چهارشنبه 22 دی 1395 | 13:50
مادر شهید احمدی روشن :
من از بسیجیان انتظار دارم که در یادبود مصطفی که در چیذر تهران و در 23 دی ماه بر گزار می شود حضور داشته باشند ، چرا که مصطفی یک شهید بسیجی بود، مصطفی مال بسیج هست، پس باید بسیجیان باشند.
من از بسیجیان انتظار دارم که در یادبود مصطفی که در چیذر تهران و در 23 دی ماه بر گزار می شود حضور داشته باشند ، چرا که مصطفی یک شهید بسیجی بود، مصطفی مال بسیج هست، پس باید بسیجیان باشند.

 

 

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"   جمعی از مسئولین سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت از جمله سردار کریم پور مدیر مسئول نشریه سازمان، سردار محمد صادقی رئیس نخبگان و برادران امیر آبادی و محمد جواد علوی از مدیران بسیج پیشکسوتان و جلالی خبرنگار با خانواده شهید "مصطفی احمدی روشن" دیدار داشتند.

گزارش دیدار به شرح ذیل می باشد.

برایم سخت است از آنان که ندیده ام سخن بگویم از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند باید که پلی زنم از درونم به معنای انسانیت من از شهیدان تصویری می دیدم که گاهی از مقابلشان عبور می کردم همیشه سؤالی در دلم بود که سیمای ملکوتی چه انسانهایی نمای این میدان شده، میدانی به نام علم.

گاهی اوقات که از پشت قاب تلوزیون تصویر دانشمندان شهید هسته ای را می دیدم در ناخودآگاه ضمیرم یاد جمله ای از شهید چمران می افتادم که می گفت : " الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی‌خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ‌کس را آنگونه نسوخته باشی." بله اینها به عشق ابدی  خود رسیدند.

وارد خانه شهید مصطفی احمدی روشن شدیم ، خیلی دلم می خواست که از نزدیک با این خانواده قهرمان دیدار داشته باشم خانواده ای که شهیدی از نسل بعد از جنگ را تقدیم این انقلاب کرد. بعد از سلام و احوال پرسی و گپ دوستانه پدر شهید به عنوان اولین نفر شروع به سخن کرد.

در چهره نورانی اش سراسر شوق بود، یکی و دماه بعد از شهادت مصطفی در راه معرفی و خط مشی مصطفی قدم برداشت و عقیده اش بر این بود که به قول شاعر

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

پیشکسوت بسیجی برادر کریم پور مدیر مسئول نشریه سازمان در این دیدار ، با اشاره به جایگاه والای شهدا در پیشگاه خداوند متعال و در میان مردم اظهار داشت: ایثار و فداکاری های شهدا در راه میهن عزیزمان قابل وصف نیست و زبان از گفتن آن قاصر است

وی با اشاره بر اینکه مردم ایران قدردان ایثار و فداکاری شهدا و خانواده‌های معزز آنان هستند اظهار داشت: اگر این ایثارها نبود کشور و انقلاب حفظ نمی‌شد.

حاج رحیم همچین وظیفه ای را برای خودش نسبت به مصطفی قائل بود. و حالا درک می کنم که چرا بعد از شهادت مصطفی بود که طیف بسیاری از دانشجویان سراسر کشور تقاضای تغییر رشته به فیزیک هسته ای را داشتند که این نشان دهنده ی عزم و اراده همه دانشجویان بسیجی برای ادامه دادن راه مصطفی بود و این شعار فاقد شعور نبود بلکه یک حقیقت شعور مند بود که در کشور به راه افتاد.حاج رحیم دستی به سرو رویش می کشد و بعد از چند لحظه ای حرف هایش را ادامه می دهد از مقام شهدا می گوید از بی مهری ها ، فصل الخطاب قرار ندادن حرف حضرت آقا توسط بعضی از مسئولان گله می کند، از پسر شهیدش مصطفی،خاطره ای را نقل می کند : زمانی که در دولت اصلاحات سایت هسته ای را مهر و موم کرده بودند مصطفی به من گفت که دیگر دوست ندارد به سایت هسته ای نطنز برود زیرا حتی جرأت نزدیک شدن به در سایت را هم ندارند. بنده گفتم : تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ (آل عمران - 140) روزها[ى شكست و پيروزى] را ميان مردم به نوبت مى‏ گردانيم؛ و همیشه اینجوری نخواهد ماند و خود حضرت آقا هم گفته است : هر موقع ما در مقابل دشمنان عقب نشینی کردیم، ضرر کردیم و هر زمان مقابل آنها ایستادیم و مقاومت کردیم ، پیروز شدیم.

سال 83 واقعا عقب نشینی کردند و نتیجه اش را هم دیدیم و طبق نظرات آنها " ایران به عنوان محور شرارت" شناخته شد. و خود حضرت آقا فرمودند کسانی که باعث این مهر و موم ها شدند خودشان هم باید درست کنند که از این مقطع بود که کار مصطفی به صورت جد آغاز شد. فکر و ذکرش این بود که باید یک جبهه نو و مستحکم تر از قبل در قبال مستکبران ایجاد کند و این کار شبانه روزی همه بچه ها باعث شد به غنی سازی 3.5% درصد برسند و بعد به 5% و 20% که بعضی از مسئولین باورشان نمی شد چه برسد به اجنبی ها .

شعار " ما می توانیم" سرلوحه کارشان شد و نقل قولی از مصطفی هست که به دوستانش می گفت: " شک نکنید بعد از اینکه ما به غنی سازی 20% برسیم ، بچه های ما رو ترور خواهند کرد" و همین هم شد.

