ماه مبارك رمضان در قرارگاه حاج بابا
رزمندهها قصد ده روز ميكردند و روزه ميگرفتند. روزه در آن مكان به دلیل شرايط سخت و طاقت فرسا كار بسيار سخت و شكنندهاي بود، اما شرايط هيچ وقت نميتوانست در برابر ارادههاي پولادين رزمندهها اظهار فضلي كند.
مجتبي كاظمي كه طلبهاي شانزده ساله بود و هنوز تمام موهاي صورتش درنيامده بود، در مقر خمپاره، قصد روزه ميكرد و روزه ميگرفت. روزي با هم آمديم كنار چشمه. هوا به شدت گرم بود پاهايش را درون چشمه فرو برد. پس از مدتي به او گفتم بيا برويم بالا. گفت: بگذار يك كم ديگر بمانيم. بدون اين كه حرفي بزند، فهميدم روزه گرفته است.
روزهاي ابتدايي ماه رمضان بود كه دشمن حمله كرد از قرارگاه حاج بابا به طرف خط مقدم رفتيم. هوا به قدري گرم بود كه زبانم در دهانم خشك شده بود. مسيري كه طي كرديم بيشتر از مسافت شرعي بود به همين جهت روزهام را باز كردم.
دیدگاه ها