به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" جمعی از مسئولین سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت شامل سردار کریم پور مدیر مسئول نشریه سازمان، سردار افروز جانشین سازمان، برادر امیر آبادی و برادر تیموری با خانواده شهید سردار پیشکسوت بسیجی حاج سعید قهاری دیدار داشتند، در این نشست صمیمانه که بیش از یک ساعت طول کشید، گفتگویی در خصوص ویژگی های اخلاقی آن شهید انجام شد که خلاصه ای از آن به این شرح است: 

همسر شهید قهاری به ویژگی هایی از حاج سعید اشاره داشت و گفت: شهید قهاری همچنان که شخصیت نظامی ویژه ای داشت از لحاظ اخلاقی و دینی هم خاص بود، ایشان بسیار ولایی و گوش به فرمان و مطیع محض حضرت آقا بود، به نماز اهمیت ویژه ای می داد به طوری که در دره خوی با آن سرمای زیاد در ارومیه که آب هم یخ می زد، شهید قهاری وضو می گرفت و نماز می خواند.

روحیه ایثار و فداکاری بالایی داشت و حتی بعد از 8 سال دفاع مقدس در درگیری ها با کوموله شرکت می کرد و با وجود مجروح شدن و تهدید خود و خانواده لحظه ای در دفاع از انقلاب سستی نکرد.

همسر شهید به عکس مقام معظم رهبری که در منزل نصب شده بود اشاره و خاطر نشان کرد :  عکس حضرت آقا را شخصا تهیه کرده بود و در منزل در ارومیه به دیوار زده بود و همیشه با آقا درد و دل می کرد و با همین عکس روز آخر صحبت و خداحافظی کرد و به ارومیه رفت و شهید شد.

 همسر شهید خود را سرباز شهید قهاری در طول زندگی می دانست و بیان داشت: من مانند یک سرباز در طول مدت زندگی به ایشان نگفتم فلان عملیات و شهر برود و یا نرود، در این درگیری شرکت نکند و همیشه مطیع او بودم و هر شهر و مکانی که خانواده را می برد گلایه نمی کردم.

همسر شهید که از نحوه اطلاع رسانی از شهادت همسرش رنجیده خاطر شده بود، اظهار داشت: گلایه ما این است که چرا آن زمان اعلام کردند شهید قهاری سقوط کرده است و واقعیت نحوه شهادت شهید قهاری اعلام نشد، چرا اعلام نکردند شهید قهاری در میدان جنگ با تیر مستقیم پژاك شهید شده است، در صورتی که رسانه های بیگانه با خوشحالی از خبر شهادت شهید قهاری به وسیله سقوط بالگرد سوء استفاده کردند.

سردار قهاری به سرکشی از خانواده شهدا اهمیت ویژه ای می داد، همسر شهید در این باره نکاتی را بیان کرد: شهید قهاری 4000 خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان را در یزد دیدار و سرکشی  داشت و موفق شد کنگره شهید صدوقی و 4 هزار شهید استان یزد را راه اندازی نماید و این دیدار ها صرفا برای رفع تکلیف نبود و پای درد و دل آن ها می نشست و مواردی که قادر به رفع آنها بود را پیگیری می کرد تا رفع شود و در دیدار با خانواده ها  برای دخترها عروسک و برای پسرها ماشین  می برد .

دختر شهید سعید قهاری خاطره ای از آخرین دیدار با پدر را برای ما بیان کرد: پدر بعد از ماموریت جدید که در ارومیه به ایشان محول شد با خانواده به ارومیه رفتند، و من هم دو سال در دانشگاه یزد مشغول تحصیل بودم و انتقالی من درست نشد، پدرم با وجود اینکه تازه معرفی شده بود و سرشان شلوغ بود، شخصا به یزد آمد و برای من خانه ی یکی از دوستانش را تهیه کرد و قرار شد 4 صبح فردا به طرف ارومیه حرکت کند، برای نماز صبح که بیدار شدیم پدر گفت: شما بخواب من صبحانه آماده می کنم و حرکت می کنم، من گفتم: خواستی بروی برای خداحافظی من را بیدار کن.

