کارخانهی انسانسازی
با نگاهی به سیرهی نبوی درمییابیم که روش پیامبر اسلام صلیاللهوعلیهوآلهوسلم در جهت ساخت تعالی و پاک کردن پیرایههای نفسانی از انسان، برپایی حکومت اسلامی و به تبع آن جامعهی اسلامی بوده است. در حقیقت با حکومت اسلامی است که ارزشهای شیطانی، از آداب و رسوم جامعه رخت برمیبندد و احکام الهی بر زندگی انسانها حاکم میشود. احکامی که ضامن سلامت و عدالت جامعه میشود و مانع از دستاندازی ارزشهای طاغوتی در جهت حفظ منافع گروهها و قشرهای خاص میشود. هجرت نبوی صلیاللهوعلیهوآلهوسلم از مکه به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی در آن شهر بر مبنای همین روش است.
ولایت متمم و مکمل نبوت
اما پس از سالها مجاهدت رسول خدا صلیاللهوعلیهوآلهوسلم، این نهال نوپا همچنان به محافظت و دوری از آفات نیازمند است، پس باید حاکمی جانشین پیامبر میشد که نهتنها جدای از سیره و سنت نبی خدا صلیاللهوعلیهوآلهوسلم نباشد، بلکه مکمل و متمم راه ایشان باشد. به همین دلیل مبتنی بر فرمان الهی، حضرت علی علیهالسلام میبایست جانشین پیامبر و حاکم حکومت دین و دنیای مردم میشد. امری که به تعبیر رهبر انقلاب اگر محقق میشد «بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض میشد و امروز ما در جایگاه بسیار جلوتری از تاریخ طولانی بشریت قرار داشتیم.»(۱۳۸۴/۱۰/۲۹) دلیل آنهم به خاصیت طبیعی جامعهی اسلامی حقیقی مرتبط میشود که «اگر جامعهی اسلامی زمان پیغمبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم، پنجاه سال ادامه پیدا میکرد، همان رهبری بر سرکار میماند، یا بعد از پیغمبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم، علیبن ابیطالب علیهالسلام با همان رهبریای که پیغمبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم معین کرده بود، جای پیغمبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم مینشست، شما این را مطمئن باشید، بعد از پنجاه سال، همهی آن منافقین تبدیل میشدند به مؤمنین واقعی... همهی کسانی که روحشان باایمان آشنا نبود نیز آشنا با خدا و باایمان میشدند.»(۱۳۵۳/۰۷/۱۹)
متأسفانه این امر آنگونه که میبایست انجام نشد و نتیجه آنکه «امروز ما و جامعهی بشری، همچنان در دوران نیازهای ابتدایی بشری قرار داریم. در دنیا گرسنگی هست، تبعیض هست -کم هم نیست؛ بلکه گسترده است، به یکجا هم تعلق ندارد؛ بلکه همهجا هست- زورگویی هست، ولایت نابحق انسانها بر انسانها هست؛ همان چیزهایی که چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شکلهای دیگری وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگها عوض شده است. «غدیر» شروع آن روندی بود که میتوانست بشر را از این مرحله خارج کند و به یک مرحلهی دیگری وارد کند.»(۱۳۸۴/۱۰/۲۹) در طول مدت ۲۵۰ سالهی زندگی امامان معصوم اما تلاشهایی برای بازگرداندن حکومت به حاکمان اصلی آن صورت گرفت که به دلیل عدم آمادگی مردم زمانه و فقر درک و بصیرت، این امر محقق نشد.
پیام غدیر، صیانت از نظام اسلامی
چهارده قرن پس از بعثت پیامبر صلیاللهوعلیهوآلهوسلم، مردی از سلالهی امیرالمؤمنین علیهالسلام، این بار در کشوری به نام ایران، برای احیای حکومت اسلامی قیام کرد و مجدداً حکومتی برمبنای اسلام و حول محور فرامین الهی شکل گرفت. انقلابی که میتوان آن را مهمترین رخداد قرن حاضر دانست. در حقیقت، کار بزرگ امام خمینی، استقرار مجدد حکومت اسلامی در جهان بود. اما این پایان کار نیست. در حقیقت اگرچه کار بزرگ امام خمینی، تأسیس نظام سیاسی بر مبنای «عقلانیت دینی و سیاسی» بود اما ما همچنان برای رسیدن به دولت و جامعهی اسلامی انسانساز در میانهی راه قرار داریم. «ما توانستیم یک انقلاب اسلامی -یعنی یک حرکت انقلابی- به وجود بیاوریم؛ [بعد] توانستیم بر اساس آن، یک نظام اسلامی به وجود بیاوریم؛ خیلی خب، تا اینجا توفیق حاصل شده که خب خیلی هم مهم است؛ لکن بعدازاین، ایجاد یک دولت اسلامی است؛ یعنی [ایجاد] تشکیلات مدیریتی اسلامی برای کشور؛ ما در این قضیه هنوز خیلی فاصله داریم تا به مقصود برسیم.»(۱۳۹۶/۰۶/۰۶)
غدیر آغاز راهی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام اسلامی تداوم یافت. راهی که در مرحلهی بعد میبایست به تشکیل دولت و جامعهی اسلامی بینجامد. به همین دلیل است که در میان تمام فرایض و دستورات دینی واجب و ضروری، امام خمینی «حفظ نظام اسلامی را اوجب واجبات» بیان میکند تا بار دیگر توجه ما را به اهمیت تاریخی استقرار حکومت اسلامی و نقش آن در انسانسازی و مسیر حرکت تمدنی جهان جلب کند. حفظ نظام تنها مسیر است برای دستیابی به دولت و جامعهی اسلامی، راهی که سعادت دو دنیای مردم را تضمین میکند.
بعثت پیامبر اکرم صلیاللهوعلی
چرا حفظ نظام اسلامی اوجب واجبات است؟
از بعثت پیامبر اکرم صلیاللهوعلیهوآلهوسلم بهعنوان آخرین دین الهی که جهان را تحت تأثیر خود قرار داد، بیش از چهارده قرن میگذرد. در طول این زمان نظرات فراوانی از سوی متفکران و مکاتب مختلف فکری پیرامون هدف و دلیل بعثت پیامبری در شبهجزیرهی عرب جاهلی آن زمان بیان شده است، درحالیکه هدف بعثت را باید انسانسازی و تعالی انسان در مسیر الهی تعبیر کرد که خود فرمودهان
دیدگاه ها