به گزارش پایگاه اطلاع رسانی" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"تولد سردار کمیل ایمانی در 20 تیر سال 45 و شهادتش در 19 تیر 1367 است و این سردار سوادکوهی 2 هزار و 502 روز سابقه جبهه و جنگ دارد و این در حالی است که تنها 22 سال سن داشت و طول دفاع مقدس هم 2 هزار و 900 روز بوده است.
شهر زیراب سوادکوه با یادمانی از این سردار متین و مودب و مهربان آذین شده است و عطر خوشبوی او در میانه تیر هر سال که سالروز تولد و شهادتش است یادآور جوانانی از این سرزمین است که جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند و زندگی خود را در دفاع مقدس معنا کردند تا مسیر عزت و سرافرازی برای ما روشن و هموار شود.
«ممشی» سوادکوه؛ محل تولد یک سردار
سردار پرویز (کمیل) ایمانی در 20 تیر 1345 در روستای "ممشی" سوادکوه متولد شد.با نگاهی به نمرات مقاطع تحصیلی هیچ تجدیدی را نمیبینیم و گاهی هم از شاگردان ممتاز با معدل بالاتر از 17 بود.
با پایان سال تحصیلی چهارم دبستان به شهر زیراب کوچ کردند و در جوار امامزاده عبدالحق و سپس امامزاده ابوطالب زیراب سکنی گزیدند.در مدارس شهداد، مدرسه راهنمایی سعدی، امیر معزی، آیت الله کاشانی زیراب سوادکوه درس خواند.
سالهای دبیرستان وی همزمان با آغاز انقلاب و جنگ تحمیلی همراه بود.
نخستین اعزام به مریوان
در آذر سال 61 برای آموزش نظامی به پادگان منجیل رفت و پس از 34 روز در نخستین اعزام با لباس بسیجی به جبهه غرب کشور در مریوان اعزام شد.
در اردیبهشت سال 62 به مدت بیش از 3 ماه به جبهههای حق علیه باطل در کامیاران رفت و در مهر 62 با اصابت گلوله مستقیم توسط گروهکها از ناحیه پا زخمی شد و در 26 آذر 62 با تشکیل پرونده در سپاه ساری به عنوان نیروی رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.
دامادی که بسته حنایش را باز نکرد
با آموزش تخصصی تخریب در سپاه یکم ثار الله تهران به عنوان مربی در گردان تخریب لشکر 25 کربلا انتخاب شد و در 9 آذر 62 هم زمان با میلاد رسول اکرم (ص) با لباس سبز پاسداری در مراسمی ساده در سن 19 سالگی ازدواج کرد و بنا بر گفته مادرش به احترام همرزمان شهیدش بسته حنای حنابندان خود را برای جلوگیری از شادی مضاعف باز نکرد.
در ماههای پایانی سال 65 به خانه سازمانی پادگان شهید بهشتی اهواز کوچ کرد و در زمستان سال 65 و قبل از عملیات کربلای چهار معاون عملیاتی و آموزشی گردان تخریب لشکر 25 کربلا شد.
فعالیت در بخش آمار سپاه ناحیه مازندران، اعزام به جبهههای جنوب در مقر لشکر 25 کربلا در هفت تپه، سقوط اتومبیل در گردنههای صعبالعبور بانه و مجروح شدن شدید وی، شیمیایی شدن در عملیات والفجر 10 در منطقه حلبچه و فرماندهی گردان تخریب را در سنین 20 و 21 سالگی تجربه کرد.
مین ضد تانکی که قایقها را منفجر کرد
درایت و خلاقیت و تعامل فکری و اقدامات موثر عملی کمیل ایمانی را که از ماههای پایانی سال 62 نام خود را از پرویز به کمیل تغییر داده بود، به عنوان عضو شورای فرماندهی لشکر 25 کربلا یکی از یزرگترین و عمل کنندهترین لشکر ویژه پیاده جنگ شد.
ابتکار عمل وی در استفاده از مین ضد تانک که فقط در خشکی عمل میکرد در دریا که موجب نابودی قایقهای دشمن را فراهم آورد، از خلاقیتهای وی محسوب میشود.
حضور در عملیاتهای؛ والفجر چهار، شش، هشت،10 و قدس یک، دو، کربلای یک، دو، چهار، پنج و 10، بیتالمقدس هفت و عملیاتهای تخریب و تکهای ضربتی، پاتکها و چندین عملیات بزرگ و کوچک در کارنامه شهید سردار کمیل ایمانی خودنمایی میکند.
