چهارشنبه 29 بهمن 1393 | 15:01
با عملیات جرف الصخر در واقع کمر داعش در عراق شکسته شد
با عملیات جرف الصخر در واقع کمر داعش در عراق شکسته شد
همه اقشار مردمی عراق اعم از شیعه، سنی، کرد، ایزدی ، عاشوری و مسیحی هم به ارتش مردمی عراق پیوستند

 

 

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"  ، متن کامل ­سخنرانی دکتر سعدالله زارعی در چهارمین مجمع بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت به شرح ذیل است :

اعوذ بالله من الشیطان رجیم

الحمد لله رب العالمين وصلى الله على نبينا محمد وآله الطاهرين وصحبه الطيبين.

خدای متعال را شکر می کنم که توفیق عنایت فرمود در جمع شما سروران عزیز، برادران ارجمند پیشکسوتان جهاد و شهادت حضور پیدا کنم و دقایقی در خدمت شما عزیزان باشم.

از دوستان عزیزی که دعوت کردند مخصوصا برادر بسیار عزیز سردار کریمی صمیمانه تشکر می کنم انشاء... این دقایقی که ما با هم صحبت داریم مورد رضای خدای متعال قرار بگیرد.

امر فرمودند که بنده در این جلسه مقداری از موفقیت های جمهوری اسلامی در عرصه محار تروریسم در عراق و سوریه  خدمت شما عزیزان صحبت کنم تا در جریان بعضی از جزئیات قرار بگیرید. البته طبیعتا شما به دلیل علاقه ای که به دنبال کردن این مباحث دارید صاحب اطلاعات خوبی هستید و ممکن است صحبت های من مشابه زیره بردن به کرمان باشد لذا پیشاپیش از شما عزیزان عذرخواهی می کنم.

خب یک سوال مقدماتی را ما باید پاسخ دهیم راجع به داعش و تروریسم و بعد یک مقدار جزئی تر راجع به روند مبارزه با تروریزم و داعش در اینجا صحبت می کنیم.

داعش از نظر  سن تأسیس به قضایایی بر میگردد که در عراق در سالهای 1369 و 1370 برای رژیم  بعث عراق پیش آمد؛ بعد از حمله عراق به کویت در سال 69 آمریکایی ها عملیاتی را علیه رژیم عراق به اجرا گذاشتند که معروف شد به جنگ اول خلیج فارس و متعاقبا در مناطق جنوب و مرکزی عراق یک موج حرکت مردمی علیه رژیم صدام حسین راه افتاد که معروف شد به انتفاضه شعبانیه. در آن مقطع صدام حسین در بین کشورهای جهان و مخصوصا کشورهای منطقه بسیار منزوی بود.

از درون هم دچار بحران رابطه با ملت خودش بود و لذا دنبال یک مفری می گشت که بتواند شرایط را پشت سر بگذارد و اوضاع را مدیریت بکند.

به فکر صدام حسین رسید که باید یک جریان شبه اسلامی تحت امر درست کند و این نقیصه ای که در عرصه منطقه ای و در عرصه ی داخلی دارد با استفاده از یک جریان شبه مذهبی مسلح، حل و فصل کند و لذا آمد در عراق ارتشی به نام "ارتش محمد(ص)"را سازماندهی کرداین ارتش که درست در واقع ضمن اینکه در متن خودش اعتراف بود به اینکه ارتش بعثی کارایی لازم برای مدیریت تحولات جدید را ندارد و در عین حال این مسئله برای این بود که در مقابل این قضایا بتوانند یک سد دفاعی درست کند!.

لذا صدام وارد مذاکره با مخالفان مسلح و رهبران القاعده شد. و صدام حسین با کمک بن لادن و افراد دیگری که در این جریان بودند توانست یک جریان شبه نظامی درعراق درست کند، البته تحت کنترل و مدیریت بود.

