دوشنبه 17 مهر 1391 | 07:40
شهيدي كه كابوس ناوهاي آمريكايي بود
شهيدي كه كابوس ناوهاي آمريكايي بود
پایگاه اطلاع رسانی بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت : سال 1366، سال آغاز اولین دور از جنگ‌های دریایی میان قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران و ناوگان متجاوز خارجی بود؛ این جنگ در ادبیات سیاسی به نام «جنگ اول نفتکش‌ها» شناخته می‌شود كه مسئولیت اصلی عملیاتی در این میدان، بر عهده نیروی دریایی سپاه پاسداران بود و روش عملیاتی سپاه بر استفاده از قایق‌های کوچک تندرو موسوم به «عاشورا» و «طارق» تکیه داشت.

 

 

به گزارش گروه حماسه و دفاع مقدس بسیج پیشکسوتان

 

 نقطه اوج این جنگ، طرح ناکام حمله به بندر نفتی راس الخفجی و عملیات موفق سرنگون ساختن هلی‌کوپتر‌های نیروی دریایی آمریکا بود که توسط ناو‌گروه‌های قرارگاه نوح نبی (ع) به فرماندهی شهید نادر مهدوی به اجرا درآمد.   هر چند در جریان عملیات شهادت‌طلبانه علیه هلی‌کوپترهای آمریکایی، همه اعضای این ناوگروه به شهادت رسیدند، اما بدون شک 16 مهر 1366 را به واسطه رویارویی مستقیم با نیروهای نظامی ارتش آمریکا در خلیج فارس، باید یکی از درخشان‌ترین مقاطع دفاع مقدس دانست.    ****   شهيد مهدوي به عنوان فرمانده ناوگروه دريايي ذوالفقار، از زمان ورود آمريكايي ها به خليج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌اي از نبرد بي‌امان با اين جنايتكاران نياسود و تمام توان و استعداد خود را در اين ‌راه به كار بست؛ او طي اين مدت، عمليات‌ بسياري را عليه آمريكايي‌هاي متجاوز ترتيب داد.   در سال های پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد؛ چرا كه کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدام قرار داده بود.   فرماندهان عالی رتبه سپاه، جریان عبور آزاد و متکبرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند و حضرت امام (ره) فرموده بود: «اگر من بودم، می زدم.»   همین سخن امام، برای سردار نادر مهدوی و جانشینش، سردار بیژن گرد و همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکایی ها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.   آنها با یک قایق و سه تا مین به جنگ ناوگان آمریکا رفتند   اولین کاروان از نفتکش های کویتی آن هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسط ناوگان جنگی این کشور در تیر ماه سال 1366 به راه افتاد؛ در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی جهت انجام موفقیت آمیز این اقدام انجام داده بود.   در این کاروان، نفتکش کویتی «الرخاء» با نام مبدل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد. این نفتکش، در فاصله 13 مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسط سردار مهدوی و یارانش، منفجر شد؛ به طوری که حفره ای به بزرگی 43 متر مربع در بدنه آن ایجاد گردید.   روايت ادامه جريان از زبان خود سردار شهيد نادر مهدوي   «هنگامي ‌كه اعلام شد بناست اولين كاروان از نفت‌كش‌هاي كويتي، تحت حمايت ناوهاي آمريكا به كويت حركت كند، ما جهت انجام عمليات محوله، در مسير حركت كاروان به طرف منطقه عملياتي حركت كرديم. در بين راه و در يكي از محل‌هاي استقرار در ميان آب‌هاي خليج‌فارس لنگر انداختيم و پس از مقداري استراحت، مجدداً به راه افتاديم. راه زيادي را نپيموده بوديم كه دريا بشدت طوفاني شد و آن چنان امواج آن به تلاطم درآمد كه انجام عمليات را عملاً ناممكن مي‌نمود؛ اما با توکل به خداوند و ميزان آمادگي و رشادتي كه در نيروهاي خود سراغ داشتيم و با نظرخواهي از آنها و نيز با ياد خدا و اطمينان و قوت قلبي كه بدين‌گونه به آن دست يافتيم، عزم خود را جهت انجام اين عمليات جزم نموديم و به طرف مسير حركت كاروان، به راه افتاديم.   سه ساعت قبل از رسيدن كاروان، ما به محل مورد نظر رسيديم. پس از انجام سريع مأموريت و پايان كار، به طرف محل استقرار نيروهاي خودي برگشتيم و به استراحت پرداختيم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد كه كشتي كويتي بريجتون به روي مين رفت.   اعـلام اين خبر، شادي و قوت قلب بالايي را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همديگر را در آغوش كشيده بوديم و يكديگر را مي‌بوسيديم. برادران، صورت‌هاي خود را بر خاك گذاشته، گريه مي‌كردند و شكر خدا بجا مي‌آوردند. چون همه احساس مي‌كرديم كه ما نبوديم كه دشمن را فراري داديم، بلكه اين خداوند بود كه ملت ما را عزيز و دشمنان ما را ذليل و امام ما را شاد نمود و جملگي باور داشتيم كه: وَ ما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمي»   پس از اقدام دليرانه سردار مهدوي و همرزمانش در انفجار كشتي بريجتون، به پاس قدرداني از اين عزيزان، برنامه ديدار با حضرت امام (ره) تدارك ديده شد و اين شيران بيشه مردانگي و ايثار و شهادت، به ديدار پير و مراد خود نايل آمدند. در اين ديدار، حضرت امام (ره) يكايك آنان را مورد ملاطفت و تفقد خود قرار مي‌دهند و پيشاني سردار شهيد مهدوي را مي‌بوسند.   