دوشنبه 12 فروردین 1392 | 11:54
جمهورى اسلامى؛ ره‏ توشه تمدن بزرگ نوین اسلامى در پیچ بزرگ تاریخى‏
جمهورى اسلامى؛ ره‏ توشه تمدن بزرگ نوین اسلامى در پیچ بزرگ تاریخى‏

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"حضرت امام (ره) با وجود این‏که اجرا کننده تئورى دیر پایه ولایت مطلقه فقیه با چشم ‏انداز مهدویت بود ولى جمهورى اسلامى را مختص کشور شیعه ایران نمى ‏دانست.

جمهورى اسلامى؛ ره‏ توشه تمدن بزرگ نوین اسلامى در پیچ بزرگ تاریخى‏

متن مقاله جمهورى اسلامى؛ ره ‏توشه تمدن بزرگ نوین اسلامى در پیچ بزرگ تاریخى‏ به شرح ذیل است: 

 
1. پیش ‏درآمد - طرحى نو و بى‏ بدیل‏


«مى ‏شود آن‏را غیرمنتظره نامید ولى بى ‏بدیل؟ نه! خطرناک‏تر از نهضت تحریم تنباکو و مشروطه و 30 تیر که نیست، حداکثر مى‏ توان گفت: 15 خردادى است دوباره که آن‏ هم خون‏بار، شکست خورد. کشتار 17 شهریور و 13 آبان، طلیعه نوین رفتارى وحشیانه است که در تداوم خشونت سیستمى در سرکوب 15 خرداد طراحى شده بود.»


گزاره ‏هاى بالا پیشینه‏ هاى تحلیلى تئوریسین‏ هاى کاربردى نظام سلطه که پیش از این هم بارها با خروش ‏هاى مردمى - مذهبى روبه‏ رو شده بودند را تشکیل مى ‏داد و دو نتیجه در پى داشت،

اولاً: حرکت توفنده مردمى - مذهبى در سال‏ هاى 1356 و 1357 به پیروزى منتهى نمى ‏شود که 15 خرداد پشتوان ه‏اى قوى براى این تحلیل بود (اگر چه ادامه نهضت پس از قتل‏ عام‏ هایى مانند 17 شهریور و 13 آبان، پایه‏ هاى این تحلیل را سست مى ‏نمود)؛

ثانیاً: اگر مردم ایران پیروز شوند، پیروزى‏ شان نتیجه‏اى گذرا و کوتاه ‏مدت دارد زیرا رهبران روحانى نهضت، باز هم الف: یا مانند تحریم تنباکو طرحى براى پس از پیروزى ندارند (مذاکرات و مکاتبات فى ‏مابین آیت الله العظمى محمد حسن شیرازى - میرزاى شیرازى و حجت الاسلام سید جمال الدین اسد آبادى)،
ب: و یا مانند مشروطه و 30 تیر، طرحى بنیادى و کارآمد و ماندگار براى پس از پیروزى ندارند و در پى اختلاف ‏زایى نظام سلطه در میان کادر رهبرى نهضت مانند اختلاف میان آخوند خراسانى (آخوند صاحب کفایه) و آقاسید محمدکاظم طباطبایى یزدى و هم‏چنین مرحوم آیت الله کاشانى و

 
دکتر محمد مصدق، 1 - یا با روش نرم‏افزارى نفوذ مانند مشروطه، 2 - و یا با روش سخت‏ افزارى کودتا مانند 28 مرداد، اوضاع مجدداً تحت کنترل نظام سلطه درخواهد آمد. اگرچه طرفداران آیت الله خمینى چشم به پردازش تئورى ولایت فقیه در درس خارج فقه او در نجف دارند ولى آن نیز برد حداکثرى خود را در نهضت تحریم تنباکو نشان داد و تنها در برش هایى از زمان، کارآمدى دارد.

 
2. چالش‏زدایى امامت - تبیین پیش از تشکیل‏


امام امت که در تجربیات سیاسى - حوزوى ِ خود


1- تماشاگر احتیاط سیاسى شاگرد ارزشمند آخوند خراسانى، آیت الله العظمى بروجردى بود - که بازتاب احتیاط گریزى استاد، در صدور فتوا و رهنمود بود و منجر به اعدام آیت الله شیخ فضل الله نورى گردید - این احتیاط نیز منتهى به اعدام حجت الاسلام سید مجتبى نواب صفوى گردید.


2- در جلسات طولانى و ساعت‏هاى متمادى با آیت الله کاشانى - که خرّیط فن سیاست و فقیه مکتب اهلبیت علیهم السلام بود - به بررسى اوضاع سیاسى ایران معاصر پرداخته بود (معمولاً این جلسات دو نفره، در شب‏هاى جمعه در پشت‏بام منزل آیت الله کاشانى برگزار مى ‏شد و تا زمان انجام نماز شب به ‏طول مى‏ انجامید.)


لذا همزمان با اطمینان به قریب‏ الوقوع و نزدیک‏بودن پیروزى، تئورى ولایت فقیه و کلیات نظام اسلامى در عصر غیبت را که در سالهاى پیش از 1350 در نجف اشرف تدریس نموده بودند و با عنوان نامه ‏اى از امام موسوى کاشف الغطا در سال 1356 در ایران منتشر شده بود، با عنوان‏ هایى مانند (حکومت اسلامى) و (رژیم اسلامى) و (جمهورى اسلامى) در اعلامیه‏ ها و مصاحبه‏ ها و سخنرانى ‏هاى متعدد به‏ صورت مصداقى و شفاف تبیین نمودند، به‏ گونه ‏اى ‏که اولاً: ملت مسلمان و انقلابى ایران با آگاهى کامل، قدم در مسیر استمرار انقلاب به‏ سوى پیروزى بردارند، ثانیاً: مجالى براى این‏که تحریف ‏کنندگان واقعیت‏ ها و دورغ‏ پردازان تاریخ‏ نگارنما در آینده بگویند: ملت ایران مى ‏دانستند چه نمى ‏خواهند ولى نمى ‏دانستند چه مى ‏خواهند، باقى نماند.


