به نقل از خبرگزاری تسنیم، اول آبان ماه سال گذشته بود که شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در نشست خود، درباره ریاست این سازمان تصمیمگیری کرد و "ابوذر ابراهیمی ترکمان" از نیروهای باسابقه و رایزن فرهنگی سابق ایران در روسیه را به ریاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزید. بعدها طی حکمی از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وی رسما رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شد.
"ابراهیمی ترکمان" دارای دکترای حقوق خصوصی و تحصیلات حوزوی است و در کارنامه اجرایی خود مسئولیتهایی همچون؛ وابستگی فرهنگی کشورمان در آنکارا و عشق آباد، مدیرکل فرهنگی آسیا و اقیانوسیه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و به مدت پنج سال و نیم رایزنی فرهنگی ایران در روسیه را دارد. وی همچنین دو سال به عنوان رایزن نمونه در سال های 1387 و 1389 انتخاب شد.
رئیس فعلی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در کنار این مسوولیت ها دارای آثار مکتوبی نیز هست که از جمله آنها؛ لطیفههای قرآنی، حکایت 3 شهر در خصوص شهرها و مشاهیر اسلامی خراسان بزرگ، داستان دانشوران به زبان روسی، فرهنگ روسیه از دریچه آداب و رسوم ، راه رفتن با کفشهای تولستوی، نقش احزاب روسیه در حاکمیت و بیش از یکصد مقاله علمی به زبانهای فارسی، انگلیسی، روسی، ترکمنی و ترکی استانبولی است.
ابوذر ابراهیمی ترکمان در جریان حضور خود در خبرگزاری بین المللی تسنیم و بازدید از بخشهای مختلف آن با خبرنگاران فرهنگی این خبرگزاری درباره مباحث مختلف فرهنگی به ویژه دیپلماسی فرهنگی و فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور گفتوگو کرد.
در بحث فرهنگ نمیتوان تحمیلی عمل کرد
*تسنیم: آقای ترکمان؛ روزگار تغییر کرده است، دوران حرف زدن به شیوههای عموما سیاسی سابق گذشته است و امروز جنگ دیگری به نام فرهنگ در سرتاسر جهان، با شدت هر چه تمامتر در حال پیگیری است. این گزاره بین ما و شما مشترک است که آرمانهای انقلاب ایران باید جهانی شود. دوست داریم در مورد شیوه، روش و مسائل مربوط به این جهانی شدن با شما گفتگو کنیم. ما حرفهایی داریم که اگر با زبان فرهنگ آنها را بیان کنیم طبیعا اثرگذارتر است و باعث میشود، مردم جهان حرف ما را راحتتر بپذیرند.این دوران برای سیستم تبلیغات جمهوری اسلامی هم آغاز شده است؟
من ابتدا از حضور در خبرگزاری تسنیم خوشحالم و برای شما آروزی موفقیت میکنم. برای پاسخ به این سوال باید این مقدمه را بیان کنم؛ اهمیت این که با زبان فرهنگ سخن بگوییم بسیار زیاد است و این امر میتواند روی چالشهای دیپلماسی ما اثر گذار باشد. در بحث اثر بخشی فرهنگی دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه اینکه هدف ما اثر بخشی باشد و دیدگاه دیگر اینکه نتیجه تعاملات فرهنگی ما اثرگذار باشد. به نظر من دومی تاثیر بیشتری دارد. چرا که انسان به رفتار خود توجه میکند و رفتاری را انجام میدهد که این رفتار نتیجهاش اثر بخشی در جامعه میشود. حالا این جامعه هر جامعهای که میخواهد باشد. اما اگر از روز اول هدفمان اثرگذاری باشد خودمان را فراموش میکنیم و بیشتر به هدف فکر میکنیم. لذا وقتی نتیجه رفتارهایمان اثر بخشی باشد تمام تمرکز به رفتارهای خودمان برمیگردد.
