" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"در آستانه برگزاري دور جديد مذاکرات هستهاي هستيم. اميدواريم تيم مذاکره کننده ايران بتواند در اين دور از مذاکرات بهگونهاي قدرتمند از حقوق مسلّم ملت ايران دفاع کند و با دست پر برگردد. درباره مذاکرات پيش رو چند نکته حائز اهميت است که بايد به آن توجه داشت.
1. تيم مذاکره کننده بايد بداند چنين نيست که طرف غربي تصميم خودش را در حين مذاکرات بگيرد و به همين دليل دچار نوعي ناهماهنگي بشوند، به طوري که تصور شود بخش عمدهاي از مذاکرات به حل و فصل اختلافات طرفهاي غربي بگذرد و در يک کلمه آنها ندانند چه ميکنند بلکه همين ناهماهنگي نيز نوعي هماهنگي است و در راستاي يک برنامه از پيش تعيين شده انجام ميشود. براي اثبات اين نکته کافي است به اعضاي يک مؤسسه امريکايي(انديشکده واشنگتن) که براي اين موضوع و امثال آن فکر ميکننند بنگريم. مدير اين انديشکده در باره آن ميگويد: "انديشکده واشنگتن يک مؤسسه پژوهشي مستقل و غير حزبي است که به دنبال پيشبرد يک درک و شناخت متوازن و واقعگرايانه از منافع امريکا در خاورميانه و ترويج سياستهايي که آنها را تضمين ميکند، ميباشد. اين مؤسسه با تکيه بر پژوهشهاي کارکنان و تجربيات همکاران سياسي خود، مباحثاتي آگاهانه و تحقيقاتي علمي در مورد سياست ايالات متحده در منطقه انجام ميدهد." اعضاي سابق آن عبارت بودند از آقايان «هنري کيسينجر»، «ساموئل لوئيز»، «ادوارد لوتواک»، «مايکل مندلبام»، «رابرت مکفارلن»، «مارتين پرتز»، «ريچارد پرل»، «جيمز روشه»، «جورج شالتز»، «جيمز وولسي»، و «مورتيمر زاکرمن» و اخيرا نيز افرادي از قبيل خانم «کاندوليزا رايس»، و آقايان «جان آر. آلن»، «اوان باي»، «هوارد برمن»، «اليوت کوهن»، و «جوزف ليبرمن» که از چهرههاي برجسته سياست خارجي امريکا هستند، به اين مجموعه اضافه شده اند. آقاي «رابرت ساتلوف»، مدير اجرايي انديشکده در اين خصوص گفت: «مفتخريم که اين گروه برجسته از متخصصان سياست خارجي را به هيأت مشاوران خود افزودهايم. ما بسيار خوشبختيم که در مواجهه با تغييرات چشمگيري که در سرتاسر خاورميانه روي داده، فرصت داريم از تجربه و بينش اين گروه نمونه براي پيشبرد کار مؤسسه استفاده نماييم.» بي ترديد کشورهاي اروپايي نيز که در کنار امريکا در مذاکرات شرکت ميکنند از چنين مجموعههايي برخوردارند و در يک اتاق مشترک امريکايي-اروپايي براي مقابله با ايران به همفکري و هماهنگي ميپردازند. به عنوان نمونه به هر يک نقش خاصي داده ميشود تا در مذاکرات آن را ايفا کند؛ چنان که فرانسه نقش خود را به عنوان پليس بد در نشست اخير ايفا کرد و عملا زير مذاکرات زد تا زمينهاي براي گرفتن امتيازهاي بيشتر از ايران فراهم شود. در دور بعدي مذاکرات هم برنامهريزي جديدي صورت گرفته و اقدامات ديگري در دستور کارشان قرار دارد. اين واقعيت، هوشمندي تيم مذاکره کننده را ميطلبد که از پيش نقشههاي آنها را بخواند و براي مقابله، نسخهاي پيچيده باشد. در اين راستا دولت آقاي روحاني صرفنظر از گرايش سياسي که دارد، بايد براي اين موضوع مهم که منافع ملي و مصالح همه مردم و نظام در آن مطرح است، از افراد کارکشته و توانمند دعوت به عمل آورد تا همه گزينههاي احتمالي را مورد بررسي قرار داده، راهکارهايي براي هر يک از گزينهها ارائه کنند. استفاده از تجربه تيم مذاکره کننده قبلي به ويژه آقاي دکتر جليلي ميتواند در جمع بندي تيم مذاکره کننده ما مؤثر باشد. استفاده يک جانبه از تجربيات تيم مذاکره کننده اسبق که به تعليق کامل هستهاي ايران و اجراي پروتکل الحاقي انجاميد، ممکن است براي کشور خطر آفرين باشد؛ چنان که اين روزها خبرهايي درباره تعليق داوطلبانه بخشهاي مهمي از فردو، نطنز و آب سنگين اراک به گوش ميرسد.