دائم الوضو بودن فرمانده تخریب
مقالات مذهبی و سیاسی کمیل ایمانی و کتابهای موجود در کتابخانه او از بزرگانی مانند؛ مطهری، شریعتی، قرائتی، دستغیب، رفسنجانی بیانگر مطالعات و اندیشهها و باورهای این شهید است.
روبهرو شدن همیشگی با شهادت در گردان تخریب باعث شد تا دائم الوضو بودن و بیان ذکر خدا را دائما انجام دهد و آن را به گردان تخریب سفارش کند.
2502 روز سابقه جبهه
77 ماه با لباس پاسداری و شش ماه و 12 روز با لباس بسیجی در مناطق جنگی غرب و جنوب حضور موثر داشت و چهار بار مجروح شد که آخرین آن در عملیات بیتالمقدس هفت پس از آنکه همه نیروها از پل گذشتند به همراه دو همرزم خود با انفجار پل که دشمن را پشت کانالهای پر از آب و عمیق منطقه شلمچه زمین گیر کرد.
در حال نوشیدن آب دور هم بودند که بر اثر اصابت خمپاره، علی اکبر بخشیان و محمود بکایی شهید شدند و برخورد خمپاره به ستون فقرات در ناحیه پشت و کمی بالاتر از کمر کمیل ایمانی موجب قطع نخاع شدنش شد و پس از 23 روز در 19 تیر 67 و 24 ساعت مانده به پذیرش قطعنامه 598 در سن 22 سالگی به شهادت رسید.
در هنگام شهادت دو دختر به نامهای مطهره یک ساله و معظمه که همسرش او را باردار بود، داشت.پیکر شهید کمیل ایمانی با تشییع باشکوه مردم سوادکوه در گلزار شهدای امامزاده عبدالحق زیراب بنا بر وصیتش به خاک سپرده شد.
شهیدی که تنها یکبار با خودکار قرمز نوشت
مادر شهید میگوید که کمیل همواره با خودکار آبی یا مشکی نامه مینوشت و میگفت آخرین نامه خودم را با خودکار قرمز مینویسم.به شوخی میگفت که تا حالا با قرمز ننوشته و این شانس را نداریم که آخرین یادداشت داشته باشیم.
آخرین سفرش را تنها به جنوب و مناطق عملیاتی رفت و همسرش پس از چند روز به اهواز رفت و روی طاقچه خانهاش یادداشتی با خودکار قرمز دید که در آن با نام بردن از امامزاده عبدالحق زیراب از همسرش خواست سلامش را به همه برساند.
سردار کمیل ایمانی اهل افراط و تفریط نبود
یار علی ایمانی که شش ماه را در کنار برادر فرماندهاش در جبهه بود در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در سوادکوه که در حاشیه بزرگداشت سالروز شهادت سردار شهید کمیل ایمانی در گلزار شهدای امامزاده عبدالحق زیراب که با تلاش کتابخانه عمومی سردار کمیل ایمانی زیراب برگزار شده بود.
با اشاره به اینکه کمیل ایمانی را با نماز شب و عباداتش میشناسند، افزود: سردار کمیل ایمانی فرقی بین من و دیگران باقی نمیگذاشت و اهل افراط و تفریط نبود.
برادر سردار شهید کمیل ایمانی با تاکید بر ابتکار و خلاقیت این شهید، یادآوری کرد: سردار کمیل ایمانی یک تئوریسین بود و در طراحی مین "والمر" به من گفت که دوست دارم در بخش میانی بدنه مین عکس من در داخل آن طراحی شود.
خانواده شهید کمیل ایمانی تابع ولی فقیه است
وی با تاکید بر اینکه خانواده شهید کمیل ایمانی به هیچ حزب و جریان سیاسی متصل نیست، خاطر نشان کرد: ما خانواده شهید کمیل ایمانی تابع ولی فقیه هستیم و به هیچ گروه سیاسی وابستگی نداریم و در مسیر آرمانهای نظام اسلامی گام بر میداریم.
یار علی ایمانی به بیان خاطرهای از شهید سردار کمیل ایمانی اشاره و یادآوری کرد: برای آشنایی با میدان مین به همراه سردار کمیل به منطقه کارخانه نمک رفته بودیم که با صدای خمپاره 60 که تا نزدیک شدن به زمین بیصدا است به سوی زمینخیز رفتیم که در حال بلند شدن دردی را در پهلویم احساس کردم.