به عنوان مثال یک وقت هدف ما تربیت فرزند است و یک وقتی نتیجه رفتار ما تربیت فرزند میشود، قطعا دومی تاثیر بیشتری دارد. در عرصه بینالملل نیز اگر رفتار و تعامل فرهنگی ما به گونه ای باشد که مورد توجه قرار گیرد، می توان اثر بخشی را پدید آورد؛ همان کاری که حضرت امام (ره) با دست خالی انجام داد و امروز می توان در تمام دنیا اثرات آن را دید. اما برعکس آن جایی که تنها برای اثر گذاری، هدف گذاری کرده ایم در آنجا توفیق زیادی به دست نیاوردهایم و عموما رفتار، کار و کالای فرهنگی باید انتخاب شود. این به این دلیل است که در بحث فرهنگی نمیتوان تحمیلی عمل کرد. مثلا وقتی یک کتاب یا فیلم خوبی را منتشر میکنیم از سوی مخاطب مورد استقبال و توجه قرار می گیرد و انتخاب میشود.
در سالنی که روزگاری لنین در آن سخنرانی کمونیستی میکرد، امروز برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند
کشور ما در حوزه فرهنگی، ظرفیت های دینی، اعتقادی و فلسفی خوبی دارد که میتواند کشورهای خارجی را جذب کند و ما باید این مباحث را خوب و درست عرضه کنیم چرا که جهان تشنه مباحث ارزشمند اسلام و انقلاب ما است.به نوعی جهان امروز از رفاه و لذت خسته شده و به سمت معنویت و عرفان در حال حرکت است. مثلا در شوروی سابق 70سال بر طبل بیدینی میکوبیدند ولی نتیجهاش این شد که دو سال پیش در سن پترزبورگ در همان سالنی که لنین برای اهداف کمونیستیاش سخن میگفت امروز شیعیان برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند و این نشان میدهد که بیدینی در بین بشر ماندگاری ندارد. ما باید به یک چشمه لایزال معنوی تکیه کنیم و به وحی و معنویت اتصال داشته باشیم، امکان ندارد انسان بخواهد به یک اندیشه و فکر بشری متصل باشد و این اتصال همواره جوشان بماند. اتفاقا یکی از رازهای موفقیت جمهوری اسلامی ایران در تعاملات فرهنگی همین بحث اعتقاد بوده است.
در جریان صدور گفتمان انقلاب اسلامی با نقطه مطلوب فاصله داریم
من بارها گفتهام تمام تلاش های ما تا مرحله اعلام و رسانیدن به گوش مخاطب موفقیت آمیز است، اما اینکه این مطلب را چگونه از گوش به دل برسانیم، بستگی به نیت مبَلغ و فردی که کار فرهنگی انجام میدهد دارد. پس فاصله بین گوش تا دل جایی است که نیت انسانها اثرگذار است. ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کشورهای مختلف فعالیتهای فرهنگی زیادی داشتهایم که تمام این فعالیتها به ما برنمیگردد. بخش عمدهای از آن به خود مخاطبان برمیگردد که این مخاطبان با یک عشق و علاقهای نسبت به مسائل فرهنگی کشور ما فعالیت داشتهاند و به سمت گفتمان انقلاب اسلامی و آموزههای جمهوری اسلامی حرکت کردهاند. بنابراین در این مسیر کارهای خوبی انجام شده اما به نظر من تا رسیدن به آن چیزی که مد نظرمان است خیلی فاصله داریم. البته برای کارهای فرهنگی یک شاخص اندازهگیری وجود ندارد پس ما نمیتوانیم تاثیر فرهنگی کارهای خود را در خارج از کشور اندازهگیری کنیم.