«قبل از این‏که ما به این مرتبه از نهضت برسیم، همه مى ‏دانستیم که باید چه بکنیم. و لهذا همه ملت با هم هم صدا شدند؛ و مقصدشان هم این بود که ما سلسله پهلوى را و رژیم شاهنشاهى را نمى ‏خواهیم؛ و ما یک حکومت اسلامى، جمهورى اسلامى، مى‏ خواهیم.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 515)


فرازهایى از روشنگرى ‏هاى امام امت که نقش عمده‏اى در چالش‏زدایى از گام‏هاى آغازین انقلاب اسلامى داشت، عبارتند از:

 
استفاده از عناوین حکومت و رژیم و جمهورى با اشتراک در پسوند اسلامى‏


«تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد مى‏ زنند که ما حکومت اسلامى مى‏ خواهیم. و اما رژیم اسلامى و جمهورى اسلامى، یک رژیمى است متکى بر آراى عمومى و رفراندم عمومى و قانون اساسى‏ اش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد و قانون اسلام مترقى ‏ترین قوانین است.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 515)

 
فرایند تغییر از سلطنت‏


«باید این رژیم برچیده بشود و پس از آن، با یک رفراندم عمومى، شخصى روى کار بیاید براى حکومت موقت؛ و به آراى عمومى رجوع بشود براى تشکیل یک مجلس؛ و تمام احکامى که از مجلس بگذرد و تمام مسائلى که در مجلس بگذرد، آن مسائل مطابق با اتکاى به ملت است. و تغییر، یک تغییر طبیعى است از یک حکومت و سلطنت غیر قانونى به یک حکومت و رژیم قانونى.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 514)

 
سیاست خارجى در جمهورى اسلامى‏

«روابط ما با جامعه غرب؛ یک روابط عادلانه است که نه زیر فشار ظلم آن‏ها خواهیم رفت و نه ظلمى بر آن‏ها روا خواهیم داشت. ما با آن‏ها به‏ طور احترام متقابل رفتار خواهیم کرد و با آن‏ها اگر آن‏ها هم احترام متقابل را حفظ کنند و نخواهند بر ما تحمیل کنند و تجدید نظر در این کارهایى که تا کنون بر ما- بلکه با شرق- کرده ‏اند بکنند، ما با آن‏ها به‏ طور خوب و روابط حسنه رفتار مى‏کنیم و معاملات با آن‏ها هم خواهیم کرد؛ به هر نحوى که صلاح خودمان باشد، نه هر نحوى که تحمیل باشد یا فقط صلاح آن‏ها در نظر گرفته شده باشد، ما روابط حسنه با آن‏ها داریم.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 516)

 
اصرار بر محتوا نه شکل حقوقى رژیم‏


در واقع، عمل شما داراى چه جهتى است و چه رژیمى را مى‏ خواهید جانشین رژیم شاه کنید؟


«شکل حقوقى رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتواى آن مهم است. طبیعتاً می ‏توان یک جمهورى اسلامى را در نظر گرفت ولى این موضوع بدین خاطر است که فکر مى ‏کنیم برداشت اصیل اسلام، ما را به ترقى جامعه ‏اى که سرشار از استعدادها و قواى انسانى و عدالت اجتماعى است، راهنمایى مى ‏کند. قبل از هر چیز ما به محتواى اجتماعى رژیم سیاسى آینده دل بسته‏ایم.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 4)

 
سبک زندگى در جمهورى اسلامى‏


«زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و هم‏چنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند و تجربه کنونى فعالیت هاى ضد رژیم شاه نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادى خود را در پوششى که اسلام مى گوید، یافته‏اند.

ما با سینماهایى که برنامه‏هاى آن‏ها فاسدکننده اخلاق جوانان و مخرب فرهنگ اسلامى باشد، مخالفیم، اما با برنامه‏ هایى که تربیت‏کننده و به نفع رشد سالم اخلاقى و علمى جامعه باشد، موافق هستیم. مشروبات الکلى و الکلیسم و سایر مخدرات که مضرّ به حال جامعه مى‏باشند، جلوگیرى خواهد شد.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 248)

شنیده‏ایم که تشیع سبک زندگى غربى را براى این‏که با سنت هاى مذهبى توافق ندارد، رد مى ‏کند. آیا ممکن است شما نظر خود را درباره این مسأله بر اساس مذهب تشیع بیان کنید؟


«تشیع که مکتبى است انقلابى و ادامه اسلام راستین پیامبر (ص) است، همچون خود شیعیان، همیشه مورد حملات ناجوانمردانه مستبدین و استعمارگران بوده است. تشیع نه تنها زنان را از صحنه زندگى اجتماعى طرد نمى‏ کند، بلکه آنان را در جامعه در جایگاه رفیع انسانى خود قرار مى ‏دهد. ما پیشرفت هاى دنیاى غرب را مى ‏پذیریم، ولى فساد غرب را که خود آنان از آن ناله مى ‏کنند، نه.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 508)

 
تغایر با اسلام ‏نماها


«حکومت جمهورى اسلامى مورد نظر ما، با هیچ‏یک از رژیمهاى مزبور (عربستان سعودى و لیبى) منطبق نخواهد بود.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 248)

 
ساختار سیاسى‏


حضرت آیت الله خواهان سرنگونى رژیم سلطنتى موجود و جانشین شدن یک جمهورى هستید. چه نوع جمهورى در نظر دارید؟ مثل سیستم آمریکایى یا فرانسوى؟


«ما خواهان استقرار یک جمهورى اسلامى هستیم و آن حکومتى است متکى به آراى عمومى. شکل نهایى حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونى جامعه ما، توسط خود مردم تعیین خواهد شد.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 249)

