چهارشنبه 26 فروردین 1394 | 12:02
دشمن به دنبال ايجاد شکاف بين مردم و دولت با استفاده از حربه تحريم است
دشمن به دنبال ايجاد شکاف بين مردم و دولت با استفاده از حربه تحريم است

 

 

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" ،حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در پيام نوروزي خطاب به ملت ايران، سال ۱۳۹۴ را سال «دولت و ملّت، همدلي و هم‌زباني» نامگذاري کردند. در همين راستا خبرنگار پايگاه بصيرت گفت وگويي را با سردار رسول سنايي راد معاون سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ترتيب داده که شما را به خواندن آن دعوت مي کنيم.

 

* چه اقتضائات داخلي  و خارجي موجب شد تا رهبر معظم انقلاب اسلامي سال جديد را با اين عنوان نامگذاري کند؟

به نظر مي‌رسد که نامگذاري سال جديد با عنوان همدلي و همزباني دولت و ملت معطوف به اقتضائات داخلي و خارجي است، به اين معنا که مقام معظم رهبري به عنوان ديده‌باني بيدار با نگاه به شرايط پيراموني و داخلي اين شعار را انتخاب کرده‌اند. واقعيت اين است که با نگاه به پيرامون کشور مي‌توان انتظار وقوع رخدادهاي مهمي را داشت، به تعبير حضرت آقا امروز بيگانگان به دنبال ايجاد ناامني در منطقه هستند و حال آنکه ما به دنبال کمک به کش��رها براي برقراري آرامش و امنيت هستيم.

دشمنان به دنبال ايجاد شکاف بين مردم و حاکميت و دولت با استفاده از حربه تحريم هستند. اين شعار پاسخگوي نوعي تهديد است، تهديدي که از بيرون متوجه ما است. البته حتما متوجه و معطوف به اقتضائات و محيط دروني هم خواهد بود به اين معنا که ما در داخل کشور ظرفيت‌ها و فرصت‌هاي طلايي داريم که استفاده از اين ظرفيت ها منوط به نوعي همدلي و همزباني، افزايش سطح اعتماد و بهره‌گيري از سرمايه‌هاي اجتماعي است، بنابراين به نظر مي‌رسد که بايستي از نگاه يک بعدي به مسئله اجتناب کرد. حاصل و پيامد ناشي از تحقق اين شعار مي‌تواند افزايش و استحکام قدرت دروني نظام را به همراه داشته باشد. در واقع هم اقتضائات داخلي و هم اقتضائات بيروني موجب شده تا اين عنوان براي سال جديد انتخاب شود.

 

* منظور از همدلي چيست؟ همزباني بر چه نکته‌اي تاکيد دارد؟

همدلي لايه عميق‌تر همزماني است، آن زمان که ما به افق مشترک گفتماني برسيم، همدلي و همزباني اتفاق مي‌افتد و در اين صورت حتما اعتماد تقويت شده، امکان استفاده هم‌افزا از همه نيروها، همکاري و مشارکت فراهم خواهد آمد. گرچه اين‌ها دو لايه متفاوت‌اند اما هر دو از يک جنس‌اند آنجا که اعتماد به هم وجود داشته باشد همدلي و همزباني هر دو با هم اتفاق مي‌افتد.

 

* منظور از دولت آيا تنها قوه مجريه است؟ يا در معنايي عامتر همه دستگاه‌هاي تصميم‌گير کشور در سه قوه را در بر مي‌گيرد؟

حضرت آقا در بخشي از صحبت‌هاي خود منظور از دولت را همه کارگزاران نظام معرفي مي‌کنند. هر چند هنگامي که به تمدن‌سازي از دولت ياد مي‌شود، در آنجا مراد حاکميت، نظام و مجموعه نيروها است، اما با نگاهي به فرمايشات حضرت آقا در حرم رضوي که در واقع تفسير پيام سال است، آنجا که ايشان مي‌فرمايد هر دولتي که براساس چهارچوب قانون اساسي بر سر کار بيايد دولت قانوني و مشروعي است، آنجا که مي‌فرمايند مهم نيست که چقدر از آحاد رأي دهندگان به اين رئيس جمهور يا آن رئيس جمهور رأي داده اند، اين‌ها مشخص مي‌کند که تمرکز بر دولت به معناي قوه مجريه است. هرچند که اتخاذ اين شعار تقويت کل نظام و کاهش فاصله بين مردم با مجموعه را مي‌تواند پيگيري و هدف گذاري کرده باشد. اگر فرمايشات حضرت آقا در حرم رضوي را تفسير پيام بدانيم حداقل کانون توجه به سمت دولت به عنوان قوه مجريه است.