*تسنیم: واضح است که همه ما معتقدیم که آرمانی که امام خمینی (ره) از سال 57 در ایران مطرح کرد قابل حصر به مرزهایِ سرزمینیِ ایران نبود، قابلیت و ظرفیت جهانی شدن را داشت. اما آن چیزی که امروز ما در جهان میبینیم نزدیکی زیادی به جهانی بودن این آرمان ندارد. این حسرت بزرگ تاریخی ماست که واقعا چرا این اتفاق رخ نداد که ما بتوانیم ظرفیتهای انقلاب اسلامی و آرمانهای امام خمینی(ره) را جهانی کنیم؟ کشورهایی مثل آفریقا و پاکستان هنوز از موجهای اولیه انقلاب متاثرند، آن سنگی که امام به آب پرتاب کرد و موج هایی را درست کرد همچنان در حال حرکت است اما موجهایش بیشتر از این نشد. تقویت نشد و سرانجامش این شد که ما امروز در عین اینکه آثاری از انقلاب و امام در خیلی از مناطق دنیا میبینیم اما نهایتا این گستردگی آن چیزی نیست که شایستگی آرمان انقلاب را داشته باشد. چرا این اتفاق نیفتاد؟
اینکه باید با طراز افکار و آرمانهای امام (ره) در خارج از کشور ظاهر شویم، درست است. اما اینکه کاری نشده، درست نیست. خیلی کارها صورت گرفته که ما از آن بیاطلاع هستیم و وقتی با مردم در خارج از کشور زندگی کنیم و با آنها ارتباط بگیریم، این تغییر را احساس میکنیم. مثلا وقتی امام به گورباچف پیام داد، در رسانههای خارجی هیچ انعکاسی راجع به این موضوع صورت نگرفت. اما پس از فروپاشی شوروی، وقتی پیام امام ترجمه شد و در اختیار مردم قرار گرفت، مردم متوجه شدند که امام در آن زمان چه پیشبینیهایی داشته است. من فکر میکنم که فعالیتها و کارهای زیادی در خارج از کشور صورت گرفته است و تاثیرات بسیار زیادی نیز داشته است.
این همه طرفدار که در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی داریم، از برکات همین نگاه جمهوری اسلامی است و همان امواجی که امام (ره) برپا کرد، ما نباید بگذاریم این امواج خاموش شود. ما باید ادامه همین موجها را بگیریم و کارهای جدیدی را انجام دهیم. خوشبختانه توسط مقام معظم رهبری موجهای بیشتری برای فراگیری انقلاب صورت گرفته است. این حرکتهایی که در کشورهای عربی مشاهده میکنید، نمیتوان آنها را بدون ربط با جمهوری اسلامی ایران دانست. هیچ کشوری به اندازه ایران در جهان طرفدار صادق و تاثیر گذار ندارد.
من معتقدم که بین قیام کشورهای عربی و جمهوری اسلامی ایران یک ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. کارهای فرهنگی که در کشور صورت میگیرد، مخاطبان را در کشورهای مختلف تحت تاثیر قرار میدهد. البته باز تاکید میکنم چون برای کارهای فرهنگی یک شاخص اندازهگیری وجود ندارد، ما نمیتوانیم تاثیر فرهنگی کارهای خود را اندازهگیری کنیم.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و نمایندگان فرهنگی کشورمان در طول سالهای گذشته تلاشهای بسیاری کرده اند. به عنوان نمونه 4 شهیدی که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی داده، به دلیل آن بوده که کارهای آنها در سایر کشورها تاثیرگذار بوده است که آنها به سمت رایزنان فرهنگی ما هجوم آوردهاند. من معتقدم فعالیتهایی که انجام شده، بسیار خوب بوده است ولی نباید به این خوب کار کردن بسنده کنیم.
با تاسیس شورای سیاستگذاری بینالملل فعالیت فرهنگی نهادها در خارج از کشور به صورت متمرکز هدایت خواهد شد
*تسنیم: مسئلهای وجود دارد که ما بیشتر از زبان رایزنان فرهنگی میشنویم، میخواهیم از زبان خود شما هم بشنویم. طبق اساسنامه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تمام فعالیتهای فرهنگی خارج از کشور باید زیر نظر این سازمان باشد اما خیلی اوقات این اتفاق نمیافتد. مثلا بین سفیران ما درخارج از کشور و رایزنان فرهنگی ما گاهی اختلاف نظر به وجود میآید و در بعضی از کشورها مساله ساز میشود و آن دید امنیتی که سفرا دارند با آن دید فرهنگی که رایزنان ما در خارج از کشور دارند اختلافاتی را بوجود میآورد و علاوه بر اینها یکسری از نهادهای غیر دولتی اما حکومتی یا مذهبی مانند مراجع در خارج از کشور کارهای فرهنگی انجام میدهند و اینها نیز باعث مشکل میشود؛آیا شما اساسا چنین مشکلاتی را قبول دارید و فکر میکنید برای رفع آنها باید چه کاری انجام شود؟
در حال حاضر از نظر قانونی نماینده فرهنگی ایران در خارج از کشور، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. در گذشته یکسری از نهادها جداگانه کارهایی انجام میدادند اما خوشبختانه در این چند سال اخیر خصوصا با تاسیس شورای سیاستگذاری بین الملل، به نوعی فعالیت ها هدایت شده است و مشخصا به آنها گوشزد شده که باید کارهای فرهنگی زیر نظر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باشد. مثلا در برنامهای که اخیراً داشتهایم از 43 دستگاه فرهنگی دعوت کردیم و از آنها خواستیم تا برنامههای فرهنگی خود را مطرح کنند تا آن برنامهها در سایر کشورها با همکاری سازمان، انجام شودکه خوشبختانه به نتایج خوبی رسیدهایم. مثلا یکسری از سازمانها گفتند که میخواهند در چهار کشور فعالیتهایی را داشته باشند و ما برنامههای آنها را به رایزن فرهنگیمان اعلام کردیم و رایزن فرهنگی ما تا جایی که میتواند خواستههای آنها را انجام میدهد.
