یکشنبه 29 تیر 1399 | 12:45
رفتارشناسی آیت‌الله بهبهانی در جریان تحصن در سفارت انگلیس
یکی از بزرگ‌ترین ابهام‌ها درباره آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی، نقش او در تحصن در سفارت انگلیس است. بنابر نقل ميرزا يحيی دولت‌آبادی«سيدعبدالله‌ به‌بعضی از خواص‌ خود دستور می‌داده‌ است‌ كه‌ بعد از رفتن‌ ما به‌ قم‌ بايد در سفارت ‌انگليس‌ متحصن‌ شد».

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"  به نقل از  پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز 24 تیرماه 1298، آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی از رهبران مشروطه ترور شد. طنز تاریخ آنکه ترور آیت‌الله توسط همان کسی صورت گرفت که او در مقابل شیخ فضل‌الله نوری از آنها دفاع می‌کرد. اما گذشته از چگونگی و چرایی ترور آیت‌الله بهبهانی، نظرات و شیوه‌های رفتاری او در جریان نهضت مشروطه نیز قابل تامل است.

یکی از بزرگ‌ترین ابهام‌ها درباره بهبهانی، نقش او در تحصن در سفارت انگلیس است. ناظم‌الاسلام‌ كرمانی مدعی است‌ پس‌ از حركت‌ علما به‌ طرف‌ قم‌، دولت‌ درصدد برآمد كه‌ چند نفر از تجار را دستگير كند. تجار، قاصدی به‌ ابن‌بابويه‌ نزد علما فرستادند. «ازطرف‌ آقای بهبهانی پيغام‌ آورد كه‌ من‌ استخاره‌ كرده‌ام‌ كه‌ پناه‌ ببريد به‌ سفارتخانه‌ انگليس‌، خوب‌ آمده‌ است‌.»

ميرزا يحيی دولت‌آبادی هم‌ نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ «شنيده‌ می‌شود كه‌ آقا سيدعبدالله‌ به‌بعضی از خواص‌ خود دستور می‌داده‌ است‌ كه‌ بعد از رفتن‌ ما به‌ قم‌ بايد در سفارت ‌انگليس‌ متحصن‌ شد». حسن‌ اعظام‌ قدسی كه‌ خود در متن‌ ماجرای مشروطه‌ بوده‌ نیز می‌نويسد: «سيدمحمدتقی سمنانی نماينده‌‌ آقای بهبهانی كه‌ برحسب‌ دستور ايشان‌ در شهر برای همين‌ كار مانده‌ بود با ميرزا محمود قمی آنچه‌ ممكن‌ بود كوشش‌ در حركت‌ دادن‌ مردم‌ به‌ سفارتخانه‌ می‌نمودند و عده‌ی زيادی اهل‌ علم‌ و سادات‌ را وارد نمودند». كسروی‌ این‌ ادعا را رد كرده‌ و می‌گوید: «آن‌ رفتار دلیرانه‌ و جانبازانه‌‌ی آنان‌ كجا وخرسندی‌ به‌ پناهیدن‌ مردم‌ به‌ سفارتخانه‌‌ی یك‌ دولت‌ بیگانه‌ كجا؟ این‌ اندیشه‌ از خامان ‌سرزد و نخست‌ جز كسان‌ اندكی‌ آن‌ را نمی‌خواستند.»

كسروی‌ از مورخین‌ بعدی‌ است‌ و بیشتر تاریخش‌ نقل‌ قول‌ است‌ و خود در آن‌ زمان ‌در تبریز بوده‌ است‌ و شجاعت‌ آقا سیدعبدالله‌ را دلیل‌ بی‌تأثیری‌ سید و پناهنده‌ شدن‌مردم‌ به ‌سفارت‌ می‌گیرد؛ اما واقع‌ این‌ است‌ كه‌ شجاعت‌، دلیل‌ بر عدم‌ تصمیم‌ غلط‌ نمی‌باشد. آنچه‌ موجب‌ صحت‌ تصمیم‌ می‌باشد درایت‌ است‌ و اندیشه‌ نه‌ شجاعت،‌ و متـأسفانه‌ مرحوم‌ بهبهانی‌ در جریان‌ نهضت‌ تنباكو نشان‌ داد كه‌ از درایت‌ و تیزبینی‌ كـمتری نسبت‌ به‌ دیگر علما بهره‌مند است‌.

