چهارشنبه 4 مرداد 1391 | 12:59
بيانات در ديدار جمعی از جانبازان قطع نخاعى‌
لحظه‌اى فرا خواهد رسيد كه انسان احساس ميكند دستش خالى است. روزى فرا خواهدرسيد كه انسان احساس ميكند در مقابل خداى متعال، در مقابل محاسبه‌ى الهى، مؤاخذه‌ىالهى، ملاقات الهى، كفه‌ى اعمال او سبك است، خالى است.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

خيلى فكرخوبى كردند دوستانى كه اين برنامه را طراحى و اجرا كردند. اولاً نفس تجليل ازجانبازان ضايعه‌هاى سنگين - مثل شماها - يك كار بزرگ است؛ نه فقط به اين دليل كهتعدادى از عزيزترين‌هاى ما، كه شما باشيد، خشنود ميشوند، خوشحال ميشوند، دلشادميشوند، بلكه علاوه‌ى بر اين، به دليل اينكه مثالها و نمونه‌ها و نمادهاى ايثار درجامعه - كه امروز جامعه‌ى ما به اين نمادها خيلى هم احتياج دارد - مشخص و بارزميشوند و تجسم پيدا ميكنند. گاهى انسان به يك معنائى، به يك مفهومى باور و ايماندارد؛ خب، خوب است؛ اما گاهى اين مفهومِ مورد ايمان و باور، در مقابل انسان تجسمپيدا ميكند. قبل از پيروزى انقلاب، در دوره‌ى طاغوت، ماها اسم جهاد را شنيده بوديم،احكام جهاد را بلد بوديم، ايستادگى در مقابل دشمن را، فداكارى را، ازخودگذشتگى رادر كتابها خوانده بوديم، به مردم هم هى ميگفتيم، اما آن را نديده بوديم و لمس نكردهبوديم. اين كجا - كه انسان از دور دستى بر آتش داشته باشد - و اين كه انسان ازنزديك، جهاد را، فداكارى را، ايثار را، از جان گذشتن را ببيند و مشاهده كند؛ كهديديم.

امروز جانبازها وقتى به طور متمايز و شاخص در جامعه نشان دادهبشوند، معرفى بشوند، تجليل بشوند، احترام بشوند و مورد تكريم قرار بگيرند، اين بهمعناى به ميان آوردن و به عرصه آوردن تمثل واقعى ايثار است؛ اين خيلى اهميت دارد. لذا ما به اين تكريم و تجليل احتياج داشتيم، نظام به اين احتياج داشت. علاوه براينها، جهت سوم، يك نوع سپاسگزارى كوچكى هم از اين مجموعه‌ى فداكار و خانواده‌هاشانبه حساب مى‌آيد. بنابراين كار خيلى خوبى كرديد كه اين مراسم تجليل و ايثار را طراحىو اجرا كرديد. ان‌شاءالله اين كار هر سال انجام بگيرد و آدمهاى صاحب فكر و صاحب ذوقبنشينند فكر كنند و اين مراسم را تكامل ببخشند.

 البته زبان ما قاصر است كهبخواهيم از شماها كه هستى‌تان را، وجودتان را، سلامتى‌تان را، آسايش يك عمر را درپاى انقلاب و اسلام نثار كرديد، تشكر كنيم. واقعاً زحمتِ بيهوده است كه امثال منبخواهيم از شماها سپاسگزارى كنيم. شماها با خدا معامله كرديد، و واقعاً بايد خطاببه شماها گفت: «فاستبشروا ببيعكم الّذى بايعتم به»؛(1) بشارت باد به شما، با اينمعامله‌اى كه با خدا كرديد.

 همين اندازه ابراز احترام و تكريم را لازم استمن به اين خانمها عرض بكنم؛ پرستاران و همسران و كسانى كه به تعبير اين برادرعزيزمان، پروانه‌وار گرد جانباز قطع نخاعى، جانباز گردنى ميچرخند، براى اينكه آسايشاو را فراهم كنند، ادامه‌ى زندگى راحت او را ممكن كنند. من واقعاً از همه‌ى اينهمسران محترم، صميمانه و از ته دل تشكر ميكنم. اين خانمها بدانند كه اجر آنها درخدمت صادقانه و با روى خوش به اين جانباز، يكى از بزرگترين ايثارهاست، يكى ازبرجسته‌ترين جهادهاست؛ پيش خداى متعال اجرهاى بزرگ دارد.

 ما همه احتياجداريم. لحظه‌اى فرا خواهد رسيد كه انسان احساس ميكند دستش خالى است. روزى فرا خواهدرسيد كه انسان احساس ميكند در مقابل خداى متعال، در مقابل محاسبه‌ى الهى، مؤاخذه‌ىالهى، ملاقات الهى، كفه‌ى اعمال او سبك است، خالى است. اين خدماتى كه شماها ميكنيد،آنجا به درد ميخورد. لحظه لحظه‌ى صبرى كه در طول اين سى سال، بيست و پنج سال، ازاول جانبازى تا حالا كرديد و سالهاى بعد هم خواهيد كرد - كه ان‌شاءالله خدا بهجانبازان شفا عنايت كند - و هرچه كه اين حالات وجودداشته باشد، باز صبر خواهيد كرد،خداى متعال آن را محاسبه ميكند. در محاسبات الهى، هيچ چيز فوت نميشود. انسان يكساعت درد ميكشد، يك ناراحتى احساس ميكند، يك حسرتى ميخورد كه رنجى دارد، اما آن رابراى خدا تحمل ميكند، اين نوشته‌شده است. اينها قابل توصيف هم نيست. غير از ذاتمقدس پروردگار و مأموران او - كه كرام‌الكاتبين باشند - از افراد بشر، هيچ كسنميتواند اين احساسى را كه در شما هست، درك بكند؛ اصلاً قابل بيان نيست؛ اما خداىمتعال احساس ميكند، ميداند، ميفهمد و ثبت ميشود. ثبت كه شد، ان‌شاءالله پاداشش بهشما داده خواهد شد. قدر اين لحظه‌ها را بدانيد. گفت:

