شنبه 20 دی 1393 | 12:05
طرح پایان اشغالگری 1967 بازی آمریکا برای سرکوب مقاومت است
طرح پایان اشغالگری 1967 بازی آمریکا برای سرکوب مقاومت است

 

یکی از اتفاقات مهم در مسائل فلسطین طی هفته های اخیر، تمایل دوباره رهبران حماس به برقراری رابطه با ایران است. هفته قبل اسماعیل هنیه، رهبر جنبش مقاومت فلسطین، حماس، با تاکید بر استحکام روابط ایران و حماس گفت روابط این جنبش با تهران تاریخی و محکم است. از سوی دیگر تشکیلات خودگردان فلسطین با طرح های اعراب مبنی بر پایان اشغالگری فلسطین تا سرزمین های 1967 به شورای امنیت رفت که قطعنامه ای در این باره تصویب کند، اما با وتوی آمریکا مواجه شد. درباره چشم انداز این موضوعات، علل و نتایج آن، سیدجعفر رضوی، کارشناس مسائل فلسطین، در گفتگو با خبرنگار گروه بین الملل بصیرت، مسائل مختلفی را بررسی کرده اند که در ذیل می آید:

بصیرت: چه عواملی سبب شده که حماس به تجدید روابط خود با ایران علاقمند شود؟ حماس اکنون چه نگاهی به جمهوری اسلامی ایران دارد؟
رضوی: در مورد استقبال حماس از ارتباط با ایران، باید پیش از پاسخ به این سوال یک نکته مقدماتی را در نظر بگیریم و این که در داخل حماس، جریان های مختلفی وجود دارند: 1‌- جریان سیاسی خارج از فلسطین است که برخی در داخل نوار غزه با آن ها همراهی می‌کنند و آن جریان خالد مشعل و جریان سیاسی است که در حقیقت دفتر سیاسی را هم در اختیار دارند. 2‌- جریان سیاسی داخل نوار غزه است که کسانی هستند که به مقاومت مسلحانه از نگاه ایران، کاملاً اعتقاد دارند. شخصیت‌هایی مثل محمدنصر علنی – محمود الزهار در داخل نوار غزه حامی این جریان هستند. 3‌- جریان گردان های قسام که شاخه نظامی حماس است که آنها تقریبا از دو جریان دیگری که نام بردیم جدا هستند. البته با جریان محمود الزهار تقریبا همراهی می‌کنند و به همدیگر نزدیک هستند، اما سه تا جریان مختلف هستند. الان این سه جریان به یک حد مشترکی رسیده اند و به رابطه با ایران دوباره برگشتند مهم‌ترین علتی که این سه جریان را به هم پیوند داد، وضعیت کنونی نوار غزه و مردم غزه و همچنین خود حماس است. نوار غزه بعد از جنگ 51 روزه بدیهی‌ترین زیرساخت‌های اولیه خود را مانند برق و آب آشامیدنی از دست داد و خیلی ها بی‌خانمان شدند و خانه‌هایشان خراب شد و از بین رفت و به دولت وفاق ملی و دولت محمود عباس هیچ امیدی نبود که بتواند این وضعیت را درست کند و آن جریان سازندگی که می‌گفتند نوار غزه بازسازی شود و از نو ساخته شود، دیدیم کاری نکردند و هنوز هم اعتراضاتی به همان جریان انجام می‌شود. دومین نکته تنگنایی که از نظر سیاسی - اقتصادی با آن گرفتار شده است. در دوره حکومت السیسی بر مصر، نوار غزه و حماس چنان در تنگنا قرار گرفتند که حتی در دوره مبارک این گونه نبود، چون مصر در دوره مُرسی و السیسی به این نکته رسیدند که باید یک خرده تحرکاتی که در صحرای سینا انجام می‌شود و به سمت نوار غزه است را محدود کنند. دیگر این که در مصر حماس را یک گروه تروریسم به طور قانونی معرفی کردند و حتی در دادگاه بابت این قضیه حکم داده شده است که در مجلس تصویب نشده است. لذا حماس از این حیث در تنگنا قرار گرفت، این را بگذاریم در کنار تنگنای سیاسی که حماس بابت موضع‌گیری در قبال جریانات سوریه به ان گرفتار شد. این تنگنا همزمان با سرنگونی مرسی همراه شد، چون حماس گمان می کرد مُرسی حامی اصلی خود است. بنابراین تنگنای اقتصادی، سیاسی و از طرفی محاصره دوباره نوار غزه، اینها نشان می‌دهد که طبیعی و بدیهی است که حماس به سمت ارتباط با ایران برگردد. نکته دوم این است که بعد از جنگ 51 روزه، خیلی‌ از مشکلات تجهیزات، از حیث نظامی و مخازن مواد جنگی برای حماس به وجود آمده است و مقداری از اینها را از دست داد. لذا برای تامین دوباره اینها و ضرباتی که در جنگ به آنها وارد شد حتی تونل هایشان را از دست دادند و اینها باعث شد که حماس و به نوعی هم گردانهای قسام هم در مضیقه قرار بگیرند و همه این مضیقه‌ها حماس را به سمت ایران بیایند.

