به گزارش پایگاه اطلاع رسانی" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت "شهید حسین عل محمدی در روستای ولی آباد از توابع زنجان در سال 1344 در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود و در سال 1355 همراه خانواده به شهر زنجان عزیمت نمود و مشغول ادامه تحصیل شد .

حسین علاقه ای خاصی به امام و انقلاب داشت به همین دلیل بود که برای به ثمر رسیدن انقلاب تلاش و کوشش فراوان می نمود و در تظاهرات و سخنرانی ها شرکت می کرد و همواره بعضی از دوستانش برعلیه رژیم ظالم شاه روی دیوارها ی شهر شعار می نوشت و خلاصه در این راه تلاش فراوان می کرد. 

 حسین در ادامه راهی که جهت دفاع از انقلاب و اسلام در پیش گرفته بود خود را موظف می دانست که در جبهه های نبرد شرکت کند و دست تجاوزگر را بشکند به همین دلیل جهت شرکت در جبهه های نبرد نام نویسی کرد و پس از دیدن آموزش های لازم عازم جبهه های نبرد شد اولین ماموریت شهید در جبهه های دشت عباس بود بعد از این که از این ماموریت بازگشت دوباره از سپاه ماموریت گرفت  و عازم جبهه های نبرد شد و پس از شرکت در عملیات طریق القدس به زنجان باز گشت.

حسین پس از مدتی به جبهه های غرب ماموریت یافت و عازم بانه شد این ماموریت شهید یازده ماه به طول کشید آن طوری که دوستانش تعریف می کنند او اکثر جبهه های بانه را کاملاً می شناخت چون در این مدت آن جا را شناسایی کرده بود بعد از ماموریت شهید یک بار دیگر برای بانه ماموریت یافت و سرانجام در این ماموریت که در سمت معاونت گردان حمزه سید الشهدا (ع) بانه مشغول خدمت بود در یک درگیری در تاریخ 30/9/1364 پس از وارد کردن ضربات مهلک بر پیکر مند انقلاب به آرزوی دیرینه خود رسید و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.

وصیت نامه 

ما عاشقان شهادت تا دمار از روزگار آمریکا و اطرافیانش در نیاوریم ساکت نخواهیم نشست خدایا تو جانم دادی و جانم خواهی گرفت مرا در صراطی قرار ده که هیچ گاه در لحظه جان دادن افسوس نخورم. امام را تنها نگذارید همیشه پیروش باشید و گوش به فرمان او باشید و هر موقع فرمان داد به جبهه بروید و جبهه ها را پر کنید و قدر دان امام باشید به نام خدای شهدا و شهدایی که ندای را شنیدند و به آن لبیک گفتند و درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی نائب بر حق امام زمان (عج) امام امت خمینی بت شکن که هدایت کننده مردم به صراط مستقیم است و به امید فرا رسیدن ظهور مهدی موعود خدا یا بنده روزی تصمیم قاطع گرفتم به سپاه پاسداران بروم و قرنت رجوع کردم سرباز امام زمان (عج) باش خدایا مرا در یاب و کمکم کن که این گونه باشم و مرا از آن پاسداران قرار بده که امام امتمان آرزوی آن گونهد بودن را می کند. 



لحظاتی با خاطره  از شهید حسین علی محمدی

شهید خود را فدای 150 نفر نیرو کرد به طوری که اگر ایشان در زمانی که در بانه بودیم با نیروهای ضدانقلاب درگیر نمی شد ما از وجود ضد انقلاب مطلع نمی شدیم و همگی قتل عام می شدیم و حسین اگر می خواست در گوشه ای پنهان می شد و شاید هیچ آسیبی نمی دید ولی این کوچکی در وجود بزرگوار شهید حسین علی محمدی نبود چنان که شجاعانه به مقابل دشمن شتافت و چون کوهی استوار مقاومت کرد و نیرو ها به شنیدن صدای تیر اندازی از درگیری وی مطلع شدیم ودرگیری ما حدود 30الی 45دقیقه طول کشید و ایشان به آرزوی چند ساله خود رسد و در روز 29 ماموریتش که باید فردای آن روز به زنجان باز میگشت، به شهادت رسید .