روايت همسران شهداي هستهاي در همايش ماه و ليلي:
افسوس ميخورم كه چرا فيزيك نخواندم تا راه مسعود را ادامه دهم
هميشه به وجود داريوش افتخار ميكردم/ پس لرزههاي شهادت مصطفي در زندگيام وجود دارد
بسیج پیشکسوتان
در همايش «ماه و ليلي» كه به منظور روز معلم و تجليل از مقام شهداي علمي كشور به همت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه الزهرا در سالن دكتر پوراني اين دانشگاه برگزار شد، همسران شهيد علي محمدي، رضايينژاد و احمدي روشن به بيان ويژگيهاي شخصيتي همسران خود پرداختند. همسر شهيد عليمحمدي: افسوس كه رشته فيزيك نخواندم كه ادامهدهنده راه مسعود باشمبنا بر اين گزارش، در اين برنامه ابتدا منصوره كرمي، همسر شهيد علي محمدي ضمن تبريك به مناسبت فرارسيدن روز معلم و بيان ويژگيهاي شهيد علي محمدي گفت: اميدوارم همه شما جوانان خوب درس بخوانيد و هر كدام بتوانيد با پر كردن جاي اين شهدا، قدمهاي مثبتي را براي پيشرفت كشور برداريد.
وي با بيان اينكه كشور امروز نيازمند دانشجوياني متخصص، آگاه و وظيفهشناس است، ادامه داد: تحريمها و جنگهاي رواني كه دشمنان براي ما طراحي كردهاند به لطف خدا تا امروز اثري نداشته است و اميدواريم با تلاش شما دانشجويان شاهد پيشرفت بيشتر كشور باشيم.
همسر شهيد علي محمدي با اشاره به زندگي مشتركش با شهيد علي محمدي گفت: بنده در سال 61 با وي آشنا شدم و ازدواج كرديم.
كرمي با بيان اينكه برادرم در ستاد انقلاب فرهنگي با مسعود (همسرم) همكار بود، گفت: در ابتدا، زندگي سختي داشتيم؛ زيرا بعد از ازدواج ما دانشگاهها باز شدند و مسعود به دانشگاه رفت.
وي با بيان اينكه در آن زمان حتي توانايي تهيه منزلي براي اجاره هم نداشتيم، گفت: با آنكه شرايط مالي زندگيمان بسيار نامناسب بود، اما آن يك سال را با خوبي كنار هم زندگي كرديم و از بودن در كنار يكديگر لذت ميبرديم.
همسر شهيد علي محمدي به تعداد فرزندان مشترك خود با اين شهيد اشاره كرد و گفت: يك پسر متولد سال 63 به نام ايمان و يك دختر متولد سال 67 از علي محمدي به يادگار مانده است.
كرمي به رابطه خود با شهيد علي محمدي در زندگي مشتركشان اشاره كرد و گفت: عشق و علاقهاي كه به يكديگر داشتيم باعث همدلي و همفكري ما شده بود و از بودن در كنار وي با تمام وجود لذت مي بردم.
وي با بيان اينكه در آن روزها احساس مي كردم در بهشت برين قرار دارم، گفت: در كنار او بودن و قدم زدن در كنارش، براي من فرصتي بود كه از وجود او استفاده كنم.
همسر شهيد علي محمدي با بيان اينكه اين شهيد جاذبه خاصي در سخن گفتن داشت، گفت: ويژگيهاي اخلاقي او مانند اخلاق خوب، صبوري، تدين و همه و همه باعث شده بود از شهيد علي محمدي شخصيتي با جذابه ايجاد شود و همين مسئله باعث استحكام زندگي ما شده بود.
كرمي با بيان اينكه هيچ وقت فكر نميكردم بدون ايشان بتوانم حتي يك روز زنده بمانم، گفت: هميشه در نمازهايم از خدا ميخواستم اگر قرار است روزي با مرگ از يكديگر جدا شويم، اول من بميرم.
وي با بيان اينكه دشمن از اول انقلاب به شكل هاي مختلفي به ايران حمله كرد، گفت: آنها همواره در صدد ضربه زدن به ايران بودند؛ اما حتي با تحريم نيز نتوانستند مسير پيشرفت ايران را خنثي سازند و ما در قسمتهاي مختلف پزشكي، كشاورزي به پيشرفتهاي خوبي نائل شدهايم.