دست شهید کمیل را به صورت پنجه گربهای در زیر شکمم مشاهده کردم و بعد از پرسیدن دلیل این کار مین گوجهای را در زیر شکمم مشاهده کردم که اگر سردار کمیل در حال خیز برداشتن متوجه مین گوجهای که به سختی قابل مشاهده بود، نمیشد چیزی از من باقی نمیماند.
شهیدی که مرخصی 30 روزه ماه رمضانش 3 روزه به اتمام رسید
منوچهر ایمانی برادر دیگر سردار شهید کمیل ایمانی با بیان خاطرهای از ماه رمضان شهید سردار کمیل ایمانی به مرخصی وی برای روزه گرفتن در کنار خانواده اشاره کرد و گفت: سردار کمیل برای روزه گرفتن در کنار خانواده، تصمیم گرفت تا یک ماه در کنار خانواده بماند.
ولی سه روز بعد از ماه رمضان از هفت تپه به سپاه سوادکوه زنگ زدند و ما به آزادمهر که مقر سپاه سوادکوه بود رفتیم و سردار مرتضی قربانی از کمیل خواست تا فردا به هفت تپه برود.
برادر شهید گفت: کمیل به فکر اینکه عملیاتی در پیش هست سه روز بعد از ماه رمضانی که دلش میخواست 30 روز بماند به مناطق عملیاتی بازگشت.
زندگی و خاطرات سردار شهید کمیل ایمانی با نام خودکار قرمز در ضمیمه شماره یک سبز و سرخ به صورت یک کتابچه به چاپ رسیده است.
وصیت نامه (شهید کمیل ایمانی)...
اذااصابتهم مصيبه قالواانالله وانااليه راجعون
آنانكه چون بحادثه سخت وناگواري دچارشدندصبوري پيشه گرفته وگويندمابه فرمان خدا آمده وبسوي اورجوع خواهيم كرد.(قرآن كريم»
«اشهدان لااله الاالله واشهدان محمد(ص) رسوالله واشهدان علي ولي الله»
شهادت ميدهم كه خدا يكتاست ومحمد(ص) بنده ورسول خداوعلي حجت ومحبوب خداست.
خداوندابنده ضعيف توكميل (وكان الانسان ضعيفا)وصيت خويش راكه ره آورد حياتش ميباشدبا نظارت رب الارباب عرضه ميداردباشدكه قبول حضرت دوست واقع گردد.معبوداومحبوبا آنچه كه سبب پيوندم باآئين عزتبخش جهادشدوجهادراعطرزندگي دانستم رفتاروكردار ائمه درقالب نوري بوده كه برقلبم تابيده وآنچه كه سبب انتخاب مرگ خونبنم شداثرات خون سيـدجهـادوشهادت اباعبدالله الحسين(علیه السلام) است وصيتم وصيت مظلوم تاريخ دلسوزمحرومان عـارف به الله اميرمؤمنان علي(ع)هست كه درلحـــظات آخرعمرشريفشان به امت اسلام ارزاني داشتند..اي مردم دراين دنياي پرپيچ وخم آنچه باعث نجات من وشماست و آنچه ماراازسقوط به خوي حيوانيت رهائي مي بخشد تقواي الهيست .