 
3. چالش‏زایى نظام سلطه - تخریب پیش از تشکیل‏


نظام سلطه اگرچه بر این باور بود که تغییرات پیش رو، تغییراتى ظاهرى و رفرمى خواهد بود و ناماندگار است، ولى ‏جهت کلیدزدن پروژه صهیونیستى اسلام ستیزى - شیعه‏ ستیزى با پمپاژ شبهه و مسموم ‏نمودن فضا به‏ ویژه فضاى رسانه‏ اى، نسبت به تخریب دورنمایى که بر زبان مردم با نام‏هاى حکومت اسلامى و جمهورى اسلامى جارى شده بود، اقدام نمود که برخى از آن‏ها را در قالب پرسش‏هایى که از حضرت امام در مصاحبه ‏ها به‏ عمل مى ‏آمد، مى ‏توان یافت و آنچه در این بخش از این نوشتار ارائه مى ‏شود، تنها اندکى از سم‏پراکنى ‏هایى است که در مصاحبه ‏ها ذکر شده است.


ممکن است توضیح بفرمایید که مقصود از حکومت اسلامى جمهورى اسلامى چیست؟


نحوه رابطه با جامعه غرب و با جامعه کمونیست چطور خواهد بود؟


آیا این جنبش مذهبى است که مى ‏خواهد به سنت هاى اسلامى بازگردد؟


مارکسیستها از عنوان مذهب براى مبارزه علیه رژیم شاه استفاده مى‏کنند، آیا مذهبیها کم‏کم به‏وسیله احزاب چپ افراطى عقب زده مى  ‏شوند و این احزاب، سازماندهى اعتصابات و تظاهرات را در دست  می گیرد و آن‏را در جهتى که مى‏ خواهند هدایت مى‏ کنند؟


رژیمى که شما مى ‏خواهید، آیا دموکراتیک است؟ مثلًا آیا شما موافق آزادى مطبوعات و سیستم چند حزبى و آزادى احزاب و سندیکاها هستید؟


آیا در جمهورى اسلامى براى اقلیتهاى مذهبى در ایران که بسیار زیادند، جایى هست؟


در غرب فکر مى ‏کنند که رفتن شاه یک خلأ خطرناک به ‏وجود مى ‏آورد.


شما قدرتهاى بزرگ را محکوم مى‏کنید. این امر، این احساس را برانگیخته است که شما سرسخت و آشتى ‏ناپذیرید. آیا نمى‏ توانید در این محکومیت، محض اطمینان به افکار عمومى غرب که با قیام مردم کشور شما همدردى مى‏ کنند، تخفیف قائل بشوید؟


از قرار، ترجیح شما یک جمهورى اسلامى است. از قول شما گفته‏ اند که کار رژیم سلطنتى به استبداد مى ‏کشد، با وجود این، هستند رژیم هاى جمهورى اسلامى که از بعضى از رژیم هاى سلطنتى، استبدادى ‏ترند. در این باره چه نظر دارید؟ 


آیا شما به‏ طور دائم از همکارى مشاوران لایق که شما را در اتخاذ یک سیاست واقع ‏بینانه در زمینه مسائل اقتصادى و سیاسى کمک کنند، برخوردارید؟


حضرت آیت الله به مدت طولانى از سیاستهاى شاه انتقاد کرده ‏اند، در چه حدودى سیاستهاى خود ایشان نسبت به موارد زیر، با سیاست هاى شاه فرق خواهد کرد؟


الف) اجتماعى: آیا قوانین اسلامى به مورد اجراگذارده مى شود؟ و چه فرقى در زندگى روزمره نسبت به قوانین حاضر پیش خواهد آمد؟


در تحت لواى حکومت اسلامى، آیا حضرت آیت الله مى‏توانند به‏طور دقیق‏تر این مفهوم را شرح دهند که آیا زنها قادر خواهند بود به‏ طور آزادانه بین حجاب و لباس غربى حق انتخاب داشته باشند؟


آیا سینماها مى‏توانند به وجود خود ادامه دهند؟ اگر آرى، چگونه فیلمها انتخاب خواهند شد؟


آیا مشروبات الکلى ممنوع خواهد شد؟


در آخر آیا ایران، یک عربستان سعودى یا لیبى دیگر خواهد شد؟


ب) دفاع و خارجه و نفت: حضرت آیت الله به‏ طور دائم، نقش خارجیها را مورد انتقاد قرار داده‏اند، به‏ طور اخص آمریکا را. در ایران به‏ طور دقیق چگونه تغییراتى شما مایلید در رابطه با نفوذ خارجى در صادرات نفت و واردات و خرید اسلحه ببینید؟


ج) امنیت داخلى: ساواک در اصل براى تضمین امنیت داخلى علیه تحریکات داخلى به‏ وجود آمد، آیا آیت الله ساواک را منحل خواهند کرد؟ و اگر چنین است، چه نیروهایى را در نظر دارید که جانشین نیروهاى امنیتى بنمایید؟


فرموده‏ اید که خواهان قدرت شخصى نیستید، فرض کنیم که حضرت آیت الله یک روز که شاه رفته باشد به ایران مراجعت بفرمایید، در آن صورت، خلأ قدرت سیاسى را چگونه پر خواهید فرمود؟


پس از رفتن شاه، در موقع برگشتن به ایران، آیا خود شما رهبر جمهورى اسلامى نخواهید بود؟


دولت پیشنهادى شما چگونه خواهد بود و چه کسى آن‏را اداره خواهد کرد؟


شما تصریح فرموده‏ اید که راغب ایجاد حکومت اسلامى هستید، همانند حکومتى که در ایام على- رضى الله عنه- وجود داشت، آیا معنى آن این است که به ‏هنگام سقوط خاندان پهلوى، حکومت خلافت اسلامى را برپا خواهید داشت؟


شاه شما را متهم مى‏ کند که در مقابل گامهاى اصلاحى وى ایستاده‏اید. نخست از انقلاب سفید تا برسد به آنچه او اعطاى آزادى (لیبرالیسم) نامیده است. ردّ شما بر این اتهامات چیست؟ برنامه سیاسى و اصلاحى ‏اى که شما بدان فرا مى ‏خوانید و یا وقتى به حکومت رسیدید، به اجرا درخواهید آورد، چیست؟


در مورد آزادى بیان و عقیده، شما چه حدودى را در نظر دارید؟


نقش زنان در حکومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ آیا مثلًا در امور کشور هم شرکت خواهند داشت؟ براى مثال وکیل و وزیر خواهند شد- البته اگر استعداد و لیاقتى نشان دهند.