اما به مرور زمان در رقابت با ارتش بعثی فعالیتش محدود گردید هر چقدر به جلوتر آمد از حجم فعالیت این ارتش محمد کم می شد و تقریبا آرام آرام یک حالت انزوایی به خودش گرفته بود تا اینکه در سال 1382،

رژیم صدام حسین ساقط شد و و آمریکایی ها، عراق را به اشغال درآوردند. ارتش محمد آمد در اینجا بازسازی شد و ابومصعب زرقاوی که اردنی الاصل بود یک جریان ظاهرا جدیدی را درست کرد به نام " توحید الجهاد " و این سازمانی بود که یک ماهیت اعتقادی داشت، از نظر رویکرد هم، مسلحانه فعالیت می کرد.

اینها در واقع اولین جریان تشکیل یافته ای بودند که با اشغال عراق و با اشغالگران عراق به مبارزه برخاستند و بعد هم بعثی هایی که از حکومت ساقط شده بودند به این ها ملحق شدند.

آقای " طاها یاسین رمضان " که نفر دوم حزب بعث و حکومت بعثی عراق بود و فرار کرده بود و در اردن مستقر شده بود و همراه سران ارتش و حزب بعث عراق به این ها پیوسته و یک تشکیلات مشترکی را برای درگیری با آمریکایی ها و حکومت مرکزی برای بازگشت به حکومت را دنبال می کردند.

این قضیه هم استمرار پیدا کرد از سال 2003 که صدام ساقط شد تا سال 2006 این جریان تحت همین نام فعالیت می کرد. در سال 2006 "ابومصعب زرقاوی " در بمب باران مقرش کشته شد و جریانتوحید الجهاد تغییر عنوان داد. و در نهایت به عنوان دولت اسلامی عراق اعلام موجودیت کرد و در راس آن یک فردی هم بود که اصطلاحا به آن عمر البغدادی  می گفتند.

سپس عمرالبغدادی هم ساقط شد و کشته شد به همراه ابومهاجر و در نهایت در سال 2010 ابوبکرالبغدادی که اسم واقعی او  ابراهیم البدوی است جای عمرالبغدادی را گرفت.

مدتی هم ( یک سال، یک سال و نیم ) گذشت که من نمی خواهم خیلی توضیح بدم ؛ چرا که باز می مانیم از تشریح وضعیت داعش ، در این جریان اخیر که خیلی مختصر دارم توضیح می دهم که به هر حال اینها سال 2012 با عنوان دولت اسلامی عراق و شام که مخفف آن می شود "داعش" اینها اعلام موجودیت کردند و بعد هم با القاعده دچار اختلاف شدند.چون از نظر القاعده دایره عمل ابوبکر البغدادی باید عراق باشد و القاعده در سوریه فرد دیگری را در واقع به عنوان فرمانده داعش و رئیس داعش می شناخت و لذا موافق این نبود که داعش تشکیل شود.

القاعده دولت اسلامی عراق را آنها قائل بود و شام را قائل نبود ولی خب اینها آمدند و سماجت کردند روی این عنوان و بعد هم در نهایت در  سوریه دو جریان پدید آمد یک جریان رسمی القاعده بود بنام جبهه النصره و یک جریانی هم خودش را القاعده واقعی می دانست بنام داعش که اینها رو در روی هم در مقاطعی قرار گرفتند. و تعداد زیادی از اعضای اینها در درگیریهای بین این دو جریان کشته شدند.

در مسیر و ادامه کار جریان داعش یک پیوندی با ترکیه برقرار کرد و یک پیوندی هم با عربستان برقرار کرد. پول زیادی از عربستان گرفت. مدیریت و اداره سیاسی داعش هم به عهده آقای داود احمد اوغلو وزیرخارجه سابق و نخست وزیر فعلی ترکیه بود و در واقع حداقل از سال 2011 به این طرف مدیریت سیاسی داعش را عمدتا ترکیه در دست داشت اگرچه به لحاظ مالی پشتیبانی را سعودی ها انجام می دادند. الان که ما با شما صحبت می کنیم سعودیها تا حد زیادی از داعش فاصله گرفتند و پشتیبانی مالی داعش را هم ترک ها انجام می دهند. و در واقع الان می توانیم بگوئیم که یک اتحاد استراتژیکی بین دولت ترکیه و این جریان(داعش) وجود دارد. آمریکایی ها هم با یک استدلال های خاص معتقد هستند که این جریان (داعش) قادر نیست یک سود استراتژیک را برای غرب فراهم بکند بلکه نوع عملکرد داعش سبب گسترش دایره نفوذ جمهوری اسلامی می شود.