همسر شهيد علي محمدي با اشاره به رابطه فرزندانش با وي گفت: دخترم وابستگي شديدي به پدرش داشت و تا مدت ها بعد از شهادت همسرم پنهان از چشم ما در فراغ او به خصوص شب ها قبل از خواب گريه ميكرد.
كرمي با بيان اينكه دخترم اكنون در سن 23 سالگي قرار دارد و از بين خواستگاران خود شبيهترين فرد از نظر شخصيتي و اخلاقي به پدرش را براي ازدواج انتخاب كرده است، گفت: من احساس ميكنم اگر دخترم پدرش را از دست نداده بود در اين سن ازدواج نميكرد؛ اما خلاء هاي روحي كه بعد از شهادت پدرش براي او به وجود آمد، باعث ازدواج او شد.
وي با بيان اينكه پسرم تا مدت ها پس از شهادت پدرش عصبي بود و بيشتر اوقات خود را بيرون از خانه سپري ميكرد، گفت: در تابستان 89 وقتي متوجه اوضاع نامناسب روحي من شد كه روز به روز بدتر ميشد، مرا به مسافرتهاي مختلفي در كشور برد؛ اما براي كسي مثل من كه عزيزترين كس خود را از دست داده است هيچ جاي دنياي احساس خوشبختي و آرامش وجود ندارد.
همسر شهيد علي محمدي با بيان اينكه دو سال و اندي از شهادت مسعود ميگذرد و من در اين دو سال سختيهاي بسياري را تحمل كردهام و خانواده من رنجهاي فراواني ديده اند، تاكيد كرد: اميدوارم خدا به لطف دعاي شما كمك كند با اين شرايط كنار بيايم و مسئوليتي را كه بردوشم قرار گرفته است، بهتر انجام دهم.
كرمي در پاسخ به اين سوال كه تفاوت شما قبل از شهادت علي محمدي با دوران بعد از شهادت ايشان چيست، گفت: قبل از شهادت مسعود احساس ميكردم خوشبختترين زن دنيا هستم و پس از شهادت ايشان با وجود خاطرات 27 سال زندگي پربار و سودمند احساس خلاء و تهي بودن ميكنم.
وي با بيان اينكه شهيد علي محمدي هميشه در زندگي راهنما و دوستي صميمي براي من بود، گفت: او همواره در زندگي به من چيزهاي زيادي آموخت با وجود اينكه من رشته فيزيك نخوانده بودم بسياري از مسائل فيزيك را به من آموخت و در بزنگاههاي مختلف من را هدايت كرد.
همسر شهيد علي محمدي با بيان اينكه هنوز هم مسعود وقتي جايي به مانعي برخورد مي كنم، كمكم ميكند، گفت: احساس ميكنم او همواره پيش من است.
كرمي با اشاره به شهادت شهيد علي محمدي و دست داشتن تروريستهاي اسرائيلي در اين مسئله گفت: دشمن تلاش كرد با شهادت مسعود بحث اختلافات داخلي را در ايران به وجود آورد و دعاي من در اين بين همواره رسوا كردن قاتلان او و سپس نابودي آنها بود كه به لطف خدا امروز آنها رسوا شدند و به زودي نابود خواهند شد.
وي در پاسخ به اين سوال مجري كه اگر امروز و در همين لحظه شهيد علي محمدي را ببينيد به او چه خواهيد گفت، پاسخ داد: به او ميگويم خيلي بيمعرفتي قرار بود مرا نيز با خودت ببري و اگر بيايي من بيشتر از قبل حمايتت ميكنم.
همسر شهيد علي محمدي با بيان اينكه بسيار افسوس ميخورم كه چرا رشته فيزيك را انتخاب نكردم كه امروز نتوانم ادامه دهنده راه مسعود باشم، گفت: اگر به دوران قبل برگردم، رشته او را انتخاب ميكنم و راه او را ادامه خواهم داد.
