دوشنبه 13 دی 1395 | 12:50
دختر لاجوردی:
بعد از گذشت 38 سال از انقلاب چه اهدافی محقق شد? و چه اهدافی محقق نشد? و چرا؟
بعد از گذشت 38 سال از انقلاب چه اهدافی محقق شد? و چه اهدافی محقق نشد? و چرا؟

 

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" ، گزارش دیدار هیئت ویژه بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت با خانواده شهید لاجوردی به سرپرستی سردار کریمپور که حاصل این دیدار مصاحبه زیر است:

در ابتدا برادر نوراله امیر آبادی مسئول ارتباطات اعضای هیئت را معرفی و پس از آن دکتر کریمپور اهداف دیدار را برای خانواده شهید لاجوردی تشریح نمود:

دختر شهید بزرگوار لاجوردی:

بعد از گذشت 38 سال از انقلاب چه اهدافی محقق شد? و چه اهدافی محقق نشد? و چرا؟

تشکر می کنم از حضور شما ان شاءالله که شهید عنایت کند وخدا به همه شما ، خیر و برکت بدهد به زندگیتون و آنچه که برای آخرت ذخیره کردید؛ همانطور که مقام معظم رهبری بارها و بارها تاکید فرمودند  امروز زنده نگه داشتن یاد شهداء ارزشش کمتر از کار خود  شهید نیست. این جمله ،جمله خیلی با مفهوم میتونه باشه و خیلی خود ما را به فکر فرو برد، کاری که شهید کرد با کاری که ماها انجام میدهیم خیلی فاصله داره، اما چرا چنین صحبتی را مقام معظم رهبری دارند، به نظر میاد که ما توی این روزمرگی ها توی این غرق شدن درمادیات زندگی ،زرق و برق زندگی اگر این رسالت مهم رو بر دوش خودمون احساس نکنیم و این را به عنوان یک رسالت  ندانیم، یادمون بره که چه کسانی این انقلاب را با خون خودشان آبیاری کردند و این نهال اینقدر خون بپاش ریخته شد تا امروز به شکل یک درخت تنومند درآمده درحالی که همه دشمنان ما در داخل و خارج از کشور هر آنچه در توانشون بود سرمایه گذاری کردند تا بتوانند از بینش ببرند ولی بحمدالله به برکت خون شهدا و به برکت رهبری آگاهانه مقام معظم رهبری که در راستای رهبری امام راحل (ره) هستند تا امروز نتوا نستند به هدفشون برسند؛ خوب یکی از اون چیزهایی که خیلی موثر است همین است که عده ای در این نظام به نظر من از خود بدنه  نظام و اجتماع باشند خیلی بهتر و تاثیر گذارتر است یادآوری کنند  به جامعه به مردم و اقشار مختلف که چه کسانی بودند، با چه اهدافی آمدند و می خواستند تا ما به کجا برسیم ،