و لذا به نفع نیست و در نهایت به ضرر تمام می شود. اما البته ترکها و سعودیها علی رغم اینکه این استدلال را کم و بیش قبول می کنند که داعش در برابر جمهوری اسلامی ایران نمی تواند خیلی مقاومت کند و دستاوردی داشته باشد. اما دیوانه وار از داعش دارند حمایت می کنند البته بیشتر از همه ترکیه و یک شکافی هم در این ارتباط در بین آمریکایی ها و سعودی ها وجود دارد.

من اینجا تاکید کنم که تا زمانی که باد به پرچم داعش می وزید آمریکای ها به داعشی ها امید بسته بودند و کمک هایی را به اینها می کردند مخصوصا در حوزه اطلاعات که کمک های اطلاعاتی زیادی را به اینها می کردند اما از زمانی که حزب الله لبنان یک ضرب شصت محکمی را در منطقه القصیر در خرداد ماه سال گذشته بر این جریان وارد کرد و پشتش هم عملیات القلمون و عملیات یبرود که در واقع در متن قلمون انجام شد.

امید به اینکه داعش بتواند صحنه امنیتی سوریه را به نفع آمریکایی ها در دست بگیرد این به یأس مبدل شد و لذا آمریکایی ها تا حد زیادی از اینها فاصله گرفتند.

بالاخره این جریان داعش در منطقه برای بعضی ها نگرانی هایی تولید کرد و بعضی ها هم بصورت انتحاری وارد موضوع می شدند مثلا ترکیه بصورت انتحاری از این جریان حمایت می کرد و به فردای این فرایند خیلی توجه نداشت.

من یادم می آید که در آذر 1391 در یک همایشی شرکت کردم که این همایش مربوط به کشورهای عربی بود از 150 هیئتی که که اونجا جمع شده بودند از کشورهای عربی، بعضی از کشورها چند هیئت آمده بودند، این فضا در اون همایشی که در دوهه برگزار شد. کاملا غلبه داشت که بشار اسد طی روزهای آینده سقوط خواهد کرد.

یک فلسطینی آمد به ما گفت که ما شما را دوست داریم  و فلسطینی ها به شما افتخار می کنند ولی تعجب می کنند که چطور خودتان را دارید خرج بشار اسد می کنید. کسی که فردا یا پس فردا و نهایتا تا آخر هفته سقوط می کند. خب این فضائی بود که به محافل و اذهان سیاسی حاکم بود. مبتنی بر این بود که بشار سقو طش قطعی و بدون شک است.

لیکن با توجه به حفظ روحیه مقاومت و همکاری صمیمانه همه انقلابیون جبهه مقاومت این بحران تروریستی را پشت سر گذارد.

اما در کشور عراق تروریستهای داعش با مشکلات مختلفی روبرو بودند اولا حکومت مرکزی عراق از مرزهای طولانی با جمهوری اسلامی می توانند بهره گیری کنند و ثانیا به دلیل سازمان یافتگی سیاسی مردم عراق در دوران مبارزه با صدام و ارتش بعثی از آمادگی سازماندهی فوری و حضور در صحنه های نبرد با داعش  بیشتر از سوریه برخوردار بودند. لذا بمحض اشغال استان دیاله و خصوصا مرکز استان دیاله با فتوای مرجعیت عراق امکان توسعه سازمان ارتش مردمی عراق فراهم گردید. بسرعت ارتش مردمی عراق بصورت گسترده ای در بین شیعیان و کردها و عرب های سنی طرفدار حکومت مرکزی شکل گیری نمود. و در کنار ارتش منظم عراق با مشاوران تخصصی جمهوری اسلامی ایران که از تجربیات دوران دفاع مقدس و ابتدای انقلاب برخوردار بودند و تجربیات نبردهای سوریه را هم داشتند؛ در کشور عراق سریعتر فراهم شد بطوریکه با طراحی جبهه های چند لایه مردمی تهاجم تروریستها را با مشکلات اساسی روبرو نمودند، بگونه ای که متحدین تروریست ها نیز ناچار از اعلام جدائی از تروریستها نمودند.

