پنجشنبه 21 خرداد 1394 | 09:32
نفوذ و گسترش تکفیری گری در تونس و روشهای مقابله با آن
نفوذ و گسترش تکفیری گری در تونس و روشهای مقابله با آن

 

تاریخچه حضور تکفیری ها در تونس 

 

تونس همانند سایر کشورهای اسلامی شمال افریقا ، سال ها در یوغ اشغالگری استعمار قرار داشته ، بنابراین حرکت های اسلامی در این کشور عمدتا با حضور اشغالگران فرانسوی و علیه آنان شکل گرفته است .

نخستین انگیزه ها و هدفهای جنبش اسلامی تونس مبارزه ضد استعماری و اشغالگری بود ، از این رو در سال 1881 که تونس بر پایه پیمان قصر السعید تحت الحمایه فرانسه شد ، مردم مسلمان شهرهای قیروان ، صفاقس ، جزیره جربه ، ساحل خلیج قابس و حاشیه مرز لیبی به قیام علیه فرانسوی ها اقدام کردند .

پس از استقلال ، تونس تحت رهبری ملی گرایان سکولار و مستبد قرار گرفت ، با پیاده شدن نظام تک حزبی ، اجرای مرام سکولار و جدایی دین از سیاست و پیاده شدن مرام سوسیالیستی به جای قوانین اسلامی ، قشر جدیدی از رهبران مسلمان شکل گرفتند که خواهان حکومت بر اساس اسلام بودند .

با وجود اجرای سیاست های ضد اسلامی رژیم های پس از استقلال تونس ، عمدتا حرکت های اسلامی جدید این کشور از به کارگیری خشونت علیه دولت و توسل به افراط گرایی مذهبی و تکفیر جامعه اسلامی دوری جستند . در مجموع حرکت های افراطی مبتنی بر ایدئولوژی تکفیری و جهاد در تونس پیش از آغاز هزاره جدید میلادی ، توان مانور سیاسی و نفوذ اجتماعی چندانی نداشتند .

سمیر بن عمر از فعالان سیاسی تونس در این زمینه گفته است : پیش از سال 2000 میلادی جریانهای سلفی جهادی و تکفیری در تونس وجود نداشت ، اما اوضاع بین الملل پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 و فعالیت برخی شبکه های ماهواره ای و اینترنتی سبب آغاز فعالیت آنها در کشور شد ، ابتدا فعالیت این گروهها معطوف به فلسطین و عراق بود ، اما از سال 2005 به درون کشور نیز سرایت کرد .

دلایل چرایی عدم فعلیت و جذب اجتماعی گروه های جهادی و تکفیری در تونس پیش از قرن حاضر را می توان به دلایل زیر برشمرد.

1-حضور و نقوذ فکری و معنوی مکتب زیتونیه به عنوان عاملی بازدارنده

سنگ بنای مدارس زیتونیه در سال 114 هجری قمری به دست عبیدالله بن حبحاب ، والی مصر نهاده شد . ارتباط علمی مصر و تونس توسط مدرسه زیتونیه و دانشگاه الازهر تداوم یافت به گونه ای که بسیاری از استادان جامعه زیتونیه تحصیل کردگان الازهر بودند و طبیعتا متاثر از جو میانه روانه آن دانشگاه با هرگونه افراط گرایی و تکفیر جوامع مسلمان مخالف می ورزیدند .

علاوه بر آن مکتب اعتقادی جامعه زیتونیه متاثر از مکتب خاندان حفص  - حفصی ها –بود .از ویژگیهای این مکتب می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1-انعطاف در برابر جریانهای فکری گوناگون

2-افزایش علم و گسترش مدارس

3-رونق فکر

4-داشتن دیگاهی صوفی منشانه که به گسترش دامنه نفوذ متصوفه انجامید

بنابراین در این مکتب که بسیار فعال بود فضا برای عقاید رادیکال تکفیری و جهادی بسیار تنگ و کشنده بوده است . اما از اواسط قرن گذشته دولت سکولار تونس همواره در صدد کنترل و حذق جریانهای اسلامگرای تونس و تهدید مکتب زیتونیه برآمد که پیامد آن تضعیف شدید میانه روهای مسلمان در زیتونیه بود.

