شنبه 26 فروردین 1391 | 15:44
به بهانه غلط های زیادی یک امیر نشین کوچک/
سرویس بین الملل
جلفاره اسم اصلی امارات بوده و به عنوان کشوری که حضورش در منطقه جديد و بقايش مديون انگلستان است، اکنون نسبت به خاک جمهوری اسلامی ایران ادعاهای واهی طرح می کند اما باید گفت که جلوگيري از حاكميت موثر ايران بر جزاير خلیج فارس از برنامه هاي اساسی انگلستان در منطقه خاورمیانه بوده و حتي در آن برهه فانوس هاي دريايي كه در جزاير ايراني نصب شده بود انگلستان تاكيد داشت صرفا توسط كاركنان هندي اداره شود.

بسیج پیشکسوتان "

این روزها پس از حضور رئیس جمهور کشورمان به عنوان اولین مقام رسمی ایران بعد از الحاق جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک شاهد واکنش نامناسب مقامات اماراتی هستیم، اما بررسی سابقه حضور شیخ نشین های امارات در منطقه خارومیانه نشان از دست نشاندگی آنان در منطقه دارد.
در گذشته ادعاي واگذاري تعدادي از جزاير ايراني به نام شيوخ خليج فارس يكي از اهداف انگلستان بوده زيرا جزاير قشم، هنگام، بحرين، تنب ها و ابوموسي براي اين منظور مطرح شده بوده است.
البته در مورد جزایر هنگام و قشم انگلستان تصمیم گرفت اين دو جزيره که به موجب اجاره نامه اي در اختيار امام مسقط گذاشته شده بود و با لغو اجاره نامه مديريت آن هم پايان یابد و در مورد بحرين، تنب ها و ابوموسي هم تا 1970 اين ادعا وجود داشت و در نهایت با نقش آفرینی استعمار پیر بحرین از ایران جدا شد.

از سوی دیگر بكار بردن نام جعلي براي خليج فارس از سوي شيوخ ساكن در منطقه يكي از مواردي در ميان آنها رواج يافته و تبليغات وسيعي نيز در اين جهت از سوي شان صورت مي گيرد اما با وجود اسناد مستند تاريخي جاي هيچ گونه انكاري براي آنان باقي نمي ماند ولي بررسي علل طرح چنين نام مجهولي براي يك حقيقت تاريخي دو نكته را آشكار مي كند يكي اينكه تغيير نام برنامه اي بوده كه از سوي انگلستان پيگيري شده و ديگر اينكه سابقه 200 ساله شيوخ آنان را وادار به جستجوي هويت مستقل تاريخي براي خود كرده است.

 در اسناد اينديا آفيس و ركود آفيس بريتانيا پرونده اي است مربوط به 1937 با عنوان تغيير نام خليج فارس كه فقط يك برگ هم بيشتر ندارد و مضمون اين يك برگ اين است كه يكي از روزنامه هاي كشوري عربي نام خليج فارس را خليج عربي ذكر كرده است البته اين نكته هم بايد يادآوري كرد كه در قرن19 و اوايل قرن 20 بريتانيا استراتژي را در دستور كار داشت تحت عنوان   depersinizition   كه اين استراتژي عبارت بود از جلوگيري از ايجاد نيروي دريايي موثر در خليج فارس بخصوص در قرن 19؛ حتي در اين برهه دو كشتي ايراني شوش و پرسپوليس كه زمان مسافرت دوم ناصر الدين شاه از آلمان ها خريداري شده بود شديدا مقامات بريتانيايي اظهار نگراني مي كردند و خواهان محدودسازي ايران  بودند زيرا سرتيپ حاجي احمد خان كه دريادار اين دو كشتي بود مسافرت هايي  به جنوب خليج فارس كرده و نامه هايي از شيوخ آنجا گرفته بود كه برخي از آنها اظهار وفاداري به پادشاه وقت ايران كرده و اين موضوع را به عنوان احياي نيت امپراطوري ايران يادآوري كرده بودند بنابراين آنها كشتي شوش را به اروند رود بردند تا از خليج فارس دور شود.
در هر حال تغيير نام خليج فارس يكي از مظاهر استعماري بريتانيا بوده كه اعمال حاكميت ايران را از سياسي، فرهنگي و اجتماعي در منطقه خليج فارس كمرنگ كند.