كرمي در انتها تأكيد كرد: اگر مسعود اكنون دركنارم بود به او ميگويم خيلي دوستت دارم و تا زماني كه سرم را بر خاك گذارم با عشق تو ميميرم.
وي در انتها تأكيد كرد: اميدوارم وحدت كلمه كه هميشه توصيه امام به ما بوده است حفظ شود و براي حفظ آرمانهاي انقلاب با وحدت تلاش كنيم تا به كوري چشم دشمنانمان ايران به جايگاه اصلي خود برسد.
همسر شهيد رضايي نژاد: هميشه به وجود داريوش افتخار ميكردم و ميكنم
شهره پيراني، همسر شهيد رضايينژاد نيز در اين نشست با اشاره به ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري شهيد رضايي نژاد و ضمن تبريك روز معلم به اساتيد دانشگاه الزهرا گفت: درست 12 سال پيش در چنين روزي بود كه برادر داريوش مرا براي او خواستگاري كرد.
وي با بيان اينكه عقد رسمي ما در 26 تيرماه سال 79 بود، اظهار داشت: پس از 5 سال از زندگي مشتركمان خدا آرميتا را به ما داد.
همسر شهيد رضايينژاد با بيان اينكه زندگي من و داريوش هموراه الگويي براي فاميل و دوستان و آشنايان بود، گفت: شخصيت من و داريوش از نظر مسائل علمي، فرهنگي و سياسي كاملا با يكديگر تطابق داشت و همين باعث خوشبختي ما در كنار يكديگر بود.
پيراني با بيان اينكه ما سالهاي ابتداي زندگيمان را بسيار سخت گذرانديم، گفت: در آن سالها من دانشجوي دانشگاه تهران بودم و داريوش نيز مشغول تحصيل بود؛ در هفته خيلي كم همديگر را ميديديم و آن ساعتهايي را كه داريوش به ديدن من به سالن خوابگاه فاطميه دانشگاه تهران ميآمد، احساس شادي و خوشبختي وصف ناپذيري را تجربه ميكردم.
وي با بيان اينكه در بعضي از آن روزها حتي ما 100 تومان پول نداشتيم، گفت: اما با اين وجود هيچ وقت دغدغه مالي در زندگي ما وجود نداشت و 11 سال را با كسي زندگي كردم كه براي من سراسر الگو، عشق و محبت بود.
همسر شهيد رضايينژاد با بيان اينكه داريوش را براي شجاعتش دوست داشتم، گفت: آرميتا دخترمان بسيار شبيه پدرش است و من هر وقت به چشمان او نگاه ميكنم ياد داريوش ميافتم.
پيراني در خصوص نحوه شهادت شهيد رضايينژاد گفت: آن روز ما از محل كارمان با يكديگر به دنبال آرميتا رفتيم و او را از مهد آورديم.
وي با بيان اينكه وقتي به سمت پاركينگ خانه حركت كرديم و قصد وارد شدن به پاركينگ را داشتيم يك فرد مشكوك كنار پاركينگ به سمت ماشين -از آن طرفي كه داريوش نشسته بود- آمد و با تفنگي كه در دست داشت، تيرهايي را به سمت داريوش -به مغز، قلب، بازو و ريه او- شليك كرد و در يك لحظه شش تير به داريوش اصابت كرد.
همسر شهيد رضايينژاد با بيان اينكه صورت خونين اين شهيد گفت: لحظه بسيار وحشتناك و دردناكي بود و من در آن لحظه از ماشين بيرون آمدم و به سمت ضاربين دويدم كه يك تير به پهلوي چپ من برخورد كرد.
پيراني با بيان اينكه آرميتا در آن زمان مدام جيغ ميزد، گفت: وقتي به سمت آرميتا برگشتم توانايي جيغ زدن و كمك خواستن را نيز نداشتم.
وي با بيان اينكه بعد از نيم ساعت كه داريوش را به بيمارستان منتقل كردند، متوجه شديم وي به شهادت رسيده است، گفت: وقتي پرستار سماجت مرا براي نرفتن براي درمان پهلويم به واسطه نگراني در خصوص حال داريوش متوجه شد، با لحني غمگينانه خبر شهادت او را به من داد و آن لحظه احساس كردم تمام دنيا بر سر من خراب شده است.