2-حضور و فعالیت نیروها و جنبشهای اسلامی میانه رو

پیش از برخورد سهمگین دولت  با سلفی های میانه رو در تونس ، فضای اسلامی کشور که بعدها به جو اسلام گرایی تبدیل شد ، تحت سیطره و نفوذ گروه های اسلام گرای میانه رو قرار داشت . مهم ترین این گروه ها اخوان المسلمین و جنبش گرایش اسلامی بودند ، گروه اخیر که بعد ها به رهبری راشد الغنوشی به النهضه تغییر نام داد ، همواره با سایر اسلام گرایان میانه رو باعث شده بودند تا فضای اسلامی ایجاد شده در تونس به سوی افراط گرایی سوق پیدا نکند ، آنها به سرعت گروههای جوانان سرگردان در جامعه و جدا شده از خانقاه های صوفیه را جذب کردند .

اما با خیزش اسلامی عمومی در تونس که بعدها به شدت از انقلاب اسلامی ایران متاثر شد ، دولت به شدت با گروه های اسلام گرای تونس که عمدتا مشی سلفی میانه رو داشتند ، برخورد کرد . راشد الغنوشی رهبر النهضه نیز به حبس ابد محکوم شد ، اگرچه وی در سال 1987 در پی کودتای موفق در تونس آزاد شد ، سخت گیری ها علیه جماعت وی تداوم یافت تا عملا در طول دهه 1990 از حضور رسمی النهضه و بیشتر گروه های اسلام گرای میانه رو در کشور خبری نبود ، بنابراین بر خیل جوانان بریده از جامعه و گروه های سنتی موجود در آن به شدت افزود شد به گونه ای که فضا برای رشد گروه های تندرو جهادی و تکفیری به نحو خزنده فراهم آمد .

3- جو عمومی و اجتماعی متساهل و متاثر از تصوف

فضای سنتی مبتنی بر خانواده و قبیله و دیدگاه عقیدتی ممزوج با تصوف که پیش از ورود تونس به عرصه انقلاب های اجتماعی و غربی شدن سکولار تقریبا دست نخورده بود ، عاملی قوی و اطمینان بخش برای حفظ قوام اجتماعی و پیشگیری از حضور و نقوذ عقاید رادیکال و بعضا خارج از فضای عمومی کشور بود .

اما پس از برهم خوردن فضای سنتی جامعه و ناتوانی نخبگان حکومتی در جایگزینی مدل بومی کار آمد و در عین حال ناکار آمدی مدل های سکولار و رادیکال غربی جو عمومی جامعه آماده پذیرش هر نوع ایده جدید با شعار برون رفت از وضع موجود شد .

سمیر بن عمر در زمینه مسایل فرهنگی و رشد افراط گرایی می گوید : جمود فرهنگی در تونس باعث خلا فرهنگی شد و این خلا به نوبه خود بحران های اجتماعی و اقتصادی را در پی داشته است . این بحران ها بخشی گسترده از تونسی ها را آزار می داد ، همچنین بیکاری و فقدان آزادیهای سیاسی و اجتماعی و نداشتن احساس کرامت انسانی در مجموع سبب جذب قشرهایی از جامعه به گروه های افراطی سلفی شد ه است . وی مجموعه ای چهار بندی را به عنوان دلایل رشد سلفی های جهادی –تکفیری و اقداماتشان در تونس به شرح زیر ارایه کرد .

1-اوضاع بین المللی :پس از 11 سپتامبر و حمله عراق به افغانستان که در احساسات جوانان عرب اثری انکار ناپذیر داشته است .

2-اوضاع اجتماعی –سیاسی تونس : از نظر وی نظام سیاسی و اجتماعی موجود در تونس به دلایل زیر توان جذب نیروهای آزاد شده در جامعه را ندارد .

الف :نبود جوامع اسلام گرای میانه رو

ب: نبود چهارچوبی قانونی و حقوقی برای حضور احزاب و جمعیت ها

3- عملکرد ضعیف دولت در تمام عرصه ها که باعث خشم جامعه شد .

4-میزان بالای بیکاری : بسته بودن افق های ترقی اجتماعی برای گروه های محروم و تضاد طبقاتی که باعث شد گروه های محروم در ارزشهای اجتماعی خود دچار آشفتگی شوند .

