جمعه 16 تیر 1391 | 10:49
مذهبی که در دامان شیخ الحرمین پرورش یافت
مذهبی که در دامان شیخ الحرمین پرورش یافت
چند هفته ای است که خبرهای ضد و نقیضی از سلامتی ملک عبدالله بن عبدالعزیز ششمین پادشاه عربستان سعودی و دهمین فرزند «عبدالعزیز آل سعود» بنیانگذار آل سعود در عربستان به گوش می رسد.

بسیج پیشکسوتان

خبر به کما رفتن این پادشاه مفتیان وهابیت را در عربستان و دیگر نقاطی که به فعالیت می پردازند؛ نگران کرده است. ارتباط عمیق وهابیت و آل سعود بهانه ای بود تا به بررسی اجمالی از نحوه پیدایش و علت وابستگی این فرقه ظاله با خاندان آل سعود بپردازیم:

تاریخ تاسیس وهابیت:
ابن تيميّه بنيانگذار فكرى وهّابيّت است وی در سال 661 ق( الدرر الكامنة، ج 1، ص 144)پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد در حرّان از توابع شام به دنيا آمد، و تحصيلات اوليّه را در آن سرزمين به پايان برد. پس از حمله مغول به اطراف شام به همراه خانواده اش به دمشق رفت و در آنجا اقامت گزيد.در سال 698 هـ ق، به تدريج آثار انحراف در وى ظاهر شد، خصوصاً به هنگام تفسير آيه شريفه (الرَّحْمَـنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى )( طه: 5(

در شهر حماة ( يكصدو پنجاه كيلومترى شهر دمشق) براى خداوند تبارك وتعالى جايگاهى در فراز آسمانها كه بر تخت سلطنت تكيه زده است، تعيين كرد.
او در كتاب العقيدة الحمويّة: 429 مى گويد: إنّ اللّه تعالى فوق كلّ شيء وعلى كلّ شيء وأنّه فوق العرش وأنّه فوق السماء( …..
اين تفسير مخالف آيات قرآن چون: (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ ) ( شورى/ 11. ) و )وَ لَمْ يَكُن لَّهُو كُفُوًا أَحَدُ )( إخلاص: 4)مى باشد كه خداوند را از هر گونه تشبيه به صفات مخلوقات باز داشته است.
انتشار افكار باطل «ابن تيميّه» در دمشق و اطراف آن غوغايى به پا كرد، گروهى از فقهاء عليه او قيام كرده و از جلال الدين حنفى قاضى وقت محاكمه وى را خواستار شدند، ولى وى از حضور در دادگاه امتناع ورزيد.
«ابن تيميّه» همواره با آراء خلاف خود افكار عمومى را متشنّج، و معتقدات عمومى را جريحه دار مى كرد، تا اينكه درهشتم رجب سال 705 هـ ق، قضات شهر همراه با وى در قصر نائب السلطنه حاضر شدند، و كتاب «الواسطيّة» وى قرائت شد، پس از دو جلسه مناظره با «كمال الدين زملكانى» و اثبات انحراف فكرى و عقيدتى «ابن تيميّه» او را به مصر تبعيد كردند.
در آنجا نيز بخاطر نشر انديشه هاى انحرافي توسّط «ابن محلوف مالكى» قاضى وقت به زندان محكوم گشت، و سپس در 23 ربيع الأوّل سال 707 هـ ق، از زندان آزاد شد، ولى بخاطر پافشارى بر نشر عقايد باطلش، قاضى «بدر الدين» وى را محاكمه كرد و احساس نمود كه وى در قضيّه توسل به پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم) ادب را نسبت به حضرت رعايت نمى كند، بنابر اين او را روانه زندان كرد( البداية والنهاية: 14/47(
عاقبت در سال 708 هـ ق، از زندان آزاد شد، ولى فعّاليّت مجدّد وى باعث شد كه آخر ماه صفر سال 709 هـ ق، به اسكندريّه مصر تبعيد شود، و پس از هشت ماه به قاهره بازگردد.
ابن كثير مى نويسد: 22 رجب سال 720 هـ ق، ابن تيميه به دار السعاده احضار شد، و قضات و مفتيان مذاهب اسلامى (حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى) او را به خاطر فتاواى خلاف مذاهب اسلامى مذمّت و به زندان محكوم كردند، تا اينكه در دوّم محرّم سال 721 هـ ق، از زندان آزاد گرديد. (البداية والنهاية، ج 14، ص 111، وقائع سنة سبعمائة وستة وعشرين(
ابن حجر عسقلانى مى نويسد: ابن تيميه را جهت محاكمه نزد قاضى مالكى بردند ولى در برابر پرسشهاى قاضى، پاسخ نداد و گفت: اين قاضى با من عداوت دارد و هرچه قاضى اصرار ورزيد، ولى ابن تيميه از هرگونه پاسخ استنكاف كرد، آنگاه قاضى دستور داد وى را در قلعه اى حبس كردند.

