امام حسن مجتبی (ع)؛ منشاءکرم و مایه تکامل خیر

نیمه ماه رمضان زمین و زمان میزبان قدوم امامی شد که نامش مایه زیبایی و وجودش معنا کننده کرم و کلامش مایه تکامل زمین و زمان شد.

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"  مدینه، به پیشواز ثمره قلب پیامبر می‌‏رفت و نخل‏‌ها انگار قدبلندتر شده بودند، شاید به احترام او بود که از جایی برخاستند.

تازگی هوا تازه‌تر شده بود، فرشتگان، فوج فوج می‌‏آمدند و بال بر گهواره تو می‏‌ساییدند، زمین، متبرک شد و شانه‏‌هایش زیر قدم‌‏هایت، به یاد وزن مسیح افتاده بود.

متولد شدی و خاک، گویی دوباره آفریده شد، سرزندگی از سر و روی زمین می‏‌بارید و طراوت روی تمام ذرات هوا پاشیده شده بود.

آمدی تا نیمه ماه ناتمام نماند و قدوم کریمانه‌ات زینت بخش زمین شد و عطش سوزاننده رمضان پایان یافت و خانه‌ای در کوچه بنی هاشم روشن‌تر از همیشه پدر شدن امام متقین و مادر شدن سیده زنان عالمین را جشن گرفت.

سوره حسن جمالت در خانه وحی نازل شد و صدای دل انگیز کودکی از چشمه سار کوثر، زمین را به عطر کرامت معطر کرد و نتیجه تلاقی دو دریا، مرج البحرین یلتقیان را تعبیر و اقیانوس‌ها را میزبان لولو و مرجان کرد تا حامل قران و سبط اکبر شوی و مجتبی مسما یابد.

۱۵ رمضان، ستاره‌‏ها دیدند که در زمین، ماه نورسیده ‏ای در قنداقه متبرکش، به سمت آسمانیان لبخند می‏‌زند. دیدند که آغوش فاطمه، شکلی مادرانه به خویش گرفت و آن ماه منیر را به سینه فشرد و دیدند که مهتاب، از شرم آن رخساره روشن، سر در ابر‌ها فرو کرد؛ و جهان به اقیانوس کرامت سلام داد، سلام بر لحظه‌هایی که تو را آوردند، سلام بر آغوش کوثر، که با رسیدن تو مادرانه شد، سلام بر لبخند سرافراز علی (ع)، که در طلوع تو اتفاق افتاد.

سلام بر لب‏‌های رسول اللّه‏ که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه‏‌ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد.

سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی، سلام بر تو، شباهتِ بی ‏شائبه محمدی، سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان کوثر و ابوتراب برخاسته و مقدر است که در روزگارانی نه چندان دور، وارث تمام صبر فاطمی و عدل علوی، در زمانه بی‏ حیدر، امیرالمؤمنین باشد و زخم‌‏ها و طعنه‌های روزگار را جز به سکوت، پاسخی بر زبان نیاورد.

قرآن صامت نزول کرد و فرقان ناطق میان حق و باطل گشت. حقی که نمادش علی علیه السلام بود و باطلی که تندیس اش، بت اش معاویه، طاغوت بنی امیه بود؛ و اینک ما مانده‌ایم و زمین تشنه، و عطشی که بر دل‌های رمضانی جولان می‌دهد، و عاجزانه می‌گوییم، مولا جان، آن‌که از آبروی تو وساطت می‌طلبد، تشنه باران هدایت توست و آن‌که حاجت را بهانه کرده، تشنه رفاقت با تو.

به حق شادی میلادت، قفل بسته چشمان ما را با عنایت و کرمت بگشای تا طعم سفره مهربانی تو را بچشیم؛ که هیچ زخمی از بارش کرامت بارانی ات بی مرهم نمی‌ماند؛ یا کریم اهل هدایت چشمان منتظر زمین و زمان ملتمس دعایی است که گشایش فرج را به ارمغان می‌آورد و حسن تلالو اجابت را با مشکل‌گشایی کریم آل طه و امام مجتبی زیباتر می‌سازد.