هر بلائى كز تو آيد،رحمتى است‌

هر كه را رنجى دهى، خود راحتى است‌

زان به تاريكى گذارى بندهرا

تا ببيند آن رخ تابنده را

تيشه زان بر هر رگ و بندم زنند

تا كه باعشق تو پيوندم زنند

به اين حالتى كه به آن ابتلاء پيدا كرده‌ايد، با اين ديدنگاه كنيد. وقتى كه انسان در تاريكى قرار ميگيرد، روشنائى و نور را بيشتر مى‌بيند وحس ميكند. در اين رنجهاست كه ميشود خدا را از نزديك ديد؛ اين مهم است. به هر حالان‌شاءالله خداى متعال به شماها اجر بدهد.

يك نكته‌ى ديگرى كه در اينجاهست، اين است كه كشور ما، نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران كار بزرگى را انجام داد. آن حادثه‌اى كه در ايران اتفاق افتاد و مسير تاريخ را عوض كرد، واقعاً در قالبالفاظ نميگنجد. حالا سى سال از انقلاب گذشته؛ وقتى سيصد سال بگذرد، كسانى كه ناظرندو اين حادثه‌ى عظيم را مى‌بينند، آنها حس ميكنند كه چه اتفاقى افتاده؛ چه پيچ عظيمىدر تاريخ امت اسلامى، و فراتر از آن، در تاريخ بشريت، اتفاق افتاده. كار بزرگى شده؛ماها بخشهاى كوچكى از آن را حس كرديم و لمس كرديم و ديديم و مى‌بينيم.

خب،اين كار بزرگى كه ملت ايران در انقلاب به رهبرى امام بزرگوار - آن مرد الهى وآسمانى - انجام داد، براى اين ملت هزينه دارد. كار بزرگى بود، هزينه‌اش هم سنگيناست؛ اينها جزو هزينه‌هايش است. ملت بزرگ ما تعدادى را از دست داد - كه شهيد شدند- تعدادى مثل شماها شدند، تعدادى يك درجه از شماها پائين‌تر هستند؛ اينها جزو آنهزينه‌هائى است كه براى آن كار بزرگ، اين ملت دارد ميدهد.

البته من اگربخواهم قضاوت خودم را عرض بكنم، بايد بگويم مسئله‌ى جانباز هفتاد درصد و جانباز قطعنخاعىِ گردنى - همين وضعى كه شما داريد - مهمتر از مسئله‌ى شهيد شدن است؛ چون شهادتيك بار است و تمام ميشود، بعد هم انسان ميرود عروج ميكند. اين وضعى كه شما داريد،با قضاوتى كه من امروز دارم، اينجور به نظرم ميرسد كه وزنه‌ى اين ايثار از آنايثارى كه اسمش شهادت است، سنگين‌تر است؛ به خاطر رنجهايش، به خاطر مشكلاتش، همبراى خودتان، هم براى پدر و مادرهاتان، كسانتان، هم براى همسرانتان، هم براىفرزندانتان. اين جزو آن رقمهاى بسيار درشت اين كار بزرگى است كه انجام گرفته. ان‌شاءالله به همين نسبت هم خداى متعال به شما اجر بدهد و اجر شما را سنگينكند.

 البته اين را هم به شما عرض بكنم؛ خود شماها خيلى نقش داريد در اين كهاين اجر را بيشتر كنيد، يا از كنارش يك قدرى بزنيد. همين آيه‌اى كه الان تلاوتكردند: «الّذين استجابوا لله و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذين احسنوا منهمو اتّقوا اجر عظيم»،(2) به همين نكته اشاره ميكند: آن كسانى كه زخمى شدند، مجروحشدند، اجر عظيمى دارند، به شرط تقوا و احسان. هيچ وقت قاطعيت اختيار از انسان گرفتهنميشود؛ يعنى شما هميشه در حال اِعمال اختيار هستيد؛ شما هستيد كه داريد انتخابميكنيد. تا آخر، اين صبر شما، اين ايستادگى شما، اين احتساب شما، اجر شما را اضافهميكند. احتساب يعنى پاى خدا نوشتن. آدم با خدا حرف بزند، بگويد پروردگارا! اين جسممن، اين تن من، اين آسايش من، اين جوانى من، اينها را به تو دادم، صرف تو كردم،الان هم راضى‌ام. اين، احتساب است. اين بيشترين تأثير را در عروج به مقامات عاليه واحراز اجر و پاداش الهى دارد.

 خب، به نظرم ديگر كافى است؛ زياد صحبت كرديم. من مجدداً از خانمها تشكر ميكنم و عذرخواهى ميكنم كه نشد همين طور كه با جانبازانعزيز از نزديك تك‌تك احوالپرسى كرديم، با آنها تك‌تك احوالپرسى كنيم. حالا همين طوردورادور به خانمها عرض ارادت ميكنيم. ان‌شاءالله همه‌ى شماها موفق و مؤيدباشيد.

ما حالا از شما تعريف كرديم، تعريف بجائى هم بود، درست هم بود، اماشما هم قدر اينها را بدانيد؛ اينها نعمتهاى الهى هستند. ان‌شاءالله خداوند همه‌ىشما را حفظ كند.

والسّلام عليكم و رحمةالله‌

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.