2. در مذاکرات ميان کشورها رسم بر اين است که هر طرف سعي ميکند خود را مقتدر نشان دهد تا بتواند از مذاکرات حداکثر استفاده را ببرد. به همين دليل است که امريکاييها همواره حتي در حال مذاکره نيز از روي ميز بودن همه گزينهها از جمله گزينه نظامي سخن به ميان ميآورند؛ گزينهاي که بلوف بودن آن بر همه روشن است. معالاسف دولت يازدهم به جاي نشان دادن اقتدار واقعي ملت ايران و توان نظامي، سياسي، اقتصادي و معنوي، با صداي بلند از موضع ضعف سخن ميگويد. اظهاراتي از قبيل خالي بودن خزانه دولت، خالي بودن انبارهاي ارزاق عمومي، ناتواني در تأمين يارانههاي نقدي، تاثيرات تحريمها بر اقتصاد ايران و... موضع تيم مذاکره کننده را تضعيف و رقيب را چنان گستاخ ميکند که بگويد امتيازهايي که شما دادهايد از نظر ما امتياز نيست بلکه وظيفهتان بوده است! به عبارت ديگر، اظهار ضعف در برابر دشمن، آنها را به اين نتيجه ميرساندکه ايرانيها با زانوي خونين به مذاکره آمدهاند و در اين شرايط هر آن چه را بخواهيم ميتوانيم از آنها بگيريم. روشن است در اين وضعيت، وقتي رقبا طرف مقابل را افتاده ببينند براي حل معضلات سياسي و منطقهاي و امنيتي خود طمع بيشتري پيدا کنند و ديگر خواستههايشان را هم به مذاکرات هستهاي گره بزنند. در همين راستا آنها در برخي از اظهاراتشان موفقيت مذاکرات را به موضع ايران درباره سوريه منوط کرده و گفتهاند ايران بايد بپذيرد که اسد در انتخابات خرداد آينده نامزد نشود و طرح دولت انتقالي را بپذيرد و از همه عجيبتر اينکه انتخابات آينده بايد توسط دولت انتقالي برگزار شود! يعني امريکاييها ميخواهند شکستهايي را که در عرصه سياسي و نظامي از ايران و حزب ا... متحمل شدهاند، در ميدان مذاکرات هستهاي جبران کنند و بزرگترين پيروزي سياسي را راحت و بي دردسر به دست آورند. شايد به همين دليل باشد که مقام معظم رهبري در 13 آبان سال جاري فرمودند مذاکرات فقط در چارچوب هستهاي انجام ميشود و لاغير.