وقتى به قاضى خبر رسيد كه برخى از افراد نزد ابن تيميه، رفت و آمد مى كنند، گفت: اگر به خاطر كفرى كه از وى ثابت شده، كشته نشود، بايد نسبت به وى سخت گيرى شود، آنگاه دستور داد وى را به زندان انفرادى انتقال دادند.

پس از آن كه قاضى به شهر خويش برگشت در دمشق اعلان عمومى كردند: «من اعتقد عقيدة ابن تيميّة حلّ دمه وماله، خصوصاً الحنابلة». هر كس عقايد «ابن تيميّه» را داشته باشد ـ بويژه حنبلى ها ـ خون و مالش حلال است.

و اين اعلاميه توسط يكى از علماى بزرگ اهل سنت، شهاب محمود در مسجد جامع دمشق قرائت شد، كه به دنبال آن حنبلى ها و افراد ديگرى كه در معرض اتهام بودند، جمع شدند و اعلام كردند كه با به مذهب و عقيده امام شافعى هستيم(الدرر الكامنة، ج 1، ص 147)

پس از وی مسلک و آيين وی را شيخ محمد فرزند «عبدالوهاب» نجدي که اين نسبت برگرفته از نام پدر او «عبدالوهاب» است بنیانگذاری کرد و به نام مسلک وهابیت شناخته شد. به گفته برخي از دانشمندان، اين که اين مسلک را به نام خود شيخ محمد نسبت نداده و «محمديه» نگفته‏اند، اين است که مبادا پيروان اين مذهب نوعي شرکت با نام پيامبر - ص - پيدا بکنند(دائره المعارف فرید وجدی، ج 10، ص 871، به نقل از مجله المقتطف ج 27، ص 893) و از اين نسبت سوء استفاده نمايند.

محمّد بن عبدالوهاب در سال 1115 ه. ق. در شهر «عُيَينَه» از شهرهاي «نجد» چشم به دنيا گشود. پدرش در آن شهر قاضي بود. شيخ از کودکي به مطالعه کتب تفسير، حديث و عقايد، سخت علاقه داشت و فقه حنبلي را نزد پدرش که از علماي حنبلي بود، آموخت. وي از آغاز جواني بسياري از اعمال مذهبي مردم «نجد» را زشت مي‏شمرد. در سفري که به زيارت خانه خدا رفت بعد از انجام مناسک، به مدينه رهسپار شد، در آنجا توسل مردم به پيامبر را، در نزد قبر آن حضرت، ناپسند شمرد. سپس به نجد مراجعت نمود و از آنجا به بصره رفت به اين قصد که از بصره به شام رود، مدتي در بصره ماند و با بسياري از اعمال مردم به مخالفت پرداخت، ليکن مردم بصره وي را از شهر خود بيرون راندند.