هر بخش فرهنگی که در داخل است، در خارج باید به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و رایزن فرهنگی آن کشور مراجعه کند. مثلا اگر سازمان سینمایی و یا سازمان تبلیغات اسلامی و یا حوزههای علمیه و یا هر سازمان فرهنگی دیگری بخواهند در خارج از کشور کارهای فرهنگی داشته باشند باید به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مراجعه کنند.
در واقع هر بخش فرهنگی که بخواهد کار فرهنگی در خارج از کشور داشته باشد باید به سازمان فرهنگ و ارتباطات مراجعه کند و برای همین منظور در داخل از نمایندگان آنها دعوت کردهایم تا جلسات همافزایی داشته باشیم و در این جلسات به توافق برسیم.
برخی مستند سازان از پرداخت هزینه برای ساخت مستند، شانه خالی میکنند
* تسنیم: به نظر من در بحث مسائل فرهنگی خارج از کشور مشکل ساختاری داریم. مثلا یکسری از مستند سازان ما با رایزن فرهنگی صحبت میکنند ولی وقتی به خارج از کشور مراجعه میکنند با مخالفت سفیر ایران در آن کشور مواجه میشوند. ظاهرا این یک مشکل ساختاری است. یعنی سیستم کار فرهنگی ایران در خارج از کشور، دچار مشکلات ساختاری است. تعریف وظایف گاهی اوقات مشخص نیست، موازیکاری زیاد است و از این جور مشکلات ساختاری.
به نظر من اصلا این گونه نیست. ما این چنین مشکلی را در سازمانهای فرهنگی کشورمان نداریم.عموما رایزنان فرهنگی ما با سفرا هماهنگ هستند ولی متاسفانه برخی مستندسازان به دلیل هزینههای گزافی که ساختن مستند برای آنها در خارج از کشور دارد، میخواهند از هزینهها شانه خالی کنند و آن هزینهها را به سازمان فرهنگ و ارتباطات در خارج از کشور تحمیل کنند و عموما اگر اختلافی به وجود میآید به این خاطر است. البته بنده در دورانی که رایزن فرهنگی ایران در روسیه بودهام، چنین مشکلی را مشاهده نکردم.
اینکه رایزن فرهنگی ما بتواند انتشار فرهنگ را بومیسازی کند،کار مفیدی است
*تسنیم: آقای دکتر؛ یک انتقادی که میشود به سازمان فرهنگ و ارتباطات وارد کرد این نکته است که آن کارهایی موثری که در خارج از کشور در مورد مسائل فرهنگی صورت می گیرد بیشتر مربوط به نهادهای مردمی غیردولتی است تا یک کار سیستماتیک دولتی. در همین پاکستان ما می بینیم که آن چیزی که هنوز صدای انقلاب را در آن منطقه نگه داشته است نهادهای مردمی و کارهای غیردولتی است و بیشتر فعالیتها مردمی بوده است.
به نظر من این امر یک موفقیت است. چه اشکالی دارد که برای ترویج مسائل فرهنگی از خود مردم آن سرزمین کمک گرفت؟ یعنی ما در آن کشور به قدری فعالیت کردهایم که خود مردم با اشتیاق عهدهدار کار فرهنگی میشوند این نقطه مطلوبی برای ماست. مثلا مردم فرانسه خود نشان بدهند که علاقهمند به کار فرهنگی در مسائلی که مربوط به کشور ما میشود هستند.