آیا در جهان اسلام، کشورهایى که بخواهند به پیروى از ایران، جمهورى اسلامى تشکیل دهند، الزاماً باید مذهب شیعه را بپذیرند؟


آیا هدف شما در دست‏گرفتن قدرت است، وقتى شاه برود؟ در صورتى که شما امکان در دست گرفتن قدرت را داشته باشید، چه کار خواهید کرد؟ منظور، برنامه آینده شما براى حکومت در ایران است.


به ما مى ‏گویند که ما از زیر «چکمه استبداد» به زیر «نعلین استبداد» مى ‏رویم؟!

رابطه یک دولت اسلامى و دولت آمریکا در آینده چگونه خواهد بود؟


شما در بیاناتتان فرمودید که اسرائیل دشمن اسلام است؛ آیا حکومت اسلامى ممکن است به این کشور اعلان جنگ بدهد؟

 
4. تفاوت حکومت اسلامى با جمهورى اسلامى‏


مفهوم کلى حکومت اسلامى، مصادیق متعددى - به تناسب اقتضاء زمان و مکان - مى ‏تواند داشته باشد که جمهورى اسلامى، مصداق پیشنهادشده توسط امام امت و برگزیده توسط امت امام بود و رابطه آن دو، عام و خاص مطلق است. لذا نه در شعارهاى امت امام و نه در بیانات امام امت، حساسیتى نسبت به جایگزینى این دو عنوان وجود نداشت. همچنانکه امروزه رهبرى انقلاب اسلامى و مردم مسلمان انقلابى، از هر دو واژه استفاده مى نمایند.


«تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد مى ‏زنند که ما حکومت اسلامى مى‏ خواهیم. و اما رژیم اسلامى و جمهورى اسلامى، یک رژیمى است متکى بر آراى عمومى و رفراندم عمومى.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 515)


«ملت ایران- که ما هم دنبال ملت ایران هستیم- آن‏ها سه تا اصل را تقاضا دارند و در تظاهراتى که سرتاسر ایران کردند و حالا هم مى‏ کنند، این سه تا اصل را ذکر مى‏ کنند و مقصودشان تحقق این سه تا اصل است. البته آن‏که مقصود اصلى و هدف اصلى است، آن اصل سوم است که حکومت اسلامى، جمهورى اسلامى. آن‏که هدف نهایى و اصلى است آن است... آن‏ها که مى گویند ما حکومت اسلامى مى‏ خواهیم یا جمهورى اسلامى مى‏ خواهیم، تحقق جمهورى اسلامى نفى رژیم سلطنتى است، ... البته هدف نهایى عبارت از همان تأسیس یک حکومت عدل اسلامى است.» (صحیفه امام، ج‏4، ص: 513)


«همه با هم به پیش براى برقرار کردن حکومت اسلامى، جمهورى اسلامى.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 429)

«همه با هم- همه با هم- باید این نیروى بزرگ اسلامى- انسانى را به پیش ببریم. حکومت اسلامى، جمهورى اسلامى، عدل اسلامى را مستقر کنید.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 116)


«قبل از این‏که ما به این مرتبه از نهضت برسیم، همه مى‏ دانستیم که باید چه بکنیم. و لهذا همه ملت با هم همصدا شدند؛ و مقصدشان هم این بود که ما سلسله پهلوى را و رژیم شاهنشاهى را نمى ‏خواهیم؛ و ما یک حکومت اسلامى، جمهورى اسلامى،  می ‏خواهیم.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 515)


«ملت ما با هم، همه اسلام را خواستند. همه ملت فریاد کردند با «الله اکبر» که ما اسلام را مى خواهیم، ما حکومت اسلامى، جمهورى اسلامى مى‏خواهیم. مقصد ملت، اسلام است.» (صحیفه امام، ج‏7، ص: 544)

«افراد این ملت، که این‏ها رأى دادند به این‏که، حکومت اسلامى، جمهورى اسلامى.» (صحیفه امام، ج‏8، ص: 388 )

«اگر دولت اسلامى، جمهورى اسلامى، حکومت اسلامى بخواهد زمینه اختناق را به‏وجود بیاورد، قطعاً شکست خواهد خورد.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 175)


«رهبر با اعلام شعار «جمهورى اسلامى» و «به‏پیش به‏سوى حکومت اسلام»، به انقلاب روح داد.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 322)


«چندین‏بار از امام عزیزمان (أعلى اللّه کلمته) پرسیده بودم که شما از چه زمانى به فکر ایجاد حکومت اسلامى افتادید و آیا قبل از آن، چنین تصمیمى داشتید؟ (این پرسش به‏خاطر آن بود که در سال 1347، درسهاى «ولایت فقیه» ایشان در نجف شروع شده بود و 48 نوار از آن درسها نیز به ایران آمده بود). ایشان گفتند: درست یادم نیست که از چه تاریخى مسأله حکومت برایمان مطرح شد؛ اما از اول به فکر بودیم ببینیم چه چیزى تکلیف ماست، به همان عمل کنیم؛ و آنچه که پیش آمد، به خواست خداوند متعال بود.