بنا به دلایل فوق گروه های تکفیری جهادی فضای تقریبا مناسبی برای رشد و نمو و جذب نیروهای اجتماعی آزاد شده در جامعه بویژه جوانان یافتند .

عبدالرئوف العیادی وکیل برخی دستگیر شدگان این جماعت پراکنده با اشاره به پراکندگی و عدم سازماندهی واقعی این گروه ها و تلاش دولت بن علی برای انکسار و سانسور حضور چنین گرایشاتی در جامعه تونس گفته بود : بیشتر فعالیت و عضو گیری گروه های سلفی جهادی و تکفیری در مدارس و دانشگاههی تونس و میان دانش آموزان و دانشجویان با میانگین سنی 20 تا 26 سال است که آنها نیز 70 درصد جمعیت تکفیری ها و جهادی ها را تشکیل می دهند . بسیاری از این جوانان جذب گروه های همچون بیداری نوین –الحصوه الجدید –شده اند که به شدت واجد عقاید و اندیشه های افراطی سلفی و جهادی ، تکفیری بودند. از جمله گروه های تکفیری تونسی دیگر می توان به گروه سلیمان ، گروه جماعت اسلامی جنگجویان تونس به رهبری طارق معروفی ، سازمان السنه و الجماعه تونس به رهبری نزار طرابلسی و جبهه اسلامی به رهبری علی بن طاهر اشاره کرد .

کلام آخر این که سلفی گری در دوران بن علی رشد زیادی نکرده و تعداد افراد دنباله رو این شیوه اندک بودند این افراد در گروه های مباحثه ای و علمی در کافه ها و مساجد مناطقی که نارضایتی در آن گسترده و بومی شده بود نظیر پایتخت ، مناطق فقیر نشین غرب و مرکز تونس مانند سیدی بوزید و یا شهرهای سوسه ، صفاقس تجمع کرده و گفتگو می کردند . برخی دیگر در اتاق های چت اینترنتی و یا سایر فضا های مجازی جمع می شدند که کنترل اطلاعات از سوی رژیم را دور زده و با حیله مانع سانسور ادبیات سلفی گری می شدند . اندک اندک فضای مجازی به رسانه ای تبدیل شد که از طریق آن شروع افراط گرایی خشونت بار آغاز شد ، واعظان تندرو و نیروهای جهادی که به این گروه پیوسته بودند به اصرار از مسلمانان می خواستند تا از باورها و ارزشها ی آنان با پیوستن به جبهه ای که در آن اسلام مورد محاصره قرار گرفته دفاع کنند . پس از 11 سپتامبر 2001 ، حملات تروریستی و یورش آمریکا به عراق در سال 2003 دهها تن از مردم تونس به این درخواست ها برای خشونت و ستیزه جویی در خارج از کشور پاسخ دادند و این جنگجویان مقدس شروع به برقراری پیوندهایی با مردم سایر کشورها کردند . به دلیل دستگاه دولتی سرکوبگر ، جهاد خشونت بار عمدتا در عراق انجام می شد از بعد داخلی جهاد گران تکفیری در 11 آوریل 2002 اقداماتی تروریستی مثال حمله به اجتماع یهودیان در جزیره جربا دست زدند ، اما در سالهای 2006 و 2007 در حادثه تروریستی سلیمان گرفتار شدند و این حادثه اولین تهدید تروریستی جدی در تمام تاریخ تونس بود .در این دوران گروه تکفیری دیگری در تونس شکل گرفت که تقریبا با هیچ یک از جریانهای سیاسی و جهادی سلفی جور نمی آمد ، این گروه بیشتر جوان ، دانش آموخته و متاثر از کانالهای تلویزیونی ماهواره ای بودند . آنها فرد گرایانه تر عمل می کردند و گرایشهای مختلف اجتماعی و جهت گیریهای سیاسی متفاوتی داشتند . در تمام این موارد بیشتر نوآموزان سلفی از یک الگوی مشابه پیروی می کردند .آنها در فاصله سنی 16 تا 30 سال بودند و از همان محله های محروم اجتماعی برخواسته بودند و سطح پایینی از تحصیلات و نیز زمینه های دینی ضعیفی داشتند . اغلب آنان معامله گران خرده پای شهری و دستفروشانی با سابقه پرداختن به طیفی از کارهای غیر قانونی و فعالیت های مجرمانه بودند که پس از گذراندن مدتی در زندان ، برخی از آنها به عنوان مجری جدیدی برای خود تاییدی و به عنوان روزنه ای برای خروج از حاشیه نشینی اجتماعی به سلفی گری روی آوردند .

