دوشنبه 17 تیر 1392 | 07:03
«افراط» شر است؛ «تفریط» خمودی و «اعتدال» همان «عفّت» است!
«افراط» شر است؛ «تفریط» خمودی و «اعتدال» همان «عفّت» است!
حاج ملا احمد نراقی در کتاب ارزشمند خود برای قوه شهویه سه حالت در نظر می گیرد: «افراط» که از آن به «شره» تعبیر می شود. «تفریط» که آن را «خمود» می نامند و « اعتدال» که از آن به «عفّت» تعبیر می‌نماید

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران،حاج ملا احمد نراقی در کتاب ارزشمند خود برای قوه شهویه سه حالت در نظر می گیرد: «افراط» که از آن به «شره» تعبیر می شود. «تفریط» که آن را «خمود» می نامند و « اعتدال» که از آن به «عفّت» تعبیر می‌نماید و عفّت را مطیع و منقاد شدن قوه شهویه از برای قوه عاقله می داند. در نتیجه آنچه از خمیرمایه غالب تعریف‌ها برمی آید، عفّت به معنای رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل است. البته با رعایت شرط اعتدال؛ یعنی نه غرق در شهوات شویم که به افراط گراییم و نه ترک غرایز کنیم که به تفریط دچار آییم، بلکه استفاده صحیح و مشروع نماییم؛ زیرا خدای تعالی همه غرایز را به حکمت در وجود آدمی به ودیعت نهاده است.

برای فهم بهتر "منطق عفت" دکتر غلامعلی حداد عادل در  کتاب "فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی" بدون رجوع به تاریخ گذشته و فرهنگ‌ها دلایل دیگری بر لزوم پوشش ارائه می کند از جمله این که: «برهنگی ارزش زن را از بین می برد و او را تا حد یک کالا و جنس پست می کند و ارضای غریزه جنسی به معنی همگانی و همه جایی کردن مسئله جنسیت نیست. زنی که تن و اندام خود را در معرض دید می گذارد می خواهد با زنانگی خود جایی برای خود در دلها یا شخصیتها بیابد نه انسانیت خود. بی بندوباری در پوشش بی بندوباری در تحریک است و بی بندوباری در تحریک بنیاد خانواده را متلاشی می کند. غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است. اما پس از ازدواج هر چه زمان می گذرد نقش غریزه جنسی در حفظ دوام خانواده کمتر می شود و به جای آن نقش عشق، تفاهم و وفاداری در بقای خانواده بیشتر می شود. باید گفت که بی لباسی، عریانی وخود نمایی آفت زندگی خانوادگی است و در یک کلام بی حجابی ریشه درخت خانواده را می خشکاند. »

در این راستا نویسنده کتاب «غرب بیمار است»، در بخشی از یک مجله آمریکایی، عللی را که باعث رواج و پذیرش فحشاء در آمریکا شده است را، با عبارات زیر بیان کرده است:

سه عامل شیطانی با اتحاد سه گانه خود دنیای ما را احاطه کرده اند و هر سه در کار شعله ور کردن یک نوع آتش برای مردم روی زمینند:

1.ادبیات زشت و بی پرده ای که پس از جنگ با سرعتی عجیب و مداوم، رواج یافته و بر وقاحت خود افزوده است.

2فیلم های سینمایی که (فقط) عواطف شهوانی را در مردم بارور می کنند؛ بلکه در این باب درس های علمی بدیشان می دهد...

3.انحطاط سطح اخلاقی در عامه زنان که در لباس پوشیدن و حتی عریان شدن بروز می کند. این مفاسد در بین ما، رو به فزونی می رود و رواج می یابد و سرانجام آن، زوال و فنای جامعه و تمدن مسیحی است و بدینسان اگر ما جلوی طغیان این مفاسد را نگیریم، لاجرم تاریخ ما مشابه تاریخ روم و ملت های پس از آن خواهد شد که پیروی از شهوات و هواهای نفسانی، ایشان را همراه با شراب ها و زن ها و سرگرمی ها و رقص ها و آوازهایشان به ورطه هلاکت افکند.»

نکته بسیار قابل تامل در سخنان فلاماریون این است که او با زیرکی خاص، پس از آوردن این عبارت که «نباید ما از اعتراف به انحطاطی که در آن قرار گرفته ایم ناراحت و شرمسار شویم» خواسته است محملی و پوششی برای ناراحتی و شرمساری خود و عالم غرب تهیه و دست و پا کند، ولی ناخواسته ضمن بیان شرمساری با این عبارت دچار انحطاط دیگری شده است.