وچه خوب است همه به تـكاليف مان عمـل كنـيم تكليفمان عبوديت حق تعالي كه عنايت آفرينش انسان هست ميباشد نه اينكه به تجملات زندگي كسب مقام ومنسب طرح منيت مشغول باشيم وازنصرت ورهبري مولا بي بهره بشوم. وچه خوب است كه حق خالقمان رااداكنيم كه جهاد به گفته قرآن يكي ازآنهاسيت(وجاهدفي الله حق جهاد ) (حج آيه 78)
سعي كنيد كارهايتان درجهت كسب رضاي حق تعالي باشدوتلاش مابراين اساس پايه ريزي شودكه حراست ازحريم دين خدارابرحريم زندگي مقدم بدانيم وبدانيد كه با حفظ ومصون بودن اسلام حيات درسايه آن آسايش مي يابدوچه خوب است حركت مادرراستاي به كمال رسيدنمان واين زهدوپارسائي است كه لباس عزت برقامت رعناي انسان مي پوشاند پس خودمان رابه رودخانه معنويت كه ازقلل انسانيت وعروج انسانهاي عارف سرچشمه ميگيرد پيوند دهيم تابه درياي عظيم ومواج اسلام برسيم وبهترين بندگان خدا شويم (اناكرمكم عندالله اتقيكم) امت بزرگوار ومقاومت نكندبا مصائب ومشكلاتي كه در آينده براي دين خدا پيش مي آيد(رويائي با صف متحدكفر-شهادتهاوكمبودامكانات هجرت ازموطن)ازانقلاب ورهبري آن كناره جويد حق رهبري اين حركت عظيم آنستكه خودمانرا عاقبت فداي خط ولايت كه يقينا الهام گرفته ازولايت امامت ونبوت است كنيم آنانكه ماراازمصيبتهاومعصيتها بسوي سعادتها رهنمون كردرهبري خردمندانه مردي بزرگ بوده وحال آنكه بايددرمصائب واهداف طرح ريزي شده درراستاي پيشبردانقلاب حامي وحافظ وياور رهبرباشدامت است. مردم دلسوخته ودلسوز تلاش اجتماعي وفردي شما چنگ زدن به حبل الله ووفادارماندن به خدمتگزاران صديق ومحبت بين خودتان باشد كه وحدت كلمه راتشكيل ميدهد وباعث تشكيل صف آهنين دربرابركفار ميشودودراين صورت محبوب حق تعالي ميشويدو (ابن الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفا كانهم بنيانا مرصوص )واين حركتهااين است كه قناعت وچشم پوشي ازماديات توكل بخداوتردكفارازجامعه رعايت شود .خداوندابه امت ماقوت عنايت فرماتابه عمل به مسائل گفته شده وسعه صدرحكومت نوپاي اسلامي رادرهمه ابعادبه كمال برسانند.خداوند به ملت ما بينش در حد معرفت به خود و كتاب خود وائمه خود عنايت فرما چراكه راه خط ما وايده ماهمه از توست.پدرم ومادرم اين شما بوديد كه با اشكهايتان در مصائب اهلبيت(ع) مرواريد عشق آنها رادر حياتم افكنديد وخوشا بحالتان كه هديه خدا رادر موقع لزوم به دين خدا ارزاني داشتيد.پدرم ومادرم شما بذر محبت به خدا وائمه خودرا در دلم كاشتيد اما آهن رباي دلم محبت خدا را برگزيد و انشاءالله وبه اذن الله در يوم القيامه با سرور با هم به خداي كريم ورحيم نظاره مي كنيم.برادرانم وخواهرم خواسته ام از شما همچون ديگر برادران و خواهران دينيت منتها مسئوليت شما بيشتر اميدوارم كه خونم يك مرحله از امر به معروف ونهي از منكر براي برادرانم باشد.همسرم تو به حقيقت بعنوان يك مونس وهمدم در زندگيم ميدرخشيدي و تو را بخاطر مقاومت وتحمل شدائد در فراق من در زندگي بطور مداوم همچون خديجه در فراق پيامبر همچون فاطمه (سلام اله) در فراق علي( علیه السلام) همچون زينب( سلام اله ) در فراق عبدالله و بخاطر ايمانت تورا دوست دارم وبه دنبال سعادت رسيدنم در جنات عدن منتظر به سعادت رسيدن تو و رسيدن بهم هستم همسرم تو خود شاگرد زهراي اطهري(سلام اله) چرا كه آنچه كانون پر مهر زندگي نياز داشت به اجراء در آوردي وحال در تربيت فرزندانمان كه جان مايه من و توست از مكتب ام ابيها بهره گير از خداوندبراي شما صبر جميل خواستارم.
خداوند شعيان ائمه مارا از شركيد كفار وابليس كه دنيا يكي از وسيله هاي شيطان در جهت فريب آنهاست در امان بدار.خداوند به همه ملت ما صبر در برابر مشكلات عنايت فرما و همه مارا قرين ومجري احكام الهي در جهت پيشرفت جامعه گردان، خداوندا امام ما را در جهت رهبري اين انقلاب عظيم حافظ باش ،خداوندا به ستارگان مظلوم جبهه هاي ايران پيروزي عنايت فرما.خداوند اآتش رادر برابر ابراهيم گلستان كردي گلستان اين آتش برافروخته از طرف دشمن را به عاشقانت كرامت كن.
به اميدزيارت كريلاي امام حسين (ع)
به اميدپيروزي نهائي اسلام برصف متحدكفر.
تاريخ 7/12/66 –مريوان محور دزلي
یاد و خاطر همه حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس گرامی باد...
شادی روح شهداء و امام شهداء صلوات..
دیدگاه ها