 

* براي رسيدن به همدلي و همزباني، دولت و ملت بايد چه اقداماتي انجام دهد؟

امروز بايد خودمان را سهيم بدانيم و اين باور را داشته باشيم که همه در راستاي تحقق اين هدف به عنوان يک ضرورت در اين مقطع از تاريخ انقلاب اسلامي بايستي مشارکت داشته باشيم. هم دولت و هم ملت، گرچه هر کدام مي‌توانند به اقتضاي نقش و وظيفه، کارکردي خاص داشته باشند. دولت بايد به مطالبات واقعي مردم توجه داشته باشد چون گاهي در بخش نخبگي ملاحظاتي وجود دارد يا اولويت‌هايي که با واقعيت‌هاي جامعه و مردم متفاوت است. به عنوان مثال امروز نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد که اولويت اول مردم رسيدگي به مسائل معيشتي و اقتصادي است، مانند اشتغال، آيا چنين اولويتي در دولت هم وجود دارد؟ به نظر مي‌رسد که اگر به اين اولويت توجه نشود بين دولت و مردم فاصله بيفتد.

بنابراين دولت بايد از مجاري دقيق و مطمئن اولويت‌هاي مردم را رصد کند. دولت‌مردان بايد فاصله ذهني و  عيني خود با مردم را کاهش دهند. امروز ما شاهد هستيم که مردم با برخي از مسئولان احساس فاصله مي‌کنند که دولت‌مردان بايد با اصرار اين فاصله را بردارند و با مردم به صورت مستقيم ارتباط‌گيري کنند تا اين احساس و اين ذهنيت که مسئولان مردمي نيستند، شکسته شود. مردمي بودن مسئولان بايد رقم‌خورده و براي هر کارگزار دولتي يک اصل باشد. اگر مردم احساس کنند که مسئولانشان از جنس مردم نبوده و تافته جدا بافته‌اند، همين فاصله نفرت ايجاد مي‌کند. امروز مردم توقع و انتظار دارند که مسئولان در کنار مردم باشند، مفاهيمي مانند رانت، تبعيض و فساد مغاير با همدلي و همزباني با مردم است. لذا امروز کارگزاران دولتي بايد اين گونه مطالبات مردم را از قبيل مبارزه با فساد و توجه به عدم کارايي و کار آمدي سيستم اداري را پيگيري کنند. در سيستم اداري بايد شأن مردم حفظ شده و تکريم شوند. هرچند که شايد عناصر اداري هيچ ارتباطي به مسئولان نداشته باشد، اما مردم توقع دارند که مسئول اعمال مسئوليت کرده و نظارت داشته باشد. لذا اينها از جمله کارهايي است که سهم دولتمردان بوده و براي افزايش همدلي و همزباني مي‌تواند رقم بخورد.

