زینب کبری (ع) وقتی بدن پاره پاره شده ی برادر را در آن قبله گاه عشق و محبت و فداکاری و مجاهدت، بر روی زمین افتاده دید، دستها را زیر بدن برد و سر را به طرف آسمان بلند کرد و فریاد زد:" بارالها! این قربانی را از ما قبول کن" 1
او میدانست خاطره ی آن خون جوشنده، سیلاب شهادت و فداکاری را در طول تاریخ ، در سرزمین دل انسانهای مسلمان به راه خواهد افکند. از روز دهم محرم- عاشورا – این موج خروشان همچنان در طول تاریخ ادامه داشته است.
بر اثر خون شهیدان، قدرتهای طاغوتی بسیاری سرنگون شد. قدرت طاغوتی بنی امیه و قدرتهای بسیاری از بنی عباس، با تکان شدید این طوفان بنیان افکن ستم، بکلی نابود و ویران شد. حکومتهای بسیاری در سرزمینهای اسلامی پدید آمد واسلام ماند و تشیع به عنوان رگه ی پر تپش و هیجان آفرین اسلام باقی ماند.
هر چه حکومتهای طاغوتی در توان داشتند، کوشیدند؛ اما از صد سال پیش تا امروز، از روزگار سیدجمال الدین اسد آبادی و میرزاحسین شیرازی- آن علمای بزرگ دین – تا روزگار علمای بزرگی که جنبش مشروطیت را پی ریختند، و تا روزگار میرزاکوچک خان جنگلی – آن روحانی بزرگوار، آن چریک اسلامی و آن بنیانگذار جنبش مسلحانه در ایران – و تا روزگار سید حسن مدرس و شهید نواب صفوی و فداییان اسلام، و تا نهضت ملی و تا لاله زار خونین پانزدهم خرداد سال 1342، همه جا نبض خون حسین(ع) بود که می تپید و قلب شهیدان بود که میزد و پیکر عظیم جامعه ی اسلامی را به حرکت و تلاش در می آورد.
منبع : برگرفته از کتاب آفتاب در مصاف
1) مقتل الحسین –مقرم -ص 322
دیدگاه ها