بازخوانی زمینه‌ها و پیامدهای نامه امام به گورباچوف

دکتر جواد منصوری
بازخوانی زمینه‌ها و پیامدهای نامه امام به گورباچوف
در زمستان سال 1367 و در دورانی که اتحاد جماهیر شوروی، یکی از مهم‌ترین همسایگان ایران، با عواقب ناشی از سیاست‌ها و عملکردهای نظام سوسیالیستی و امپریالیستی دست به گریبان بود، حضرت امام خمینی(ره) طی نامه‌ای تاریخی و با ژرف‌نگریِ منبعث از روح الهی خود، گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی را برای برون‌رفت از مشکلات کمونیسم و جلوگیری از سقوط به دامنِ تهیِ امپریالیسم به اسلام دعوت کردند و از خطر فروپاشی انذار دادند. این نامه مهم و تاریخی حضرت امام به گورباچف در شرایط خاص تاریخی صادر شد و تاثیرات اساسی و پیامدهای ویژه‌ای در زمینه‌ بیداری اسلامی و پاسخ‌گویی به سوال‌های فکری بشریتِ تشنه‌ حقیقت داشت.

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"  به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در زمستان سال 1367 و در دورانی که اتحاد جماهیر شوروی، یکی از مهم‌ترین همسایگان ایران، با عواقب ناشی از سیاست‌ها و عملکردهای نظام سوسیالیستی و امپریالیستی دست به گریبان بود، حضرت امام خمینی(ره) طی نامه‌ای تاریخی و با ژرف‌نگریِ منبعث از روح الهی خود، گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی را برای برون‌رفت از مشکلات کمونیسم و جلوگیری از سقوط به دامنِ تهیِ امپریالیسم به اسلام دعوت کردند و از خطر فروپاشی انذار دادند.

این نامه مهم و تاریخی حضرت امام به گورباچف در شرایط خاص تاریخی صادر شد و تاثیرات اساسی و پیامدهای ویژه‌ای در زمینه‌ بیداری اسلامی و پاسخ‌گویی به سوال‌های فکری بشریتِ تشنه‌ حقیقت داشت.

دکتر جواد منصوری که در زمان ارسال پیام تاریخی امام خمینی به دبیر کل کمیته مرکزى حزب کمونیست اتحاد شوروى، به عنوان مشاور آسیا و اقیانوسیه وزیر وقت امور خارجه فعالیت می‌کرد، طی یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، به بررسی زمینه‌ها، آثار و نتایج این نامه تاریخی امام خمینی پرداخته است.

مشروح یادداشت دکتر جواد منصوری را در ادامه می‌خوانید.

در سال 1367 سه اتفاق در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رخ داد که همه آن اتفاقات در نوع خود مهم بود؛ در آن سال بحث قطعنامه 598 مطرح شده بود که به شدت دستگاه‌های سیاسی و نظامی کشور را مشغول کرده بود؛ در دی‌ماه آن سال هم موضوع ارسال نامه تاریخی امام خمینی به گورباچوف پیش آمد و چندی بعد هم فتوای حضرت امام در ارتداد سلمان رشدی صادر شد.

در اینجا به فراخور موضوع، به ماجرای زمینه‌ها، آثار و پیامدهای نامه تاریخی امام خمینی به میخائیل گورباچوف، اشاره می‌کنیم.

در دی‌ماه 1367، آقای دکتر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت در جلسه شورای معاونین، ماجرای نگارش نامه از طرف حضرت امام خطاب به گورباچوف را مطرح کرد. در آن جلسه کسی از مضمون، محتوا و هدف نامه امام اطلاع نداشت. در جلسه بعدی که از مضمون نامه مطلع شده بودیم، بسیار برای ما جالب و قابل تامل بود.

هیئتی تشکیل شد و آن هیئت به سرپرستی آیت‌الله جوادی‌آملی به مسکو رفت و پیام امام را به میخائیل گورباچف ابلاغ کرد. البته گورباچف به زوایا و عمق نامه پی نبرد و از مضامین عمیق پیام امام غافل ماند اما با احترام نسبت به پیام امام رفتار کرد و یادآور شد که اصلاحات دوگانه پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) آغاز شده و به زودی شوروی را به نقطه قوت خواهد رساند.

چند ماه بعد از آن، وزیر امور خارجه شوروی، ادوارد آمبرسیس شواردنادزه از طرف گورباچوف به ایران اعزام شد تا درباره آن نامه با امام ملاقات کرده و نظرات گورباچف را منتقل کند. در این دیدار وزیر امورخارجه شوروى ضمن تسلیم پیام کتبى میخائیل گورباچف به امام محتواى این پیام را به استحضار ایشان رساند و ابراز داشت: «پیام جنابعالى خطاب به دبیر کل کمیته مرکزى حزب کمونیست اتحاد شوروى از مفاهیم فراوان سرشار است... تمامى اعضاى هیأت رهبرى شوروى متن پیام جنابعالى را مطالعه کردند. شکى نیست که ما در موارد عمده‌‏اى اتفاق نظر داریم اما مواردى هم است که ما اختلاف نظر داریم. اما این مهم نیست...» شوارنادزه ادامه داده بود: «در رهگذر ما هم مشکلات بزرگى بود و هم موفقیت‌هاى چشمگیرى بوده هم اشتباهات وخیمى بوده است و نقض حقوق بشر هم بوده که ما این اشتباهات خود را اصلاح مى‌‏کنیم و آن را محکوم مى‌‏کنیم. على رغم تمامى مشکلات ما از دستاوردهاى خود توانستیم دفاع کنیم چون انتخاب مردم راست بوده است...»