انقلابی به پا شد و به ثمر نشست و تا امروز اکنون یا  بعد از گذشت 38 سال ببینیم چقدر از آن اهداف محقق شد، چقدرش محقق نشد. علت اینکه مشکلاتی به وجود آمد و بعضی خواستند که این انقلاب را از مسیر اصلی خودش خارج کنند چی بوده اینها رو خیلی بهتر وقتی آدم  مرام و سیره شهداء رو می خونه و اهداف آنها رو می شناسه متوجه میشه که چرا اینقدر بعضی سعیشون بر این هست که با انواع و اقسام نفوذ که مقام معظم رهبری خیلی هشدار دادند، رسوخ کنند در این بدنه و گاهی اوقات ما به خصوص در فتنه 88 شاهد بودیم که روی خانواده های شهدای شاخص دست می گذاشتند و مقید بودند ،گویی ماموریتی داشتند که از بدنه این خانواده ها برای خودشون نیرو بگیرند و آنها را در برابر نظام قرار بدهند! خب این نشون میده که دشمن دقیقا شناسایی کرد همانطورکه روز اول شناسایی کرد که چه کسانی را باید اول ترور بکنند، همانگونه که شهید مطهری را (اول بارتوسط گروهی که) حالا اسمش گروه فرقان بود شناسایی شد، اما پشت این گروه فرقان چه اندیشه ای بود که دقیقا نشانه گذاری کرده بود شناخته بود که ابتدا شهید مطهری رو هدف  بگیرند و بعد از او  هم افرادی مانند شهید مفتح و بعد از وی شما می بینید در هفتم تیر یکبار عده زیادی از مسئولین رو که حالا از شهید بهشتی گرفته تا بقیه مسئولین ما غیر از نمایندگان مجلس ما که در آن جلسه حضور داشتند با یک بمب گذاری خواستند این نظام رو در حقیقت بزنند .خاطرم هست همان روز در مورد هفتم تیر یکی از کسانیکه که مکرر باهاش تماس میگرفتند که باید شما در این جلسه شرکت کنید، خود شهید لاجوردی بودند که ایشان به واسطه جلسه بسیار مهمی که داشتند نمیرسند به جلسه حزب؛ همون کسی که قرار بوده بمب رو بذاره همون خودش مسئول میشه و مرتب زنگ می زنه به افراد که اینها هم حتما شرکت داشته باشندچون جلسه، جلسه بسیار مهمی است. خوب حالا تا اونجایی که توانستند افراد زیادی رو به شهادت رسوندند، افراد موثری که اینها با تمام وجود پا به صحنه گذاشته بودند، کسی مثل شهید لاجوردی و امثال آنها وقتی که به زندگی آنها نگاه می کنیم می بینیم که با وجودآنکه در زندگی آنها موقعیت های زیاد و خوبی به آنها پا داده بود و از لحاظ سطح رفاه و زندگی می توانستند بهترین زندگی را داشته باشند خوشترین زندگی را داشته باشند؛ از همان دوران مبارزه دست از همه چیز می کشند، یعنی آگاهانه پا به میدان مبارزه می گذارند. خوب مادرم که الان در خدمت ایشون هستیم در سنین کم ازدواج کرده بودند از همون ابتدای ازدواج مکرر میگفتند که پدر دیر به خانه می آمدند و جلسه داشتند حالا به دلیل مسائل مخفی کاری بوده که نباید بازگو می شده و خیال مادر جمع بوده که ایشان در خط امام حرکت می کنند اما همراهی مادر و پشتیبانی ایشون باعث دلگرمی پدر و ثابت قدم تر شدن پدر در این راه می شد.البته خود زندگی مادر که چگونه این مسیر را طی کردند در این چندین سالی که پدر در زندان بودند و مادر با بچه های قدو نیم قد؛ روزایی رو یادم میاد که بدون وسیله می رفتیم زندان قصر ملاقات پدر و ساعت ها در صف ملاقات می ایستادیم تا به ما 10دقیقه وقت ملاقات بدهند و تمام مشکلات مثل چگونگی ملاقات یا رفتار آنها با ما مشکلاتی بودند که مادر با آنها روبرو می شد و بخاطر اون روحیه بسیار خوبی که مادر داشت ما هیچ وقت  فکرواحساس ضعف  نمی کردیم  زمانی که پدر زندان بودند و ما مدرسه می رفتیم یا در کنار اقوام بودیم ، آنها پدرانشان در کنارشون بودند ولی بخاطر اون روحیه بالای مادر و اون توجیهی که ما شده بودیم نه تنها احساس کمبود نمی کردیم بلکه احساس افتخار می کردیم؛ در دوران ستم شاهی رو عرض میکنم، احساس می کردیم خوب بخاطر یک هدف مهم پدرمان در کنارمان نیست و این بواسطه مدیریتی بود که از داخل زندان توسط پدرمان می شود و در خانه هم مادر بود که به نحو احسن انجام می دادند. سیر زندگی شهید لاجوردی رو اگه بخواهیم واردش بشیم خیلی طولانی است من فکر می کنم باید آنچه خود من میدونم واقعا جا دارد که کتاب ها نوشته بشه؛ ببینید شهید لاجوردی رو من با خیلی از افرادی که قبل از انقلاب در زندان بودند ولی بعد از انقلاب بیرون آمدند و بعدها به دلیل شاید چرب و شیرین زندگی به دلیل زرق و برق زندگی به دلیل پست و مقام جایگاهی که گرفتند کم کم گویی خسته شدند از راه مبارزه فاصله گرفتند که مقام معظم رهبری روز 13 آبان در صحبت هاشون اشاره کردند کسانیکه خواهان سازش با آمریکا هستند چند دسته اند یکیشون آنهایی هستند که خسته شدند دیگه بسه، باید دنبال زندگی مرفه، رابطه با آمریکا سفرهای آنچنانی، یک دسته آنهایی که خودشان عامل نفوذ شدند شهید لاجوردی در این موارد ثابت قدم ایستاد و چه در قید حیات و چه در وصیت نامه تاکید کردند که مراقب باشید که دل به دشمن ندهید نفوذی ها را در نظر بگیرید و خودشان در وصیت نامه شان کدهایی دادند که قابل تحلیل است علتش این است که اولا خلوص نیت ایشان بود، یادم هست سال 78 در محضر آقا من موضوعی را مطرح نمودم در مورد دانشجویان و حضرت آقا وقتی که میخواستند توضیح بدهند چون من اول خودم را معرفی کردم اولین چیزی را که درباره شهید لاجوردی گفتند،یک ویژگی خاص داشت و آن اخلاص بود هیچ کاری نبود که ایشان انجام بدهند ولی در آن اخلاص وجود نداشته باشد برای خودنمایی باشد ریا باشد یا به دیگران نشان داده باشند نبود و اگر جایی قرار بود اسمشون را ببرند به عمد کاری میکرد که اسمی از ایشان برده نشود و از شهرت فراری بود خوب اون اخلاصشون باعث شد که کارهاشون جاودانه شود! هرچند که دشمنان خصومتی دارند چون  از شهید لاجوردی ضربه دیدند، که هنوز هم می بینید صحبت های پسر آقای منتظری را پخش می کنندکه توسط پدرشون در رابطه با اعدام منافقین سال 67 اعتراض کردند در حالی که  که شهید لاجوردی را اون موقع  بر کنار کرده بودند آن موقع شهید پستی نداشتند ولی اولین کسی که در تیر رس هدف منافقین قرار گرفت شهید لاجوردی است، چرا چون این تاثیر انقدر عمیق است و تاثیر کار ایشان را زیاد دیدند و ریشه منافقان را شهید لاجوردی بود که قطع کرد این هم بدلیل اون درایت و اون بینش و بصیرتی بود که از زمان زندان های ستم شاهی که ایشان در آن بودند نشآت گرفته بود و اولین کسی که در زندان پی برد ایدئولوژی اینها کتاب شناخت را همانجا نقد میکنه ، یادم هست آن موقع ما سن کمی داشتیم ولی به محض اینکه انقلاب پیروز شد تقریبا 16 ساله بودم منافقین هنوز با اسم مجاهدین خلق فعالیت میکردند و به اسم یکی از گروههای مبارز بودند در مدارس خیلی فعالیت می کردند و سمپات جمع می کردند مرتب تبلیغ می کردند و من اینها را با پدر مطرح کردم ایشان من را راهنمایی کرد یادم هست کتاب منافقین را برادر من و برادرم به آن زبانی که ما متوجه می شدیم به ما گفتند که این کتاب برای شناخت منافقین است و ما کاملا توجیه شدیم و من و برادرم یک روزنامه دیواری تهیه کردیم به نام روشنگر که در مدرسه نصب کردیم و بین بچه ها مطرح و بحث می شد و بچه های مذهبی که جذب منافقین شده بودند با آنها بحث میکردیم و آنها را راهنمایی می کردیم و این شناخت را  آن زمان  شهید به ما دادند که اگر می خواهید با کسی مخالفت کنیم باید پشت سرش یک منطق محکم باشه این شیوه رو امروز هم من معتقدم کلاس هایی که من با دانشجویان دارم و همیشه این را تاکید میکنم .