یعنی ما به نوعی فعالیتهای فرهنگی خود را بومیسازی کردهایم. به من بگویید مثلا در کشوری مثل روسیه که از شرق تا غربش 14 ساعت پرواز طول میکشد و مساحت آن 11 برابر ایران است ما چند رایزن فرهنگی باید به آن جا بفرستیم تا بتوانیم فعالیتهای فرهنگی خود را انجام دهیم؟ اگر بتوانیم در شهری مثل سن پترزبورگ فعالیتهای خود را بومیسازی کنیم یک نقطه مثبت برای ما به شمار میآید.
استقبال مردم روسیه از ترجمه روسی دعای کمیل و فروش در کلیساها
باید تا جایی که میتوان از این ظرفیتها استفاده کرد. این به آن معنا نیست که رایزن فرهنگی ما موفق نبوده از قضا این اوج موفقیت رایزن فرهنگی ماست که توانسته انتشار فرهنگ را در آنجا بومیسازی کند.
دعای کمیلی که رایزنی فرهنگی به زبان روسی ترجمه کرد، در کلیساهای داغستان به فروش میرفت. ما نمیتوانیم وقتی یک کتاب را منتشر میکنیم به بازار برویم و تغییرات فکری که در مردم به وجود میآورد را مورد ارزیابی قرار دهیم. این ترجمه کتاب است که میتواند در زندگی مردم اثر بگذارد. پس انتشار فرهنگ توسط خود مردم کار مفیدی است و میتواند تاثیرات بسیار زیادی برای ترویج فرهنگ داخل کشور در خارج از مرزهای ما داشته باشد.
* تسنیم: حرف شما درست است اما به شرطی که بتوانیم یک حلقه واسطی پیدا کنیم که بین رایزن فرهنگی و فعالیتهای مردمی این ارتباط وجود داشته باشد. اگر این گونه نباشد پس اصلا بود و نبود رایزن فرهنگی چه فرقی میکند؟
نه؛این گونه نیست. من از شما سوالی دارم. آیا شما میتوانید میزان حسادت را در جامعه اندازهگیری کنید یا اینکه میتوانید میزان طمع مردم را مورد ارزیابی قرار دهید؟ یک چنین اندازه گیری هرگز نمیتوان در جامعه انجام داد. کار فرهنگی هم مسالهای است که جرقهاش باید در ذهن مردم بخورد. مثلا مرحوم فلسفی در کتاب خاطرات و مبارزات وقتی از ایشان میپرسند چه شد منبری شدید، فرمود: شیخ حسن شمیرانی دوست پدرم بود، وقتی یک شب به خانه ما آمد پدرم از من خواست که به منبر بروم. در همان زمانی که بر منبر رفتم حسن شمیرانی بلند به من احسنت گفت و همین احسنت گفتن او یک تاثیر فرهنگی بر من گذاشت و باعث شد جرقهای در ذهنم به وجود بیاید که آن جرقه از من یک منبری ساخت.
رایزن فرهنگی قسم نخورده که جرقه فرهنگی را در ذهن مردم کشورهای دیگر ایجاد کند
بنابراین، آن شخصی که در پاکستان خود فعالیتهای فرهنگی انجام میدهد نشان از این دارد که جرقه فرهنگی در ذهنش به وجود آمده و ما قسم نخوردهایم که حتما رایزن فرهنگی ما این جرقه را ایجاد کند. ما باید برای تاثیرگذاری مسائل فرهنگی مسیر درست را انتخاب کنیم.
شاید سالها زمان ببرد تا ما متوجه شویم رایزن فرهنگی ما چند سال پیش در کدام کشور چه تاثیر مثبتی گذاشته است. مثلا شما وقتی خبر را انتشار میدهید مگر میتوانید تاثیر آن را تا انتها پیگیری کنید. اما تا جایی که ما خبر داریم فعالیتهای رایزنان فرهنگی ما موفقیتآمیز بوده است. بحث فرهنگی یک بحث ریشهای دارد و ما باید به جایی برسیم که افراد خارج از کشور خودشان برای فرهنگ ما با عشق و علاقه کار کنند.
