به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" «نظم جهانی پیشین به پایان رسیده است»، این سخن پنج یا شش روز قبل وزیر خارجه فعلی آمریکاست. این اعلام رسمی مرگ نظام دوقطبی و نیز تکقطبی است که در امتداد هم و محصول جنگ جهانی دوم بود. جنگی که در آن دستکم 49 میلیون نفر شهروند غیرنظامی شامل «زنان» و «کودکان» و حداقل 24 میلیون نفر شهروند نظامی عمدتاً اروپایی کشته شدند و آمارهای مشهورتر، از کشته شدن 85 میلیون نفر شهروندان مدنی و نظامی حکایت میکنند.جالب این است که در این جنگ کسانی مانند استالین، روزولت، چرچیل، شارل دوگل، چیانگ کایشک که در فرهنگ سیاسی تبلیغی دنیا «رهبران خردمند»خوانده شدهاند،طرف اصلی جنگ پرتلفاتی بودندکه شش سال - 10شهریور 1318/ تا 11 شهریور 1324 به درازا کشید. نظام جدید جهانی توسط همین شخصیتها در سال 1326 ایجاد شد و بزرگترین نماد آن شورای امنیت سازمان ملل بود.
این نظم جدید از زمان تأسیس توسط جنایتکاران پیروز جنگ جهانی دوم، تا زمانی که یکی از اضلاع آن - شوروی - فروپاشید، در متن خود جنگهای دیگری در پی داشت، با این تفاوت که این بار دود آنها عمدتاً به چشم مردم دو قاره آسیا و آفریقا رفت. به طور نمونه جنگ پرشدتتر آسیایی این دوره شامل جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ افغانستان و جنگ ایران و عراق بوده است!
با فروپاشی شوروی، نظام دوقطبی کم و بیش به نظام تکقطبی تبدیل شد و همان مناسبات باخشونت بیشتربرصحنه بینالملل حکمفرماگردیدو به جنگهای بیشتر منجر شد. از جنگ کره در 4 تیر1329 تا جنگ اوکراین در 5 اسفند 1400، بدون استثنا نقش دولتهای آمریکا،انگلیس،فرانسه و آلمان و روسیه در جنگهای این دوره برجسته بود. حالاوزیرخارجه آمریکادردانشگاه جان هاپکینزمیگوید«نظم جهانی پیشین به پایان رسیده است».
نظم جدید جهانی قطعی است. کمااینکه پایان نظم پیشین هم قطعی است. اما نظم جدید چگونه نظمی است؟ بلینکن در واقع آرزوی آمریکا را اظهار کرده است ولی واقعیت با آرزوی او تفاوت اساسی دارد. حرف اینست که آمریکادیگرقادربشکلدهی به یک نظام بینالملل ومحورشدن درآن نیست.
به همین دلیل بلینکن درهمین بیان،یک افق نامطلوب برای آمریکابه تصویر درمیآورد، این یعنی کار از دست آنان خارج شده است و باید خود را برای شرایط بسیار دشوار و پیچیده آماده کنند.
نظم جدید جهانی دردرجه اول یک«طغیان» در بنیادها و باورهاست. اساس به بنبست رسیدن نظم پیشین، بنیادهای نادرست آن بوده که در وجه سیاسی به «یکجانبهگرایی» و دروجه فرهنگی به «یکپارچهخواهی» کشیده شده است. این در حال تغییر است. کما اینکه مقدمتاً چنین تغییری در مناسبات به چشم میخورد. آنچه نظم جدید را از پیشین متمایز میکند، تغییر در وجوه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... آن است. و این تغییری نیست که بهطور اتفاقی و خود به خودی رخ دهد، فرآیند قانون خلقت مسیر حرکت را با تلاش مومنین مشخص می کند.
ایران در این تغییر جهانی کجاست؟ بعضی با نگاه به پارهای مشکلات که همه کشورها کموبیش با آن دست بهگریبان هستند، میگویند تغییر نظام جهانی کمکهایی به ایران میکند ولی آن را به یک کشور تعیینکننده در عرصه بینالملل تبدیل نمینماید. اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که اولاً خود تغییر از نظمی به نظمی دیگر تا حد بسیار زیادی مرهون حرکت انقلاب اسلامی و ضربات آن به نظم پیشین است؛ ثانیاً ایران با داشتن یک مدل متمایز حکومتداری و نوع خاصی از تجربه سیاسی که ترکیب دین و دنیاست ارائه نموده که به آن جایگاه قابل قبولی از نظم پیشین که تجلی عدالت بوده بخشیده است. و در همان حال با داشتن موقعیت مرکزی درتمدنوارههایی نظیر«اسلام انقلابی»،«مقاومت»، ومجهز بودن به ایده فرهنگی مبتنی برنجات مستضعفین یک بازیگر سیاسی مدعی است؛ ثالثاً با داشتن جمعیت، مساحت وهمه مولفه های قدرت ازکشورهای موثر محسوب میشود. بنابراین ایران یقینا بعنوان یک قدرت مؤثردرساخت نظم جدید جهانی ایفای نقش خواهد کرد.گرداوری بسیجی بیشکسوت محمد صادقی
نوید از هم پاشیدن نظام استکباری وبروز نظام جهانی عدالت محور
دیدگاه ها