امام عزیز (ره)، با ایمان و جهاد و اخلاص و عمل صالح خود، سنگ بناى حکومت اسلامى را در ایران گذاشت و خداى متعال هم نصرت خود را بر او نازل کرد.» (بیانات مقام معظم رهبرى، سال‏1368، ص: 168)

 
5. فرآیند تقدم در جمهوریت و اسلامیت‏


شاید ائمه محترم جماعت بهتر از دیگران مى ‏دانند که نماز جماعت اگرچه لفظا از پیوستن دو کلمه نماز و جماعت تشکیل شده است ولى خود پدیده‏اى است متمایز از نماز بدون جماعت و جماعت بدون نماز و پرسش از تقدم نمازیت! بر جماعتیت! یا تقدم جماعتیت! بر نمازیت! کنکاشى بى ‏محتوا مانند پژوهش درباره تقدم آفرینش مرغ و تخم‏ مرغ است و احکام نماز جماعت با احکام نماز بدون جماعت، تفاوت هاى عمده دارد لذا در میان وفاداران هوشمند انقلاب اسلامى ایران هرگز چنین بحثى طرح نشده است مگر براى جدال احسن یا تبیین حقیقت براى افرادى که در مسیر این شبهه قرار گرفته اند و خلاصه سخن در این باب این است که: «رژیم ما جمهورى اسلامى باشد، یعنى رژیمى باشد که شکل رژیم، جمهورى است و محتواى آن اسلامى.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 301)


«امروز هر بچه دبستانى این‏قدر مى‏داند که جمهورى اسلامى یعنى جامعه ‏اى اسلامى با رژیم جمهورى.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 320)


«جمهورى اسلامى» از دو کلمه مرکب شده: کلمه «جمهورى» و کلمه «اسلامى». کلمه جمهورى شکل حکومت پیشنهادشده را مشخص مى‏کند... . و اما کلمه «اسلامى» محتواى این حکومت را بیان مى‏کند، ... بنابراین «جمهورى اسلامى» یعنى حکومتى که شکل آن انتخاب حاکم است از طرف عامه مردم... و محتواى آن اسلامى است یعنى بر اساس معیارها و موازین اسلامى است.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 330)


«این نهضت از آن روز اوج گرفت و شورانگیز شد که جمهورى اسلامى اعلام شد. جمهورى اسلامى یعنى یک نفى و یک اثبات؛ اما نفى، نفى رژیم حاکم 2500 ساله، چون جنبه دائمى و زورى و تحمیلى سلطنت را که بزنیم مى‏شود جمهورى. اما اثبات، یعنى محتواى اسلامى و توحیدى.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 321)


«بنده به‏هیچ‏وجه موافق نیستم که یک عدّه بگویند اگر فلان‏طور نباشد، اسلام از بین خواهد رفت؛ یک عدّه هم بگویند اگر فلان‏طور نباشد، جمهوریت از بین خواهد رفت؛ نه آقا، این حرفها نیست. در این کشور و در این نظام، اسلام با جمهوریت همراه است. جمهوریتِ ما از اسلام گرفته شده و اسلامِ ما اجازه نمى ‏دهد در این کشور مردم‏سالارى نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسى یاد بگیریم؛ اسلام این‏را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت، متمسّک به اسلام و معتقد به جمهوریت است. در ذهن این ملت و در این نظام، خدا و مردم در طول هم قرار دارند و خداى متعال این توفیق را داده است که مردم این راه را طى کنند. عدّه‏اى بیایند بگویند اگر ما نباشیم یا اگر فلان‏طور نباشد، اسلام نابود مى ‏شود؛ یک عدّه هم بیایند بگویند اگر ما نباشیم یا اگر فلان‏طور باشد، جمهوریت و مردم‏سالارى از بین مى ‏رود؛ نه، این‏طور نیست. این ملت، این نظام، این چارچوب و این قانون اساسى توانسته است هم اسلام را تضمین کند و هم جمهوریت را.» (حدیث ولایت - بیانات، سال‏1382، ص: 246)


«از طرف کسانى سعى شده که بین جمهوریت نظام و اسلامیت، رقابتى به ‏وجود بیاورند. یک‏جا بعضى ‏ها بگویند روى اسلامیت تکیه شد، جمهوریت تضعیف شد؛ یک عده هم بگویند روى جمهوریت تکیه شد، اسلامیت تضعیف شد. این‏طورى نیست. در کشور ما جمهوریت از اسلامیت جدا نیست.» (حدیث ولایت - بیانات، سال‏1384، ص: 133 )


«آنچه که جمهورى اسلامى را به‏ عنوان یک پدیده بدیع، ممتاز مى ‏کند، همین است که: حضور مردم و انتساب به معنویات و به حکم الهى و خشوعِ در مقابل پروردگار. این دو یک حقیقت واحدى را تشکیل داده اند. این بحث که در نظام اسلامى، جمهوریت مقدم است یا اسلامیت مقدم است، یک بحث بى‏ معنى و انحرافى است. اسلامیت و جمهوریت دو عنصر جدا نیستند که به یکدیگر وصل شده باشند و یک حقیقت را به ‏وجود آورده باشند؛ در دل اسلامیت، جمهوریت هست. در دل اتکاء به حکم الهى، تکیه به مردم و احترام به خواست و رأى مردم هست.


جمهورى اسلامى یک حقیقت واحد است که هدیه انقلاب اسلامى به ملت ایران است.» (حدیث ولایت - بیانات، ص: 111)

 
6. جمهورى اسلامى، یک کلمه زیاد - یک کلمه کم‏ 


جمهورى اسلامى اگر یک کلمه‏اش کم شود، آن کلمه، پسوند اسلامى خواهد بود 
و باقیمانده این تفریق، جمهورى مطلق و لابشرط است و آن، مفهوم بى رمقى مى ‏شود که با هر آیین و شبه آیینى قابل جمع است و اگر کلمه‏ اى به آن افزوده گردد، واژگانى دربردارنده آزادى و مردمى است که اگر وصف توضیحى باشند که لغو است و اگر تخصیصى باشد (بدین معنى که در جمهورى اسلامى، آزادى نیست یا مردمى ‏بودن تعریف نشده است ) وهن به شریعت است.