و روز به روز تروریستهای داعش که بمنظور ایجاد رعب و وحشت در مردم عراق با جنایات تروریستی مختلف در مناطق شیعه نشین و مسیحی نشین نیز جنایات پی در پی را گسترش دادند سبب گردید همه اقشار مردمی عراق اعم از شیعه، سنی، کرد، ایزدی ، عاشوری و مسیحی هم به ارتش مردمی عراق پیوستند و یگانهای مردمی دفاعی در کنار ارتش عراق را سازماندهی کرد و تروریستها را دچار شکستهای پی در پی نمودند و هم اکنون بطور روزانه مناطق مختلف تحت اشغال  تروریستها را آزاد نموده و فضای جنایات را برای تروریستها محدودتر می نمایند.

شیوه آموزشی ارتش سوریه هم یک شیوه روسی بود به تعبیری شرقی بود که در مواجهه با یک موضوع دفاعی  می زند و می کوبد و همه را از بین می برد ،همه چیز را  را منهدم می کند ،این مسئله خیلی خسارت های سنگینی وارد کرد در آن سال اول درگیری  . یک چنین پدیده ای در آنجا  وجود داشت ،  در همین مقطع گفتگوهایی بین ایران و سوریه انجام شد و یادآورشدیم که باید این روش اصلاح بشود. و روش مبارزه کلا تغییر کرد. خب این مسئله چند تا دستاورد داشت کنار هم دستاورد اول این بود که درگیری ارتش رو کم تر می کرد و این مسئله امکان دفاع ارتش برای یک دوره طولانی تری را تضمین می کرد ، خب ارتش وقتی می آید وسط یک معرکه تداوم حضور او برای او خستگی شدیدی به وجود می آورد مخصوصا اگر یک درگیری گرمی داشته باشد وقتی که به ارتش گفته می شود که شما نیروی پشتیبان هستید ، پشتیبانی آتش یا لجستیک بر عهده شما هست این کار ارتش رو سبک میکند و مدت مقاومت ارتش در صحنه رو افزایش می دهد خاصیت دوم هم این بود که بالاخره این نیروی مردمی که دارد عرضه می شو د پس  این راحت تر می توانست شناسایی کند دشمن را از دوست و در نهایت از طریق ضربات اساسی و نقطه ای در نقطه خاص دشمن رو فلج بکند خب این خاصیت دوم بود ، خاصیت سوم هم این بود که در نهایت میزان تلفات مردمی به شدت کاهش پیدا می کرد و این کاهش تلفات مردمی مردم رو متقاعد می کرد که باید به سمت دولت و ارتش بیایند و از ارتش و دولت حمایت کنند که این اتفاق هم افتاد و آثار آن هم در اینجا پدیدار شد به هرحال این مسئله در سوریه تا حد زیادی بود و مدیریت شد و الان هم این مسئله مدیریت می شود و ماجرای بسیار پیچیده ای است یعنی مقابله با تروریسم که با استفاده ی از تاکتیک های خود شما دارد مبارزه می کند یعنی تاکتیک جنگ نامتقارن به کار می برد و از روی دست شما رو نویسی کرده چنین روشی را و رفته در دل مردم از امکانات مردمی دارد استفاده می کند به شکل مردم درآمده خب شناسایی این نیروها کار آسانی نیست پاکسازی منطقه ای از اینها به معنی پاکسازی کامل نیست فلذا می بینیم که یک منطقه گاهی 5 بار یا 10 بار دست به دست می شود تا در نهایت نیروهای مربوط به دولت و نظام سوریه بتوانند در آنجا به نوعی مسلط بشوند در کنار این مسئله البته روش های دیگری هم بود که حالا خیلی بخواهیم وارد بشویم از بحث عراق باز می مانیم ؛در سوریه کارهای زیادی انجام شد مثل  تشکیل جوخه های خاص که به صورت دقیق شناسایی کنند و وقتی در واقع وارد عملیات می شدند آن محورهای اصلی رو بزنند یعنی بزنند به نخاع داعش یا جبهه النصره و از طریق زدن به نقطه حساس فلج کنند سیستم آنها ؛ این کار ، کار اطلاعاتی خیلی بالایی رو احتیاج داشت و به لطف خداوند متعال این مسئله تا حد زیادی محقق شد.  