بصیرت: چه کشورهایی از برقراری روابط حماس با ایران نگرانی می کنند و علت این نگرانی چیست؟
رضوی: عمده‌ترین کشورهایی که از برقراری روابط ایران با حماس نگران هستند کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. مثل قطر، عربستان، عمان، کویت و امارات. قطر از این حیث که جریان اخوان را حمایت می‌کند آمریکایی‌ها به نوعی مجبورش کردنداین حمایت را بردارد و به نوعی حمایت از اخوان برداشته شد. طبیعی است که قطری ها الان می‌بینند حماس دوباره دارد قدرت می‌گیرد، اما حامی آن ایران است که بالاخره از نظر چارچوب‌های آنان کاملا متفاوت است. دوم عربستان که طبیعی است از قدرت گرفتن ایران در منطقه و نگران هستند و این که حماس به ایران وصل شود آنها را طبیعی است که نگران کند و همچنین امارات و شاید کویت هم از این حیث نگران باشند و حداقل کاری که در این زمینه انجام دهند این است پیشنهاداتی جلوی پای حماس بگذارند تا حماس به نوعی بین این دو تا یکی را انتخاب کند و احتمالا در آینده نزدیک اتفاق بیفتد. غیر از این کشورها، طبیعی است که آمریکا و اتحادیه اروپا از این ارتباط خیلی خوشحال نخواهند بود چرا که ارتباط دوباره حماس با ایران، یعنی جان گرفتن مقاومت و جریان مقاومت در داخل نوار غزه است. از این حیث نگرانی اروپایی‌ها بیشتر خواهد بود. ارتباط دوباره حماس با ایران دست سایر گروههای مقاومت را در نوار غزه باز می‌گذارد یعنی قطعا حماسی‌ها بر اساس طی مشورت های سیاسی ایران، دست گروههای مقاومت را نخواهند بست. لذا آمریکا، اتحادیه اروپا و اسرائیل قطعا نگران خواهند بود.