در راه ميان شهرهاي بصره و زبير نزديک بود از شدت گرما، تشنگي و پياده روي هلاک شود، امّا مردي از اهل زبير چون او را در لباس روحانيت اهل سنت ديد در نجاتش کوشيد، جرعه‏اي آب به او نوشانيد و بر مرکبي سوار کرد و به شهر زبير برد. وي مي‏خواست از زبير به شام سفر کند ولي چون توشه و خرج سفر به قدر کافي نداشت، رهسپار شهر اَحسا شد و از آنجا آهنگ شهر حريمله از شهرهاي نجد را نمود.
در اين هنگام که سال 1139 بود، پدرش عبدالوهاب از عُيَينه به حريمله انتقال يافته بود. شيخ محمد، ملازم پدر شد و کتابهايي را نزد او فرا گرفت و به انکار عقايد مردم نجد پرداخت به اين مناسبت ميان او و پدرش نزاع و جدال درگرفت. همچنين بين او و مردم نجد منازعات سختي رخ داد و اين امر چند سال دوام يافت تا اين که در سال 1153 پدرش شيخ عبدالوهاب از دنيا رفت.

شيخ محمد پس از مرگ پدر به اظهار عقايد خود و انکار قسمتي از اعمال مذهبي مردم پرداخت. جمعي از مردم حريمله از او پيروي کردند و کارش شهرت يافت. وي از شهر حريمله به شهر عيينه رفت. رئيس عيينه در آن روزگار عثمان بن حمد بود. عثمان او را گرامي داشت و در نظر گرفت ياري‏اش کند. شيخ محمد نيز در مقابل اظهار اميدواري کرد که همه اهل نجد از عثمان ابن حمد اطاعت کنند. خبر دعوت شيخ محمد و کارهاي او به امير أحسا رسيد. وي نامه‏اي براي عثمان نوشت و نتيجه‏اش اين شد که عثمان شيخ را نزد خود خواند. عذر او را خواست. شيخ محمد به او گفت: اگر مرا ياري کني تمام نجد را مالک مي‏شوي. اما عثمان از او اعراض کرد و از شهر عيينه بيرونش راند.

شيخ محمد در سال 1160 پس از آن که از عيينه بيرون رانده شد، رهسپار درعيه از شهرهاي معروف نجد گرديد. در آن دوران امير درعيه محمد ابن مسعود (جد آل سعود) بود. وي به ديدن شيخ رفت و عزّت و نيکي را به او مژده داد. شيخ نيز قدرت و غلبه بر همه بلاد نجد را به وي بشارت داد و بدين ترتيب ارتباط ميان شيخ محمد و آل سعود آغاز گرديد.

در روزگاري که شيخ محمد به درعيّه آمد و با محمد بن سعود توافق کرد، مردم آنجا در نهايت تنگدستي و احتياج بودند.
از بزرگترين نقاط ضعف برنامه زندگي شيخ همين است که با مسلماناني که از عقايد کذايي او پيروي نمي‏کردند، معامله «کافر حربي!» مي‏کرد و براي جان و ناموس آنان ارزشي قائل نبود.
کوتاه سخن اين که «محمد بن عبدالوهاب» به توحيد دعوت مي‏کرد، اما توحيد غلطي که او مي‏گفت. هر کس مي‏پذيرفت خون و مالش سالم مي‏ماند و گرنه مانند کفار حربي حلال و مباح بود.

جنگهايي که وهابيان در نجد و خارج آن؛ مانند يمن، حجاز، اطراف سوريه و عراق مي‏کردند، بر همين پايه بود. هر شهري که با جنگ و غلبه بر آن دست مي‏يافتند بر ايشان حلال بود. اگر مي‏توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار مي‏دادند و الاّ به غنايمي که به دست آورده بودند اکتفا مي‏کردند.(جزیره العرب فی قرن العشرین، ص 341)

کساني که با عقايد او موافقت مي‏کردند و دعوت او را مي‏پذيرفتند، بايد با او بيعت نمايند و اگر کساني به مقابله برخيزند بايد کشته شوند و اموالشان تقسيم گردد. طبق اين رويه؛ مثلاً از اهالي يک قريه به نام «فصول» در شهر أحسا سيصد مرد را به قتل رسانيدند و اموالشان را به غارت بردند.(تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج 1، ص 51)
محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 از دنیا رفت(در تاریخ تولد و فوت شیخ غیر از 1206-1115 اقوال دیگری هم هست)