اما سهم مردم اين است که بايد سطح توقع خود را تنظيم کرده و توقعات آن ها متناسب با ظرفيت ها و مقدورات کشور باشد. مردم بايد به واقعيت هايي مانند دشمني‌هاي دشمن و تهديدات توجه کنند. امروز مسئولان بايد صداقت داشته و صادقانه مسائل را با مردم در ميان بگذارند. سهم تحريم در مشکلات پديد آمده با سهم بي‌تدبيري ها و کم‌کاري‌ها صادقانه براي مردم گفته شود. آن زمان است که مردم هم ايفاي نقش مي‌کنند. به عنوان مثال اگر قرار است اقتصاد مقاومتي که يک اقتصاد مردم پايه است را پياده سازي کنيم بايد به مردم نقش داد و از آن ها سهم خواست. مردم هم بايد بپذيرند اين مملکت براي همه است و کارگزان فقط نماينده آن‌ها هستند. بدانند حتي اگر آن ها به رئيس جمهور راي نداده و اين رئيس جمهور کابينه اي را تشکيل داده و کارگزاري را منصوب کرده است که موافق او نيستند، بايد بپذيرندکه اين دولت مشروعيت دارد و در چهارچوب قانون بر سر کار آمده است لذا آنچه را که قانوني از من مطالبه مي‌شود پذيرا باشم و به بهانه اين که من به اين دولت راي نداده و دولت را قبول ندارم نبايد قوانين را زير پا گذاشته و از وظايف شهروندي خود استعفا دهم.

بنابراين اين تعاملي دو جانبه است و نگاه حضرت آقا هم بر اين اساس است، از يک طرف به عنوان يک معروف بزرگ مي خواهد که اقتدار ملي و عزت مردم پاسداري و حفظ شود و از طرف ديگر هم توصيه دارند که ما هم بايد به همين دولت کمک کرده و اعتمادکنيم بايد همکاري و مشارکت داشته باشيم که در چنين صورتي مي توان هم افزا راحت تر مسائل را حل کرد و به پيشرفت رسيد.

 

* نسبت ميان امر به معروف و نهي از منکر و نقد و پرسشگري و پاسخگويي را با همدلي و همزباني چگونه بايد تعريف کرد؟

به امربه معروف و نهي از منکر بايد نگاهي کلان داشته باشيم، در يک نگاه راهبردي افزايش اقتدارملي، عزت ملي، ايستادگي در برابر زياده‌خواهي دشمنان بالاترين معروف است و اگر چنين نگاهي باشد اين نياز به همدلي، همراهي، مشارکت و عزم ملي  است. با چنين نگاهي همه از اين معروف نفع برده و احساس مي‌کنيم سرنوشتمان به او گره خورده که در آن صورت همه سعي مي‌کنيم اين معروف ها برپا داشته شود. همچنين مسئولين هم بايد بپذيرند که نيازمند امر به معروف ملت هستند، آنجايي که احيانا پاي غفلتي در ميان است اگر مردم گوشزد کنند نبايد دلخور شويم و به عنوان تقابل، بايستي گوش دهيم.

همانطور که حضرت آقا فرمودند به دلواپسان هم توهين نشود، گرچه آن‌ها هم منصفانه دلواپسي کنند و خدمات دولت را ناديده نگيرند. اگر پاي انصاف در ميان باشد هم ناقد بايد همه جانبه نگاه کند و هم کسي که به او نقدي شده بايستي از نقد به عنوان يک فرصت استفاده کند. به هرحال آنچه گفته شده يا به واقعيت قرين است يا با واقعيت فاصله دارد، اگر قرين با واقعيت است به عنوان فرصتي براي رفع نواقص، آن را بپذيريم و اگر قرين نيست منطقي پاسخ داده و طرف مقابل را قانع کنيم.

بنابراين اگر ما در اين تعامل چاشني محبت، مهرباني و انصاف را هم داشته باشيم بسياري از گله مندي‌ها و دلخوري‌ها که موجب فاصله‌هاي کاذب شده حل مي‌شود، چرا که وجود اين شکاف‌ها و دلخوري‌ها زمينه‌اي براي سوء استفاده افراطي ها و نفوذي‌ها است، يعني اگر امروز مي بينيم داعش اين چنين فعاليت مي‌کند به خاطر وجود شکاف‌هاي مذهبي، قومي و ضعف اقتدار دولت ها است که توانسته حاکم باشد. بي ترديد بسياري از نفوذي ها که چشم ديدن رضايت مردم، شکوفايي نظام و موفقيت مسئولين را ندارند مي‌توانند از اين فضاهاي بي اعتمادي، اختلاف و شکاف براي نفوذ استفاده کنند و وقتي واسطه هاي نفوذي به ميان بيايند خودشان به بسياري از اختلاف ها دامن مي‌زنند. پس اگر قرار باشد که امر به معروف کنيم يکي از معروف هاي بزرگ وحدت است. وحدت و انسجام، انسجامي که مي تواند قدرت ملي توليد کرده و عزت ملي را رقم بزند و همچنين پاي نفوذي ها و تحرک افراطي ها را کوتاه کند.

