رستگاری ابوحامد در یک قدمی اسرائیل

رستگاری ابوحامد در یک قدمی اسرائیل
تل قرین محل شهادت ابوحامد به لحاظ هم جواری و اشراف به بلندی‌های جولان در مرز اسرائیل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود، منطقه‌ای که معراج فرمانده لشکر فاطمیون و جانشینش شهید رضا بخشی شد.

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جنگ سوریه از جنوب شروع شد؛ به زبان ساده‌تر دعوا از جنوب آغاز شد و به شمال گسترش پیدا کرد. در جبهه شمالی به‌خصوص استان‌های حلب و ادلب، ارتش ترکیه از جبهه‌النصره و داعش حمایت می‌کرد و در جبهة جنوبی، در مربع قنیطره، درعا، دمشق و سویدا، ارتش اسرائیل حامی نیروهای تکفیری بود. درمیان شهرهای این مربع، استان درعا و به‌خصوص شهر شیخ مسکین به سبب اشراف و همجواری بلندی‌های این منطقه با بلندی‌های جولان اشغالی (یعنی مرز اسرائیل)، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.

تل قرین کجاست؟

یکی از مناطق ثقل و تجمع تکفیری‌های در این منطقه، کفرناسج و ارتفاعات تل فاطمه بود، تل فاطمه، تل عنتر به عنوان مراکز دیده‌بانی تکفیری‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت. در این میان، اهمیت استراتژیکی تل قرین، در حدود 15 کیلومتری مرز اسرائیل، و در 800 متری منطقه کفرناسج، بیش از دیگر مناطق بود. اهمیت این ارتفاعات از این جهت بود که در صورت تصرف این ارتفاعات به دست نیروهای مقاومت، کفرناسنج دیگر برای تکفیری‌ها امن نبود و نیروهای مقاومت به طور کامل بر روی آن مناطق دید و کنترل داشتند. ازطرفی بازوی اسرائیل در این مناطق قطع می‌شد؛ چرا که این ارتفاعات و مناطق هم‌جوارش محل نقل و انتقال تسلیحات اسرائیلی به مقر تکفیری‌ها در جبهه جنوب و نیز شاهراه تکفیری‌های برای انتقال مجروح و نیروهایشان به اسرائیل بود.

اولین پیش روی ها

پاییز سال 1392، تکفیری‌ها موفق شده بودند تل الحاره را تصرف کنند؛ و در پی آن، تصمیم گرفته بودند به سمت ریف جنوبی دمشق پیشروی کنند، بنابراین مناطق جنوبی سوریه به خصوص استان درعا را محل تاخت و تاز خود قرار داده بودند. از طرفی این اقدامات توسط رژیم غاصب اسرائیل هم به لحاظ لجستیکی و انسانی و تسلیحاتی حمایت می‌شد؛ چرا که آنها قصد داشتند تا به دست تروریست‌های تکفیری، در مرز خود در سوریه منطقه حائل ایجاد کنند. نظام سوریه، با اطلاع از اهداف شوم اسرائیل و نیز خاموش کردن شعله تکفیری‌ها در جنوب، پروژه آزادسازی مناطق جنوبی، کمک به متحدان خود را در دستور کار قرار داد.

در فاز اول این عملیات، که در دی ماه 1393 اجرا شد، نیروهای مقاومت تا شهر دیرالعدس در استان درعا را از تکفیری‌ها پس گرفتند؛ اما شرایط جوی امکان ادامه عملیات را منتفی کرد و پس از تثبیت آن مناطق و مساعد شدن شرایط جوی، دستور اجرای فاز دوم عملیات در اسفندماه 1393، همزمان با ایام فاطمیه، صادر شد. ابتدا نیروها با ماشین‌های سنگین تا نزدیکی الهباریه منتقل شدند. سپس پیاده و به ستون به منطقه رهایی در یک کیلومتری الهباریه حرکت کردند. پیش از وارد عمل شدن نیروهای پیاده، آتش تهیه توپخانه و خمپاره و کاتیوشا الهباریه را زیر آتش گرفت. شهید صدرزاده از آن شب با تعبیر چهارشنبه‌سوری یاد می‌کند. بعد از فروکش کردن آتش تهیه، نیروهای پیاده وارد شهر شدند، اما با تعجب دیدند که شهر خالی از تکفیری‌هاست و آنها عقب نشسته، شهر را خالی کرده‌اند. الهباریه تا ساعت 10 شب، بدون درگیری به تصرف نیروهای مقاومت درآمده بود.

