شنبه 19 بهمن 1392 | 09:21
مرحوم حبيب الله عسگراولادي
سه دهه انس با زندان - بخش دوم
سه دهه انس با زندان - بخش دوم

 

 

 

 

با توجه به اينكه زندان تاريخي قزل قلعه تخريب شده است، براي ثبت در تاريخ مي توانيد تصورات و خاطرات خود را از آنجا بفرمائيد؟  تصوير زندان قزل قلعه در شهرباني كل كشور وجود دارد. تصويرش را بگيريد، براي ثبت در تاريخ مهم است. زندان قزل قلعه بالاي يك تپه بود. بالاي يك تپه قلعه بود. اين قلعه يك ديوار بلند دورش بعد در داخل يك قلعه كوچكتر قرار داشت. در دوطرف هم يك قلعه ديگر قرار داشت. اسم صحيح اين زندان «قزل قلاع» بود. قزل قلعه بعدها گفته شد.  قلعه اي در وسط بود با ديوارهاي بلند كه پنجره هاي كوچكي در بالا داشت. در داخل زندان به قسمت هاي مختلفي تبديل مي شد. يك قسمت جنوب زندان قزل قلعه بود كه از قلعه داخلي بيرون بود. ما در اين قلعه زنداني شديم. شهيد آقا شيخ جواد فومني، روحاني مبارز و مجاهد هم كه امام جماعت مسجد خيابان خراسان و از مبارزين ضد رژيم ستمشاهي و مشهور بودند، در آنجا با ما زنداني بودند. او در اين دوره زندان به ما خيلي كمك كرد. خيلي به ما روحيه مي داد. به ما آموزش هاي لازم را درباره بازجويي مي داد. تاكيد مي كرد كه پرحرفي نكنيم و حرف بيهوده نزنيم، به خصوص در برخورد با زندانبان ها و ساير زندانيان. در قسمت جنوبي قزل قلعه و در وسط اين قلعه بند بزرگي بود كه در آنجا ما زنداني بوديم. در دو سه طرف اين قلعه هم قله هاي كوچكي قرار داشتند. حيف شد اين زندان را تخريب كردند. واقعا مي توانست موزه تاريخي خوبي شود. زمين زندان قصر هم قيمت پيدا كرد و زنان قصر جاي بسيار بزرگي بود و ارزش ريالي بسيار بالايي داشت و شهرداري منطقه زير بار نرفت. شهرداري پولش را مي خواست. اعتبار هم نبود متاسفانه تخريب شد. زندان قصر 4 شماره زندان داشت. زندان شماره يك قصر زندان عادي بود. شماره 2 عادي بود. زندان شماره 3و4 هم زندان سياسي بود. يك بخش بهداري هم بود. در دوره اي كه ما اعتصاب غذا كرديم، در سال 1344 شمسي، يك آموزشگاه هم در زندان تاسيس كردند. يك حمام بزرگ و يك آشپزخانه و چندين انبار بزرگ هم در زندان قصر وجود داشت. پيشاني زندان قصر، زندان شماره يك عادي بود. در اين بند 3000 نفر زنداني جا مي گرفتند. با يك فاصله اي دور مي زديم و مي رفتيم زندان شماره 3 سياسي قصر. پشت همين زندان شماره يك بود. با يك فاصله اي زندان شماره 4 سياسي قصر بود. مي رفتيم يك مقدار جلوتر كه زندان شماره 2 عادي بود. قسمت حمام و آشپزخانه و آموزشگاه هم قسمت ديگري بود.   در اسناد ساواك منعكس است كه شما در زندان براي ادامه تحصيلات تلاش هاي زيادي داشته ايد. كمي در اين خصوص توضيح دهيد؟  بنده هنگامي كه به زندان رفتم، طلبه بودم و ديپلم علوم جديد نداشتم. روز اولي كه ما را به زندان قصر بردند، به صورت جدا جدا نگه مي داشتند، ولي براي ملاقات، ما را به صورت جمعي گرد مي آوردند. من به برادران پيشنهاد كردم اين زندان را به سه تا پنج سال تقسيم كنيم، گر چه ما در اينجا حبس ابديم، ولي 15سال اول آن را به صورت قطعي در نظر بگيريم؛ پنج سال اول را هر كدام از ما كه ديپلم نداريم، در صدد گرفتن ديپلم باشيم، 5 سال دوم از زندان را نيز كار دانشگاهي انجام دهيم و پنج سال سوم را تحقيقات بكنيم. بنده خودم برنامه ريزي كردم در واقع بين دوراني كه من ششم ابتدايي ام را گرفتم تا اين زمان كه مي خواستم دوره هفتم ابتدايي را بخوانم و شروع كنم، 23 سال فاصله مي شد، اما من مصمم بودم كه در طي اين پنج سال، ديپلمم