 

* موانع همدلي و همزباني را چه مي‌دانيد؟

موانع چندگانه‌اي را براي ضعف همدلي و همزباني مي‌توان ذکر کرد:

·       عدم فهم ضرورت و برکات همدلي و همزباني مانعي جدي براي اين امر است، ما بايد بدانيم مي توان با وجود برخي از اختلاف سلايق و ديدگاه ها در نگاه به ضرورت ها از جمله وجود دشمني ها از چندصدايي و اختلاف پرهيز کنيم و به همدلي و همزباني روي آوريم که در اين صورت شاهد فضايي متفاوت خواهيم بود.

·       ضعف در اتخاذ موانع سنجيده و حساب شده از سوي مسئولان: گاهي اوقات مسئولي براي آنکه مردم را دلخوش کند آماري را ارائه مي‌دهد بدون آنکه نتيجه آن که مخدوش شدن صداقت اوست را بداند. مردم از مسئولين انتظار دارند که با مردم صادق باشند، لذا يک مانع جدي بر سر راه همدلي و همزباني همين فاصله گرفتن از صداقت ها يا نداشتن محاسبه و نوعي شتاب زدگي و نسنجيدگي است که مي تواند يکي از موانع باشد.

·       اولويت دادن به مطالبات به جاي نگاه به آرمان ها و اهداف مشترک يا عدم توجه به اصلي و فرعي بودن مطالب: گاهي ما يک مسئله فرعي را چنان بزرگ جلوه مي‌دهيم که از مسائل اصلي و کلاني مانند پيشرفت کشور غافل مي‌شويم و ضرورت هايي مانند همدلي، هم افزايي، مشارکت و همکاري در سايه برخي از اختلافات جزئي و يا بي‌توجهي به اصلي و فرعي بودن مطالب قرار مي گيرد.

·       ضعف تمکين به ��وانين و ضوابط: بسياري از اختلافات آن زماني پيش مي آيد که افراد تفسير و برداشت خود را بر ضابطه قطعي و قانون ترجيح مي دهند. به عنوان مثال ما اگر مرجعيت نهايي و فصل الخطاب را در جايي قرار دهيم و زماني که اختلاف، ترديد و شبهه اي وجود دارد به آنجا مراجعه کنيم و تفسيرآن را بر تفسير خودمان ترجيح دهيم بسياري از اين اختلافات رنگ مي بازد. امروز برخي افراد با فاصله گرفتن از منافع ملي و مصالح مردم و نظام گاهي با انتشار شايعات و اخبار بي اساس موجب دلخوري ها و فاصله ها مي شوند.

·       غلبه مطالبه گري بر آرمان خواهي و اهداف مشترک و بلند: گاهي مسئوليت چنان براي فرد مسئول اهميت پيدا مي‌کند که از تعهدات خود عبور مي‌کند تا بتواند آن مسئوليت را حفظ کند. گاهي مردم براي رسيدن به برخي از منافع کوچک، منافع ملي را ناديده مي گيرند که اين ها مي‌توانند جزو موانعي باشد که بعضا عيني و ذهني هستند.

امروز بايد در اين زمينه آسيب شناسي جدي انجام شود و اين موانع شناخته شده و سپس نسبت به برطرف کردن اين موانع اقدام کنيم.

 

* براي آنکه اين راهبرد در حد شعار باقي نماند و بصورت عيني تجلي و نهادينه گردد، چه اقداماتي بايد انجام داد؟

بايد تلاش شود تا اين مفاهيم بخشي از فرهنگ سياسي و اجتماعي ما شود، لذا به نظر مي رسد که مجموعه هايي براي فرهنگ سازي به نفع اين شعار بايد کمک کنند. اين راهکارها مي‌توانند به شرح زير باشند؛

1.      تبيين و فهم درست موضوع، به اين معنا که هرکسي از ظن خود يار اين موضوع نشود و آنچه مراد حقيقي رهبري و معطوف به اقتضاء فعلي جامعه ما است به خوبي فهميده شود و براي ديگران هم تبيين گردد.