 

 

واکاوی رفتار آیت‌الله بهبهانی در جریان تحصن

 

گرچه‌ ادعای‌ تجار مبنی‌ بر اجازه‌ از بهبهانی‌ در پناهنده‌ شدن‌ به سفارت انگلیس قطعی‌ نیست‌ و چه‌ بسا تجار برای‌ توجیه‌ عمل‌ خود چنین‌ نسبتی‌ را روا داشته‌اند، اما سوابق‌ و عملكرد مرحوم‌ بهبهانی‌ تاحدی‌ از انكار موضوع‌ می‌كاهد كه‌ به‌ چند نمونه‌‌ آن‌ اشاره‌ می‌كنیم‌:

 

1ـ از مجموع‌ اخبار استنباط‌ می‌شود انتساب‌ اجازه‌‌ پناهندگی‌ به‌ سیدبهبهانی‌ در آن‌زمان‌ شایع‌ بوده‌ است‌؛ اما هرگز از طرف‌ وی‌ یا نزدیكانش‌ تكذیب‌ نشده‌ است‌.

 

2ـ بعضی‌ از نزدیكان‌ سید مانند محمد شریف‌ كاشانی‌ با سفارت‌ ارتباط‌ داشته‌اند. اوخود می‌گوید: «به‌ واسطه‌ بستگی‌ به‌ سفارت‌ بهیه‌، یک‌ روز رفتم‌ قلهک‌، جناب‌ وزیرمختار و شارژ دافر و چرچیل‌ صاحب‌ را ملاقات‌ کردم‌».

 

3ـ تماس‌ با سفارتخانه‌های‌ خارجی‌ برای‌ سید قبیح‌ نبوده‌ است‌. با اینکه‌ دولت‌ عثمانی‌ بارها از جمله‌ در همان‌ زمان‌، به‌ مرزهای‌ غربی‌ ایران‌ تجاوز کرده‌است‌، آقای‌ بهبهانی‌ نامه‌ای‌ به‌ سفیر عثمانی‌ می‌نویسد و از وی‌ در خواست‌ همراهی‌ می‌کند.

 

4ـ وقتی‌ علما، در قم‌ بودند آقای‌ بهبهانی‌ توسط‌ شارژ دافر انگلیس‌ برای‌ متحصنین‌ تلگرافی‌ را ارسال‌ می‌کند و در آن‌ می‌گوید: «تا مقصود به‌ عمل‌ نیاید و تأمین‌ از طرف‌ سفارت‌ انگلیس‌ و اطمینان‌ به‌ من‌ ندهند، حرکت‌ نخواهم‌ کرد.» در حالی‌ که‌ مرحوم‌ بهبهانی‌ می‌توانست‌ تلگراف‌ را مستقیماً برای‌ مردم‌ ارسال‌ کند نه‌ به‌ شارژ دافر، علاوه ‌اینکه‌ تأمین‌ از طرف‌ سفارت‌ انگلیس‌ برای‌ یک‌ عالم‌ شیعی‌ هیچ‌ توجیهی‌ ندارد.

 