همسر شهيد رضايينژاد با بيان اينكه من هميشه به وجود داريوش افتخار ميكردم و مي كنم، گفت: آن زمان همه مرا به عنوان همسر رضايي نژاد مي شناختند و امروز من را به عنوان همسر شهيد رضايي نژاد ميشناسند و من به آن افتخار ميكنم.
پيراني در پاسخ به اين سوال مجري كه اگر شهيد رضايي نژاد را هم اكنون در كنار خود ببينيد به او چه خواهيد گفت: پاسخ داد: داريوش در لحظه شهادت چيزي را به من گفت كه من متوجه آن نشدم و از او ميپرسم به من چه چيزي گفتند و چون هميشه نگران من و آرميتا بود احساس او را در آن لحظه كه ما را تنها گذاشت ميپرسم.
وي در انتها خاطرنشان كرد: براي همه شما آرزو ميكنم طعم واقعي خوشبختي را در زندگي مشتركتان بچشيد و زندگيتان مانند من و داريوش سراسر خاطره با كيفيت و با خوشبختي باشد. همسر شهيد احمدي روشن: پس لرزههاي شهادت مصطفي هنوز بر زندگيمان حاكم است
در ادامه مراسم فاطمه بلوري كاشاني، همسر شهيد احمدي روشن با اشاره به نحوه آشنايي خود با اين شهيد گفت: بنده دانشجوي ارشد رشته شيمي دانشگاه شريف هستم و در دانشگاه با مصطفي آشنا شدم.
وي با بيان اينكه به قول مصطفي آشنايي ما در يك نگاه به وجود آمد، گفت: آشنايي و تشكيل زندگي مشترك ما با پيچ و خمهايي همراه بود؛ به طوري كه شروع زندگي مشترك ما سه سال به طول انجاميد. همسر شهيد احمدي روشن با بيان اينكه مصطفي از طريق همسر يكي از دوستانم مرا خواستگاري كرد، گفت: به دليل اينكه خواهر بزرگترم هنوز ازدواج نكرده بود، من به او گفتم فعلا نميتوانم با شما ازدواج كنم و تضميني همه براي آن نميدهم. بلوري كاشاني افزود: مصطفي در جواب اين پاسخ قاطعانه من گفت كه صبر ميكنم و سه سال نيز صبر كرد.
وي با بيان اينكه عليرضا فرزند مشتركمان در مهر 86 به دنيا آمد و اكنون 4 سال و نيم دارد، گفت: بسياري از خصوصيات اخلاقي و شخصيتي عليرضا به آقا مصطفي رفته است؛ يعني بسيار تودار است و در اين سه ماهي كه از شهادت پدرش مي گذرد، مدام سراغ پدرش را ميگيرد و منتظر است روزي او را ببيند.
همسر شهيد احمدي روشن با بيان اينكه مصطفي در 21 دي ماه سال 90 به شهادت رسيد، گفت: براي ما ساعات بسيار كند و دشوار ميگذرد و خيلي برايمان مهم نيست كه امروز چه روزي است.
بلوري كاشاني با بيان اينكه فضاي منزلمان بسيار سنگين و غير قابل تحمل است، گفت: نه تنها ما بلكه هيچ يك از اقوام و آشنايانمان تحمل فضاي منزل را ندارند و من و عليرضا مدام يا منزل مادر آقا مصطفي و يا مادر خودم هستيم.
وي با بيان اينكه شرايط براي افرادي مانند ما به هيچ وجه عادي نبوده و نمي شود، گفت: نبود اين افراد و رفتنشان پس لرزه هاي شديدي به زندگي ما وارد مي كند؛ به دليل اينكه آنها افراد خاصي بودند كه به شيوهاي كه خود خواستند از دنيا رفتند. همسر شهيد احمدي روشن با بيان اينكه منظور من از شهدا تنها شهداي علمي نيستند، گفت: شهداي امروز ما خودشان خواستند و تلاش كردند و به قدري مخلصانه كار كردند و با نفس خود كنار آمدند كه به اين جايگاه دست يافتند.
