به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" به نقل از جوان، احمدرضا صدری - سرويس تاريخ جوان آنلاين: آنچه پیش رو دارید، بازخوانی رویدادهای دهه فجر انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ است که به صورت روشماری توصیفی به شما تقدیم میشود. در این بخش وقایع روزهای چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم بهمن ماه روایت شده است. امید آنکه مقبول افتد.
چهاردهم بهمن ۱۳۵۷
امام خمینی در اولین مصاحبه خود پس از ورود به ایران، که در مدرسه علوی برگزار شد، بسیاری از مطالب ناگفته را بیان و خطوط کلی انقلاب را ترسیم کردند. ایشان در سخنرانی کوتاهی که قبل از مصاحبه ایراد کردند با اشاره به غیرقانونی بودن سلطنت شاه فرمودند: «رژیم سلطنتی از اول غیرقانونی بود. مجلس مؤسسان به زور تأسیس شد. به این ترتیب رژیم شاه از اول جنبه قانونی نداشت. ما نمیتوانیم این دولت را بپذیریم. ملت ایران رأی بر سقوط سلطنت داده است. بنابراین ما نه مجلس را قبول داریم و نه حکومت را قانونی میدانیم. باید دولت کنار برود. شورای انقلاب و حکومت موقت تعیین خواهد شد و حکومت موقت موظف خواهد بود مقدمات رفراندوم را فراهم کند. قانون اساسی که تدوین شده است به آرای عمومی گذاشته میشود که اگر مردم قبول کردند رژیم جمهوری و قانون جمهوری خواهد بود. من اعلام میکنم که دولت فعلی غاصب است و غیرقانونی است و اگر زیادتر از این لجاجت کند، مسئول خواهد بود.» (۱)
پس از سخنان امام خبرنگاران سؤالاتشان را مطرح کردند. درباره تماس با رهبران ارتش سؤال شد. امام فرمودند: «تماس فیالجمله بوده است. اگر مقتضی بدانیم باز هم تماس حاصل میکنیم. آنها را دعوت به صلاح خود میکنیم و امیدواریم آنها هدایت شوند. ملت از آنها و آنها از ملت هستند. آنها نباید در مقابل ملت مسلسل به کار ببرند. عظمت ملت، عظمت کشور است و عظمت کشور، عظمت ارتش...» (۲)
خبرنگاری نظر امام را درباره رادیو، تلویزیون و مطبوعات جویا شد و اینکه کارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون میخواهند رادیو و تلویزیونی به وجود بیاورند که برخلاف گذشته- که در اختیار رژیم بود- در اختیار منافع ملت باشد! امام پاسخ دادند: «نظر من راجع به رادیو، تلویزیون و مطبوعات این است که در خدمت ملت باشند. دولت حق هیچ نظارتی ندارد. تاکنون دولت ایران و شاه سابق برخلاف قواعد بینالمللی رفتار میکردند و ما اصلاً این دولت را به رسمیت نمیشناسیم تا چه رسد به اینکه دولت حق دخالت در رادیو، تلویزیون و مطبوعات را داشته باشد.»