شما دیدید که در نامگذارى «جمهورى اسلامى»، عده‏اى از به اصطلاح روشنفکران ما بدون آن‏که کوچکترین سوء نیتى داشته باشند، اصرار داشتند که بگوییم «جمهورى دموکراتیک اسلامى» ولى حضرت امام (ره) زیر بار این کلمه نرفت، چرا؟ آیا با دموکراسى مخالف بود؟ نه. چند دلیل داشت:


یک این‏که دموکراسى در مفهوم غربى با دموکراسى در مفهوم اسلامى، تفاوت دارد. دموکراسى در مفهوم غربى، در حدود آزادیها و رهاییهاى حیوانى خلاصه مى ‏شود. ما مى‏ خواهیم دموکراسى را بر اساس آزادیهاى انسانى بنا نهیم نه بر اساس رهایى حیوانیت؛ و امکان ندارد انسانیت انسان آزاد باشد در حالى‏ که حیوانیت او رهاست. یعنى (در رابطه ) انسانیت و حیوانیت، یا باید حیوانیت تابع و مطیع انسانیت باشد و یا انسانیت انسان مقهور و ذلیل و برده حیوانیتش باشد.


دوم: به‏کاربردن این نام، تقلید از غرب و به‏معناى الگوگرفتن از غرب است.


آیا در کلمه «اسلامى» و در متن اسلام، حرّیت و آزادى هست یا نه؟


آیا در متن اسلام، حاکمیت ملى، حکومت مردم بر مردم هست یا نه؟


آیا در متن اسلام، مردم حق دارند با انتخاب و با آراء خود نماینده خویش را انتخاب کنند یا نه؟


آیا مردم حق دارند که رئیس جمهورى خودشان را انتخاب کنند یا نه؟


بله، مردم حق دارند و از اصول درست دموکراسى، بیش از این‏ها ما چیزى نمى ‏خواهیم. وقتى مى‏ گوییم جمهورى اسلامى، کلمه «اسلامى» در محتواى خودش همه این‏ها را دارد، اما همین ‏قدر که بگوییم «جمهورى دموکراتیک اسلامى» معنایش این است که ما چشم به دنیاى غرب داریم. (رهبر ما مى‏گوید) من نمى ‏خواهم که ملتم چشم به دنیاى غرب داشته باشد و الگو از غرب بگیرد. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 218)


«در مفهوم «اسلامى» و در خود اسلام، آزادى فردى و حقوق فردى و دموکراسى که یک اصل اجتماعى مبتنى بر آزادى فرد و حقوق فرد است، وجود دارد. در اسلام، آزادى فرد و حقوق فرد هست با تفاوتى که میان بینش اسلامى و بینش غربى هست و قهراً در اسلام دموکراسىِ مبتنى بر آن نوع آزادى فرد و حقوق فردى هم وجود دارد. بنابراین در «جمهورى دموکراتیک اسلامى» اضافه کلمه «دموکراتیک» یک حشو زائد است.


بعلاوه ممکن است در آینده وقتى ‏که مردم در دولت جمهورى اسلامى، آزادیها و دموکراسی هایى را ببینند، بعضى پیش خودشان این‏طور تفسیر کنند که آزادیها و دموکراسی هایى که وجود دارد نه به‏ دلیل اسلامى ‏بودن این جمهورى است بلکه به ‏دلیل دموکراتیک‏بودن آن است یعنى این جمهورى، بنیادهاى دموکراتیک دارد و بنیادهاى اسلامى، دو مبنا دارد، آنچه‏ که به آزادى و حقوق فردى و دموکراسى مربوط است، به بنیاد دموکراتیک این جمهورى بسته است و یک سلسله مسائل دیگر مثل قواعد عبادات و معاملات به جنبه اسلامى این حکومت بسته است. ما مى‏ خواهیم بگوییم این طور نیست، «چون که صد آمد نود هم پیش ماست».


«جمهورى اسلامى» که گفتیم، آزادى و حقوق فرد و دموکراسى هم در بطن آن هست.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 345)


«دیگر مردم اعتنا به آن‏ها نمى ‏کنند. همان برنامه است، همان بساط است؛ تغییر اسم مى ‏دهند. یک (روز) اسمش شاهنشاهى مى ‏شود، یک روز ملیت و جمهورى دموکراتیک و این حرفها. این‏ها با اسلام بد هستند، با جمهورى ‏اش خوبند! آن تکه دومش که جمهورى اسلامى است با این بد هستند. آن‏ها دشمن اسلامند. اگر نیستند، چرا وقتى برنامه‏تان را مى ‏دهید، مى‏ گویید جمهورى دموکراتیک؟ اسلام چه گناهى کرده؟ اسلام به شما چه کرده؟ شما خوب نیستید با اسلام براى این‏که اسلام است که جلوى منافع شخصى را مى ‏گیرد، ... اسلام تعدیل مى ‏کند.

