بسیج پیشکسوتان
منطقه مرکزی- کاوه نبیری در سال 1341 در تهران متولد شد. مدتی بعد خانوادهاش به اراک مهاجرت کردند. او تحصیلات خود را تا هنگام پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در اراک ادامه داد. در مبارزات و تظاهرات مردم ایران علیه رژیم سفاک ستمشاهی شرکت مؤثر داشت و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی لباس مقدس پاسداری را زینتبخش قامت استوار خود کرد و با آغاز هجوم و تجاوز دشمنان به خاک میهن اسلامی قدم در عرصه دفاع از حریم اسلام گذاشت.
در سرکوبی ضدانقلاب در شورشهای کردستان شرکت فعال داشت و خاطره رشادتهای بینظیر او در پاکسازی شهرهای بانه، سردشت، مهاباد،مریوان، پاوه، سردشت و گیلان غرب در حافظه تاریخ افتخارآمیز ایران به یادگار مانده است.پس از پاکسازی کردستان از وجود پلیدضدانقلاب به جبهههای جنوب روی آورد. او بارها در عملیات مختلف رزمندگان اسلام علیه دشمن متجاوز بعثی شرکت فعالانه داشت.در عملیاتهاي پیروزمند فتحالمبین و بیتالمقدس در سمت فرمانده گروهان نقش بسیار مؤثری ایفا داشت.
در «عملیات والفجر مقدماتی» و واحد طرح و عملیات لشگر و پس از آن در سمت فرماندهی گردان علیابنابیطالب (ع) در کنار نیروهای بسیجی فعال بود و خاطره رشادتهای وی در «عملیات خیبر» در جزایر مجنون هنوز در اذهان همرزمانش میدرخشد.
در عملیاتهاي «بدر»، «والفجر8»، «کربلای چهار و «كربلاي5 » به عنوان قائم مقام فرمانده عملیات لشگر 17 و بعد از آن با سمت فرمانده تیپ دوم از همین لشگر فعاليت كرد.
او نبرد با دشمنان اسلام را محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نکرد و با تسلطی که به مکالمه زبان عربی داشت مدتی را در منطقه «بعلبک لبنان» و در کنار رزمندگان فلسطینی گذراند و آنها را با روشهای جنگ نوین که حاصل فکر و اندیشه برتر فرماندهان جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود آشنا كرد. رزمندگان حزبالله لبنان از آموزشها و تجاربی که کاوه نبیری به آنها منتقل کرده بود، به نیکی یاد میکنند. تا مدتها ارتباط عاطفی رزمندگان لبنانی و فلسطینی با کاوه نبیری ادامه داشت. خبر شهادت کاوه برای این سربازان پاک باخته امام خمینی(ره) یکی از حزنانگیزترین خبرها بود.
او به تبعیت از فرمان مبارک امام خمینی (ره) مسأله اصلی زندگی خود را جنگ قرار داده بود.
در طول مدت حضور در جنگ پنج بار مجروح شد.
در عملیات پیروزمند والفجر8 ، مواضع نیروهای اسلام تثبیت شد و دشمن در برابر اراده الهی رزمندگان اسلام تسلیم شد. بعد از گذشت چند روز از عملیات به سختی مجروح شد که این امر باعث شد مدت زمانی را بر روی تخت بیمارستان بستری شود. تقدیر الهی این بود که باز به جهاد مخلصانه خود ادامه دهد. با شروع «عملیات کربلای1» در حالی که هنوز کاملاً بهبود نیافته بود، با در دست داشتن عصا به منطقه عملیاتی بازگشت و حضور وی در منطقه مهران با وضعیت مجروح باعث افزایش روحیه برادران بسیجی و همرزمانش شد.
در «عملیات کربلای5» پس از پیروزی رزمندگان اسلام و فتح مناطق پیشبینی شده و انهدام ماشین جنگی دشمن، در حالی که هنوز خستگی ناشی از تب و تاب عملیات چند روزه از تن وی خارج نشده بود، در منطقه شلمچه به آرزوی دیرینه خود که فوز عظیم شهادت بود نائل شد و در جوار رحمت حق و دیگر عزیزان شهید منزل گزید.
وصیتنامه شهيد كاوه نبيري: نيت من از جبهه رفتنم جز انجام تکلیف شرعی و لبیک گفتن به ندای رهبر عزیز انقلاب، چیز دیگری نبود. در راه رضای خداوند متعال قدم برداشتم و انشاءالله که مقبول درگاه احدیت واقع شود. پس شما توکل به خدا کنید و صبر پیشه کنید و اجر خود را از او بخواهید. به خواهرانم حجاب را و به برادرانم پیروی از فرامین حضرت امام را سفارش میکنم. از شما میخواهم که با اعمالتان پاسدار خون شهدا باشید. اگر خداوند توفیق شهادت را به من عطا کرد در مرگم طوری گریه کنید که موجب خوشحالی دشمنان اسلام نشود و لباس سیاه نپوشید. از برادران همرزم میخواهم که همچنان در جبهه حضور داشته باشند و نکند که خدای نکرده امام را تنها بگذارید.
انتهاي پیام/ع1
دیدگاه ها