خبرنگاری پرسید: «شما [که] از جهاد صحبت میکنید، آیا اسلحه دارید؟» امام جواب دادند: «اگر موقعش شد، میتوانیم تهیه کنیم.» (۳)
این سخنان هشداری بود برای آنانی که تلاش میکردند حکومت شکستخورده را باقی نگاه دارند. عصر روز چهاردهم بهمن ۱۳۵۷، در دبیرستان رفاه وقتی اعضای شورای انقلاب خدمت امام رفتند، امام در حالی که شورا را مخاطب قرار دادند، پرسیدند: «برای نخستوزیری دولت چه کسی را تعیین کنیم؟» حاضران ساکت ماندند و به یکدیگر نگاه میکردند. پس از مدتی آیتالله مطهری با یکی دیگر از روحانیون، بازرگان را پیشنهاد دادند. اعضای غیرروحانی هم شخص دیگری را در نظر نداشتند. به هر حال اکثراً بازرگان را در نظر داشتند. امام خمینی تبسم و اظهار خوشوقتی کردند و گفتند: «به این ترتیب خیالم از دو طرف راحت شد.» (۴)
در سوی دیگر میدان مبارزه، ژنرال هایزر در آخرین جلسه خود با فرماندهان ارتش بار دیگر موقعیت ارتش را تشریح و خواستههای امریکا را برای آن بیان کرد. از نظر هایزر اگر دولت بختیار سقوط میکرد ارتش باید فوراً وارد عمل میشد و با انجام کودتا کنترل کشور را در دست میگرفت. پس از این صحبتها هایزر اظهار کرد: «احساس میکنم قبل از رفتنم لازم است دقیقاً بدانم اگر دولت بختیار سقوط کند چه برنامهای دارید؟» بعد از سکوت طولانی و عدم واکنش از طرف فرماندهان، هایزر گفت: «خب، به نظر من قضیه را باختهایم، زیرا هیچکدام از شما حاضر نیست با واقعیات زندگی روبهرو شود.»
سرانجام ربیعی سکوت را شکست و همچنان که هایزر را سالها «برادر» خطاب میکرد، گفت: «برادرم، اگر این اتفاق بیفتد و لازم باشد کشور را نجات دهیم من آنچه را که لازم باشد انجام میدهم و رهبری را به دست خواهم گرفت.» (۵)
جواد شهرستانی، شهردار تهران، استعفای خود را به امام خمینی تسلیم کرد. این عمل در پی سخنان مکرر امام درباره استعفای مسئولان بود. امام نیز مجدداً شهرستانی را در سمت شهردار تهران ابقا کردند. (۶)
پانزدهم بهمن ۱۳۵۷
شاپور بختیار اعلام کرد: «هرگونه تغییر حکومت در ایران باید از طریق انتخابات آزاد صورت گیرد، نه بهوسیله گروهی مردم هیجانزده که در خیابان به راه میافتند.» (۷) بختیار در این مصاحبه گفت: مایل است با آیتالله خمینی ملاقات کند، اما آیتالله خمینی گفتند: «باید درک کند که من قانونی هستم و دولت من، تنها دولت ایران است.» (۸)
بختیار در باره احتمال سازش با امام خمینی گفت: «اگر سازش عبارت از انتخابات دموکراتیک و آزاد و رعایت حقوق بشر باشد، با این کار موافقم، اما در باره بعضی مسائل و اصول نه با شاه سازش خواهم کرد و نه [با]آیتالله خمینی.» (۹)
نخستوزیر گفت: به ارتش دستور داده است که به تظاهرکنندگان شلیک نکنند. وی در ادامه اظهار کرد: «اگر آنها [تظاهرکنندگان]میخواهند ادامه بدهند، ادامه بدهند، اما این کار بالاخره روزی باید متوقف شود. آنها اگر بخواهند میتوانند هر روز به تظاهرات بپردازند، اما اگر با اسلحه و بمب بنزینی رژه بروند، شروع به تیراندازی خواهیم کرد و آقای خمینی باید مسئولیت این را به عهده بگیرد. من دستور خواهم داد آنهایی را که به جنگ داخلی و برگرفتن اسلحه دعوت میکنند دستگیر کنند و در صورت لزوم به دست جوخه آتش و اعدام بسپارند.» (۱۰)
از بختیار سؤال شد که اگر آیتالله خمینی دولتی موقت اعلام کند چه خواهد کرد؟ او جواب داد: «اگر او میخواهد در قم دولتی ایجاد کند اجازه خواهم داد. دیدنی خواهد بود، ما هم واتیکان کوچکی خواهیم داشت، اما [بهطور]جدی من حاضر نیستم بگذارم او دولتی واقعی تشکیل دهد و این را میداند.» (۱۱)
در این روزها بختیار میپنداشت که میتواند با استفاده از یک نیروی نظامی محدود انقلاب را سرکوب کند. (۱۲) حتی حامیان وی در کاخ سفید، بهخصوص برژینسکی هم بر این عقیده بودند که میتوان به این شکل انقلاب را در هم کوبید. از اینرو بختیار در مصاحبههایش هشدار میداد که اگر کار به خشونت بکشد کوتاه نخواهد آمد. وی در دیداری که با ۱۵۰ تن از نمایندگان مجلس در کاخ نخستوزیری داشت، از نمایندگان مجلس خواست هرچه زودتر لوایح مربوط به انحلال ساواک و محاکمه نخستوزیر و وزیران را از تصویب بگذرانند تا دست دولت در اجرای اقدامات قانونی در این زمینه باز باشد.
