یك بچه مدرسهای، ابتدایی نامه نوشته قرائتی تو اسراف میكنی، خدا تو را دوست ندارد. چون گچ كوچك دستت بود، افتاد، خم نشدی برداری، یك گچ دیگر دست گرفتی. این گچ زیر پایت له شد. همین مقداری كه گچ له شد اسراف كردی
حجت الاسلام قرائتی در یکی از برنامه های درسهایی از قرآن خود این خاطره را نقل کرد:
... نمیدانم برایتان گفتم یا نه؟ یك بچه مدرسهای، ابتدایی نامه نوشته: "قرائتی تو اسراف میكنی، خدا تو را دوست ندارد. چون گچ كوچك دستت بود، افتاد، خم نشدی برداری، یك گچ دیگر دست گرفتی. این گچ زیر پایت له شد. همین مقداری كه گچ له شد اسراف كردی، اسراف گناه كبیره است. تو هم آدم بدی هستی."
حالا باید از آن بچه تشكر كنیم، حالا اگر عیبهای مرا در بوق كنند، بگویند: هر كسی یك عیب پیدا كند. آن وقت معلوم میشود كه اصلاً ما هیچی برای گفتن در قیامت نداریم. اولین سؤال صفر، آن هم نه صفر ساده، یك صفر اندازه در یك قوری. صفر بزرگ! حالا فعلاً خدا ستار العیوب است.
انتهای خبر/
فرهنگ نیوز
دیدگاه ها