همچنین بسیار شنیدنی است اعترافات کندی آمریکایی به انحطاط اخلاقی نسل جوان آمریکایی و اروپایی و توصیه های او به دانشمندان و روشنفکران و مصلحین درباره جلوگیری از انحطاط، غافل از اینکه سرچشمه و سر منشا بسیاری از انحطاط ها و بی عفتی ها، خود دانشمند مآبان و روشنفکر نمایان و مصلحین دروغین آمریکایی و اروپایی بوده اند، کندی می گفت: «نسل جوان اروپایی و آمریکایی، خوشگذران و هوسبازند و در میدان نبرد ثبات قدم ندارند و از هر هفت سرباز وظیفه، شش نفر آنان بر اثر زیاده روی و افراط در شهوترانی، نیروی خویش را از دست داده اند، من برای نسل آینده آمریکایی سخت بیمناکم و از این رو عموم دانشمندان و روشنفکران و مصلحین اجتماعی را دعوت می کنم درباره این خطر بزرگ که دنیای بشریت را تهدید می کند، فکری کرده و راه علاجی پیدا کنند.»

حال با نگاهی گذرا به جامعه غرب سعی در فهم مشکلات پیش رو در جامعه ایران داریم و میتوان گفت در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها در ایران مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شكل وسیع نبود، از این رو كنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است كه بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فكر نمی كنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن كه مبتنی بر ارزشهای دینی نیست،  احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار كرده است.

برخی كارشناسان می گویند: اگر اینگونه ارتباطات دختر و پسر به عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا كانون خانواده شكل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا می رود، جنس ها نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شكل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از مسایل رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود. اینجاست كه نقش كارشناسان علوم دینی و تربیتی در هنجاریابی و جایگزینی هنجارهای متعادل و مرام تربیتی صحیح و متعالی كه مورد پذیرش خانواده، فرد و نهادهای اجتماعی باشد روز به روز آشكارتر می شود.

همچنین شهید مطهری با زیرکی با ذکر یک مثال تاریخی موضوع فساد اخلاقی را چنین بازگو میکند : «اصل دومى که از قرآن مجید در این زمینه مى‏توان استنباط کرد صلاح و فساد اخلاق فردى است. جامعه از افراد تشکیل مى‏شود. شخصیت افراد به اخلاق و خُلقیات و ملَکات و فضائلشان است. جامعه‏اى قابل بقاست که افرادش دچار فساد اخلاق نباشند. افرادى که به «راحتى» خو گرفته‏اند، به عیاشى و هرزگى خو گرفته‏اند، به قمار و شراب خو گرفته‏اند، به رشوه خو گرفته‏اند، به ربودن حقوق یکدیگر خو گرفته‏اند، به قساوت نسبت به یکدیگر خو گرفته‏اند افراد فاسدى هستند. 

و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می‌داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‌کوبیم.

چون هرچه انسان از این فسادها بیشتر مرتکب بشود آن احساس شرافت و عزت و انسانیت در او مى‏میرد.وقتى که این امور در میان آنها بود، انسانهایى پوک و پوچ مى‏شوند، انسانهایى که جز براى شکم و دامنشان و جز براى زندگى روزمره فکر نمى‏کنند؛ حتى فکرشان فاسد مى‏شود، نه فقط اخلاقشان فاسد مى‏شود. و تاریخ چقدر از این [نمونه‏ها] نشان داده!

و اندلس اسلامى یک تجربه بسیار روشن در این زمینه است. …دنیاى مسیحیت خودش را در مقابل این مهد تمدن ناتوان مى‏بیند ولى چشم به آن دوخته است. نمى‏تواند کارى از پیش ببرد چون انسانهایش انسانهاى درستى هستند. نقشه مى‏کشد، نقشه فساد اخلاق: اگر کارى بکنیم که اخلاق جوانانشان را فاسد کنیم موفقیم.»

از سوی دیگر نكته‏اى كه ياد كرد آن ضرورت دارد، دقّت و توجّه مستمر به عوامل تهديد كننده ارتباط سالم است. اين عوامل با توجّه به نوع ارتباط تغيير مى‏كنند؛ براى مثال عوامل آسيب رسان به ارتباط اقتصادى با يك مسلمان با عوامل تهديدگر ارتباط اقتصادى با غير مسلمان تفاوت دارد. مهم‏تر از آن، ارتباط اقتصادى با انسان غير مسلمان به دقّت و احتياط بيش‏ترى نيازمند است. از آن‏جا كه غير مسلمان به بسيارى از مقررات اقتصادى دينى معتقد نيست، بايد در ارتباط با وى به ويژگى‏هاى شخصيتى، آيين و نظام اعتقادى و ويژگى‏هاى طبيعى و زيستى و روانى و اخلاقى‏اش توجّه داشت تا ارتباط از ناحيه اين عوامل آسيب نبيند. همان گونه كه ارتباط اقتصادى با غير مسلمان حساسيت بيش‏تر مى‏جويد، هر نوع ارتباط با جنس مخالف نيز به حساسيت و مواظبت خاصّ نياز دارد؛ زيرا جاذبه طبيعى و زيستى دختر و پسر، به ويژه در سنين جوانى، زمينه انحراف ارتباطهاى انسانى را فراهم مى‏سازد و ارتباطها را تحت تأثير قرار مى‏دهد. بنابراين، حتّى‏ در روابط آموزشى نبايد از آفاتى كه در جاذبه‏هاى زيستى ريشه دارد، غفلت كرد؛ زيرا روابط انسانى سخت از اين ناحيه آسيب مى‏پذيرد و به انحراف مى‏گرايد. بر اين اساس، شارع مقدس به ما هشدار مى‏دهد كه هر گاه دو غير همجنس، در قالب هر ارتباطى، در مكانى خلوت و دور از ديد ديگران قرار گيرند شيطان نيز با آن‏ها خواهد بود و روابط صحيح را تهديد مى‏كند. 