در جلسهای که با حضور اعضای شورای انقلاب در محل اقامت امام خمینی تشکیل شد، مهندس بازرگان از حسن ظنّ اعضای شورای انقلاب و شخص امام خمینی تشکر کرد و با توجه به اساسنامه شورای انقلاب نظراتش را درباره رابطه میان شورای انقلاب و دولت موقت و همچنین رهبری انقلاب و دولت موقت بیان کرد. در این میان آیتالله طالقانی به بازرگان توصیه کرد که مسئولیت را به خاطر دشواریهای آن نپذیرد (۱۳)، اما بازرگان پذیرفت و طبق نظر امام قرار شد اگر اعضای دولت هم وابستگی حزبی داشتند از قبول مسئولیت و انجام فعالیت و مشارکت در حزب خودداری کنند. متن فرمان امام به آقای بازرگان را آقایان مطهری، مهدوی کنی، رفسنجانی و صدر حاجسیدجوادی به همراه دکتر سحابی و یزدی با توجه به نکاتی که امام ذکر کرده بود تنظیم کردند.
شروطی که برای انتخاب وزیران در نظر گرفته شد، عبارت بودند از: ۱- مسلمان عامل به فرایض، ۲- سابقه مبارزاتی مشخص و عدم همکاری سیاسی و تبلیغاتی با نظام شاهنشاهی، ۳- حسن شهرت و شایستگی اخلاقی و اجتماعی و پذیرش شخصی و اداری در وزارتخانههای مربوطه و ۴- سابقه و آشنایی و صلاحیت اداری و فنی در وظیفه ارجاعی. (۱۴)
از طرف فرمانداری نظامی اعلام شد چنانچه با موافقت نخستوزیر گروههایی از مردم به برگزاری اجتماعاتی همراه با نظم و آرامش مایل باشند، فرمانداری نظامی با آن موافقت خواهد کرد.
«فریدون جم» ارتشبد برکنار شده از سوی شاه که سه هفته پیش مقام وزارت جنگ دولت بختیار را رد کرده بود، گفت که فقط تفاهم میان رهبران مذهبی و ارتشی میتواند بحران کنونی ایران را حل کند.
بیش از ۲ هزار نفر از اعضای خانواده، بستگان، آشنایان، همافران، درجهداران و افزارمندان نیروی هوایی که به دنبال اعتصاب اعتراضآمیزشان دستگیر و زندانی شده بودند در محوطه سراسری کاخ دادگستری اجتماع کردند و خواستار آزادی هرچه زودتر آنها شدند. جواد شهرستانی به دستور دولت بختیار ممنوعالخروج شد. یک مقام دولت بختیار اتهام او را سوءاستفادههای مالی و خرید کامیون و تریلر برای وزارت راه عنوان کرد.
کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی ایران، به خبرنگار رادیو فرانسه گفت: آیتالله خمینی برای تشکیل دولت موقت خود در انتظار آگاه شدن از رفتار ارتش است.