بصیرت: موضوع طرح قطعنامه عربی پایان اشغال فلسطین که در شورای امنیت مطرح شد و با مخالفت آمریکا مواجه شد چه اهدافی دارد؟
رضوی: قطعنامه را از دو حیث بررسی کنیم. حیث اول: از دیدگاه تشکیلات خودگردان که چرا اصلا طرح را مطرح کردند. حیث دوم: از نگاه آمریکایی‌ها و اعضای شورای امنیت اتحادیه اروپا و آمریکا که آن را وتو کرد. از نظر تشکیلات خودگردان، این طرح به نوعی می‌خواست استفاده از فرصت بعد از جنگ باشد. اگر سه مرحله آزاد‌سازی اسرای فلسطینی سال 1994 که پارسال 2012 تا مارس 2013 محمودعباس قصد انجام آن را داشت و این که به نوعی کشور فلسطین را به عنوان کشور غیر عضو و عضو ناظر سازمان ملل به رسمیت شناختند، اگر این دو اتفاق را کنار بگذاریم که اینها به نوعی امتیاز آمریکایی‌ها به تشکیلات خودگردان بود، غیر از اینها خواهیم دید که تشکیلات خودگردان به جز این دو هیچ امتیازی در طول تاریخ به وجود آمدن خودش از سال 1993، تقریبا 21 سال، نداشته است. بارها مسئولان تشکیلات خودگردان اعلام کرده اند مذاکراتی که بعد از 20 – 19 سال به نتیجه نرسیده است، بهتر جمع شود و راه‌ دیگری جای آن را بگیرد. از یک جهت تشکیلات خودگردان به دنبال این هستند که با بیان کردن طرح پایان اشغال فلسطین از تا سرزمین های 1967، هم خوش خدمتی خودش را به آمریکایی‌ها نشان دهند و هم اگر بتواند این طرح را به ثبت برسانند افکار عمومی داخل فلسطین را به خود جلب کند. چرا که آنها می‌دانند هنوز هم افکار عمومی با وجود نارضایتی‌هایی که از حماس دارند اما همراه جریان مقاومت خواهند بود و اگر انتخاباتی برگزار شود این انتخابات به نفع جریان مقاومت و حماس تمام خواهد شد. نکته دوم در مورد این طرح این که برساخته خود محمودعباس است و این طرح در داخل کمیته اجرایی ساف مطرح نشده است که این دقیقا اعتراض اعضای کمیته ساف را هم در بردارد و اعلام کردند این طرح باید در کمیته داخلی تصویب شود و بعد از آن می‌رفت. لذا این طرح، طرح خودساخته محمودعباس است و طرح مورد تائید آمریکایی‌ها می باشد. وقتی بندهای این قطعنامه و طرح محمودعباس را نگاه می‌کنیم در داخل این طرح به اموری اشاره شده که به نوعی مثبت تلقی می شود، اما در کنار آن به طور خیلی مخفیانه، مقاومت سرکوب شده است و در این طرح دوباره دارد از بین بردن مقاومت به عنوان یک اصل در نظر گرفته می‌شود. اما طرف مقابل آمریکایی‌ها چرا این طرح را رد کردند؟ چون آمریکایی‌ها هر موقع طرحی که مورد قبول خودشان است و خودشان ارائه می‌کنند را اگر در گام اول بپذیرند به نوعی دستشان رو می‌شود همچنین این طرح صد در صد منافع آنها را تامین نمی‌کند. لذا به نظرم می‌رسد این قطعنامه یک بازی برای اینکه به نوعی خواسته‌های آمریکایی‌ها در آن مطرح می‌شود و این خواسته‌ها در درجه های دوم و سوم قطعنامه گنجانده می شود. مثل مرزهای 1967 و تاکید بر مسئله آوارگان براساس راه‌حل های بین‌المللی نه حق بازگشت. نکته مهم این که در این قطعنامه حل مسائل آوارگان فلسطینی بر اساس راه‌حل های بین‌المللی است. این در درون خود می گوید که تشکیلات خودگردان این بار حق بازگشت را صراحتا به آن اشاره نمی‌کند. اگر به قطعنامه 1949 – 1948 نگاه کنید آنجا گفته شده است که آوار‌گان باید برگردند. اما خیلی راحت می‌توانند با یک قطعنامه جدید آن را نقض کنند و بگویند حق بازگشت وجود ندارد و مسئله آوارگان به نوعی دیگری حل شود، لذا این خودش خطر محسوب می‌شود. این بندها در داخل قطعنامه گنجانده شده است، اما همه اهداف آمریکایی‌ها از این قطعنامه تامین نمی‌شود ولی به مرور به تعدیل آن شروع می‌کنند. طی دو هفته‌ایی که قرار شده این طرح به شورای امنیت برود، پیش از اینکه به شورای امنیت برود، طی همین دو هفته‌، چند تا خبر آمد که عریقات آن را تعدیل کرده و در آن اصلاحاتی انجام شده است و یا محمودعباس گفته است که آن را خودم اصلاح می‌کنم. همه اینها نشان می‌دهد که این طرح صددرصد مورد قبول آمریکایی ها نیست. اما یک نگاه درجه دومی می‌توانیم داشته باشیم که آمریکائی ها می‌خواهند محمود عباس را بازی دهند و یک فرصتی را از این میان بدست آورند. به این معنا که اگر یک طرحی از این جنس متصویب شود که بر اساس مرزهای 1967 اشغالگری به اتمام برسد، هرچند به هیچ‌ وجه مورد قبول اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها نیست و اسرائیلی‌ها هیچ‌ موقع حاضر نیستند، هیچ زمینی را به فلسطینی‌ها بدهند، اما به طور ضمنی، اگر این طرح از زبان محمودعباس بیان شود و آمریکایی‌ها آن را وتو کنند این معنی را دارد که الان فلسطینی‌ها دیگر سرزمین‌های 1948 را سرزمین خودشان نمی‌دانند و آن را به اسرائیل داده اند. در بندهای اولیه همین قطعنامه به این اشاره شده است که راه‌حلی بر اساس طرح دو کشور اسرائیل و فلسطین باید انتخاب شود و اسرائیلی‌ها باید از سرزمین های اشغال شده در سال 1967 باید عقب‌نشینی کنند و اشغالگری را از بین ببرند. یعنی مفهوم اشغالگری به درجه دوم در این طرح می‌رسد. آمریکایی‌ها طبیعی است که این طرح را رد کنند؛ چرا؟ چون آنها به مرزهای 1967 هم راضی نیستند. اما از این جهت می‌گویند این طرح را محمود عباس مطرح کندکه از زبان خود فلسطینی‌ها تائیدی می‌گیرند که سرزمین های 1948 از دست فلطینی ها خارج شود. طبیعتا با مخالفت آمریکا با این طرح، محمودعباس دوباره سراغ تهدید می‌رود و حالا باید دید این طرح چقدر پتانسیل دارد که در آن تغییر ایجاد کند و تا جائی که این طرح پتانسیل تغییر داشته، با آن طرح بازی می‌کنند و از همه مهمتر فرصتی برای اسرائیلی‌ها می‌گیرند. چون طرح رفتن فلسطین به سازمان ملل برای عضویت در کشورهای سازمان ملل، دست و بال صهیونیست ها را کاملا می بنند، چون از یک طرف کشور فلسطین به رسمیت شناخته شد و هرگونه اشغالگری محکوم می‌شد و عواقب بین‌المللی برای آنها داشت و از جهت دیگر آنها بعد از آن، اجازه ورود به سرزمین های 1967 را نخواهند داشت. بنابراین این طرح قطعنامه رفع اشغالگری اعراب به نوعی جایگزین و بدلی برای نپیوستن فلسطین به سازمان ملل به عنوان عضویت در سازمان ملل است.

