سه شنبه 20 فروردین 1392 | 11:46
خاطرات آزاده سیدرضا میرزاده حسینی/روز نجات از دست جاسم
همه اش همراه جاسم، این طرف و آن طرف می رفت و با هم صحبت می کردند. شب که شد، جاسم آمد پشت پنجره و گفت:

۲۷تیرماه بود که متوجه شدیم سرباز دیگری به جمع دژبان ها اضافه شده که نامش «عَبِد» است.
همه اش همراه جاسم، این طرف و آن طرف می رفت و با هم صحبت می کردند. شب که شد، جاسم آمد پشت پنجره و گفت: «فردا از دست شما راحت می شوم.» و ما فهمیدیم که می خواهند ما را از این جا ببرند؛ ولی کجا؟ فقط خدا می دانست. آن شب، صبح شد. و فردای آن روز، حدود ساعت ده بود که گفتند وسایل مان را جمع کنیم.
وسایل را جمع کردیم و بیرون رفتیم و منتظر ماندیم. جاسم و عبد آمدند و بعد از چند دقیقه، با صدای ارشد متوجه شدیم که خضیر هم آمده است.
ما را ردیف کردند و بعد از آمارگیری، به قاطع عقبی یعنی قاطع ۳ بردند و توی اتاق ۴ ریختند. تعدادی افسر ایرانی را هم که حدود ۲۳ نفر می شدند، از قاطع ۱ و۲ جمع کرده و به اتاق ۲ آورده بودند.
۵۰، ۶۰ نفری هم از قاطع ۱آوردند به اتاق ۳٫ به این ترتیب، قاطع ۳ هم افتتاح شد. خضیر بعد از همان صحبت های همیشگی، عبد را معرفی کرد و گفت: «او مسئول این قاطع است. سعی کنید که از فرمان هایش پیروی کنید وگرنه…»
ما اول خوشحال بودیم؛ چرا که از دست جاسم نجات پیدا کرده بودیم. این عبد هم تازه وارد بود و نمی دانست که چطور باید آزار و اذیت کند. به همین دلیل، چند روزی نفس راحتی کشیدیم.
یک، دو روزی بعد، دژبان غول پیکری با موهایی بور وارد قاطع شد که اسمش «لیث» بود. در اوایل، رفتارش خوب بود و اذیت نمی کرد و این نیز باعث خوشحالی بود. اما این خوشحالی طولی نکشید.
جاسم های قاطع ۱ و ۲ هر روز به قاطع ما می آمدند و با صحبت های زیاد، راه و چاه اذیت کردن را به عبد یاد می دادند و این موضوع، باعث تحریک بیشتر و بیشتر عبد می شد.
یکی، دو بار هم خضیر ایراد گرفت. تمامی این ها باعث شد تا ظرف چند روز، عبد دست جاسم ها را از پشت ببند و چنان جنایتکاری درشت شود که رودست نداشته باشد.
برای تکمیل کار، یکی از دژبان های قاطع ۲ به نام «فالح» را هم به قاطع ما دادند و یواش یواش این قاطع هم روی ریل افتاد.
هنوز ۴ اتاق بالا خالی بود. سرانجام چند تا چند تا اسیر آوردند، تا آن ها هم پر شد. این برنامه تا آذرماه ادامه داشت.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.