چهارشنبه 26 تیر 1392 | 09:50
اختصاصی/8
با بزرگان دین
با بزرگان دین
سید محمد مهدی ابن مرتضی حسینی (سید بحرالعلوم)

 

سید جواد عاملی فقیه معروف به صاحب مفاتح الکرامه شب مشغول صرف شام بود که صدای در را شنید. وقتی که فهمید که پیش خدمت استادش سید مهدی بحرالعلوم دم در است با عجله به طرف او دوید.پیش خدمت گفت : حضرت استاد شما را الان احضار کرده است ، شام جلوی ایشان حاضر است اما دست به سفره نخواهد برد تا شما بروید. جای معطلی نبود. سید جواد بدون آنکه غذا را به آخر برساند با شتاب تمام به خانه سید بحرالعلوم رفت.

تا چشو استاد به سید جواد افتاد با خشم و تندی بی سابقه ای گفت : سید جواد ! از خدا نمی ترسی ، از خدا شرم نداری؟

سید جواد غرق حیرت شد که چه شده و چه حادثه ای رخ داده، تاکنون سابقه نداشته است این چنین مورد عتاب قرار بگیرد. هر چه به مغز خود فشار آورد تا علت را بفهمد ممکن نشد . ناچار پرسید : ممکن است حضرت استاد بفرمایند تقصیر اینجانب چه بوده است ؟

هفت شبانه روز است فلان شخص همسایه ات و عائله اش گندم و برنج ندارند. در این مدت از بقال سر کوچه خرمای زاهدی نسیه کرده و با آن به سربرده اند. امروز که رفته باز خرما بگیرد، قبل از آنکه اظهار کند ،بقال گفته است نسیه شما زیاد شده است. او هم بعد از شنیدن این جمله خجالت کشید تقاضای نسیه کند ، دست خالی به خانه اش برگشته است  و خودش و عائله اش بی شام مانده اند.

-به خدا قسم من از این ماجرا بی خبر بودم. اگر می دانستم به احوالش رسیدگی می کردم.

همه داد و فریاد من این است که تو چرا از احوال همسایه ات بی خبری ؟ چرا هفت شبانه روز آن ها به این وضع بگذرانند و تو نفهمی؟ اگر با خبر بودی و اقدام نمی کردی که اصلا تو مسلمان نبودی.

-می فرمایید چه کنم؟

پیش خدمت من این سینی بزرگ را بر می دارد ، همراه هم تا دم در منزل آن مرد بروید. دم در پیش خدمت برگردد و تو در بزن و از او خواهش کن که امشب با هم شام صرف کنید. این پول را هم بگیر و زیر فرش یا بوریای خانه اش بگذار ، و از اینکه درباره او که همسایه توست کوتاهی کرده ای، معذرت بخواه . مجمعه را همان جا بگذار و برگرد.  من این جا نشسته ام و شام نخواهم خورد تا تو برگردی و خبر آن مرد مومن را برایم بیاوری...سید جواد همانگونه که استادش فرموده بود عمل کرد اما مرد همسایه سخت در شگفت مانده بود و می گفت : من راز خودم را به احدی نگفتم ، از نزدیک ترین همسایگانم پنهان داشته ام نمی دانم سید از کجا مطلع شده است!

برگرفته از کتاب سیمای فرزانگان

پایگاه اطلاع رسانی" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.