بصیرت: با توجه به رد شدن قطعنامه پایان اشغال فلسطین در شورای امنیت توسط آمریکا، چشم انداز مذاکرات صلح چگونه خواهد بود؟ ابومازن چه رفتاری را در این باره خواهد داشت؟
رضوی: احتمالا با توجه به این قطعنامه، اسرائیلی‌ها با این بهانه که فلسطینی‌ها این قطعنامه را به شورای امنیت بردند، به این راحتی‌ها حاضر نخواهند بود پای میز مذاکرات بنشینند. اما طرح آمریکایی‌ها این خواهد بود به بهانه این قطعنامه، فلسطینی‌ها را به پای میز مذاکره بیاورند. اما عملکردی که محمود عباس تا به حال داشته است، عملکرد روشنی نبوده است. یک نکته را نباید فراموش کرد اگر تاریخچه عملکرد محمودعباس حداقل در پنج سال گذشته را نگاه کنیم می بینیم محمودعباس بر اساس تصمیمات آمریکائی ها چرخیده و موضع خودش را تعیین کرده است. و در اینجا هم باید منتظر بمانیم آمریکایی‌ها در این وضع چه واکنشی از خودشان نشان می‌دهند. محمودعباس به تناسب واکنش آمریکایی‌ها از خود نرمش نشان می‌دهد. اما به نظر می‌رسد اول طرح مذاکرات را مطرح خواهند کرد و اسرائیلی‌ها اول مخالفت می‌کنند و بعد با اصرار و فشار آمریکایی‌ها پای میز مذاکره می‌آیند. حالا مذاکرات چه نتایجی خواهد داشت آن موقع باید دید. اما به طور کلی، ما احتمالا طی یکسال آینده، شاهد مذاکرات سازش دوباره خواهیم بود./
با تشکر از جناب آقای رضوی که وقت خود را در اختیار پایگاه بصیرت قرار دادند.
مصاحبه از: وحید قاسمی

 

 

 

منبع : پایگاه تحلیلی و خبری بصیرت

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.