شاه نیز در مصاحبهای با روزنامه فرانسوی فیگارو گفت: «در تهران یک شورای سلطنت وجود دارد که در قانون اساسی پیشبینی شده است. یک ارتش هست که مراقب حفظ نظم است. من بیشتر از این چه میتوانم بخواهم؟» (۱۵)
شاه ضمن اشاره به مذهب گفت: «من عمیقاً مذهبی هستم. من از اوان کودکی مذهبی بودم... بدون خدا من هیچ هستم.» (۱۶)
سپس وی در پاسخ به پرسشی در باره مشروعیت رژیم پادشاهی متذکر شد که پدرش در سالهای ۲۰ میخواست از ایران یک جمهوری امروزی بسازد، اما این آیتاللههای قم بودند که طلب کردند ژنرال رضاخان خود را شاه اعلام کند. (۱۷)
شانزدهم بهمن ۱۳۵۷
امام خمینی در مهمترین کنفرانس مطبوعاتی بعد از ورودشان به ایران- که در ساعت پنج بعد از ظهر در دبیرستان علوی و با حضور ۴۰۰ خبرنگار خارجی و ایرانی برگزار شد- مهندس بازرگان را نخستوزیر موقت ایران معرفی کردند. ایشان در این مراسم برای روشن شدن دلیل انتخاب نخستوزیر موقت گفتند: «ملت ما مسلم است. علاقهمند به اسلام است. عدل اسلامی را دیده است. تاریخ ما از حکومتهایی که در صدر اسلام بود، به ما خبر داده که وضع این حکومتها چه بوده است... ما آرزوی یک همچون حکومتی را داریم. یک حکومت عادل میخواهیم. حکومتی که نسبت به افراد علاقهمند باشد... برای اینکه خاتمه بدهیم به این وضع هرچه زودتر به اتکای آرای عمومی- که با ماست و ما به احتساب آرا- و شما میبینید که آرای عمومی با ماست که ما را به عنوان وکالت به عنوان رهبری قبول دارند- یک دولتی را معرفی میکنیم که موقتاً دولتی تشکیل بدهند که هم به این آشفتگیها خاتمه بدهد و هم این مسئله کنونی که مجلس مؤسسان است، یعنی ترتیب انتخابات مجلس مؤسسان را بدهد و مقدمات آن را درست کند و مجلس مؤسسان که تشکیل شده است جمهوری اسلامی را به رفراندوم بگذارد. گرچه اعتقادم این است که احتیاجی به رفراندوم نیست و مردم مکرراً رأی دادهاند، لکن برای آنکه بهانه تمام شود آزادانه این کار را میکنیم تا مردم بدانند رأی آزاد که مردم میدهند به که و چه رژیمی میدهند. لهذا دولت موقت را تعیین کردم و، چون جناب آقای مهندس بازرگان را سالهای طولانی است که از نزدیک میشناسم و مردی است فاضل و متدین و از لحاظ دیانت و امین به ملت و ملی و بدون گرایش به چیزی که خلاف مقررات شرعی است، ایشان را معرفی میکنم که ایشان رئیس دولت باشد و ایشان وزرای خود را تعیین و به ما معرفی میکنند و انشاءالله مسائل بهطور سهل و به نحو خوبی انجام میگیرد و من باید توضیح دیگری بدهم که من که ایشان را حاکم کردهام یک نفر آدمی هستم که بهواسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم این را قرار دادهام. ایشان واجبالاتّباع است. ملت باید از او اتباع کند. یک حکومت عادی نیست، یک حکومت شرعی است. باید از او اتباع کند. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است. قیام علیه حکومت شرع، جزایش در قانون ما هست... قیام بر ضد حکومتی الهی، قیام بر ضد خداست. قیام بر ضد خدا، کفر است... از خدای تبارک و تعالی- میخواهم که توفیق بدهد به آقای مهندس بازرگان که این مأموریت را به وجه احسن انجام دهد.» (۱۸)
در پایان سخنان امام، حجتالاسلام رفسنجانی حکم نخستوزیری مهندس بازرگان را قرائت کرد که به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای مهندس بازرگان
بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حسب حق شرعی قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را- بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروه خاصی- مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم، جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید. مقتضی است اعضای دولت موقت را هرچه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نمودهام، تعیین و معرفی نمایید. کارمندان دولت، ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسألت مینمایم.»