2.      اجتناب از مواضع احساسي و نسنجيده مي‌تواند در اين مسئله ايفاي نقش کند.

3.      متوليان فرهنگ سازي به عنوان يک اولويت با نگاه به منافع ملي و مصالح نظام با ماجرا برخورد کنند.

4.      افراد، بهره برداري هاي جناحي، سياسي و خطي را به نفع پيشرفت کشور و منافع بزرگ نظام کنار بگذارند.

5.      در سطح نخبگان نياز به عمل هم وجود دارد،آن ها بايستي در مواردي عملا به مردم بياموزند که مي شود همدل و همزبان بود و به الزامات همدلي و همزباني با هزينه هايش گردن نهاد.

اگر فضاي مناسب با همدلي و همزباني به وجود بيايد، به عنوان مثال به جاي پرخاشگري ها فضايي از گفت وگو و نقد منطقي وجود داشته باشد. حتي زماني که به عملکرد دولت ايرادي وجود دارد چراکه همه دولت ها قابل نقد هستند و مي توان به آن ها ايراداتي را وارد دانست اما اين انتقادات بايد منصفانه وارد شود. آنجا که اگر کمک کنيم، هم افزايي به نفع مصالح نظام توليد مي شود از کمک خود دريغ نکنيم و در عمل سهم و نقش خود را ايفا کنيم.

6. صداقت و اعتمادسازي طرفيني مي‌تواند يک شرط باشد، به ويژه در اين ماجرا نخبگان و کارگزاران بايد خودشان عملا به ميدان آمده و اين پيام را در رفتار و عمل به مردم بدهند که لازمه اين کار براي دولتمردان مردم باوري و مردم داري است. اگر اين اتفاق بيفتد بسياري از موانع و فاصله ها به وجود مي‌آيد. بخش عمده اين موانع ذهني است اما اثر تصويري که منتقل مي‌کند از عوامل عيني کمتر نيست.

 

* نشانه‌هاي عملياتي شدن اين شعار چيست؟ به واقع اگر چه نشانه‌هايي در جامعه تجلي يابد مي‌توان گفت که اين شعار محقق شده است؟

نشانه‌هاي عملياتي شدن اين شعار زماني است که نوعي اعتماد پديد آيد. هنگامي که دولت مردان از مردم درخواستي دارند و مردم اجابت مي کنند، در جايي که مردم داوطلبانه همکاري مي کنند، نشان مي دهد که اين همدلي و همزباني اتفاق افتاده است. اگر چنين اتفاقي بيفتد نشانه بزرگ و عالي آن انسجام و اتحاد ملي ما است وقتي شاهد همگرايي، انسجام و اتحاد هستيد بدانيد که آن همدلي و همزباني در عرصه عمل اتفاق افتاده است.

در عالي ترين سطح نيز آن زمان است که ايثارها به نفع هم اتفاق بيفتد مانند دوران دفاع مقدس که نوعي از خودگذشتگي براي تحقق انتظارات دولت وجود داشت که اين موارد مي تواند مجددا در تاريخ ما تکرار شود، به شرط آنکه به همان صداقت‌ها و صميميت‌ها برگرديم. البته کار چندان ساده و آساني نيست چون در حال حاضر اين پيام مي‌تواند قرائت‌هاي مختلف و تفسيرهاي متعددي داشته باشد به گونه‌اي که در اين ميان برخي افراد سهم اصلي را به دولت و برخي سهم اصلي را به ملت بدهند، حال آنکه به نظر مي‌رسد که بايد در روابط متقابل دولت و ملت هر دو تغييراتي اتفاق بيفتد چرا که اين تعاملي دوسويه است. مردم ما امروز بايد باور کنند که نظام ما نظامي مردمي است و هر کدام در پيشرفت اوضاع و احوال سهم داريم و بايد سهم خود را ايفا کنيم. مسئولين هم باور کنند که بايد مردمي باشند، بدانند که اين مسئوليت امانتي از سوي مردم و فرصتي براي خدمت و جلب نظر مردم است که به جز در رفتار واقعي و ارائه خدمت عيني صورت نمي گيرد.