یک زمانی بود که برای وارد کردن سیم خاردار،  به کشورهای دیگر نیاز داشتیم ولی حالا به لطف خداوند با تولید فن آوری هسته ای بومی صاحب سانترفیوژهای از نسل پیشرفته هستیم.

مادر شهید :مصطفی یک شهید بسیجی بود و به بسیجی بودنش خیلی افتخار کرد

خاطراتم را که مرور می کنم یاد جمله ای از مارد شهید احمدی روشن می افتم که خطاب به علی تنها فرزند شهید احمدی روشن گفت : بابایی را خدا فرستاده ماموریت کارش که تمام شد بر می گردد. بی تابی های علی برای پدر، شاید در ذهن علی نگنجد ماموریت یعنی چه، ولی چیزی که می فهمد نبود پدر است .

مارد شهید احمدی روشن می گوید: وقتی کسی در راه خدا شهید می شود دیگر متعلق به خانواده خودش نیست، متعلق به همه مردم و با همه نوع تفکرات سیاسی و مذهبی است.

در توصیف فرزندش می گوید :« ‌او به هیچ چیز دنیا وابسته نبود و همه چیز را برای دیگران می‌خواست اما برای خود، هیچ. درست مطابق سخن مولایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام زندگی می‌کرد؛ چنان زندگی کن که گویی عمر طولانی مدت داری و در زندگی شخصی جوری باش که شاید یک دم دیگر نباشی.».

-         مصطفی شهید بسیجی بود و به بسیجی بودن خودش هم خیلی افتخار می کرد.

-         خیلی مهربان و شجاع بود و هر زمان که قصد کاری را می کرد، حتما آن را به انجام می رساند

-         مصطفی در طول زندگی اش به دو چیز افتخار می کرد: یکی به بسیجی بودنش و پیرو خط امام و رهبری بودن و دیگری حج واجبش بود که به عنوان خدمه در سال 87 به مکه مشرف شده بود.

-         مصطفی یکی از اولین اشخاصی بود که باعث شد شهدای گمنام در دانشگاه شریف دفن شوند و بعد ها این کار در دانشگاهای دیگر هم اتفاق افتاد.

-        من از بسیجیان انتظار دارم که یادبود مصطفی که در چیذر تهران و در 23 دی ماه بر گزار می شود حضور داشته باشند ، چرا که مصطفی یک شهید بسیجی بود، مصطفی مال بسیج هست، پس باید بسیجیان باشند.

همسر شهید : آقا مصطفی لقب علم الهدی نسل سوم داده اند

همسر مصطفی احمدی روشن وقتی صحبت می کند؛ او را آقا مصطفی خطاب می کند و از فعل جمع برایش استفاده می کند. گویی مصطفی کنار ما در حین گفتگو نشسته است . از احساسش نسبت به اقا مصطفی می گوید : قطعا شنیده اید که به آقا مصطفی لقب علم الهدی نسل سوم داده اند و خیلی ها که در واقع از فضای جنگ و شهادت دور بودند، برای شان مشخص شد که در دهه نود هم می توان شهید شد. البته با ویژگی های زمانی خودش یعنی دیگر فضای جبهه و جنگ سخت نیست اما می شود در مکانی کار و پیشرفت داشته باشید که تمام ابرقدرت ها دنبال شما باشند و برای ترور شما هزینه کنند.

او از حضور دائمی مصطفی در جای جای زندگی اش می‌گوید و تاکید دارد که «احساس می کنم آقا مصطفی هرجای زندگی بخواهد خودش به ما کمک می کند و تصمیم می گیرد.»

-         شهدا خیلی شبیه بهم هستند، آقا مصطفی هم از این امر مستثنی نبود، خیلی از ویژگی ها دست به دست هم می دهند که آقا مصطفی می شود شهید مصطفی احمدی روشن. از بچگی تا بزرگسالی –تربیت پدرو مادر –نون حلال، شاید خیلی از خانواده ها اعتقاد داشتند باشند ولی حاج آقا و حاج خانوم-پدر و مادر مصطفی- تاکید ویژه ای داشتند، خب طبیعی هست وقتی ادمی با این ویژگی ها رشد و نمو پیدا می کند خیلی موارد دیگر اعتقادیش هم خود به خود حل می شود.

علاقه وافری به حضرت علی علیه‌السلام داشت و همین علاقه باعث شد که کانون نهج البلاغه را در دانشگاه شریف راه اندازی کند و بسیاری از کارهای فرهنگی دیگر که انجام داده بود

-         یکی از خوابهای که آقا مصطفی دیده بود، فکر کنم سال 84- 85 که در سایت نطنز قبری را دارند آماده می کنند و می پرسد این قبر را برای کی آماده می کنید جواب می دهند که ما در اینجا کسی را می خواهیم دفن کنیم و در ادامه خواب، آقا مصطفی می بینند که صحنه به حالت جنگ در امده و در همان قبر بنده را دفن کردند.

-         به قول یکی از دوستانش که می گفت همه ما عاشق شهادت بودیم ولی فرقی که بین ما و آقا مصطفی بود این بود که ما شعار شهادت را می دادیم ولی آقا مصطفی قلبا عاشق شهادت بود و براش تلاش می کرد.

لازم به ذکر است مراسم یادبود شهید احمدی روشن فردا 23 دی ماه بعد از نماز مغرب و عشاء ، گلزار شهدای امامزاده علی اکبر(ع) چیذر تهران  با سخنرانی استاد علی اکبر رائفی پور و دکتر ابراهیم کارخانه ای و با مداحی حاج محسن طاهری بر گزار می شود.

مصطفی احمدی‌روشن صبح روز 21 دی ماه سال 90 توسط تروریستها مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به مقام شهادت نائل آمد.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.