ابوحامد و تصمیم برای یک فتح تاریخی

به دستور فرماندهان برای پاکسازی شهر، نیروها در شهر پخش و در مناطق مختلف موضع گرفتند. بین کفرناسج که محل ثقل تکفیری‌ها بود تا الهباریه، حدود 2 و نیم کیلومتر فاصله بود و میان این 2 منطقه (یعنی الهباریه و کفرناسج) تل قرین قرار داشت. ابوحامد همان شب تصمیم گرفت که تل را نیز بگیرند؛ او مطمئن بود که نیروهای فاطمیون می‌توانند به بالای تل برسند. او می‌دانست که درصورت هوشیار شدن دشمن، آنها از روی تل به الهباریه و دیرالعدس مشرف می‌شوند و پیروزی‌های به‌دست آمده با خطر از دست رفتن مواجه می کنند، اما اگر نیروهای مقاومت تل را دراختیار می‌گرفتند، ورق مبارزه به نفع نیروهای مقاومت برمی‌گشت و برتری نظامی با آنها می‌بود. از این رو، ابوحامد موضوع را با فرماندهان ارشد درمیان گذاشت؛ پس از چند دقیقه دستور و اجازه حرکت نیروها به سمت تل قرین صادر شد.

به دلیل شرایط زمین منطقه و نیز مین‌گذاری‌های احتمالی، امکان تردد زرهی به بالای تل وجود نداشت و باید نیروهای پیاده، با حمل تجهیزات سنگین تل را دور می‌زدند و به بالای آن می‌رسیدند. طبق دستور ابوحامد، باید با تعداد اندکی از نیروهای زبده حمله به تل شروع می‌شد. ساعت 12 شب، نیروهای فاطمیون در سه گروه شروع به حرکت کردند؛ از وسط به فرماندهی ابوحامد، از سمت چپ فاتح، و از سمت چپ نیز گروهی دیگر.

شاخ اسرائیل شکسته شد

ساعت یک نیمه شب نیروها از سه طرف روی تل رسیدند و به هم دست دادند و پشت بیسیم اعلام کردند که تل در تصرف ماست. ازطرفی نیروهای حزب‌الله در تل فاطمه (در مجاورت تل قرین) منتظر بودند که از آنجا عملیات کنند. باورشان نمی‌شد که تل قرین به این راحتی تصرف شده باشد. آنها با کسب روحیه از پیروزی رزمندگان فاطمیون، تا صبح، تل فاطمه، حمریت و سلطانه را تصرف کردند.

ابوحامد می‌دانست که تکفیری‌ها خیلی زود هوشیار می‌شوند و تل را مورد حمله گسترده قرار می‌دهند. این موضوع را به نیروهای روی تل مدام یادآوری می‌کرد تا سریع موضع بگیرند. پیش‌بینی ابوحامد درست بود؛ ساعتی بعد آتش تکفیری‌ها شروع شد. آنها همه توانشان را گذاشته بودند که تل را پس بگیرند. ازطرفی اسرائیل هم که مهم‌ترین موضع استراتژیکی خود را از دست داده بود، با همه نوع تسلیحات به حمایت تکفیری‌ها شتافت. پشت بیسیم یکی از فرماندهان ارشد به ابوحامد گفت که «شاخ اسرائیل را شکستی! گل کاشتی»

درمقابل لشکر تا بن دندان مسلح تکفیری‌ها، دست فاطمیون واقعا خالی بود. به خاطر فاصله زیاد توپخانه خودی که در دیرالعدس مستقر بود، زرهی نمی‌توانست روی تل آتش بریزید. چند پیکا، آرپی‌جی7 و سلاح سبک تنها اسلحه رزمندگان فاطمیون بود؛ درحالی‌که تکفیری‌ها از آتش موشک‌ها و سلاح‌های نقطه‌زن اسرائیلی بهره‌مند بودند. تنها چیزی که باعث برتری نیروهای فاطمیون نسبت به تکفیری‌ها بود، صحبت‌ها و روحیه دادن‌های بی‌وقفه ابوحامد بود.

پس از چند ساعت، نیروهای پیاده تکفیری، در پناه آتش توپخانه‌شان، به بالای تل رسیدند و جنگ تن به تن شروع شد. مقاومت جانانه رزمندگان اسلام، باز هم بر لشکر کفر پیروز شد و آنها را مجبور کرد که نزدیک غروب، به سمت کفرناسنج عقب بنشینند. در همین ساعات، دو موشک ازطرف تل عنتر شلیک و به بالای تل اصابت کرد. آنچه مخابره شد، خستگی نبرد را به تن رزمندگان گذاشت و شیرینی پیروزی را بر آنها تلخ کرد؛ 2 ستون فاطمیون دراثر شلیک موشیک فروریخته بود و ابوحامد و فاتح و چند تن از رزمندگان ازجمله مهدی صابری فرمانده گردان علی اکبر، به شهادت رسیده بودند.

تثبیت تل قرین حدود یک هفته طول کشید؛ در این یک هفته اسرائیل تا آنجا که توانست کوشید تا به کمک تکفیری‌ها بازوهای ازدست‌رفته خود در جنوب سوریه را پس بگیرد؛ هدفی که مقاومت جانانه فاطمیون آن را ناکام گذاشت.