 

* تحقق اين شعار چه دستاوردهايي براي ملت و دولت به همراه خواهد داشت؟

تحقق اين شعار يعني افزايش سرمايه اجتماعي نظام، افزايش انسجام و اتحاد ملي ما و در اين صورت به کارگيري همه ظرفيت ها با تمام توان ملي ما که خروجي نهايي آن مي‌تواند استحکام بخشي به ساخت دروني قدرت باشد که هم عزت ملي را افزايش مي دهد و هم بيگانگان را از تقابل با ما مأيوس کرده و آن ها را به پذيرش واقعيت مقتدرانه نظام جمهوري اسلامي ايران مجبور مي‌کند. اين يعني فراهم آمدن شرايطي که مي‌شود با دشمني‌هاي دشمن مقابله عزت‌مندانه کرد و زمينه پيشرفت و جهش کشور را هم در داخل فراهم کرد.

 

* سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در راستاي تحقق شعار سال چه وظايفي بر عهده دارد؟

سپاه به عنوان بازوي ولايت مي تواند چند نقش را در اين عرصه ايفا کند:

از آنجا که مورد اعتماد و وثوق مردم است و از طريق پيکره بسيج به بدنه مردمي نظام وصل است مي تواند به تبيين موضوع، فرهنگسازي به نفع تحقق اين شعار کمک کند.

به هرحال سپاه با در اختيار داشتن مجموعه هايي مانند قرارگاه سازندگي مي تواند بخشي از مطالبات منطقي مردم را پاسخ داده و در اين ماجرا به دولت کمک کند. اقدامات سپاه در سطح منطقه مولد قدرت نرم است هم براي بيرون مرزها و هم اطمينان بخشي به درون مرزها.

سپاه مي تواند نوعي الگوي کارآمدي ارائه داده، وظيفه و رسالت خود را ادا کند. چون مردم از سپاه توقع دارند که رسالت انقلابي خود را براي دفاع از ارزش‌هاي انقلاب انجام دهد و لذا وقتي مي‌بينند سپاه در مقابل جريان‌هاي افراطي مانند داعش نقش قاطعي انجام داده و به مردم اطمينان مي‌دهد که ما در ايفاي نقش خود کوتاه نمي آييم و اگر شما به ما اعتماد کرديد ما از اين اعتماد سوء استفاده اي نکرديم و وظيفه خود را زمين نگذاشتيم، يعني افزايش اعتماد و زمينه سازي براي همدلي و همزباني.

سپاه مي‌تواند الگوهاي عملي را ارائه دهد و در جاهايي که نياز است حتي بدون تابلو به دولت کمک کند ، لزومي ندارد که در محروميت‌زدايي حتما تابلوي سپاه بالا باشد. امروز اگر مردم محروم احساس کنند که نظام جمهوري اسلامي و دولت برآمده از نظام جمهوري اسلامي هواي آن ها را دارد و از دولت رضايتمندي داشته باشند در واقع به معناي کمک به اقتدار و عزت ملي است.

در مقابله با تحريم‌ها اگر حضور سپاه مي‌تواند فاز 16 را در زمستان فعال کند که ما براي تامين انرژي و گاز در شرايط پيک مصرف چشممان به دست بيگانه نباشد، يعني کمک عملي به دولت و همراهي بي ادعا با ملت.

ما حتي اگر در چهارچوب وظايفمان هم عمل کنيم نوعي کمک است، چراکه خوشبختانه ساختار و جايگاه سپاه به گونه‌اي است که به مردم متصل بوده و نگاه مردم به سپاه مي تواند به مجموعه هاي ديگري براي افزايش همدلي و همزباني کمک کننده باشد.

منبع : پایگاه خبری تحلیلی بصیرت

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.