را بگيرم. اجازه ندادند و ما اعتصاب غذا كرديم. بعد از اعتصاب غذا گفتند در سال آينده تحصيلي اجازه مي دهيم و اجازه هم دادند. من 6 كلاس را در زندان امتحان دادم و ديپلمم را در زندان گرفتم. با دانشگاه مكاتبه كردم. آنجا اجازه تحصيلات دانشگاهي نمي دادند و بعد از اينكه ما مجدد اعتصاب غذا كرديم، تصميم گرفتند اين اجازه را صادر كنند كه در همان زمان من به زندان مشهد تبعيد شدم. در زندان مشهد قصد داشتم تحصيلاتم را ادامه دهم، اما در آنجا مشكلاتي به وجود آوردند كه راه ما به دانشگاه باز نشد. در زندان خدمت علمايي، ادامه درس طلبگي ام را داشتم؛ زبان انگليسي را در حدي پيش رفتم كه حتي مكالمه هم برايم راحت بود. زبان انگليسي را سه ساله در زندان آموختم. من توفيق چند ساعت در شبانه روز خواندن قرآن را نيز داشتم و چند داستان در قرآن از جمله يوسف، موسي، ابراهيم، نوح، عيسي، داود و سليمان را در قرآن كار كردم. هر چند اين داستان ها را هنوز تنوانسته ام منتشر كنم. فقط اولين آن (يعني يوسف در قرآن) در صدا و سيما ضبط شده كه ان شاءالله در معرض قضاوت قرار مي گيرد. در ضمن يك ترجمه از قرآن هم در زندان نوشتم كه البته هنوز فرصت نكرده ام اين ترجمه را در خارج زندان نهايي كنم.   در بخشي از خطراتتان گفتيد كتب ديني را جمع كرده بودند. آيا در زندان نسبت به نگهداري قرآن و كتب ديني هم حساسيتي وجود داشت؟  رژيم شاه قرآن را تحريك كننده مي دانست. البته شاه مبادرت به چاپ قرآن نفيس كرد و امام فرمود: «كسي كه قرآن را چاپ مي كند، از ترس مردم است كه كسي به هويتش پي نبرد.» رژيم قرآن را از نظر شكل ظاهري محترم مي دانست، براي اينكه در مقابل مردم قرار نگيرد. اما آنها سعي داشتند كه فقط شكل ظاهريش را حفظ كنند. در زندان ما را بازداشت كردند و زماني كه خواستند ما را به برازجان منتقل كنند نوشته هاي مرا گرفتند و با قرآن تطبيق دادند، در بعضي از نوشته هاي من تاويل هايي از ائمه اطهار گفته شده بود. افسر مسئول آمد و دستور داد تا در جلوي در زندان همه آنها را آتش بزنند. من گفتم: «اگر اين كار را بكنيد، هر كاري از دست من عليه شما برآيد، انجام مي دهم. شما بايد اول مرا بكشيد، بعد قادر باشيد كه چنين كاري را انجام بدهيد.»افسر گفت: «چرا مي خواهي خود را فداي يك مشت كاغذ پاره و قرآن كني؟» گفتم: «پيامبر مكرم اسلام و همه ائمه اطهار، جان شيرين خود را فداي قرآن كريم كرده اند.» آنها وقتي ديدند من محكم ايستاده ام، تمام اين نوشته هاي قرآني را به همراه قرآن همراهم بسته بندي كردند و به ماموري دادند كه آنها را به رئيس بازداشتگاه برازجان تحويل دهد. رژيم شاه با اين نوع قرآن مخالف بود.   در تبعيد به برازجان هم اين سير مطالعاتي ادامه داشت يا به علت محدوديت ها متوقف شد؟  شانسي كه آوردم يكي دو تا انبار كتاب پيدا كردم كه كتاب ها را آنجا روي هم ريخته بودند. آمدم به شهيد عراقي و آقاي انواري گفتم: «شما ديگر مرا نمي بينيد.» گفتند: «چطور مگر؟» گفتم: «انبار كتابي پيدا كرده ام و در ميان آنها كتاب هايي هست كه هيچ وقت پيدا نمي شود و خدا براي من خواسته كه مرا به اينجا فرستاده اند.» شرايط ما در آنجا شرايط خوبي بود. به فروردين كه رسيديم، آقاي هاشمي، آقاي مرواريد، آقاي مهديان، آقاي توكلي بينا و آسيد رضا نيري با خانواده هايشان آمدند ديدن ما و رئيس شهرباني و رئيس زندان اجازه دادند كه ما از اينها پذيرائي مفصلي بكنيم. بسيار خاطره خوب و جالبي بود.  
منبع: ماهنامه شاهد ياران

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.