عقاید وهابیت:

فرقه وهابیه مبتنی بر اصول و عقایدی است که به بعضی اشاره می شود:
*وهابی‌ها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از جمله:

به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک می باشد،(2) از این رو وهابیان زیارت قبر پیامبر و ائمه(ع) را جایز نمی دانند و معتقدند هر کس از پیامبرطلب شفاعت کند، مانند این است که از بت‌ها شفاعت خواسته است.(3)

*از مسائل دیگری که وهابیان دربارة آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مسئله را "ابن تیمیه" و شاگرد معروف او "ابی القیم" عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا داده اند.(4)

بر همین اساس سعودی‌ها هنگامی که در سال 1344 هجری بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام نمایند.(5)

*وهابیان بر این باورند که مسلمانان در طی قرون، از آیین اسلام منحرف شده اند و در دین خدا بدعت‌هایی نهاده اند که با شرع اسلام مخالف می باشد. بر این اساس باید از اصولی که پیامبر(ص) تعیین کرده است، پیروی نمود.

بنابر عقاید وهابیان، هیچ کس حق ندارد به رسول خدا سوگند یاد کند و از الفاظی مانند: به حق محمد و ... استفاده نماید،(6) زیرا قسم خوردن به دیگران و درخواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن منافات دارد: «فلا تدعوا مع الله احداً».(7)

*نیز معتقدند : تشییع جنازه و سوگواری حرام است؛ زیرا ارواح اموات کاری نمی توانند بکنند و در امور دنیوی و اخروی نمی توانند دخالت داشته باشند.(8)
*وهابیان معتقدند القابی را که بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسان‌ها نباید به کار برد و ناصواب است؛ زیرا احترام و تعظیم تنها شایسته خداوند است.

*وهابیون به جنگ با دیگر فرقه‌ها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعی اند باید به آیین وهابیت در آیند، یا جزیه دهند، از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم نموده، اموال و نوامیس بقیه را حلال می دانند. آنان می گویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.(9)

 و ما رابطه وهابیت و آل سعود:

اما آنجایی که باید درست بررسی شود تا مسیر حرکت وهابیت مشخص شود اتصال آن به خاندان آل سعود عربستان است تا معلوم شود چرا علمای وهابیت تا این حد به آل سعود وابسته اند. منابع مالی فراوانی که برای وهابیت تامین می شود همه از قدرت نفت و ثروت فراوان آل سعود در عربستان است که به اعتراف کشورهاى صنعتى دنیا، وهابیت بر بیش‌ترین و بزرگ‌ترین مخزن‌هاى نفت جهان تسلط دارد.

به این ترتیب منافع وهابیون عربستان با خاندان سعودى گره خورده است.از این رو حفظ آل‌سعود و تسلّط آنان بر امور کشور و شؤون مملکتى با هر قیمت، در درجه اولِ اهمیت قرار گرفته است. جمعیت خاندان آل‌سعود که خود نیز از جمله وهابیون به حساب می آیند؛ بیش از چهار هزار نفر مى‌باشند عمده مشاغل و پست‌هاى کلیدى را در سراسر کشور وسیع و پهناور عربستان در دست دارند. از طرف دیگر در مرکزیت وهابی‌ها عربستان، پادشاه یا همان مَلِک، حاکم مطلق است و هیچ کس حق عزل او را ندارد و تاکنون که بیش از هفتاد سال از تأسیس حکومت آل‌سعود مى‌گذرد، هیچ‌گونه قانونی که در برابر اراده پادشاه قرار داشته باشد،وضع نشده است.