خلاصه این که در پایان صحبت‌های شوارنادزه حضرت امام فرموده بودند: «به ایشان بگویید که من مى‌‏خواستم جلوى شما یک فضاى بزرگتر باز کنم... من مى‏‌خواستم دریچه‌‏اى به دنیاى بزرگ، یعنى دنیاى بعد از مرگ که دنیاى جاوید است را براى آقاى گورباچف باز نمایم و محور اصلى پیام من آن بود.» البته حضرت امام جمله دیگری هم خطاب به نماینده گورباچوف فرموده بودند که در آن زمان برای شوارنادزه ترجمه نشد؛ مضمون آن این بود که اینها اصلا حرف ما را نفهمیدند.

بی‌تردید، امام خمینی قضایا را از یک منظر توحیدی، قرآنی و عرفانی بالایی که داشتند می‌دیدند. ایشان که دقیقا سنت‌های الهی را می‌شناختند، بر اساس آن سنت‌ها قضایا را پیشبینی و تحلیل می‌کردند؛ بر اساس اصل «المؤمنِ يَنظُرُ بنورِ اللّه». یا براساس یک اصل قرآنی که می‌فرماید: «وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا». یعنی وقتی سردمداران یک دولت فاسد شدند این اراده قطعی ما است که نابودش کنیم....

بعد از انتشار نامه امام، تحلیل مغرضانه سیاست‌مداران جهانی این بود که ایران بعد از جنگ نیاز به بازسازی دارد، لذا برای بازسازی مجبور است یا به شرق مراجعه کند یا به غرب و از آنجا که به دلیل 150 سال ظلم غرب علیه ایران نمی‌تواند به غرب تکیه کند بنابراین به شرق مراجعه کرده است. این قبیل‌ تحلیل‌ها که اغلب از سوی تحلیلگران غربی مطرح و توسط رسانه‌های آنها پوشش داده می‌شد، کاملا اشتباه بود چرا که شعار "نه شرقی نه غربی" در عمل هم توسط ایران بارها و بارها اجرا شده بود و از آن به بعد هم اجرا شد. اما غربی‌ها نمی‌توانستند بفهمند که محتوای نامه امام چه بود تا این‌که در سال 1371 شوروی فروپاشید. بعد از این بود که غربی‌ها متوجه شدند مضمون نامه امام خمینی چیست. 

مشکلات اقتصادي شوروي بسيار جدي بود. غرب تهديدات دائمي خود را عليه شوروي به کار مي‌گرفت و به همين دليل شوروي چاره‌اي نداشت جز اينکه بخش عظيمي از سرمايه و ثروت خود را به بخش نظامي منتقل کند. بنابراين در حاليکه شوروي قدرتمندترين نيروي اتمي دنيا بود اما عقب‌ماندگي‌هاي زيادي در مسائل مختلف و حتی کشاورزي داشت. از طرف ديگر بحران بيکاري گريبان رهبران شوروي را گرفته بود و همچنين افزايش فساد اداري نيز مشکلات آن‌ها را دوچندان مي‌کرد. گورباچف تصور مي‌کرد با ساماندهي اوضاع اقتصادي و مبارزه با فساد مي‌تواند شوروي را کنترل کند غافل از اينکه مشکلات به حدي بود که اصلاحات ديگر پاسخگو نبود.

بنابراين؛ امام بر اساس آموزه‌هاي وحي و آيات صريح قرآن خبر از فروپاشي شوروي و دیگر مستکبران دادند. اين سنت الهي است که می‌فرماید اگر حکومتی ظلم کند و دچار ناعدالتی شود قطعا نابود خواهد شد. امام بر اساس اين اصل و اصل فطری بودن مالکيت انسان‌ها - که کمونيسم منکر آن بود - فروپاشي شوروي را پيش‌بيني کردند.

واقعیت این است که ذهنيت متفکران و سياستمداران شوروي بر اساس مسائل مادي بود؛ به همين دليل رئيس آکادمي علوم شوروي در سال 68 - که کم کم به فروپاشي شوروی نزديک مي‌شود - مي‌گويد: انقلاب اسلامي تمام چارچوب‌هاي فکري ما را بر هم زد.

فضای جهانی نیز نتوانست نامه امام را به درستی تحلیل کند؛ برداشت جامعه جهاني از اين اقدام امام، ترميم روابط جمهوري اسلامي با شوروي يا همان بلوک شرق بود. تصور اشتباه آن‌ها بر اين بود که انقلاب اسلامي با استفاده از امکانات شرق مي‌خواهد در مقابل غرب ايستادگي کند. برخي هم سياست نه‌ شرقي نه غربي جمهوري اسلامي ايران را زير سؤال بردند. اما نامه امام به تدريج آثار خود را گذاشت. به خصوص وقتی که در سال 1371 فروپاشي شوروی اتفاق افتاد و کمونیسم منحل شد.