*تسنیم: ما در داخل کشور هم میبینیم که نگاه رهبری با نگاه برخی از مسئولان فرهنگی در برخی از مواقع به شدت متفاوت شده است. رهبر معظم انقلاب قائل به این هستند که در عرصه فرهنگی خود مردم باید پویا باشند، در حالی که مدیریت فرهنگی روز به روز در حال انحصاریتر کردن ماجراست. همین نگاه را اگر به بیرون از مرزها ببریم باز هم فکر میکنم درگیر همین مساله شویم. اگر ما قائل به مردمی شدن فرهنگ هستیم باید یک سیاست اصولی در داخل و خارج کشور داشته باشیم.
باید فعالیتهای فرهنگی را خطی ببینیم،نه نقطه ای
به نظر من چنین ارتباطی وجود دارد. از چهار شهیدی که سازمان فرهنگ وارتباطات داده دو تای آنها در پاکستان بوده است "شهید رحیمی و شهید گنجی" چه اتفاقی افتاده که اینها شهید شدند، حتما افراد تاثیر گذاری بوده اند که آنها را شهید کردهاند وگرنه یک فرد بی خاصیت را که شهید نمیکنند مثل شهید مطهری چون مفید بود او را شهید کردند؛ میخواهم بگویم در یک برهه زمانی یکسری از افراد میآیند و تاثیر میگذارند و این جریانها را نباید نقطهای ببینیم، ما باید این فعالیتها را خطی ببینیم و نقطهها را کنار همدیگر بگذاریم و تاثیر آن را مشاهده کنیم ما در فعالیتهای فرهنگی باید حسن نیت داشته باشیم و میتوانیم یک نگاه حداقلی و حداکثری به موضوع داشته باشیم.
گاهی اوقات به نقطهای می رسیم که فردی حاضر میشود، جان خود را فدا کند این با معیارهای امروزی قابل مقایسه نیست. ما ابتدا باید مسیر را درست انتخاب کنیم و بعد با سرعت مناسب حرکت کنیم و پس از آن میزان اثر گذاری و نتیجه آن را مشاهده کنیم. به عنوان مثال امروز ما نمیتوانیم بگوییم در سینمای ایران چه کسی تاثیر گذار بوده است ولی میتوانیم بگوییم که با فعالیت هایی که انجام شده، سینمای ایران یک رشد خوبی داشته است پس در مباحث فرهنگی هم نباید نقطهای وارد شویم بلکه باید خطی وارد شویم و ما در بحث فعالیتهای فرهنگی موفق بودهایم.
*تسنیم: آقای ترکمان، یک اشکال اساسی در همه این سالها در نگاه کلی به عملکرد سیستم فرهنگی ایران واضح و نمایان است. من فکر میکنم این طبیعی است که در برخورد با کشورهای خارجی، به خصوص مردم کشورهای خارجی، این فهم رایزن فرهنگی ماست که باید مبنای عمل قرار بگیرد، اما فهم رایزن فرهنگی ما از مسائل فرهنگی یک کشور خارجی نهایتا در فضای همان کشور خلاصه میشود و به سایر دستگاههای کشور ما منتقل نمیشود. مثلا رایزنهای فرهنگی ما راجع به افغانستان به فهمی دست پیدا کردهاند اما چرا در سایر ارگانهای ما مثل نیروی انتظامی یا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا آموزش وپرورش این فهم معیار ارتباط با مهاجران قرار نمیگیرد و به نوعی این ارتباطات گم شده است؟ مثلا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، الان بر روی شبه قاره تمرکز دارد اما بقیه بخش ها اساسا آن منطقه از دنیا را نمیبینند. آیا برای این موضوع فکری کردهاید؟
این اشکال درست است. برای رفع این مشکل شورای سیاست گذاری بین الملل در دفتر مقام معظم رهبری تاسیس شده است تا اینگونه اشکالات برطرف شود و خیلی از این اشکالات رفع شده است . این یک اشکالی است که باید برطرف شود و ما در سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی تلاش می کنیم که این مشکل رفع شود.