مذهب رسمى کشور عربستان، سنّى حنبلى است که بر اساس تعالیم محمدبن‌عبدالوهّاب اداره مى‌شود و اقلیّتى پانزده درصدی در منطقه شرقى، قطیف، احساء، دمام و ظهران شیعه مى‌باشند و خاندان محمدبن‌عبدالوهّاب که به «آل‌الشیخ» معروف شده‌اند، پست‌هاى مهم فتوا، ارشاد، تبلیغات، آموزش مذهبِ وهّابیت و مانند آن را در دست دارند.

بر اساس یک پیمان داخلی تقسیم کارى در این دو شاخه صورت گرفت است، یعنى سمت سازمان‌دهى و رهبرى نیروها و نصب والى و حاکم براى مناطق به عهده محمدبن‌سعود و سِمَت فتوا دادن، قضاوت و نصب قاضى براى مناطق و اجراى حدود، تعزیرات و جمع و نظارت بر توزیع بیت‌المال بر عهده محمدبن‌عبدالوهّاب گذاشته شد. در سایه این پیمان و اتحاد بین محمدبن‌عبدالوهّاب به عنوان امام الدین(العقیدة) و محمدبن‌سعود به عنوان امام السیف(الجیش) وحدت و همکارى ادامه پیدا کرد.

آل سعود و آل خلیفه

تاريخ اين دو قبيله بني سعود و آل خليفه، اولويت رابطه دوستي بين سعودي و حکام بحرين (آل خليفه) را نشان مي دهد، هر دوي آنها از قبيله عنزه هستند و موطن اصلي شان، شاخ شيطان (نجد) يعني منطقه اي واحد و از اين رو، ملت بحرين از جنس آنها نيستند.
بحرين بين سال هاي 1803 تا 1809 تحت حمايت وهابيت درآمد. وهابيون در سال 1810 حکمراني را براي بحرين تعيين کردند تا به اداره امور آن بپردازد. در 1802 دولت عمان بر آل خليفه بحرين حمله کردند اما به سبب حمايت وهابيون از آل خليفه شکست خوردند.
در دهه پنجاه قرن نوزدهم فرزندان عبدالله بن احمد که پس از مرگ پدرش در 1835 حکومت را به دست گرفته بود، براي به دست آوردن حکومت بحرين با وهابيون سعودي پيمان بستند.
در 1842 عبد الله داخل درگيري طولاني با محمد بن خليفه شد که به شکست محمد بن خليفه منجر و وي بعد از آن به رياض پناهنده شد و در قلعه "مرير" از وهابيون طلب مساعدت کرد. (1) در 1869 محمد بن خليفه با آنها پيمان بست و به بحرين هجوم آوردند.

در 1876 محمد بن خليفه با شيخ ابوظبي براي حمله و غارت الکورة و دوحه پيمان بست؛ حمله اي بي رحمانه و سخت که به سبب آن، قربانيان اين تهاجم براي انتقام دست به دامن وهابيون شدند، آنها نيز حملات دريايي پراکنده اي به کشتي هاي بحريني ها صورتي دادند، اما هيچ شخصي از آل خليفه هدف قرار نگرفت.

روشن مي شود که خاندان آل خليفه در همه عمليات هاي نظامي، وهابيون مزدور شبه جزيره عربستان را به کار گرفته اند تا سيطره خودشان را بر بحرين تحميل کنند.
آنچه از حوادث بين حکام سعودي و آل خليفه در گذشته و حال مشخص مي شود، اين است که همه آنها در يک مسير حرکت کرده اند.

متأسفانه ما در قرن تمدن و پيشرفت، همچنان شاهديم که حکام چمبره زده بر جان انسان ها، آزادي و حق و حقوق آنها را با افکار بدوي خود غصب مي کنند و بر جان و مال مردم مي تازند.
هر روز سخناني از اين خاندان منتشر می شود که ناشي از عقب ماندگي فکري خاندان حاکم آل خليفه بحرين و آل سعود در عربستان است. از جمله اين عبارت: "ارتباط تاريخي بين بحرين و عربستان سعودي از نوع ارتباط يک ملت واحد است".