 

تکفیری ها پس از بیداری اسلامی

سلفی گری  با خروش انقلابی سال 2011 سر بر نیاورد بلکه پیش از انقلاب ژانویه 2011 اکثریت سلفی ها از سیاست احتراز کرده و در اقدامات خود جانب احتیاط و دقت را رعایت می کردند . پس از سرنگونی خیره کننده بن علی ، آنها فرصت را مغتنم شمرده و برای اجرای قانون خدا به اعمال فشار روی آوردند . برخی از جوانان که در دوره بن علی در خفا سلفی شده بودند از سایه بیرون آمده و خود را وقف فعالیت ناتمام گستراندن باورهای خود کردند ، حتی جهاد گران سلفی هم برای ورود به نزاع های سیاسی تلاش می کردند و استفاده از زور را تقبیح کرده و خشونت های جهادی در تونس را نهی می کردند . پس از آنکه صدها نفر از سلفی ها از زندان آزاد شده و چندین نفر از شیوخ برجسته آنان از پناهگاههای خود در اروپای غربی به تونس باز گشتند سلفی ها دست به تلاشی سریع و خشمگینانه برای تغییر شکل چشم انداز مذهبی و اجتماعی در تونس زدند . بیداری معنوی آنها خود را در دینداری بیشتر و در اتخاذ گفتمانی سیاه و سفید –خوب در برابر زشت ، مشروع در برابر نامشروع- متجلی ساخت . سلفی ها چندین سازمان خیریه و مدرسه تاسیس کردند تا برتری اسلام در جامعه را بیشتر نشان دهند و انجمن های تازه تاسی آنها فشار زیادی بر حاکمان جدید تونس وارد آورده تا نقش بیشتری برای اسلام در سیاست در نظر بگیرند ، اما این سلفی های جهادی بودند که بیشترین بهره را از گذار سیاسی بردند .

جاذبه های سلفی های جهادی :جهاد گران سلفی در محیط جدید سیاسی یک استراتژی دو لبه یا دوگانه اتخاذ کردند :1-توسعه ایگاه حمایتی خود در مناطق فقیر نشین شهری از طریق کنشگری اجتماعی 2- تبلیغ ایدئولوژی سلفی و در عین حال فعلیت شدید در جهت جذب تونسی های ناراضی در جوخه های بین المللی جهاد که در الجزایر  و سوریه می جنگیدند .

تلاش سلفی ها در این زمینه وسیع بود ،آنها چندین فروشگاه در مساجد به راه انداخته و به زور امام جماعت و چهره های مذهبی که از سوی رژیم قبل تحمیل شده بودند را بیرون کردند . از 5000 مسجد حدود 1500

مسجد در کنترل سلفی های تنرو قرار گرفت ، آنها این عبادتگاهها را به مکانی تبدبل کردند که در برابر

 شر سکولاریسم و غربی سازی علم طغیان برافراشتند ، این اوباش های سلفی در تعصب خود برای

ممانعت از گناه و فسق و ترویج اخلاق و فضیلت به هنر حمله کردند ، به آرامگاهها بی احترامی رواداشتند

و فروشگاههای فروش مشروبات الکلی را آتش زدند و در برخی محلات که آنها دست برتر داشتند به

شهروندان فشار وارد آوردند تا سلوک رفتاری سلفی ها را به اجرا درآورده و آن را در برابر دیدگان خود

قرار دهند . در محلات دیگر آنها گشت های اخلاقی برای اجرای قواعد مربوط به پوشش های سفت و

سخت اخلاقی به ویژه قواعد پوششی و تفکیک زنان و مردان را برقرار کردند .

