دوشنبه 21 بهمن 1392 | 12:31
دستان تختي ...
حجت الاسلام والمسلمين شجوني
حجت الاسلام والمسلمين شجوني

 

 

 

 

تلفن زنگ خورد، گوشي را برداشتم يك نفر پشت تلفن سه بار گفت:
«شجوني قبرت حاضر است».
سرهنگ عربي از ساواك بود. ماجراي منبر رفتنم و دفاع از طلاب مظلوم فيضيه را فهميده بود. مي‌گفت:
«شجوني ببينمت، ناخن‌هايت را مي‌كشم».
خيلي ترسيده بودم. وارد مسجد ارگ شدم، جمعيت موج مي‌زد. ماشين‌هاي ساواكي‌ها هم منتظرم بودند. اين ميدان رزم‌آور ديگري مي‌خواست. خواستم برگردم، ناگهان دو دست تنومند بازويم را گرفت، تختي بود.

لبخندش هنوز يادم هست. از او اصرار و از من انكار آخر سر هم مرا راهي منبر كرد.

 

 

 

منبع : موزه عبرت

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.