بلوري كاشاني با بيان اينكه مصطفي معاون بازرگاني سايت نطنز بود و اين اواخر سمت مهمتري را در اين سايت برعهده گرفته بود و همين جايگاه باعث شد دشمنان تاب نياورند و او را به شهادت برسانند.
وي با بيان اينكه من مدتها قبل خواب شهادت او را ديده بودم و براي او تعريف كرده بودم كه بر روي سنگ مزاري به نام شهيد مصطفي احمدي روشن فاتحه ميخوانم، گفت: وقتي اين خواب را براي مصطفي تعريف كردم گفت كه من در سن 30 سالگي شهيد مي شوم و او شهيد شد در حالي كه كمتر از 32سال داشت.
همسر شهيد احمدي روشن با بيان اينكه بيشترين خاطرات مشترك ما به دوراني برمي گردد كه وي منتظر جواب قطعي من بود، گفت: بعد از آغاز زندگي مشتركمان شيفتهاي كاري او در سايت نطنز آغاز شد و او 12 روز به 12 روز به خانه ميآمد و آنهم يك روز در خانه بود كه نصف آن روز را به دليل كم خوابي در محل كار در خواب بود.
بلوري كاشاني با بيان اينكه مصطفي بسيار فردي بزله گو و خوشرو بود، ادامه داد: اگر اين هفتسالي را كه با وي زندگي كردم كنار هم بگذاريم، تنها سه سال در كنار مصطفي بوده ام.
وي به رابطه شهيد احمدي روشن با فرزندش عليرضا اشاره كرد و گفت: اين دو فرد با قدري به هم وابسته بودند كه وقتي عليرضا مريض مي شد، پدرش هم مريض مي شد.
همسر شهيد احمدي روشن در پاسخ به اين سوال كه شما بعد از شهادت احمدي روشن احساس ميكنيد چه فرقي كردهايد، گفت: احساس ميكنم چهارستون بدنم ريخته است؛ با شهادت مصطفي خيلي چيزها در ذهن من فروريخته و نگاه من به دنيا و مسائل اعتقادي به خصوص با نوع مرگ وي بسيار تغيير يافته است.
بلوري كاشاني با بيان اينكه اوضاع و احوال ما به هيچ وجه خوب نيست و در شرايط خوبي قرار ندارم، گفت: تنها چيزي كه باعث دلگرمي من ميشود، شهيد شدن مصطفي است كه هميشه آرزوي او بود.
وي در انتها در پاسخ به اين سوال كه اگر شهيد احمدي روشن را همين الان ملاقات كند چه ميگويد، پاسخ داد: من چون مصطفي را خيلي كم ديدم فقط او را نگاه ميكنم.
همسر شهيد احمدي روشن در انتها خطاب به حاضران با بيان اينكه امام زمان و فرج ايشان تمام عشق و علاقه مصطفي بود، تاكيد كرد: از همه شما ميخواهم اگر نميتوانيد براي ظهور ايشان كاري انجام دهيد، حداقل بعد از نمازها براي سلامتي و ظهور آقا امام زمان دعا كنيد.
در انتهاي مراسم، با اهداي هدايايي از حضور اين سه همسر شهيد علمي با اهداي يادبودي تقدير به عمل آمد. خزعلي: حضور در اين جلسه بزرگترين هديه به من به عنوان روز معلم بود
كبري خزعلي، رئيس شوراي فرهنگي اجتماعي زنان در سخنان كوتاهي با بيان اينكه جلسهاي بسيار لطيف و صميمانه از رزق شهدا برگزار شد، گفت: حضور در اين جلسه بزرگترين هديه به من به عنوان روز معلم بود.
وي با بيان اينكه شهادت بالاترين نعمتي است كه خداوند به بندگان خالص خود اهدا ميكند، گفت: اميدوارم همه اين عزيزان در زندگي خود موفق باشند و دانشجويان عزيز ما نيز رهرو خوبي براي راه شهدايمان باشند.
در انتهاي مراسم، قطعنامه دانشجويان فيزيك دانشگاه الزهرا در حمايت از فعاليتهاي هستهاي ايران و ادامه مسير شهداي علمي توسط دانشجويان قرائت شد.
انتهای خبر/ http://snn.ir
دیدگاه ها