اين تفکر، تفکري ديکتاتوري و جامد است که هرگز از آن استقلال فهميده نمي شود، آنها به ساده ترين مسأله اي که مربوط به تمدّن جامعه و استقلال آن مي شود، توجهي ندارند، اين علاوه بر اهمال فرهنگ و آگاهي ملت مسلمان بحرين است... حال، اسلام را چطور مي فهمند؟ و فهم آنها از حلال و حرام و حرم خون مسلمان بر مسلمان چيست؟ يا حرمت تجاوز بر ديگران، يا بر ملت ها و کشورهاي ديگر..

 وهابیت در پاکستان

وهابيون يكي از مهم ترين منابع مالي مدارس ديني افراط گرايان درپاكستان به شمار مي روند. از سوی دیگر يكي از منابع مالي گروه هاي تروريستي مانند «جندالله» به رهبري «عبدالمالك ريگي» هستند كه با حمايت نهادهاي اطلاعاتي غرب مانند آمريكا، انگلستان، رژيم صهيونيستي و... تلاش مي كنند تا نا امني هاي مرزي در جنوب شرقي ايران را گسترش دهند و از سویی زندگي قبيله اي و تكثرفرقه اي در پاكستان و بافت جغرافيايي منطقه، انهدام كامل گروه هاي تروريستي در مرز پاكستان با ايران و افغانستان را با موانعي روبه رو کرده است.
افراط گرايان طالبان نيز در وزيرستان جنوبي در مرز ميان پاكستان با افغانستان متمركز شده اند كه دولت كابل نيز در ماه هاي اخيرچندين بار اسلام آباد را به دليل عدم كنترل و نابودي پايگاه هاي طالبان، مورد حملات لفظي قرار داده است. به طوري كه (حامد كرزاي) اعلام كرد در صورت تداوم حملات طالبان، اين كشور در جهت حفظ حاكميت سرزميني براي سركوب پايگاه هاي آنان به صورت مستقيم اقدام خواهد كرد.

گسترش و نفوذ افراط گرايان فرقه وهابیت در پاكستان به حدي است كه پس از ترور «بي نظير بوتو» به دلیل اولويت دادن به مبارزه با تروريسم طالبان در صورت انتخاب شدن به نخست وزيري، وي در كارناوال تبليغاتي ترور مي شود.

گروه سپاه صحابه

«سپاه صحابه» نمونه کامل یک حزب تفرقه گرا و مورد حمایت عربستان در پاکستان است. این حزب در سال 1984 میلادی، توسط فردی به نام حق نواز جهنگوی، در شهر جهنگ (ایالت پنجاب) در زمان حکومت ژنرال ضیاء الحق تأسیس و با سرعتی بی سابقه در سراسر کشور گسترش یافت. مراکز فعالیت سپاه صحابه (شهرهای سیالکوت، فیصل آباد و جهنگ و...)، مناطقی هستند که قبلا محل فعالیت فئودال های سنی مذهب بوده و تأسیس سپاه صحابه از ابزارهای فئودال های سنی مذهب، برای مبارزه با شیعیان است.
از سوی دیگر، عربستان سعودی که پشتیبان سرسخت ضیاء الحق بود، از سپاه صحابه و فعالیت های آنان حمایت مالی و سیاسی می کرد. از شعارها و اهداف تاسیس سپاه صحابه، دفاع از احترام به صحابه (گرایش وهابیان) و مبارزه با افکار شیعیان (به بهانه مخالفت با صحابه) و انقلاب اسلامی ایران است. تبلیغات گسترده و گمراه کننده آنها و کارهایی مانند آدم ربایی، سرقت مسلحانه، ترور، کشتار جمعی (بمب گذاری) و اعمال وحشیانه دیگر، موجب ایجاد وحشت و دلهره در میان شیعیان شده است.