در مورد عراق هم ما مشابه این مسئله را داریم با یک تفاوت هایی در سوریه دولت یک دولت لائیک است و مردم سنی سوریه به دلیل غیر مذهبی بودن دولت با دولت مشکل ندارند و دولت را قبول دارند در نقطه مقابلش این نیروهایی مثل داعش در کشوری مثل سوریه تنها قادرند بخش هایی از مردم را در سوریه جذب کنند و عملیاتی و فرماندهی کنند و در نهایت هم آن درگیری که در سوریه شکل می گیرد بین علوی و سنی نیست درگیری درون سنی در نهایت چون گروهی از اهل سنت با گروهی از اهل سنت در آنجا در نهایت به نوعی درگیر می شوند اما در عراق مسئله متفاوت است در عراق اهل سنت خودش رو در اقلیت می داند ، در سوریه سنی ها 65% از جمعیت را تشکیل می دهد . در عراق اهل سنت کمتر از 25% از جمعیت را تشکیل می دهند البته باید کردها را جدا کنیم چرا که اساسا کردها هیچ مراوده مثبتی با سنی ها به تعبیری ندارند ، و دولت یک دولت شیعی به حساب می آید بنابراین این حساسیت سنی ها در عراق نسبت به دولت مرکزی بسیار بالاست در حالی که در سوریه اصلا حساسیت وجود ندارد نسبت به دولت و به همین نسبت هم در عراق پیوستی مردم به گروه هایی مثل داعش بسیار زیاد تر است در حالی که در سوریه این محدود تره فلذا می بینید در سوریه نیروهای داعش عمده ی نیروهاش رو از خارج وارد می کند از کشورهای خصوصا شمال آفریقا و بطور اخص از لیبی وارد می کند در حالی که در عراق 90% نیروهای داعش از خود عراقی ها هستند و هسته های اصلی مرکزی و عملیاتی مخصوصا خود سنی هایی هستند که در آنجا زندگی می کنند و اتفاقا چون سابقا هم با حزب بعث بودند و تجربه بسیار بزرگی هم در دوره امنیتی ، سیاسی ، اجتماعی دارند در حالی که این تجربه را سنی ها در سوریه ندارند بنابراین وضعیت خاصی در اینجا وجود دارد البته در اینجا شیعیان از یک مزیت نسبی دیگری هم برخوردار هستند و آن اتصال مستقیم با جمهوری اسلامی است بیشترین مرز عراق با جمهوری اسلامی ایران است ، این برای شیعیان عراق یک موقعیت بسیار مثبتی محسوب می شود و همین مسئله تجمع سنی ها در عراق و کمک کشورهای سنی خارجی را به اینها افزایش می دهد. حالا چه کار باید کرد در اینجا، در اینجا یک سیاست خاصی است تا بشود جریان تروریسم را به نوعی مهار کرد ، بر همین اساس هم در عراق وقتی که جمهوری اسلامی خواست صحنه را مدیریت کند آمد به صورت قطعه قطعه برای هر قطعه سیاستی ترسیم کرد . خب داعشی ها در اینجا نفوذ داشتند در خرداد ماه یکدفعه آمدند و پرچمشان را هم بلند کردند و استانهای سنی نشین غرب عراق را که 46% خاک عراق را این 3 استان بزرگ تشکیل می دهند آمدند و گرفتند علاوه بر این 3 استان آمدند استان دیاله را نیز گرفتند و در واقع بغداد یک دفعه در محاصره این نیروها قرار گرفت از قسمت شرق استان دیاله از قسمت غرب بغداد و استان صلاح الدین در واقع آمد و شرایط بغداد رو به شدت مخاطره آمیز و سخت کرد از طرف دیگر تصرف استان الانبار توسط نیروهای داعش موقعیتی امنیتی دو شهر استراتژیک شیعه نشین یعنی کربلا و نجف را به شدت دچار بحران کرد چون اینها متصل می شوند به استان النبار و مسئله را بسیار حساس و نگران کننده کرد ، خب در اینجا جمهوری اسلامی آمد یک