شهید لاجوردی اولین کسی بود که در زندان متوجه انحراف منافقین شده بود.

یک مورد یادم هست که در روستای شهرستانک که در اطراف استان البرز است رفتیم شب ها جلساتی را با شهید مطهری  ره داشتند که در آن شهید مطهری در مورد مباحث دینی و اعتقادی با شهید لاجوردی خیلی عمیق کار کرده بودند و این ارتباط بین شهید مطهری و پدر و شهید بهشتی برقراربود .این تیزبینی رو اونها متوجه شده بودند یعنی به دلیل همین نوع بصیرت ایشان و هوشیاری در این موارد شهید لاجوردی که در زندان های ستم شاهی اولین کسی بودند که متوجه شدند منافقین التقاط دارند، آن ها را نجس می دانند و در زندانی که  روحانیون که در آن بودند به ایشان ایراد می گیرند و می گفتند این تندروی است که شهید در جواب به آنها میگفتند اینها اصلا خدا را قبول ندارند و ایدئولوژی این ها التقاطی است و آشکارا می گویند به نام خدا و به نام خلق قهرمان از ابتدای شروع به کار شرک را وارد می کنندو اعتقاد ندارند و این تیزبینی شهید لاجوردی باعث انتخاب ایشان شد .وی چون باهوش بودندحتی یک منافق که با ایشان تماس می گیرند و می خواهند ایشان را تخلیه اطلاعاتی بکنند. دو سه بار با لحن دوستانش حرف میزنند شهید لاجوردی میگویند من شما را شناختم و با یکی دو بار شنیدن صدا بهش میگوید که شما منافق هستید و هیچ اطلاعاتی را به آنها نمیدهد و ایشان با این تیزبینی و درایتی که داشتند توانستند شر منافقین را بکنند یادم هست پدرم میگفت در دهه شصت که آن همه ترورها انجام میشد و منافقین در یک روز 30 نفر را ترور کردند ایشان داداستان زندان اوین بودند.

