ امروزه بسیاری از نویسندگان، نظریه‌پردازان و تحلیل‌گران جهان از افول قدرت امریکا در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی سخن به میان می‌آورند. "گابریل کولکو" یکی از تحلیل‌گران و نویسندگان امریکایی است که به بحث افول قدرت امریکا در زمینه‌های مختلف پرداخته است. 

 

*** قرن استيلاي آمريكايي به پايان مي‌رسد ***

کولکو در کتاب خود که با عنوان «جهان در بحران؛ پایان قرن آمریکایی» توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است، می‌نویسد: اكنون تغيير، درون‌مايه‌ تاريخ بشريت شده است. كمونيسم و سوسياليسم سقوط كرده‌اند، و درست زماني كه كاپيتاليسم پيروز به نظر می‌رسد، بی‌ثباتي به جزء لاينفک آن تبديل شده است و تنها چيزي كه قطعي به نظر مي‌رسد اين است كه اكنون قرن استيلاي آمريكايي به پايان مي‌رسد. 

جهان با سرعتي محيرالعقول در حال تغيير است. ما حداقل از سال 1945 به بعد در ميان تغييرها و دگرگوني‌هاي به شدت عميق زندگي كرده‌ايم. تمامي ايده‌ها و بديهيات قديمي از بين رفته‌اند و ديگر محلي از اعراب ندارند؛ نه‌تنها مفاهيم چپ‌گرايانه به واسطه‌ افول احزاب كمونيست و سوسيال دموكرات در سرتاسر جهان رنگ باخته‌اند، بلكه [مفاهيم و احزاب] جريان اصلي كه بيش از نيم‌قرن در اغلب كشورها حاكميت داشته و داراي اعتماد به نفس فوق‌العاده بوده نيز به پايان راه خود رسيده‌اند. 

اكنون برخي از رهبران آمريكايي دلتنگ بازگشت ثباتي شده‌اند كه به خاطر وجود كمونيسم و اتحاد جماهير شوروي حكمفرما بود و از طرف ديگر كشورهايي مثل چين كه خود را كمونيست مي‌نامند در حال نجات كاپيتاليسم هستند؛ آن هم زماني كه شايد اين نظام بدترين بحران مالي‌اش را بعد از ركود بزرگ در سال 1929 تجربه مي‌كند.

با توجه به بازي‌هاي روزگار و تغييرات بسيار وسيع و نامحدود، و نيز دگرگوني‌هاي به شدت سريع، پيچيده و گيج‌كننده، ما اكنون مجبور به مواجهه با واقعيتي مبهوت‌كننده هستيم؛ واقعيتي كه فراتر از فهم ما و آن‌هايي است كه هميشه بر ملت‌ها حكومت كرده‌اند. بنابراين ما بايد اين تفكرات تصادفي ـ كه بسياري‌شان تقريباً به محض نوشته‌شدن كهنه مي‌شوند ـ در مورد برخي از ابعادِ بسيار مهمِ جهاني كه در آن زندگي مي‌كنيم را بفهميم.

 

*** قدرت آمريكا در تمامی نقاط دنيا رو به زوال است ***

آنچه قطعی به نظر می‌رسد اين است كه اكنون قدرت آمريكا در تمامی نقاط دنيا رو به زوال است و اين امر منجر به تغيير در نقش جهانی آن می‌شود. ايالات متحده تريليون‌ها دلار صرف تكنولوژي‌هايي كرده كه هيچ استفاده‌اي ندارند.

ايالات متحده بايد عواقب سياسي و نظامي اين حقيقت را بپذيرد كه جهان ديگر مانند دوره‌ پس از 1945 به قدرت اقتصادي آمريكا وابسته نيست. آمریکا بايد با اين حقيقت مواجه شود كه تفرعن و جاه‌طلبي‌هايش ديگر محلي از اعراب ندارند. در واقع آمريكا بايد متوجه اين نكته بشود كه اكنون كشورهاي ديگري هم وجود دارند كه داراي قدرت اقتصادي برابر، يا حتي ـ در آينده‌ نزديک ـ بيشتر از آن هستند. امروزه ايالات متحده به اقتصاد جهاني ـ كه روزگاري تحت سيطره‌ خودش بود ـ و كشورهايي كه قدرت يافته‌اند، وابسته شده است. اينكه احتمالاً چه چيزي جايگزينِ قدرت آمريكا خواهد شد نيز نامشخص است. به راستي در آينده چه اتفاقي خواهد افتاد؟ اگرچه اقتصاد جهاني در موقعيتي حساس و بحراني به سر مي‌برد، ايالات متحده بايد نگران مسائل خيلي بيشتري باشد.

به سختي مي‌توان ادعا كرد كه رئيس‌جمهور جورج دبليو بوش، آغازگر افول قدرت آمريكا بوده است؛ افولي كه بعد از جنگ كره شروع شد، در روابط با كوبا استمرار يافت و در ويتنام به اوج خود رسيد. با اين حال بوش جريان افول را تشديد كرد. اكنون قدرت آمريكا در هيچ كجاي جهان، هژمونيک نيست؛ قدرتي كه در نيمكره‌ غربي هم فاقد هژموني است. 

جهان ـ همه جاي جهان ـ در تمامي حوزه‌هاي اقتصادي، سياسي و نظامي، به شدت در تضاد با [منافع آمريكا] حركت مي‌كند. قدرت آمريكا در فرايند عقب‌گرد است. بحران‌هاي غيرمنتظره‌ ديگري نيز هستند كه قدرت آمريكا را به چالش خواهند كشيد؛ بحران‌هايي كه شايد در هر قاره‌اي اتفاق بيفتند. باري، اكنون قرن استيلاي آمريكا به پايان مي‌رسد.