چهارشنبه 12 مهر 1391 | 11:41
ماجرای گچ و تخته حجت الاسلام قرائتی
ماجرای گچ و تخته حجت الاسلام قرائتی
پایگاه اطلاع رسانی بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت

بسیج پیشکسوتان

یك بچه‌ مدرسه‌ای، ابتدایی نامه نوشته قرائتی تو اسراف می‌كنی، خدا تو را دوست ندارد. چون گچ كوچك دستت بود، افتاد، خم نشدی برداری، یك گچ دیگر دست گرفتی. این گچ زیر پایت له شد. همین مقداری كه گچ له شد اسراف كردی

حجت الاسلام قرائتی  در یکی از برنامه های درسهایی از قرآن خود این خاطره را نقل کرد:

... نمی‌دانم برایتان گفتم یا نه؟ یك بچه‌ مدرسه‌ای، ابتدایی نامه نوشته:  "قرائتی تو اسراف می‌كنی، خدا تو را دوست ندارد. چون گچ كوچك دستت بود، افتاد، خم نشدی برداری، یك گچ دیگر دست گرفتی. این گچ زیر پایت له شد. همین مقداری كه گچ له شد اسراف كردی، اسراف گناه كبیره است. تو هم آدم بدی هستی." 

حالا باید از آن بچه تشكر كنیم، حالا اگر عیب‌های مرا در بوق كنند، بگویند: هر كسی یك عیب پیدا كند. آن وقت معلوم می‌شود كه اصلاً ما هیچی برای گفتن در قیامت نداریم. اولین سؤال صفر، آن هم نه صفر ساده، یك صفر اندازه در یك قوری. صفر بزرگ! حالا فعلاً خدا ستار العیوب است.

انتهای خبر/

فرهنگ نیوز

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.