سلفی های تونس بعد از انقلاب به شدت در فعالیت های اجتماعی ، ایجاد مشاغل ، آموزش و پرورش

اسلامی وجمع آوری صدقه برای فقرا سرمایه گذاری کردند . جذبه گفتمان سلفی و کنشگری رادیکال می

تواند به دلسردی اقلیتی کوچک اما مهم از جوانان در حاشیه ترین اجتماعات از گذار دمکراتیک نسبت داده

شود که این جوانان دلسرد می کوشیدند آرزوهای خود برای کسب شغل و عدالت اجتماعی را برآروده

سازند . بسیاری از آنها تصور می کردند که در فرآیندهای  سیاسی بعد از انقلاب به آنها خیانت شده چراکه

که تصور می کردند سیاستمداران قدیمی همان سیاست اقتصادی انحصاری و طرد گرایانه رژیم کهن را

 اجرا می کنند . سلفی گری به آنها راهی برای پیشبرد اولویت های سیاسی و اجتماعی شان از طریق روش

های انقلابی می آموخت .

معرفی حزب انصار الشریعه تنها حزب تکفیری تونس

گروههای سلفی زیادی در سراسر جهان وجود دارند که خود را انصار الشریعه –سربازان قانون –می

 نامند . یکی از معروفترین این احزاب ، حزب انصار الشریعه تونس است .

بعد از وقوع بیداری اسلامی در تونس در ژانویه 2011 ، تعداد زیادی از زندانیان سیاسی که در دوران

بن علی دستگیر شده بودند ، از جمله ابو عیاض که به همراه طارق معروفی در سال 2006 یک گروه

تروریستی را در تونس پایه گذاری کرده بودند ، از زندان آزاد شدند .

ابو عیاض انصار الشریعه را در سال 2011  تاسیس کرد ، این گروه سپس شاخه ای رسانه ای به نام

al qairawanرا ایجاد و به سرعت برگسترش آن اقدام کردند ، ایجاد صفحات گوناگون در فیس بوک و

 انتشار مجله های مختلف از جمله اقدامات فرهنگی در این زمینه بود .

انصار الشریعه سپس جهت آزاد کردن همقطاران خود از قبیل عمر عبدالرحمن و ابو عطا و سایر تونس

های در بند در زندانهای عراق به این کشور هجوم برند و اقدامات تروریستی فراوانی در این کشور انجام

دادند . در سال 2012 انصار الشریعه اقدام به برگزاری کنفرانس در یکی از شهرهای تونس نمود . در

این کنفرانس انصار الشریعه خواستار اسلامی کردن آموزش و پرورش ، رسانه ها ، گردشگری و بخش

اقتصاد ، ایجاد یک اتحادیه تجاری اسلامی برای مقابله با اتحادیه کارگری سکولار شد .

اعضای انصار الشریعه سپس به بهانه کفر آمیز بودن قوانین جامعه شروع به ایجاد تظهرات و اغتشاش در

شهر های مختلف تونس نمود . از جمله مهم ترین اقدامات این حزب می توان به حمله به ایستگاههای رادیو

تلویزیون تونس به بهانه پخش فیلم پرسپولیس ، حمله به نمایشگاه هنر و حمله به سفارت آمریکا در سال

2012 اشاره کرد .

درادامه به بخشی از اقدامات تکفیری ها بعد از بیداری اسلامی در تونس اشاره می کنیم

1- آموزش تفکرات خطرناک سلفی به کودکان :مراکز آموزشی از جمله مکان های مورد علاقه جریانات

 تکفیری جهت نفوذ دادن تفکرات خود می باشد ، در این میان معصومیت کودکان و عدم آگاهی سیاسی

آنها باعث شده تا سلفیت این مکان ها را در تیرس آموزشهای خود قرار دهد . یکی از سایت های تونسی

در این رابطه نوشته است : مسئولان برخی از آموزشگاهها با سو استفاده از معصومیت کودکان افکار

خود را به آنان آموزش می دهند به نحوی که کودکان عباراتی که معنای آن را به درستی نمی دانند تکرار

کنند من تروریست هستم و به آن افتخار میکنم و زنده باد اسامه بن لادن نمونه ای از این جملات می

باشد .همچنین در برخی از مهد کودک ها و مدارس ابتدایی فیلم هایی در تمجید و تبلیغ اسامه بن لادن و

ملا عمر پخش می شود ، لازم به ذکر است که در این مراکز از نقاشی و اسباب بازی خبری نیست .