روحالله الموسوی الخمینی» (۱۹)
مهندس بازرگان هم در پاسخ به انتخاب خود به سمت نخستوزیر دولت موقت، ضمن تشکر و سپاس از امام خمینی و از اعتماد ایشان به خود گفت: «این مأموریت یعنی ریاست دولت موقت و تشکیل حکومت در شرایط بسیار دشوار و خطرناک عظیمترین شغل و وظیفه و کاری است که در طول تاریخ ۷۲ ساله مشروطیت ایران به نامزدها و مأمورین نخستوزیری دیگر داده شده است. قاعدتاً با توجه به جثه نحیف و نواقص و معایب خودم نمیبایستی قبول این مسئولیت را کرده و زیر بار چنین امری رفته باشم، ولی از یک طرف بنا به ضرورت و وظیفه و مسئولیت طبیعی و انتظاری که داشتند، مجبور بودم، ناچار شدم قبول کنم و مخصوصاً با تأسّی به رویه و سنتی که خود آیتالله در سراسر دوران اداره رهبری جنبش داشتهاید و با عزم راسخ و ایمان کامل به خدا و اعتماد به موفقیت این راه رهبری فرمودهاید، من هم همین راه را میپیمایم و این اولین درسی است و اولین دستوری است که از آیتالله گرفتهام و فرمایش حضرت علی بنابیطالب را به کار بستهام و میبندم که فرمودهاند «وقتی در برابر امر خطیر و کار مشکلی قرار گرفتهاید تردید نکنید، وارد شوید به حول و قوه الهی مشکلات و مسائل حل خواهند شد.» (۲۰)
سپس امام خمینی بار دیگر رشته سخن را به دست گرفتند و گفتند: «مطلبی هست که میخواهم به عرض ملت برسانم و آن این است که نظر خودشان را درباره دولت آقای مهندس بازرگان- که دولت شرعی و اسلامی است- اعلام کنند، هم بهوسیله مطبوعات، هم [با]تظاهرات آرام در شهرها و در دهات و هر جا که مسلمان هست، نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس بازرگان اظهار کنند.» (۲۱)
امام بر مسئله «آرام بودن تظاهرات» تأکید بیشتری کردند و پس از آن حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در توضیح کوتاهی گفت: «نباید این تصور به وجود بیاید که امام خمینی گفتهاند مخالفت با این دولت خلاف شرع است و عقوبت دارد، نوعی شدت عمل است، چون اعلامیههای امام را دیدهاید که فرمودهاند همه مردم در اظهار عقیده و انتقاد به دولت رژیم جمهوری اسلامی آزادند... در مورد عقوبت نظر ایشان به آن کسانی است که احیاناً بخواهند با توطئهها و خیانتها با آرای مردم و اکثریت مردم مقابله کنند که در این صورت این را نه ملت میگذارد و نه رهبر ملت.» (۲۲)
سپس مهندس بازرگان در کنفرانسی مطبوعاتی شرکت کرد و به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد. وی در باره خیالی بودن کابینهاش گفت: «انشاءالله که این کابینه نه سایه است و نه خیال بلکه کابینه جدی است. خیلی هم جدی و امیدواریم بتوانیم خواست ملت را- به یاری خداوند- برآورده کنیم.» (۲۳)
همچنین بازرگان در باره اخطار و تهدید بختیار به دستگیری او و اعضای کابینهاش گفت: «ما پیشاپیش آماده بوده و هستیم، همانطور که ملت هم در تمام این جنبش در گذشته به استقبال خطر و گلوله رفته است. هم من و هم یقیناً اعضای کابینه که معرفی خواهند شد، از این خطر نمیترسیم. اگر تهدید کنند، این چیز خیلی کوچکی است. اگر عملی شود شخصاً خیلی ممنون خواهم شد، چون راحت میشوم.» (۲۴)
شاپور بختیار هم پس از اعلام حکومت موقت از سوی امام خمینی اعلام کرد: «در ایران تنها یک حکومت وجود خواهد داشت.» (۲۵) دکتر بختیار در باره احتمال دستگیری مهندس بازرگان گفت: «اگر او تنها به حرف زدن اکتفا کند یک مسئله است، اما اگر بخواهد دست به عملی بزند، مسئله دیگری مطرح میشود.» (۲۶)
*پینوشتها در دفتر روزنامه جوان موجود است.
دیدگاه ها