همسر شهید:سخت گیری در رعایت بیت المال از ویژگیهای ثابت شهید لاجوردی بود:

 

یه خاطره از شهید در ذهنم هست،پسرم دو سالش بود سینه پهلو کرده بودند موقعی بود که خاموشی بود دوران جنگ و میخواستم ببرم به دکتر، تاکسی ها هم سوار نمی کردند زنگ زدم به ایشون با ماشین بیاد دنبالم بچه مریض را ببریم دکتر، ایشون گفتند ماشین برای بیت المال است و من که از تاکسی برای رفتن به دکتر با مشکلات بسیار استفاده کردم و در ذهنم این سوال را کردم برای چی سوار نمی کنند، انگار لج کرده بودند زن های چادری را سوار نکنند، به هر            دردسری بود  بردم به بیمارستان و زمانیکه داشتیم از بیمارستان برمی گشتیم توی خیابان سمیه بارون تندی شروع شد و دوباره به شهید لاجوردی زنگ زدم و گفتم من اینجا زیر باران با بچه ماندم. ایشان گفتند یک ماشین بگیر و برو خانه، من خیلی راضی بودم که ایشان دقت مراقب بیت المال بودند .ایشان حقوقی دریافت نمیکردن، درحالی که شبانه روزی تلاش می کردند در        بیت المال و در خیابان سمیه توی اون تاریکی به چند تاکسی گفتم تا میدان شهدا بالاخره به یک تاکسی سوار شدم راننده تاکسی گفت انگار شما بی صاحب هستید حالا اون موقع شهید لاجوردی دادستان تهران بود و در این موقع شب و در تاریکی توی این رگبار با این بچه و من هم یک سری تکان دادم  ولی من الان فکر میکنم که ایشان با دقت و فقط دو سال آخر حقوق گرفتند ایشان رو نمیدیدیم بعد از شهادتش چند نفر آمدند و گفتند برای بچه های ما پول      معالجه اش رو هر ماه به ما میداد و الان ما نمیدونیم چه کار کنیم توی وصیت نامه ایشان هم هست که نوشتن من اگر می دونستم تحمل توانایی بیشتر دارید باز هم سخت تر زندگی را اداره  می کردم و ایشون خیلی مقید بودند که بچه ها روی پای خودشان بایستند وابسته به کسی نباشند و این سختی خوبه آدم رو می سازد.

 

بارها می شد که ایشان 10 تا 15 روز به خانه نمی آمد و میگفتیم که یک زنگ بزن میگفتند که این بیت المال است شما زنگ بزنید تا صحبت کنیم و گوشه ای از اتاق محل کارشو درست کرده بود برای استراحت کردن و ایشان خیلی روی بیت المال حساس بودند.

حضور مستمر شهید در خانواده پس از شهادت

یه شب جمعه بعد از شهادت ایشون رفتم جلوی عکس شهید و گفتم که شما که رفتید من را هم  با خودت می بردی این زندگی بدون تو معنی ندارد ، ساعت 3 نصف شب بود که از خواب بیدار شدم و دیدم صدای نماز زیبایی می آید از اتاق خواب پسرم مهدی، و با خودم فکر کردم اگر مهدی بخواهد نماز شب بخواند 3 نصف شب نمی خواند چطور شد امشب داره میخونه و گفتم حضور قلبش رو  به هم نزنم و بشینم این صدا رو گوش گنم،  خوب گوش کردم ولی انگار یکی بهم می گفت تو اجازه نداری توی اتاق بری  همانطوری گوش کردم و رفتم خوابیدم صبح آمدم توی اتاق خواب که برای دانشگاه صدایش کنم دیدم مهدی توی اتاق خواب نیست و مهدی موقعی که شب به خانه آمد  قضیه رو براش تعریف کردم و مهدی گفت که دیشب منزل خانمم بودم وخانه شما نیامدم، با خودم این احساس کردم که شهید لاجوردی گفت تو فکر کردی تنهایی  اما نه تو تنها نیستی من هستم در کنار شما.

و در پایان هدایایی به رسم یاد بود از سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت تقدیم گردید.

 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.