این اقدامات نشان می دهد که جریانات تکفیری برای آینده کودکان تونسی برنامه ریزی کرده و قصد دارند

با تخریب افکار آنها ، زمینه را برای پیوستن آنها در آینده به این جریان خطرناک فراهم آورد .

2-تصرف مساجد و استفاده از آن برای گسترش سلفی گری :به هم ریختگی اساسی و ناتوانی نهاد های

نظامی و انتظامی تونس در آغاز بیداری اسلامی باعث شد تا تکفیریها حدود 150 مسجد در سراسر این

کشور را به تصرف خود در آورده و از این پایگاههای دینی برای ترویج افکار خود استفاده کنند . بعد از

تصرف مساجد ،بسیاری از موفقیت های تکفیری ها در سایه استفاده ابزاری از این پایگاههای ایجاد شد

. اعزام شبه نظامیان به سوریه جهت مقابله با دولت بشار اسد ، اعزام دختران و زنهای تونسی برای  جهاد

نکاح به سوریه و مواردی از این دست در سایه تسلط بر مساجد صورت گرفت .

3-حمله به بقاع متبرکه : یکی دیگر از اقدامات وحشیانه تکفیریها در تونس که بازتاب داخلی و خارجی

فراوانی داشت  ، حمله به بقاع متبرکه بود به طور مثال در 13 بهمن 1392 سلفی های تندروبه یکی از

 بقاع ثبت شده در فهرست میراث جهانی در شهر فوسانه حمله و آنرا به آتش کشیدن ، در این حمله

 افراطیون تکفیری باحمله به مقبره سید بو غنیم در شهر فوسانه نسخ خطی قرآن کریم ، کتابهای اسلامی

و کتابخانه موجود در این مقبره را به آتش کشیدن و بدین ترتیب آمار بقاع متبرکه ای که از ابتدای انقلاب

تونس تا آن به آتش کشیده شده بود را به 51 مورد رساندن ، اقدام به تخریب بقاع و اماکن بدعتی است که

توسط عربستان سعودی با حمله به قبرستان بقیع آغاز و پس از ان سلفی ها در سراسر جهان اعم از لیبی

، مالی و تونس این بدعت را دنبال کردند .

4-اعزام تروریست به سوریه و عراق :اخیرا یک مرکز تحقیقاتی در تونس با ارایه گزارشی اعلام کرد

که تکفیریهای تونس در داعش نقش رهبری و کلیدی دارند . بر اساس این خبر شهروندان تونسی نقش

مهمی در گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش که هم اکنون در عراق و سوریه

فعال است ، ایفا می کند و جالب اینجاست که تونسی ها مهم ترین جایگاهها را در این گروه تروریستی

دارا می باشند . طبق آمار 14 هزار نفر از کسانی که طی مارس و آوریل 2014 در عملیاتهای انتحاری 

در عراق مشارکت داشته اند ، تو نسی بوده اند .

5-حمله به شیعیان :از دیگر اقدامات تکفیریها در تونس حمله و توهین به شهروندان شیعی می باشد .

 درسپتامبر 2011 سلفی ها اقدام به حمله به جمع شیعیانی که خود را برای حضور در راهپیمایی روز

قدس آماده می کردند ، نمودند . تکفیریها ی تندرو سپس با ایجاد صفحاتی در شبکه مجازی فیس بوک و

طراحی کاریکاتورهای موهن به علمای شیعه توهین و از مقامات این کشور درخواست کردند تا پیروان

شیعه را از تونس اخراج و یا از دادن سمت های دولتی به آنان پرهیز کنند .

6- ترور شخصیت های سیاسی :یکی دیگر از اقدامات تکفیریها  که نقش مهمی در بحرانهای داخلی تونس

داشت ، ترور شخصیت های سیاسی تونس بود . در 6 فوریه 2013 شکری بلعید حقوق دان و فعال سیاسی

 و رهبر حزب دموکرات میهن که حزبی با اعتقادات سکولار و چپ گرا بود ، به دست تکفیریها ترور شد

. این اقدام در داخل و خارج تونس با واکنشهای بسیاری همراه بود ، هزاران نفر در شهرهای مختلف

تونس دست به تظاهرات زده و با پلیس درگیر شدند ، نخست وزیر تونس ضمن محکوم کردن این عمل آن

را یک ترور سیاسی نامید و کابینه وزرا در آستانه انحلال قرار گرفت .