5ـ اسناد منتشره‌‌ وزارت‌ امور خارجه‌ انگلیس‌ نشان‌ می‌دهد که‌ افرادی‌ به‌ عنوان‌ حامل‌ پیام‌ از سوی‌ آقای‌ بهبهانی‌ به‌ سفارت‌ انگلیس‌ می‌آمده‌اند. در تلگراف‌ 178 از سفارت‌ انگلیس‌ در تهران‌ به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ در لندن‌ چنین‌ آمده‌ است‌: «پیامی‌ از رهبرعلمای‌ تهران‌ دریافت‌ نموده‌ام‌ مبنی‌ بر اینکه‌ مردم‌ برای‌ سرنگون‌ کردن‌ دولت‌ کنونی‌ مهیا شده‌اند و اینکه‌ اگر دولت‌ اعلیحضرت‌ پادشاه‌ انگلستان‌ مایل‌ به‌ دادن‌ کمک‌ مالی‌ به‌ او باشند، اینک‌ آن‌ وقت‌ است‌....» سفارت‌ در آن‌ سند از وزارت‌ متبوع‌ خود می‌خواهد «چنانچه‌ تصویب‌ نمایند، پاسخ‌ خواهم‌ داد که‌ سفارت‌ انگلیس‌ نمی‌تواند به‌ هیچ‌ وجه‌ از جنبش‌ علیه‌ دولت‌ کنونی‌ حمایت‌ کند.»

 

وزارت‌ خارجه‌ در تلگرامی‌ به‌ شماره‌‌ 92 پاسخ‌ سفارت‌ را تصویب‌ می‌کند که‌ به‌ رهبر علما جواب‌ منفی‌ بدهند. گرچه‌ در این‌ تلگراف‌ نامی‌ از آقا سید عبدالله‌ بهبهانی‌ نیامده‌است‌، ولی‌ در اسناد بعدی‌ مشخص‌ می‌شود که‌ منظور از رهبر علما شخص‌ سیدعبدالله‌بهبهانی‌ است‌. سفارت‌ انگلیس‌ در تهران‌ در بازگشت‌ به‌ همان‌ تلگراف‌ می‌نویسد: «بازگشت‌ به‌ تلگرام‌ 92 مورخ‌ ماه‌ جاری‌. محترماً بدین‌وسیله‌ رونوشت‌ پاسخی‌ که‌ به‌ درخواست‌ کمک‌ آقای‌ سیدعبدالله‌ مجتهد از سفارت‌ دولت‌ اعلیحضرت‌ پادشاهی‌ پیش‌ از بروز اغتشاشات‌ اخیر داده‌ام‌، تقدیم‌ می‌دارم‌... سیدعبدالله‌ پس‌ از حرکت‌ از تهران ‌نامه‌ای‌ را که‌ رونوشت‌ آن‌ به‌ پیوست‌ ارسال‌ می‌شود، برایم‌ فرستاده‌ است‌».

آقای‌ بهبهانی‌ ضمن‌ شرحی‌ از اقدامات‌ خود با دولت‌، در توجیه‌ مهاجرت‌ می‌نویسد: «ما از بیم‌ آنکه‌ اغتشاشات‌ توسعه‌ یافته‌ و کشتار و خونریزی‌ ادامه‌ یابد، تهران‌ را ترک‌ و رهسپار ابن‌‌بابویه‌ در نزدیکی‌ شاه‌عبدالعظیم‌ شده‌ و از آنجا عازم‌ عتبات‌ خواهیم‌ شد. با در نظر گرفتن‌ دوستی‌ دیرینه‌ فیمابین‌ اینجانب‌ و نمایندگان‌ سفارت‌ انگلیس‌ به‌‌ویژه‌ شخص‌ خود شما بدین‌وسیله‌ مصدع‌ شده‌ و خداحافظی‌ می‌نمایم‌... متمنی‌ است‌ با درنظر گرفتن‌ دوستی‌ فیمابین‌، از بذل‌ مساعی‌ خود برای‌ پایان‌ دادن‌ به‌ این‌ ستمگری‌ها وتعدی‌ها خودداری‌ نفرمایید.»

 

 

سکوت آیت‌الله بهبهانی در برابر اتهامات

 

با مطالعه‌ اسناد، به‌ دست‌ می‌آید این‌ روابط‌ به‌ ابتکار سید نبوده‌ بلکه‌ قبل‌ از وی‌، تجار با سفارت‌ ارتباط‌ برقرار کرده‌اند. به‌ نقل‌ از گزارش‌ سفیر انگلیس‌، پس‌ از تحصن‌ تجار برای‌ برکناری‌ مسیونوز «نمایندگانی‌ به‌ سفارت‌ اعلیحضرت‌ پادشاهی‌ فرستادند و از اینجانب‌ [سفیر] خواستند اجازه‌ دهم‌ تلگراف‌هایی‌ از طریق‌ خط‌ تلگرافی‌ هند و اروپا به ‌اصفهان‌، شیراز و بوشهر مخابره‌ کنند و درخواست‌ آنها را برای‌ برکناری‌ مسیو نوز به ‌شاهنشاه‌ تسلیم‌ نمایم‌.»