شهيد در اين ‌باره چنين مي‌گويد:   «پس از اطلاع از اينكه حضرت امام (ره) از شنيدن خبر روي مين رفتن كشتي كويتي و شكست اولين اقدام آمريكا، متبسم شده‌اند، چنان مسرور گرديدم كه هميشه اين تبسم را موجب افتخار خود و رزمندگان همراه، مي‌دانم. براي ما رزمندگان خليج فارس، همين تبسم و شادي امام (ره) در ازاي همه زحمات شبانه‌روزي كافيست و اگر تا آخر عمر، موفق به انجام خدمتي نگرديم، باز شاديم كه حداقل براي يك بار هم كه شده، موجب رضايت و شادي و تبسم امام عزيزمان گرديده‌ايم.»   در عصر پنجشنبه،‌ مورخه 16/07/1366 سردار شهيد نادر مهدوي همراه با تني چند از همرزمانش نظير سردار شهيد غلامحسین توسلي، سردار شهيد بيژن گرد، سردار شهيد نصرالله شفيعي، سردار شهيد آبسالاني، سردار شهيد مهدي محمديها، سردار شهيد مجید مباركي و عده ای دیگر، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آب های نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام «بعثت» و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند. تعدادشان 9 نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود.   در یک قایق، اکیپ فیلمبرداری از عملیات متشکل از کریمی، محمدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی سوار بودند. در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گُرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسلی حضور داشتند. فرمانده عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود.   پس از مدتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی می رسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. در کنار ساحل پیاده می شوند و نماز مغرب و عشا بجا می آورند؛ هنوز مغرب بود و سرخي مغرب در آسمان، كماكان خودنمايي مي‌كرد.   در اين اثنا صداي انفجار مهيبي همه را متوجه خود می سازد؛ رادار پايگاه فرماندهي از سوي بالگردهاي آمريكايي هدف قرار گرفته و منهدم شده بود. ارتباط ناوگروه با مركز به كلي قطع شد و «نادر» بي‌سيم در دست جان داد.   لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6  متعلق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. این نوع بالگردها بسیار کم صدا هستند و در صحنه گیر و دار نظامی غالباً موقعی می توان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف رسیده باشند.   سردار مهدوي بلافاصله نيروهاي تحت امر خود را جهت انجام عمليات مقابله به مثل فرا می خواند؛ هنوز دقايقي از انهدام رادار فرماندهي نگذشته بود كه قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکایی ها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود. بالگردها نیز با شدت، شروع به تیراندازی می کنند.   سردار مهدوی و یارانش، بشدت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از 15 دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاريك، از انفجار اين بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ايمان نيروهاي اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد. همگی با همه وجود صلوات می فرستند.   سرداران شهید گرد و توسلی فریاد می زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد.   تعداد خفاش‌هاي پرنده دشمن كم نبود و هر يك از سويي به سردار شهيد مهدوي و همرزمانش، حمله‌ور شده بودند. بسياري از ياران نادر همچون سردار شهيد توسلي كه در حيات دنيوي همديگر را برادر خطاب مي‌كردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند.   حالا دیگر تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند. نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد، اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهر شهدا از آب برمی آید، لذا به اتفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند.   آنها با همه توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند، لذا به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتشباران می کردند تا فضا ناامن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند، اما کار سختی بود؛ زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمريكايي‌هاي تا بن دندان مسلح ادامه می دهند.   دشمن همه شناورها و تجهيزات ناوگروه را زده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر، در حالي كه خود را با تركش تهي مي‌يابند، پس از 20 دقيقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن مي‌افتند. دستگیری نادر برای دشمن بسیار با اهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازمانده ناو گروه، بلافاصله در صدد شناسایی او بر می آیند و از تک تک اسرا درباره نادر می پرسند.   دست و پاي نادر به صورت مچاله توسط دشمن بسته مي‌شود، ولي او كماكان روحيه خود را تسليم دشمن نمي‌كند و همچنان مقاومت مي‌نمايد. هنگامي كه جنازه مطهرش به خاك پاك ميهن رسيد، دست ها و پاهايش به صورت خيلي محکم بسته شده بود و نشان مي داد که دشمن، حتي از جسم بي جان اين سردار شهيد نيز مي ترسيد. نادر بر عرشه ناو جنگي «يو. اس. اس. چندلر» آماج شكنجه‌هاي وحشيانه دشمن قرار مي‌گيرد و سينه‌اش با ميخ هاي بلند آهنين سوراخ مي‌شود و بدين ترتيب مظلومانه به شهادت مي‌رسد.   نقل از حاج‌حسن، برادر شهید نادر مهدوی انتهای خبر/ رجا نیوز

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.