ترور بعدی ترور محمد البراهیمی  دبیر کل جریان مردمی و عضو مجلس موسسان تونس بود . وی در

اثر اصابت چند گلوله در مقابل خانه اش به قتل رسید . رییس جمهور فرانسه ، شورای اروپا و پارلمان

اروپا هر کدام با صدور بیانیه ای این ترور را محکو کرده و خواستار شناسایی هرچه سریعتر عاملان این

جنایت شدند . ترور شکری بلعید و محمد البراهیمی نشانگر این بود که تکفیریها خواستار ایجاد بی ثباتی

در تونس و عدم گسترش دموکراسی در این کشور هستند .

7-حمله به دانشجویان و مراکز آموزش عالی :از جمله اقدامات تکفیریها طی سه سال گذشته حمله به

دانشگاهها و مراکز آموزش عالی تونس بوده است . دریکی از این موارد تکفیریها با حمله به یک خوابگاه

دختران به ضرب و شتم آنان پرداختند . بر این اساس خوابگاه دانشجویان دختر که سرگرم برگزاری جشن

فارغ التحصیلی بود ، مورد حمله سلفی ها قرار گرفت و این افراد با پرتاب سنگ به شیشه های این خوابگاه

ضمن برهم زدن جشن ، تعدادی از دانشجویان را زخمی کردند .

8-مخالفت با برگزاری کنسرت و جشنواره های موسیقی :در مرداد ماه 1392 روزنامه های تونس

خبردادند که عده ای  تکفیری از برگزاری کنسرت یک گروه ایرانی جلوگیری کردند . بر این اساس

گروه موسیقی ایرانی که قرار بود در فستیوال صوفی در جنوب تونس برنامه اجرا کند با جلوگیری شماری

از سلفی ها روبرو شد و از اجرای برنامه باز ماند . این گروه تکفیری مدعی شده که اشعار گروه ایرانی

دربردارنده مضامین مذهب شیعه است و با دیدگاه های آنان در تناقض قرار دارد .

9-حمله به کلیساها:کلیساها نیز از جمله اماکنی هستند که گاه و بیگاه مورد حمله افراطیون تکفیری قرار

گرفته اند ، اما حمایت دولت از اقلیت های مذهبی باعث شده تا حمله به اماکن مسیحی کمتر صورت گرفته

و به نوعی آنها در یک حاشیه امنیت نسبی قرار گرفته اند .

 

روشهای مقابله با جریان تکفیری در تونس

به گفته کارشناسان و مسئولین سیاسی و اجتماعی علت اصلی گرایش جوانان به جریان های افراطی و

اسلام انحرافی در تونس بسته شدن مسجد زیتونیه و مراکز آموزش دینی وابسته به آن و خالی شدن فضای

 تونس از مشایخ و علمای معتدل مذهب مالکی در اثر فشارهای حکومتی و امنیتی می باشد . درنتیجه

جوانان تشنه دین و مذهب برای تامین نیازهای معنوی خود به سمت تعالیم تندرو که از طریق شبکه های

ماهواره ای و اینترنت منتشر شد روی آورند . با توجه به این مقدمه به نظر می رسد راه کارهای زیر

بتواند به از بین رفتن این پدیده در تونس کمک نماید .

1-     کمک به رشد و سازماندهی و فعال سازی علما و شیوخ معتدل زیتونی و دادن تریبون به آنها برای ترویج اسلام معتدل و روشن گری در مورد دیدگاه ها و روش های صحیح جهاد و تبلیغ دین

2-     کمک مادی و معنوی به احیا و تقویت تعالین زیتونی و اسلام معتدل به منظور پر کردن خلا معنوی موجود

3-     کمک به تاسیس و تقویت جمعیت های اجتماعی که مروج روح تسامح و اعتدال هستند خصوصا در زمینه اطفال ، نوجوانان و جوانان

4-     با توجه به اینکه تفکرات تکفیری بیشتر در محله های فقیر نشین رشد نموده اند باید با اقدامات توسعه ای و توانمند سازی مادی خانواده های فقیر برای از بین بردن فقر که ریشه اصلی تندروی هاست تلاش کرد .