افزون بر مطالب ياد شده، نكته ديگرى كه حساسيت اين نوع ارتباط را فزونى مى‏بخشد، پيامد منفى شكست يا منحرف شدن روابط انسانى از ناحيه جاذبه جنسى و زيستى است. اگر ارتباط درستى از اين ناحيه به انحراف گرايد، سبب از دست رفتن آبرو و حيثيت اجتماعى و سرمايه زندگى و ارزش و كرامت انسانى دو طرف مى‏گردد كه هرگز جبران‏پذير نيست؛ هر چند آسيب‏هاى ديگر چون شكست مادى و ناتوانى در يادگيرى و ياددهى و از دست رفتن فرصت‏ها قابل جبران و ترميم مى‏نمايد. از سوى ديگر، گستردگى تأثير آسيب بر آمده از جاذبه جنسى به گونه‏اى است كه تنها به دو طرف رابطه محدود نمى‏شود و افراد بسيار و حتّى‏ نسل بشر را فرا مى‏گيرد. اين آسيب كه به فروپاشى خانواده‏ها مى‏انجامد و طهارت نسل آدمى را نابود مى‏سازد، در آغاز چنين عميق و گسترده نمى‏نمايد. تجربه خسارت ديدگان اين عرصه نشان مى‏دهد كه افراد خسارت ديده هرگز در آغاز عمق فاجعه را درك نمى‏كردند و تصور خروج از جاده عصمت و تقوا حتّى‏ براى يك لحظه در خاطرشان نمى‏گنجيد. نكته ديگرى كه در آسيب‏هاى ناشى از جاذبه جنسى قابل توجّه مى‏نمايد، تهديد مستمر و لحظه به لحظه است؛ يعنى ديگر عوامل براى آسيب رساندن به روابط انسانى به فراهم بودن شرايط و زمينه‏هاى زمانى و مكانى خاصّ نيازمندند؛ ولى آسيب و انحراف ناشى از جاذبه جنسى چنان قوى و نافذ است كه به هيچ شرطى نيازمند نيست. اين عامل چنان قدرتمند است كه شرايط را تحت الشعاع قرار مى‏دهد و به تناسب خواست خود رقم مى‏زند. همين ويژگى سبب مى‏شود روابط انسانى همواره از اين ناحيه در معرض تهديد قرار گيرد. پس انسان هوشيار نبايد حتّى‏ يك لحظه خود را از اين تهديد در امان ببيند و احساس آرامش و اطمينان كند. 

بنابر این عواملی که باعث نزول روابط دختر و پسر میشود: از جمله دین، اخلاق،‌ کنترل خانوادگی و اجتماعی،‌ شأن و جایگاه خانواده و علم؛ این موارد،‌ عواملی سلبی هستند که باعث کنترل این روابط است.

با این حال «هیچکاک» که فیلمساز مشهوری است به یکی از عوامل کاهش اخلاق در جامعه اشاره میکند، وی می‌گوید: «من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان باشد. بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود، مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته برهمین شیوه رفتار کنند. یعنی کمتر ماهیت خود را معرض نمایش قرار دهند نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت بدهد. زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و روی بندی که به کار می‌بردند خود به خود جذاب می‌نمودند و همین مساله، جاذبة نیرومندی بدانها می‌داد. اما بتدریج باتلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می‌دهند؛ حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود، از میان می‌رود و همراه آن از جاذبة جنسی او هم کاسته می‌شود».

البته تاثیر نارضایتی‌ها جنسی تنها  به موضوع اخلاق یا خانواده باز نمی‌گردد بلکه برخی از تحلیل گران معتقدند این نارضایتی‌ها توان ایجاد جنبش‌های اجتماعی را نیز دارند. به عنوان مثال جنبش سبز علی رغم تمام هویت سیاسی خویش از بستری جنسی پدید آمد و بدون شک یکی از اصلی ترین درخواست‌های اغتشاش گران ایجاد آزادی و رها شدن از قیود دینی بود.از این روست که باید گفت عدم توجه به  مسایل جنسی و نبود راهکارهایی مشروع برای ارضای جنسی جوانان چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت می‌تواند تهدید آفرین باشد و علی الخصوص قشر زنان را به دلیل آسیب پذیر بودن و عدم بهره مندی از موقعیت‌های اجتماعی که غالبا پسران از آن برخوردار هستند در معرض یک خطر جدی قرار دهد.

در آخر باید توجه کرد،برای جلوگیری از اینکه جامعه ما به سوی قبح زدایی از روابط نامشروع دختر و پسر حرکت نکند چه راهکارهایی وجود دارد؟ و زمینه های این حرکت چه بوده؟

سپیده نوروزی دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.