بررسی ریشه های تاریخی نشان می دهد که از قرن پنجم قبل از ميلاد نام اين منطقه خليج فارس بوده و آن را هم ايران انتخاب نكرده بلكه جامعه بين المللي بخت يعني يوناني ها و رومي ها و پس از آنها روم شرقي و امراي عباسي و جغرافياي دانان اسلامي ذكر  كرده اند و در كتب تاريخي از جمله طبري، يعقوبي و مسعودي اين نام آمده و حتي پس از ورود پرتقالي ها و اسپانيايي ها نيز شاهديم كه در اسناد آنها هم اين نام مورد استفاده قرار گرفته و در برهه اي كه انگليسي ها و فرانسوي ها وارد مي شوند نيز نام خليج فارس، فارس بوده است و همچنين در دايره المعارف بريتانيا، آمريكا، شوروي سابق و در اسناد سازمان ملل متحد نام خليج فارس پايدار مانده است منتها برخي از شركت هاي خارجي كه معاملاتي با شيوخ خليج فارس دارند به خاطر حفظ منافع شان اين نام مجهول را ذكر مي كنند ولي بسياري از آنها سعي مي كنند فقط نام خليج را ذكر كنند بنابراين از لحاظ قدمت تاريخي و تعاملي كه با جامعه ايران دارند اين نام قابل كتمان نيست.

موجوديت جامعه جنوب خليج فارس نیز به اواخر قرن 18 و اوايل قرن 19 باز مي گردد، در مورد كشور كويت و بحرين بايد گفت كه آل اتوبي در اواخر قرن 18 از صحراي نجد حركت مي كند يك شاخه از آنها وارد كويت مي شود با نام آل صباح و يك شاخه ديگر به نام آل خليفه وارد بحرين مي شود اساسا حضور آنها در خليج فارس به آغاز قرن 19 باز مي گردد و ساكنان ابوظبي و دبي هم از طايفه بني ياس هستند اينها نيز در اواخر قرن 18 به اين منطقه آمده اند و همچنين اعراب بني كعب نيز به همين صورت هستند، راجع به قاسمي ها هم دو نگرش است يك عهده مي گويند از سواحل ايران و عهده اي مي گويند آنها از صحراي نجد مهاجرت كرده اند بنابراين حيات تاريخي آنها 200 سال است و ايران از گذشته يك امپراطوري بوده و حتي در زمان صفويه و نادر شاه نيز تسط كاملي بر منطقه داشته است بنابراين تعاملات ايران به صورت گسترده بوده اما اين شيوخ عده اي مهاجر بوده اند كه از صحراي نجد كوچ كرده و حتي موجوديت آنها مديون بريتانيا است در غير اين صورت يا جذب ايران و يا عثماني شده بودند اصلا خود عربستان سعودي در آغاز قرن 19 گسترش پيدا كرد به منطقه الحصا ولي قبل از آن امير نجد بودند در حالي كه ايران در گذر تاريخي چند هزار ساله حضور داشته است.

آنها بدنبال هویت مستقل تاریخی برای خود هستند و در پوزيشن پيپرهاي سازمان ملل كه منتشر مي كنند معتقدند كه در طول تاريخ داراي حاكميت بوده اند در صورتي كه حضوري در طول تاريخ نداشته اند.

جمهوری اسلامی ايران بايد روي حقانيت تاريخي و سياسي خود ايستادگي كند و آنها باید از ايران مقتدر تكيمن كنند و اساسا بالقوه ايران اين توان را دارد و در برابر وارد كنندگان خدشه ايستادگي كند ايران بايد در جهت احراز جايگاه مسلط در منطقه كوشا باشد البته روابط حسنه را نیز بايد با همسايگان حفظ کند.

 

مشرق

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.