 وهابیت در آسیای میانه

وهابيون به غير از پاكستان، در حال عمليات فكري و شست و شوي مغزي در آسياي ميانه نيز هستند؛ در آسياي ميانه ـ پس از تجزيه شوروي، به دلايل فقدان حكومت مركزي مقتدر، دخالت قدرت هاي فرا منطقه یي و عدم رشد بينش مذهبي سياسي مردم در زمان كمونيست ها ـ از حوزه هايي است كه منازعات مسلحانه فرقه یي در آن افزايش یافته است.
در خصوص تأثير جنبش هاي اسلامي، مي توان به مناقشه (نهضت اسلامي) تاجيكستان با دولت مركزي در سال 1992 اشاره كرد.
در اين ميان ايالات متحده و سازمان ناتو به بهانه مقابله با (بنيادگرايي اسلامي) تلاش مي كنند تا حضورخود را در آسياي ميانه پر رنگ كنند زيرا آنان با تقسيم اسلام به محافظه كار، سنتي، اصلاح طلب،جهادي، بنيادگرا و... تلاش مي كنند تا از تقويت انسجام اسلامي وشكل گيري امت واحده اسلامي جلوگيري كنند.
از طرفي دستگاه هاي ديپلماسي رسانه یي غرب با انعكاس تصاويردلهره آوري از خشونت هاي فرقه یي يا سر بريدن گروگان ها در عراق تلاش مي كنند تا تصوير خشني را در نزد افكار عمومي تداعي كنند.

نكته قابل تأمل ديگر اين است كه مقابله با افراط گرايي فرقه یي، به دستاويزي براي نقش حاكميت سرزميني كشورهاي اسلامي تبديل شده است كه مي توان به حملات مكرر جنگنده هاي آمريكايي به پاكستان، سومالي، سودان و... اشاره كرد.

داغستان يكي ديگر از حوزه هاي جغرافيايي آسياي ميانه است كه زمينه افراط گرايي فرقه یي در آن مهيا و فراهم است و از جمله فرقه هايي كه در داغستان در حال گسترش است، صوفي گري، مكاتب شاخصي وسلفي است.

 وهابیت در عراق

عراق نيز از جمله كشورهايي است كه به دليل عدم وجود يك دولت مقتدر مركزي، عدم مشاركت گروه هاي سني و ساختار قدرت، رشد خزنده عقايد وهابيت، حضور اشغالگران و تمايلات فدراليسم، زمينه هاي شكل گيري و رشد سازمان هاي مسلحانه فرقه یي وجنگ داخلي را به دنبال دارد كه از مهم ترين اين سازمان ها مي توان به القاعده عراق، انصار الاسلام، پ. ك. ك، پژاك اشاره كرد.

 وهابیت در مصر

در خصوص اقدامات وهابیت در مصر باید یادآور شد که اهم فعالیت های آنها کارهای خدماتی است، به همین دلیل، چهره فرهنگی آنان برای مردم تقریبا مغفول مانده است. مردم مصر اگر چه سنی مذهب هستند ولی حضور تاریخی اهل بیت (ع) یا سلسله های شیعی حاکم بر این کشور در ادوار گذشته، تأثیر عمیقی بر آداب، رفتار و عقاید مردم گذاشته است و به شدت به اهل بیت (ع) علاقه مند بوده، گاهی این تعبیر را به کار می برند که ما سنتی المذهب و شیعی الهویه ایم. همچنین نقش اجتماعی دو گروه صوفیه و اشراف (سادات) را در این کشور نباید نادیده گرفت زیرا وهابیون از هر دو گروه بیزارند و در نوشته های خود رسما صوفیه را منحرف می نامند.

جماعة انصار السنة المحمدیه که در سال 1926 توسط شیخ محمد حامد الفقی، با هدف مبارزه با بدعت ها و کارهای جدید و خرافات ایجاد شد، گرچه عبدالوهاب را از اصلاح گران دانسته و از او تقدیر می کنند اما خود را وهابی نمی نامند؛ ضمن آنکه بخش اندکی از شیعه را کافر نمی شمارند ولی آنها را گمراه می دانند. این گروه در سال های اخیر ارتباط قوی ای با سردمداران وهابی داشتند و به نوعی بر خلاف دیدگاهی که نسبت به وهابیون دارند، به ترویج آرا و افکار آنان از نوع خود می پردازند.