برای ترویج فرهنگ باید وارد تعامل دو سویه فرهنگی با جهان شویم
هر کشوری خود یکسری قوانینی دارد که چگونگی روابط فرهنگی با کشورهای دیگر را تعیین می کند . پس ما باید در چارچوب توافقاتی که انجام میدهیم، فعالیت فرهنگی کنیم. باید یک تعامل دو سویه داشته باشیم و برای ترویج فرهنگ، باید با جهان وارد تعامل دو سویه فرهنگی شویم. یعنی میزان اشتراکات خود را بالا ببریم. به عنوان مثال در کشور ایران هر شکلی از موسیقی و هنر نمیتواند اجازه فعالیت داشته باشد و باید با استانداردهای جامعه ما همخوانی داشته باشد ولی در بعضی از کشورها چنین موضوعی اصلا مطرح نیست.
نمیتوانیم از تمام رایزنان فرهنگی خود یک انتظار را داشته باشیم
* تسنیم: ما راجع به عملکرد رایزنها میشنویم و میخوانیم که یکسری از آنها عملکرد موفقی داشتند و یکسری از آنها آنقدری که باید موفق نبودند. یعنی سطوح عملکردی آنها متفاوت است. دلیل این چیست؟ این مساله به این برنمیگردد که سیستم هدایتی درستی از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات وجود ندارد، آدمها میتوانند در این سیستم کار کنند و میتوانند هم کار نکنند و کسی هم کارنامهشان را بررسی نکند.
این حرف شما درست نیست. آیا شما در خبرگزاری که کار میکنید همه به یک اندازه فعالیت میکنند؟ این یک مشکل ساختاری نیست بلکه به توانایی و قابلیت افراد برمیگردد. ممکن است رایزنی بتواند در ترکمنستان فعالیتهایی داشته باشد چرا که با محدودیتهای کمتری مواجه است ولی رایزن فرهنگی که در کشور فرانسه فعالیت میکند،محدودیتهای بیشتری دارد. یا رایزنی که در آسیای مرکزی فعالیت میکند با شرایطی کاملا بسته روبرو است و اجازه هیچ نوع فعالیتی ندارد پس ما نمیتوانیم از تمام رایزنان فرهنگیمان یک انتظار را داشته باشیم.
*تسنیم: آقای ترکمان ما مواردی را داشتهایم که کشور آنها یکسان بوده، با یک محیط و آدم های یکسانی سروکله میزدند اما باز هم یک نفر عملکردی خوب داشته است و دیگری پشت صندلی، روی میزش نشسته است و حقوق دلاریاش را گرفته است و برگشته است.
به هرحال توانایی انسانها متفاوت است.
* تسنیم: خب آقای ترکمان، آدمهایی که توانایی این کار را ندارند چرا باید رایزن شوند؟
ما برای رایزنان فرهنگیمان یک برنامه یک ساله مشخص میکنیم. مثلا اینکه در سال 93 رایزن فرهنگی ما در فلان کشور، باید چه فعالیتی داشته باشد. این را کارشناس تشخیص میدهد که این رایزن فرهنگی در آن کشور مثلا به سراغ فیلم نرود و بیشتر به سمت ترجمه کتاب و امثال اینها برود. یا اینکه برعکس در یک کشوری رایزن فرهنگی ما بیشتر به سمت کار رسانهای برود و فیلم و امثال اینها را در برنامه کاریش قرار دهد.
اینها برنامهای است که از طرف سازمان به آنها داده میشود. انتظاری که ما داریم این است که بتوانیم در عرصه فرهنگی، از تواناییهایی که افراد دارند به درستی استفاده کنیم وگرنه تفاوت یک امر عادی است و در تمامی انسانها وجود دارد. ما نمیتوانیم انسانهایی را تربیت کنیم که هم زبانشان خوب باشد و هم آن چیزی که ما میخواهیم داشته باشند. اگر این گونه باشد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باید هزینه زیادی را بپردازد تا نیروهایی را که میخواهد تربیت کند و از سایر کارهایش باز بماند.
ما از محصولات فرهنگی سایر نهادها استفاده میکنیم و بهترین آنها را برمیداریم. فراموش نکنیم که ما کلا در خارج از کشور میتوانیم 220 شغل را برای سفرای خود انتخاب کنیم که الان به دلیل مسائل مالی، این مقدار نیروی انسانی به 90 نفر رسیده است و ما از بین آنها سعی میکنیم بهترینها را انتخاب کنیم.
-----------------
انتهای پیام/
دیدگاه ها