گرچه‌ در آن‌ زمان‌ به‌ دلیل‌ نبودن‌ نهادهای‌ قانونی‌ برای‌ احقاق حق‌، بست‌‌نشینی‌ یکی ‌از راه‌های‌ مطمئن‌ تظلّم‌ بوده‌ و بست‌ نشستن‌ در سفارتخانه‌ها نیز مرسوم‌ بوده‌ است‌، اما پناهنده‌ شدن‌ مردم‌ به‌ خواست‌ علما به‌ سفارت‌های‌ خارجی‌ پسندیده‌ نبوده‌ است‌؛ چنان‌که‌ در چند سال‌ قبل‌ از مشروطه‌ ناظم‌العلمای‌ ملایری‌ که‌ از علما و بزرگان‌ و شرفای‌ ملایر بود با چند نفر از اهالی‌ ملایر به‌ سفارتخانه‌‌ روس‌ ملحق‌ شدند... آقا میرزاسیدمحمد طباطبایی‌ که‌ تازه‌ از عتبات‌ مراجعت‌ فرموده‌ بود، فرستاده‌‌ی ناظم‌الاسلام‌ را آوردند و فرمود: با بودن‌ علما در تهران‌ مناسب‌ نیست‌ شما پناه‌ به‌ سفارتخانه‌‌ی روس‌ ببرید. حتی‌ بعد از مشروطه‌ نیز از پناه‌ بردن‌ به‌ سفارتخانه‌ها خودداری‌ می‌کردند. چنان‌که‌ شیخ‌ فضل‌ الله ‌نوری‌ بالای‌ دار رفت‌، اما به‌ همه‌ی پیشنهادهای‌ پناهندگی‌ جواب‌ منفی‌ داد.

 

به‌ هر حال‌ اگر تأیید سیدعبدالله‌ بهبهانی‌ نسبت‌ به‌ پناهنده‌ شدن‌ به‌ سفارت‌ را قبول ‌نکنیم‌، اما سکوت‌ وی‌ در مقابل‌ شایعاتی‌ که‌ از قول‌ ایشان‌ بیان‌ می‌شد، باید دلیلی‌ بر رضایت‌ وی‌ بر این‌ عمل‌ ناپسند بدانیم‌ و هیچ‌ توجیهی‌ هم‌ ندارد و باید این‌ عمل‌ را از نقاط‌ضعف‌ روحانیت‌ شیعه‌ به‌ حساب‌ آوریم‌ که‌ چگونه‌ دکترین‌ عدم‌ سلطه‌ و «نفی‌ سبیل‌» در دوره‌‌ مشروطه‌ تبدیل‌ به‌ تکیه‌ کردن‌ به‌ قدرت‌ استعماری‌ شد، حال‌ آنکه‌ قرآن‌ به‌صراحت‌، تکیه‌ به‌ قدرت‌های‌ ظالم‌ را نامشروع‌ می‌داند: «ولاترکنوا الی‌ الذین‌ ظلموا فتمسکم‌ النار؛ یعنی‌ به‌ کسانی‌ که‌ ستم‌ کرده‌اند تکیه‌ نکنید که‌ آتش‌ شما را فرامی‌گیرد.» شاید آتش‌ اختلاف‌، ناامنی‌ و سرانجام‌ ظهور دیکتاتوری‌ پهلوی‌ نتیجه‌‌ تکیه‌کردن‌ به‌ قدرت‌ ظالمانه‌‌ انگلیس‌ بود.

 

برگرفته از کتاب؛ چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.