5-     کمک به چاپ و نشر کتب و جزوات مناسب تبلیغی صحیح با توجه به اینکه حجم ورودی کتب حاوی افکار انحرافی و نشر تعصبات مذهبی با پشتیبانی برخی از  کشورهای منطقه خصوصا عربستان بسیار زیاد است .

6-      اجتناب از حمله مستقیم به وهابیت و سلفی گری و استفاده از روش های غیر مستقیم و تمرکز بر روی نشر فکر صحیح به جای حمله مستقیم به فکر غلط .

7-     تامل نزدیک علمای معتدل و دیدارهای متقابل در گروه های کوچک و چند نفره در مقایسه با برگزاری همایش ها و کنفرانس های پر سر و صدا و پر هزینه

8-     تلاش برای حذف زمینه های تحریک مذهبی و عاطفی جامعه اهل سنت از طریق مقابله با تبلیغات تندی که در برخی از مراکز شیعی انجام می شود .

9-     توسعه همکاری های امنیتی بین کشورهایی که از تفکر سلفی تکفیری آسیب دیده  و یا در معرض این تهدید قرار دارند .

نتیجه گیری : گسترش جریان بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی تحت حکومتهای مستبد ،باعث فعال

شدن این جریان فکری نیز شده است ، چرا که بیداری اسلامی و آگاهی مردم با تفکر بسته و متحجر سلفی

های متعصب ، در تعارض است . متاسفانه در هر یک از کشورهای اسلامی که جریان سلفی تندرو فعال

شده است ، خشونت ، ترور و اختلافات مذهبی و فرقه ای نیز گسترش یافته است تا کنون هزاران مسلمان

بیگناه در اثر اقدامات تروریستی و خشونت آمیز سلفیها جان خود را از دست داده اند . برخی از جریانهای

سلفی بویی از انسانیت نبرده اند و حتی کودکان و زنان قربانی اندیشه های ارتجاعی و خشونت طلبانه آنها

شده اند . سلفی ها بر برداشتی انحرافی و گزینشی از آموزه های عدالت خواهانه و بشر دوستانه اسلام ،

موجب خدشه دار شدن چهره انسانی و ظلم ستیز اسلام شده اند . اکنون جریانهای سلفی ، تکفیری با اندیشه

های ارتجاعیشان عملا در خدمت سیاستهای آمریکا در آمده اند . القاعده ، طالبان ، داعش و سایر گروه

های سلفی مشابه به مهره بازی آمریکایی ها در کشورهای اسلامی تبدیل شده اند . آنها با تفکرات متعصبانه

خود تصویر اسلام را در افکار عمومی جهان مخدوش کرده اند . دولت آمریکا و همپیمانان اروپایش موج

اسلام ستیزی را در جهان به راه انداخته  و مدیریت می کنند . آنها برای توجیه سیاستهای اسلام ستیزانه

شان اقدامات تروریستی و خشونت بار سلفی ها را به عنوان نشانه های خشونت و افراط گرایی دین اسلام

به مردمشان و افکار عمومی جهان معرفی می کنند .

جان کلام این که جریان سلفی گری جریان خطرناکی است که تا کنون مسلمانان از آن آسیب زیادی متحمل

شده است . دولتهای غربی به خصوص آمریکا همچنان می کوشد از این جریان در جهت منافع خود استفاده

کند . به همین دلیل اقدامات تروریستی جریان سلفی گری که در جهت سیاستها و اقدامات توسعه طلبانه

آمریکا و متحدانش باشد هیچ بازتاب منفی ندارد و حتی بر آن سرپوش می گذارد . با این حال تکفیری

گری متعصب بویژه فرقه وهابی آن زیر بنای عقیدتی و فکری مستحکمی ندارد و با جریان بیداری اسلامی

و انقلابهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا بیگانه است . این جریان منحرف تنها در شرایط بحرانی و با

حمایت سیاسی و مالی قدرتهای خارجی قادر به ادامه حیات خونبار خود است .

 

 

 

نویسنده : پیشکسوت بسیجی اسماعیل طزری

 

 

 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.