3. دولت يازدهم بايد از تجربيات تيم اسبق مذاکره کننده و دولت اصلاحات بهره گيرد و بررسي کند که آيا تعليق و انفعال در گذشته تاثيري جز عقب نگه داشته شدن کشور داشته است؟ آيا زماني که در نامه سراسر انفعال نماينده دولت اصلاحات به بوش، براي خلع سلاح حزب ا... لبنان و تعليق هستهاي و کمک به امريکا در عراق اعلام آمادگي شده بود، چه جوابي دريافت کردند؟ نتيجه اين شد که بوش ايران را در محور شرارت قرار داد و برشاخ و شانه کشيدن هايش افزود. امروز نيز همان پروژه در جريان است، از اين رو جا دارد که در برابر تهديدها و شاخ و شانه کشيدنهاي امريکا و فرانسه زانوي خونين به دشمن نشان ندهيم بلکه مشت آهنين و قد افراشته ملتي را نشان بدهيم که در طول دوران 34 ساله با الهام گرفتن از فرهنگ رمضان و محرم به دست آمده است و هر تهديد را با تهديدي محکم تر جواب دهيم. اگر آنها از روي ميز بودن گزينه نظامي سخن ميگويند، ما نيز از نابودي تل آويو و حيفا سخن بگوييم. ولي چنان چه آنها از در منطق وارد شوند، ما نيز با زبان منطق حرف بزنيم.
4. در مذاکرات چنان چه همه امتيازها را همان ابتدا روي ميز بگذاريد، دشمن در صدد گرفتن امتيازهاي بيشتري بر خواهد آمد. آنچه بر اساس شنيدهها اين روزها در فردو و نطنز جريان دارد، شبيه توافقي است که در دولت اصلاحات انجام شده و امروز نيز رژيم صهيونيستي خواستار آن است؛ يعني ابتدا توقف هستهاي و سپس کاهش فعاليت و بعد، تعطيلي آن. شاهد مدعا گزارش روزنامه صهيونيستي هاآرتص است که در طيّ گزارشي درباره هماهنگيهاي آمريکا- رژيم صهيونيستي در مذاکرات با ايران نوشته است: «يک مقام ارشد اسرائيل در طول مذاکرات اخير با مقامات آمريکا گفت: آمريکاييها به جاي کنار گذاشتن تحريمها، آزاد کردن حدود سه ميليارد دلار از داراييهاي مسدود شده ايران در بانکهاي غربي را مورد توجّه قرار داده اند. اسرائيل هيچ مخالفتي با اين امر ندارد... اسرائيل از توافقات با آمريکاييها در هفتههاي اخير خرسند است. ما مذاکراتي را که در آن صحبت از کاهش تحريمهاي موجود بود به ممانعت از اعمال تحريمهاي جديد تغيير داديم» (کيهان، 18/8/1392) اين همان چيزي است که آمريکاييها مشتمل بر لابي صهيونيستي،کنگره،سنا و کاخ سفيد، واقعاً انجام داده اند. مسيري که اوباما نيز آن را پيمود و رسما آن را اعلام کرد: اين امکان هست که توافقات مرحله بندي شود و مرحله اوّل ما اين خواهد بود که اگر آنها (ايران) هرگونه توسعه برنامه هستهاي را متوقّف کنند ما ميتوانيم اقداماتي براي "تسکين خيلي جزئي" تحريمها را پشتيباني کنيم، امّا ساختار تحريمها سرجايش باقي خواهد ماند». بنابراين، طبق اظهارات اوباما «مذاکراتي که در «ژنو» بين گروه 1+5 و ايران آغاز شده براي "کاهش تحريم ها" نيست... در صورتيکه طيّ 6 ماه روشن شود که آنها(ايرانيان) به تعهّدات خود پايبند نباشند؛ فشارها را مجدّداً از سر ميگيريم.
5. به نظر ميرسد آن چه در حال وقوع است با وعدههاي آقاي روحاني در انتخابات فاصله دارد؛ ايشان در برنامههاي خود آورده بود که ذرهاي از حق هستهاي ايران عقب نشيني نخواهد کرد بلکه تلاش ميکند تا آن را کامل کند:"تلاش براي خروج پرونده ايران از شوراي امنيت در کنار تکميل فناوري هستهاي." خوب است براي مردم روشن شود که آنچه اکنون در حال انجام است، تکميل فناوري است يا تعليق و تعطيل؟!؟!
قاسم روانبخش
نشریه پرتو سخن
دیدگاه ها