وهابیت در کشورهای دیگر
کشور بزرگ هندوستان (دومین کشور جهان از نظر جمعیت) که دارای نژادهای جمعیتی و گرایش ها و مذاهب گوناگون است، یکی از مناطقی است که به ویژه پس از استقلال پاکستان و رسمیت یافتن مذهب و زبان هندو، از فعالیت های تبلیغاتی وهابیت در امان نمانده است.

در سایه کمک ها و حمایت های مالی و تبلیغاتی وهابیان سعودی، به دلیل فقر شدید مسلمانان، گرایش به آیین وهابیت در میان مردم هند زیاد است.
مسلمانان شوروی سابق (قریب به 70 میلیون نفر) و کشورهای تازه استقلال یافته، همان طور که در بخش قبلی توضیح داده شد، مورد طمع سیاست های تبلیغاتی وهابیان بوده و هستند. سالانه میلیون ها جلد قرآن با چاپ نفیس، اهدایی پادشاهی عربستان سعودی در بین مردم، به صورت رایگان توزیع می شود. تاسیس مسجد، مراکز مذهبی کمک های مالی برای مسلمانان و ارسال و اهدای کتاب ها و نشریات، مبلغان مذهبی و قاریان قرآن برای اقامه جماعت و سخنرانی و قرائت قرآن، از دیگر برنامه های وهابیان سعودی برای مسلمانان این کشورهاست.

کشور آلبانی با قریب به 3 میلیون مسلمان حنفی مذهب، علیرغم همه فشارهای قرون وسطایی دوران سلطه کمونیست ها، پس از فروپاشی شوروی سابق، آمادگی زیادی برای پذیرفتن تبلیغات اسلامی را دارد که دستگاه های سعودی با اهداف قرآن، کتب و نشریات، تأسیس و تکمیل مساجد و دعوت مسلمانان برای بازدید از اماکن مقدسه مکه و مدینه در ایام حج و غیر آن و پذیرش دانشجو، از فرصت پدید آمده استفاده می کنند.

جزایر مالدیو، سریلانکا در اقیانوس هند، کشورهای کنیا، اتیوپی، اوگاندا، غنا، نیجریه، مالی، سنگال، لیبی، استرالیا، کانادا و...، از دیگر مناطقی هستند که رژیم آل سعود، با شیوه های گوناگون در این کشورها به تبلیغ اسلام وهابی (اسلام سلفی) می پردازند.

 اهداف وهابیت
هر عقل سلیمی که اسلام را بشناسد می داند که اسلام در پی منافع بشریت است و بشریت هم از حیث توده و هم روشنفکران این مساله را پذیرفته‌اند؛ وهابیت در گذشته با ایجاد تفرقه و مطرح ساختن مسایل مختلف برای مشغولیت ذهنی مسلمانان از شیعه تا سنی موجب شد مسلمانان به اتحاد دست پیدا نکرده و غرب که از ابتدا در پی به دست آوردن منابع سرزمین‌های مسلمان بود به اهداف استکباری خود دست پیدا کند بنابراین می توان اینگونه نتیجه گرفت که اولا وهابیت با نشان دادن ظاهری خشن و خالی از تعقل از دین مبین اسلام به جهانیان قصد دارد چهره اسلام را خدشه دار کند و دوما اینکه وهابیت اساسا سعی دارد وحدت بین مسلمانان جهان را از بین ببرد.

اعمال وحشیانه وهابیون و انعکاس آن در رسانه های جمعی توسط کشورهای غربی و معرفی اسلام وهابی به عنوان اسلام حقیقی از شگردهای دشمنان اسلام برای خدشه دار کردن چهره رحمانی اسلام است. تفرقه انداختن بین مسلمانان و خصوصا شیعه ستیزی و سعی در مخدوش کردن چهره حقیقی شیعیان در نزد مسلمانان دیگر نشانه ای از کفرآمیز بودن وهابیت است.
 

انتهای مطلب/ع1

منبع:/iusnews

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.