سیاستی را طراحی کرد مبتنی بر لایه به لایه کردن وضعیت عراق اولین لایه فقط شهر بغداد بود وقتی که 20 خرداد ماه گذشته اتفاق افتاد اولین مصون سازی بغداد از فشار امنیتی داعش انجام شد و واقعا کار بسیار بزرگ و فوری انجام شد البته از قبل بغداد امنیتش از ارتش گرفته شده بود و امنیت بغداد دست نیروهای مردمی بود همین سپاه بدر و بعضی از کتائب و گروههایی که در آنجا هستند در واقع اینها امنیت بغداد را در اختیار داشتند وقتی حادثه پیش آمد این مسئله خیلی جدی تر شد. امنیت بغداد در همان روزهای اول تضمین شد و وقتی آقای جان کری از امریکا بعد از حمله داعش آمد بغداد بعد رفت اربیل حرف جان کری این بود که هیچ چیزی بغداد را تهدید نمی کند و قطعا بغداد سقوط نخواهد کرد یعنی یک یقینی هم برای امریکایی ها حاصل شد که این در واقع خط دفاعی که برای بغداد درست کردند در واقع شکستنی نیست در گام بعدی مسئله ایمن سازی کربلا و نجف بود که وارد شدند و با همون سیاسیتی که بغداد رو امنیت دادند در آنجا امنیت کربلا و نجف را فراهم کردند. در عین حال در اطراف کربلا و نجف در واقع در خطی که خط فرات را تشکیل میداد که این خط فرات از مناطقی در مرز استان النبار و دیرزور شروع می شد . بعد وارد استان بابل می شد بعد استان بابل در آن منطقه ای که منطقه جرف صخر است بعد به سمت جنوب به حرکت در می آیند و از حاشیه نجف و کربلا عبور می کند و در قسمت شرق عراق و در نهایت می آید در حوالی بصره با دجله به هم می پیوندند و وارد اروند رود می شود ، خب حد فاصل مرز سوریه تا مرزهای کربلا منطقه فرات است که این منطقه ، دست اهل سنت بوده و اتفاقا کسانی در اطراف این رود بودند که به شدت احساسات ضد شیعه داشتند و در واقع اکثر آنها به یک طریقی می شود گفت که از کسانی بودند که نسبت به ائمه با بغض برخورد می کردند و آماری که ما داریم بیان کننده این است که در فاصله سال های 2003 تا 2013 دست کم 50 هزار نفر از شیعیان توسط همین افراد که ساکن این منطقه بودند به نحو بسیار فجیعی کشته شده بودند ، ولذا  برای امنیت کربلا و نجف این مناطق باید پاکسازی می شدند و این مناطق باید امنیت پیدا می کردند حالا امنیت اینجا هم بایستی به شکلی انجام می شد که با حداقل تلفات صورت بگیرد در اینجا عملیات هایی طراحی شد به صورت بریده بریده که این مناطق که من تصویر کردم به 5 یا 6 عملیات و به 5 یا 6 قطعه تقسیم شد و این مسئله مقدمه ای شد برای انجام عملیات بسیار بزرگ افتخار آفرینجرف الصخرکه در هفته های قبل از ماه محرم امسال شروع شد و در روز اول محرم به پایان رسید ، این منطقه جرف الصخر منطقه بسیار بسیار حساس بود از قدیم محل رفت و آمد القاعده بود امریکایی ها در اینجا جنگ های زیادی کرده بودند برای تسلط بر این منطقه و تعداد تلفاتی که امریکایی ها برای تصرف جرف الصخر 2003 تا 2011 انجام داده بودند از مرز 3000 نفر فراتر می رفت یعنی 3000 نفر امریکایی دست کم کشته شده بودند که جرف الصخر را از دست القاعده در بیاورند ولی موفق نشده بودند و نیروهای که در اینجا وارد عملیات شدند،موفق شدند کل منطقه جرف الصخر را البته یک دوره ی شناسایی اطلاعات و آماده سازی وجود داشت که از یک ماه قبل از حدود چهل روز قبل از محرم شروع شده بود یک دوره ی چهل