  موقع خداحافظی نگذاشت من از جا بلند شوم و من در حالت خواب و بیداری با پدر خداحافظی کردم و بعد از آن دائم خواب می دیدم پدر تصادف کرده و ...

پدر هر روز که از سر کار می آمد با من تماس می گرفت حالم را می پرسید، و سوال می کرد: غذا چی درست کردی، کجا رفتی و ...  پدر کتاب جنگ چالدران را به من داده بود و هر روز زنگ می زد می پرسید تا کجا خواندی و توضیحی از ادامه کتاب به من می داد. پدر سه روز با من تماس نگرفت، بعد از سه روز به مادر زنگ زدم گفتم: چرا پدر با من تماس نمی گیرد، گفت: پدرت ماموریت مهمی رفته و هنوز برنگشته است.

روز بعد روی گوشیم شماره خانه افتاده بود، خوشحال شدم و تماس گرفتم، ولی تا صدای  دوست مادرم را شنیدم  دلم ریخت و ایشان گفت : پدرت از ناحیه پا سطحی مجروح شده و دوست دارد تو را ببیند. من هم به سمت ارومیه حرکت کردم، وارد کوچه شدم و پارچه سیاه ندیدم خیلی خوشحال شدم و با عجله و خوشحالی وارد خانه شدم تا پدرم را ببینم و گلی را به آن بدهم، از خوشحالی و عجله زیاد متوجه لباس سیاه فامیل نشده بودم، داخل خانه همه فقط نگاهم می کردند و گریه می کردند، تا اینکه خاله ام من را در آغوش گرفت و گفت پدرت به آرزویش رسید.

همسر شهید قهاری به مسئولیت پذیری و مهم نبودن درجه برای شهید قهاری اشاره داشت و گفت: شهید قهاری بعد از یزد از دو قسمت پیشنهاد داشت، یکی قرارگاه نجف در کرمانشاه و یکی لشکر3 در ارومیه بود، با من مشورت کرد و من گفتم چون کرمانشاه شهر خودم است و با فرهنگ من سازگار است و شما در حال بازنشسته شدن هستید به کرمانشاه برویم. شهید قهاری گفت: شما در این سال ها همیشه همراهم بودی و الان ضد انقلاب در منطقه به لب مرز ارومیه آمده و در آن منطقه ناامنی ایجاد کردند و خودت می دانی جایگاه برای من مهم نیست، بلکه نیاز اسلام و انقلاب برایم اهمیت دارد و الان نیاز مبرم است که من به لشگر 3 بروم،  من هم گفتم: شما هر جا راضی باشید من هم راضی هستم و با شما می آیم. در صورتی که می توانست قراگاه نجف با جایگاه بالاتر و کار آرام تر را انتخاب کند و لی شهید قهاری دنبال منطقه عملیاتی و شهادت بود.

همسر شهید حاج سعید قهاری مهمترین توصیه شهدا را حفظ ارزشهای اسلام و انقلاب دانست و خاطرنشان کرد: توصیه شهدا این است که امام را تنها نگذارید، پشت ولایت فقیه را خالی نکنید و ارزشهای اسلام و انقلاب را حفظ کنید، در فتنه 88 ما اشخاص برجسته انقلابی داشتیم که دچار لغزش و اشتباه شدند دلیل اش این است که بصیرت لازم را نداشتند.

شهید حاج سعيد قهاری در تاريخ 4 اسفند 1385 در اروميه و در ارتفاعات مرز ايران و تركيه در درگيري با اشرار و گروهك پژاك همراه با 14 تن ديگر از پاسداران لشكر3 به شهادت رسيد و حاج سعيد به همراه ياران ارتشي و سپاهي خود دعوت حق را لبيك گفت و به ديدار معبودش شتافت.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

{نوه شهید حاج سعید قهاری}

تهیه و تنظیم : امین حرثی