اسلام است که نمى‏گذارد اجانب بر مسلمین حکومت بکنند.» (صحیفه امام، ج‏5، ص: 547)

«به خواست خداوند متعال به‏زودى درباره شکل حکومت، رفراندم خواهد شد. لازم است تذکر دهم آنچه این‏جانب به آن رأى مى‏دهم، «جمهورى اسلامى» است و آنچه ملت شریف ایران در سرتاسر کشور با فریاد از آن پشتیبانى نموده است، همین «جمهورى اسلامى» بوده است، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. من از ملت شریف انتظار دارم که به «جمهورى اسلامى» رأى دهند که تنها این، مسیر انقلاب اسلامى است.» (صحیفه امام، ج‏6، ص: 266)


«اگر ما این کلمه «جمهورى اسلامى» را برداشته بودیم و مى ‏گفتیم «جمهورى»، نمى ‏توانستیم مردم را در میدان بیاوریم. مردم براى «جمهورى»، هیچ‏وقت جانشان را نمی ‏دهند، مردم براى شکم، جانشان را نمى‏دهند، مردم براى آزادى نمى ‏خواهند خودشان بمیرند که من آزاد بشوم. این‏ها حرف است. آنى که مى ‏تواند مردم را بسیج کند، آن اعتقاد به این است که غیر از این عالم، یک جاى دیگر هست بهتر از اینجا.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 183)


مصاحبه‏ کننده: اوریانا فالاچى: حضرت امام! شما چرا از اول روى یک کلمه اى خط کشیدید و آن دمکراتیک است که رویش خط کشیدید و فرمودید «جمهورى اسلامى» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. این کلمه که این‏قدر عزیز است، براى ما عزیز است و شما خطش زدید...


«بله این مسائلى دارد. یک مسأله این است که این توهّم، این را در ذهن مى‏آورد که اسلام محتوایش خالى است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدى پهلویش بیاورند و این براى ما بسیار حزن‏انگیز است که در محتواى یک چیزى که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام مى ‏خواهیم و اما با اسلام‏مان دمکراسى باشد، اسلام همه چیز است.


مثل این است که شما بگویید که ما اسلام را مى ‏خواهیم و مى ‏خواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم، ولى به شرط این‏که به خدا هم معتقد باشیم.


این براى ما خیلى ناراحت‏ کننده است که کسى یک همچو خیالى داشته باشد.


این اولًا و ثانیاً این کلمه دمکراسى که پیش شما این‏قدر عزیز است، یک مفهوم مُبَیَّنى ندارد. ارسطو یک‏جور معنى کرده. شوروى یک‏جور معنى کرده. سرمایه ‏دارها یک‏جور معنى کرده و ما در قانون اساسى ‏مان نمى ‏توانیم یک لفظ مبهمى که هر کس براى خودش یک معنى کرده است، آن‏را بگذاریم. به‏ جاى آن اسلام را گذاشتیم که اسلام مُبیَّن مى‏ کند حد وسط چیست.

این مخالف با هیچ‏ چیزى نیست، ولى آن‏هایى که نفهمیده ‏اند اسلام را، خارجیها که با اسلام کار ندارند، آن‏ها که در داخل هستند و اسلام را نمى‏دانند چه رژیمى است، چه حالى دارد، از این‏جهت یک امکان به خیالشان دارد.

من‏ حالا براى شما مثال مى ‏زنم از این آزادى و دمکراسى. یک چیزى که تاریخ مى ‏گوید و آن قضیه حضرت امیر- سلام الله علیه- است که در وقتى‏که رئیس و خلیفه رسول الله بود و دامنه این ریاست عملی ‏اش و سیاستش از حجاز تا مصر و تمام تقریباً بسیارى از آسیا، یک مقدارى حتى اروپا داشت.

همین شخص که رئیس یک همچو مملکت وسیعى بود و داراى همچو قدرتى بود و قاضى را هم خودِ خلیفه رسول الله تعیین مى‏کرد، وقتى یک اختلافى بین آن رئیس و یک یهودى حاصل شد، قاضى دعوت کرد او را به این‏که بیاید جواب بدهد. او هم رفت در محضر قاضى نشست. قاضى خواست به او احترام بکند.

گفت نه، یک نفر قاضى، باید احترام از هیچ‏کس نکند و ما على‏السوا باید باشیم. و بعد هم که قاضى حکم بر خلاف او کرد، او تصدیق و قبول کرد. من میل دارم که شما که اطلاع دارید از همه حکومتها و از همه جاها، یک نمونه این‏طورى هم شما نشان بدهید. در تمام این حکومتهایى که در دنیا- از اول دنیا تا حالا حکومتها بودند و شما لابد مطلع هستید. شما هم یک نمونه این‏طورى به ما نشان بدهید، که آن از این اولى است.» (صحیفه امام، ج‏10، ص: 96)

 
7. جاى خالى 12 فروردین در نهضت مشروطه‏


بررسى حرکتهاى مذهبى - مردمى در 200 سال اخیر بیانگر این مهم است که: نقش عالمان شیعه در نهضت‏ها، نقش استارت اولیه و حداکثر، رساندن جامعه به اولین توقفگاه بوده است و بعد از آن هیچ.


این نوشتار در صدد بررسى علل و عوامل تاریخى - تحلیلى این موضوع نیست ولى با بررسى نهضت تحریم تنباکو مى ‏توان دریافت که بعد از لغو قرارداد انحصار تنباکو، کار تمام‏شده تلقى شد و مردم کنار رفتند و... ؟


و هم‏چنین در نهضت مشروطه، پس از تحمیل عدالتخانه به حکومت استبداد، عالمان شیعه که طرحى براى ادامه نهضت نداشتند، به کنارى زده شدند و مشروطه، غیرمشروعه شد و شیخ شهید، آیت الله شیخ فضل الله نورى به دار آویخته شد و شد آنچه شد و... ؟


اما فقیه هوشمندى که تجربه ‏اى بیش از انتظار دشمن را در پیش چشم داشت، با طرح جمهورى اسلامى با محوریت ولایت فقیه، تمام نقشه‏ ها را نقش بر آب ساخت و پیش‏بینى ‏ها براى فروپاشى چند ماهه جمهورى اسلامى، ناکام ماند و توطئه‏ها آغاز شد و... ناکامى فتنه 88، دیرباوران را نیز به این باور رساند که: عَنْ أَبِى الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (الامام الکاظم) علیه السلام: قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَاتُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَایَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَایَجْبُنُونَ وَ عَلَى الله یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین. (بحار الأنوار، ج‏57، ص: 216)


«پیش از این، در کشور خود ما، انقلاب مشروطیت بود، اما بعد از پیروزى، هنگامى‏که علما را کنار زدند، از مسیر منحرف شد و مشروطیت به جایى رسید که رضا خان قلدر، فردى که ضد همه آرمان‏هاى مشروطه‏ خواهى بود، به حکومت رسید.


