دوشنبه 30 آذر 1394 | 09:23
دیدار پیشکسوتان جهاد و شهادت با خانواده شهید اسماعیل دقایقی
مشق شب شهید اسماعیل یادداشت برداری سخنرانی امام خمینی (ره) بود
مشق شب شهید اسماعیل یادداشت برداری سخنرانی امام خمینی (ره) بود
همسر شهید اسماعیل دقایقی: زمانی که امام خمینی (ره ) سخنرانی داشتند چند بار گوش می داد و یادداشت برداری می کرد و به من می گفت این ها مشق شب من است.

 

 

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" تعدادی از پیشکسوتان جهاد و شهادت و دوستان شهید دقایقی روز چهارشنبه 20 آبان با خانواده شهید اسماعیل دقایقی دیدار داشتند، در این نشست صمیمانه که بیش از سه ساعت طول کشید، گفتگویی در خصوص ویژگی های اخلاقی شهید در محیط خانه و محل کار با همسر، پسر شهید و برادر خاکسار  از همرزمان و دوستان شهید مطالبی مطرح گردید که خلاصه ای از آن به این شرح است:

سردار کریم پور که در این دیدار ما را همراهی می کرد  ضمن توجه بیشتر به سیرت شهدا نسبت به نقل خاطرات شهدا گفت : ما دنبال این هستیم سیره شهدا را به تصویر بکشیم و به نسل جوان این ویژگی های فردی شهدا که باعث طی نمودن مسیر الی الله شده را از زبان خانواده شهدا نشر دهیم.

بردار خاکسار با توضیحاتی از دوران فعالیتهای دانشجویی شهید دقایقی اشاره داشتند و گفتند: شهید اسماعیل از سالهای 52 و 53 کانونهایی برای روشنگری و بصیرت افزایی جوان ها به سوی انقلاب شکل داد و پس از قبولی در دانشگاه تهران من در کوی دانشگاه با شهید آشنا شدم.

شهید اسماعیل دقایقی در دانشگاه فعالیتهای گسترده ای در بحث های فرهنگی و سیاسی داشت و به نحوی دانشجو ها را رهبری می کرد، به طوری که زمانی که مشاهده کرد شعارهای مجاهدین خلق با شعارهای امام خمینی(ره) تفاوت دارد بلافاصله موضع گیری کرد و با سخنرانی جلوی نفوذ آنها را به دانشگاه گرفت.

همسر شهید دقایقی که خود از فعالان دانشجویی بوده اند خصوصیاتی از ایشان بیان کردند و گفتند: آقا اسماعیل همانطور که در دانشگاه لیدر بودند در خانواده هم همان نقش را ایفا می کردند و خانواده را رهبری می کردند، برای ما صحبت می کرد، کتاب به ما می داد تا افراد خانواده ی خود را در مسیر انقلاب قرار دهد.

در  سال 52 ساواک ایشان را دستگیر و زندانی کرد و بعد از آزادی،  مبارزه ی ایشان پر رنگ تر شد، به طوری که ما را هم در فعالیتهای سیاسی تشویق می کردند تا حضور داشته باشیم، از سال 56 ما وارد فضای پخش اعلامیه ها، شرکت در تظاهرات و ... شدیم.

بعد از ازدواج من خیلی کم آقا اسماعیل را می دیدم، هر وقت اعتراض می کردم ایشان می گفت: شما قوی  هستی و اختیار بچه ها هم با شما است، به من می گفت: شما باید شخص موثری در جمع باشید و این را با افزایش آگاهی از راه مطالعه  سفارش می کرد.

{همسر و نوه شهید دقایقی}

آقا اسماعیل بسیار پیرو و گوش به فرمان ولایت فقیه بود، زمانی که امام خمینی (ره ) سخنرانی داشتند چند بار گوش می داد و یادداشت برداری می کرد و به من می گفت این ها مشق شب است، حتی جایی می خواستیم برویم آن ها را مطالعه می کرد تا در صحبت ها از آن ها استفاده کند.

با تمام  گرفتاری هایی  که داشت امکان نداشت کتابی جدیدی به بازار بیاید و آن را تهیه و مطالعه  نکند، علاقه ی خاصه به کتاب داشت و اگر قصد دادن هدیه به شخصی داشت کتاب هدیه می داد.

آقا اسماعیل زمانی که خانه بود، آقا ابراهیم پسرشان را به مسجد و نماز جماعت می برد و حتی در 6 سالگی ابراهیم را به مناطق جنگ برد و آن محیط برای تربیت و رشد آقا ابراهیم بسیار مفید بود.

بعد از رسیدن وقت نماز مغرب و عشاء نماز جماعت در منزل شهید اسماعیل دقایقی برگزار شد.

پسر شهید دقایقی برادر ابراهیم دقایقی به قسمتی از وصیت پدر اشاره داشتند و گفتند: پدرم  با وجود این همه صحنه هایی که در جنگ دیده بودند، صحنه ای که رزمندگان زیر بمباران با آرامش می ایستادند و نماز می خواندن را لحظه های ناب جنگ بیان می کنند.

در 6 سالگی که مرا به جبهه برد، یک صحنه در ذهن من ماندگار شد، ساعت 5 صبح بلند شدم دیدم کسی اطراف من نیست، خیلی ترسیدم که کجا رفتند ؟ زمانی که آمدم بیرون از شدت سرما گردنم را نمی توانستم تکان دهم، ولی دیدم در همان لحظه رزمندگان وضو می گیرند، خیلی تعجب کردم.

پدرم توجه ویژه ای به نماز جماعت داشت و اجازه نمی داد نماز جماعت برگزار نشود یا دیر انجام شود، موقع نماز اگر کسی جلو نمی رفت خودش به عنوان پیش نماز می رفت تا نماز جماعت خوانده شود.

{پسر و دختر شهید دقایقی}

دختر شهید اسماعیل دقایقی هم با توجه به سن کم در زمان حیات پدر خاطره ای از شهید نداشتند ولی ویژگی از پدر را جالب دانستند و گفتند: نکته ای که به نظر من در مورد پدرم خاص بود، نظم و برنامه ریزی ایشان بوده، پدر من دفترچه یادداشت هایی داشته که من آنها را نگاه کردم در آن دفترچه برنامه روزانه و کارهایی که انجام دادند را در آن وارد می کردند، مثل یک مدیر با نظم خاصی نوشته است.

برادر ابراهیم دقایقی در انتها به نکته ی جالب از راهپیمایی اربعین امام حسین(ع) اشاره داشتند: بعد از جنگ تنها جایی که صحنه های آن مثل جنگ برای من ویژه و خاص بود سفر اربعین امام حسین(ع) بود، که با وجود سختی راه، سرما، گرما مردم با چه عشقی راهی حرم اباعبدالله می شوند یاد آن سرمای هوا در جبهه می افتم که رزمندگان با چه عشقی وضو می گرفتن و نماز می خواندند.

 

 

تهیه و تنظیم : امین حرثی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.