روزه طراحی عملیات منطقه جرف الصخر طول کشید اما اون زمان گرم عملیاتی که بچه ها وارد درگیری این منطقه شدند 3 روز و نصفی بود یعنی اون 3 روزه مونده به ماه محرم اینها در واقع وارد عمل شدند تقریبا 26 یا 27 ذی الحجه وارد شدند ظهر اول محرم کل منطقه پاکسازی شد یعنی ظرف 3 روز نصفی این منطقه ای که امریکایی ها نتونسته بودند از 2003 تا 2011 آزاد بکنند آزاد کردند و اینجا تعداد شهدایی که در این 3 روز و نصفی برای آزاد سازی این منطقه به شهادت رسیدند که همه هم بچه های عراقی بودند تعدادشون به 30 نفر نرسید یعنی با یک تعداد محدود شهید در یک منطقه ی حساس استراتژیک این عملیات بزرگ را انجام بدهد و به نتیجه برساند و نتیجه رساندن عملیات جرف الصخر در واقع کمر داعش در عراق شکسته شد و داعشی ها با یک بحرانی روبرو شدند و از آن به بعد دیگر داعشی ها که مورد حمله قرار می گرفتند با یک روحیه ضعیف کار می کردنند و به سرعت فرار می کردند و در واقع دیگر آن مقاومت قبلی رو هم نداشتند البته قبل از جرف الصخر عملیات های دیگری انجام شده بود عملیات آمرلی در شمال رشته کوه حمرین مربوط می شود  به استان دیاله و عملیات الغرین قبل از آمرلی انجام شد بود که الغرین مربوط می شود  به استان صلاح الدین این دو منطقه شیعه نشین بودند و در اینجا در واقع کارهای بسیار خوب و بزرگی انجام شد اینها مقدمه ای برای عملیات جرف الصخر با یک چیرگی و با یک تسلطی انجام شد ، امروز که ما با هم صحبت می کنیم در واقع کمر داعش در عراق شکسته شده و در کل مناطق شیعه نشین داعشی ها در واقع جمع شدند یعنی هیچ نقطه ای که مرتبط با شیعه باشد اکنون  داعشی ها حضور ندارند آخرین اتفاقی که علیه اینها افتاد در واقع 2 منطقه سعدیه و جلولا بود در آنجا هم عملیات خوبی انجام شد در حال حاضر  داعشی ها در 2 نقطه تمرکز دارند یکی در موصل و یکی هم در منطقه فلوجه مربوط می شود به استان الانبار و انشا... عملیات هایی هم در پیش است برای اینکه مخصوصا فلوجه آزاد بشود و در ادامه استان الانبار عملا آزاد می شود. و محدوده حضور داعش ها عملا در همون استان نینوا می شود و حالا در استان نینوا هم بایستی بحث که عملیات چگونه باید صورت بگیرد ، اساسا در آنجا داعش باید توسط چه نیروهایی ریشه کن بشود این بحثی است که حالا زمانش گذشته و مطلبی که من می خواهم به عنوان جمله آخر عرض کنم خدمت شما این است که در عراق به موازات پیروزی های بزرگی که شیعه ها بدست آوردند سنی ها از جمهوری اسلامی خواستار این شدند که به آنها کمک کند تا بتوانند یگانهای دفاعی برای مناطق خودشان به وجود بیارند که جمهوری اسلامی هم تحت شرایط و چهارچوب با اینها همکاری می کند و امیدوارم انشالله این همکاری سبب بشود که استان الانبار و شهر موصل آزاد بشود اگر این اتفاق انشالله بیفتد آن وقت ریشه های داعش نه فقط روی زمین سنی بلکه در بین قلب و ذهن سنی هم پاکسازی می شود  اگر این اتفاق توسط شیعه انجام شود  ممکن است از زمین برچیده شود . اما داعش در قلب و ذهن اهل سنت ممکن باقی بماند منتها یک  پیچیدگی هایی دارد که متناسب با پیچیدگی ها باید در این خصوص به نوعی صحبت بشود از همه ی شما عذر خواهی می کنم وقت شما هم گرفته شد.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.