اگر انقلاب اسلامى ما هم تحت رهبرى دینى نبود، سرنوشتى چون انقلاب مشروطیت پیدا مى ‏کرد. هر انسان هوشمندى، وقتى توجه مى ‏کند که اولًا شروع این نهضت و پیروزى آن، ثانیاً بقاى جمهورى اسلامى و مضمحل‏نشدن آن و ثالثاً مستقیم حرکت‏کردن جمهورى اسلامى و انحراف‏نشدن آن، به برکت دین و رهبرى دینى است، پشت سر آن، یک نکته دیگر را هم مى ‏فهمد و آن نکته این است که دشمنان انقلاب اسلامى، چه در خارج و چه در داخل، سعى مى ‏کنند دین و رهبرى دینى را از این انقلاب بگیرند.» (حدیث ولایت - بیانات، سال‏1371، ص: 139)


«متأسفانه تاریخ نهضتهاى اسلامى صد ساله اخیر یک نقیصه را در رهبرى روحانیت نشان مى‏دهد و آن این‏که روحانیت، نهضتهایى که رهبرى کرده تا مرحله پیروزى بر خصم ادامه داده و از آن پس ادامه نداده و پى کار خود رفته و نتیجه زحمات او را دیگران و احیاناً دشمنان برده‏اند.

مانند این‏که کسى زمین غصب‏شده‏اش را با قدرت و شدت مطالبه کند و با صرف نیرو و بذل مال و جان آن‏را از دست دشمن بگیرد، اما همین‏که گرفت، برود به خانه خود بنشیند و یک دانه بذر هم در آن نپاشد، دیگران بروند از آن به سود خود استفاده کنند.


انقلاب عراق با پایمردى روحانیت شیعه به ثمر رسید، اما روحانیت از ثمره آن بهره‏بردارى نکرد و نتیجه‏اش را امروز می بینیم.


مشروطیت ایران را روحانیت به ثمر رسانید، اما آن‏را ادامه نداد و بهره‏بردارى نکرد و لهذا طولى نکشید که یک دیکتاتورى خشن روى کار آمد و از مشروطیت جز نام باقى نماند، بلکه تدریجاً در مردم سوءظن پدید آمد که اساساً رژیم استبداد از رژیم مشروطه بهتر بوده است و مشروطیت گناه است.


حتى در جنبش تنباکو اظهار تأسف مى‏شود که روحانیت با لغو امتیاز رژى کار خود را تمام‏شده تلقى کرد در صورتى‏که مى‏توانست پس از آن آمادگى مردم، یک نظام واقعاً اسلامى به‏وجود آورد.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج‏24، ص: 89)

 
سخن آخر: 12 فروردین، گام اول در فراسوى پیچ بزرگ تاریخى‏


12 فروردین روز تبدیل نهادها به بنیادها و سردشدن حرارت انقلاب و پایان یک آغاز نبود بلکه تنها گام اول بود تا جامعه بشریت را به‏سوى پیچ بزرگى به‏راه بیاندازد که در وراء آن، قافله‏دار تمام بشریت به انتظار است.


«ما متکى به خدا هستیم و مى‏خواهیم براى خدا کار بکنیم، مى‏خواهیم اسلام را در ایران متحققش کنیم. نه در ایران در همه‏جا، در هر جا انسان هست، باید مسلم باشد. ان شاء الله. آرزوى ما این است. مثل این‏که آرزوى انبیا هم این بوده که همه بشر مسلمان باشند، یعنى توحیدى باشند و به انبیایشان معتقد باشند. راه بهشت را پیدا بکنند.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 185)


«امید است با کمک و نصرت الهى، سایر ملل محروم و تحت سلطه جهان و به‏خصوص مسلمانان تحت ستم و مظلوم نیز با الهام‏گیرى از مکتب حیات‏بخش اسلام بتوانند خود را از سلطه استعمارگران شرق و غرب نجات داده و در آینده نزدیک شاهد برقرارى حکومت جهانى اسلام باشیم.» (صحیفه امام، ج‏19، ص: 166)


«مسؤولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد... .


باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولى این بدان معنا نیست که آن‏ها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است، منصرف کند.» (صحیفه امام، ج‏21، ص: 327 )


و در آخر این‏که:

حضرت امام (ره) با وجود این‏که اجراکننده تئورى دیرپایه ولایت مطلقه فقیه با چشم‏انداز مهدویت بود ولى جمهورى اسلامى را مختص کشور شیعه ایران نمى‏دانست و در همین راستا با تصحیح رفتارى جمله مشهور حب الوطن من الایمان و عدم رویارویى با تعدد حکومت‏هاى کشورهاى اسلامى، بی ‏اعتنایى به تحمیل مرزهاى فیزیکى بر مرزهاى اعتقادات اسلامى و مصالح اسلام را رونق بخشید و نه تنها مسلمین را به تأثیرگذارى در سرنوشت همدیگر ترغیب نمود بلکه در واپسین ماههاى عمر پر برکت خویش طعم شیرین بیدارى جهان اسلام بر محور پاسدارى از ارزشهاى اصیل اسلام را به همه مسلمانان چشانید و جهان سلطه را از آن هراساند.


«من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام مى‏کنم که اگر جهان‏خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همه آنان خواهیم ایستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهیم نشست.» (صحیفه امام، ج 20، ص: 326)

و در پایان، این نوشتار را با یادى از یادگار امام (ره) به پایان مى‏بریم که: «امام به انترناسیونالیسم اسلامى فکر مى‏کردند.» (مجموعه آثار یادگار امام، ج اول، ص:

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.