به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" بی بیسی فارسی «بحران اوکراین رابه نفع ایران دانست».
این سایت مینویسد؛ مسکو در حالی در کییف، به روی غرب شمشیر کشیده که همزمان در مذاکرات غرب با ایران، یک پای معامله است. اما اثرات مستقیم و غیرمستقیم تحولی همانند جنگ اوکراین برایران، به مذاکرات وین ختم نمیشود. نزدیکی تهران و مسکو این روزها به حدی کمسابقه در ۴۰ سال گذشته رسیده و طرفین به وضوح نشان دادهاند که به دلایل مختلف، از همکاری باهم راضیاند. دوطرف اگرچه از نظر ظاهر و پیشینه، شباهتی به هم ندارند، اما تفاسیرشان ازسیاست و ساختار بینالمللی، نقاط اشتراکی دارد که موجب شده روابط دو کشور در دو دهه اخیر به شکلی قابل ملاحظه متحول شود.
علاوهبراین،روسیه یکی از پنج قدرت شورای امنیت نیزهست و تنش میان این کشور با گروه بزرگی از کشورهای قدرتمند و ثروتمند جهان که زیر عنوان «غرب» دستهبندی میشوند، میتواند تبعاتی جهانی نیز داشته باشد؛ تبعاتی که در موضوعاتی مانند قیمت نفت، بسیار احساس شده و دور از انتظار نیست که در روزها و هفتههای پیشرو بر اقتصاد و سیاست خارجی بسیاری ازکشورهای جهان- از جمله ایران- اثر بگذارد.
نه فقط روسیه، بلکه تمامی کشورهای امضاکننده برجام و حاضران در مذاکرت احیای برجام در وین، در این مذاکرات به دنبال یک هدف عالی هستند: در راستای آنچه به عنوان «منافع» خود تعریف کردهاند گام بردارند. آمریکا و متحدان اروپاییاش میگویند که این منافع در عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای تامین میشود.آیا آنچه در اوکراین رخ داده، نظر کرملین را درباره دستیابی ایران به سلاح هستهای تغییر میدهد؟ به احتمال بسیار زیاد نه. اما واقعیت این است که روسیه مدتهاست که از روشهای کاخسفید در رویارویی با تهران حمایت نمیکند. این کشور هرگز تحریمهایی را که ترامپ اعمال کرد به رسمیت نشناخت. پوتین به صراحت از خروج آمریکا از برجام انتقاد کرد. به همین دلیل، اگر غرب تا امروز در مذاکرات احیای برجام، در چانهزنی با ایران بر روی حمایت مسکو حساب کرده، این حمایت میتواند به سرعت رنگ ببازد و حتی مسیری برعکس پیدا کند. عمق بحران اوکراین به حدی است که دیگر امکان وجهالمصالحه قرار دادن ایران برای حل مسئله منتفی است.
مقابله دیپلماتیک و در عین حال تهاجمی با غرب در مذاکرات وین، گزینه دیگری است که ممکن است دیپلماتهای روس برگزینند.
حتی بدون اینکه کار در اوکراین بالا بگیرد، همین حالا غرب به دنبال نتیجهگیری سریع در مذاکرات وین است. برای اروپا و آمریکا، مسئله حمله نظامی روسیه به اوکراین در مقایسه با برنامه هستهای ایران، به مراتب اولویت جدیتری است. و اگر راهی هست که این مذاکرات به سرعت به نتیجه برسد تا غرب همه تمرکزش را متوجه اوکراین کند، غربیها به شدت به آن راه نیاز دارند.
اگر تنش میان غرب و روسیه دراوکراین از سطح کنترلشده فعلی خارج نشود و در عینحال مذاکرات هستهای نیز به سرعت به نتیجه برسد،ایران درآستانه دستیابی به درآمدی قابل توجه قرار خواهد گرفت.
اگر مسئله روسیه و غرب بالا بگیرد و مذاکرات وین به سرعت به نتیجه نرسد، شرایط ممکن است به شکلی تغییر کندکه اصولا ادامه مذاکرات دشوارشود. بحران در این سطح به هیچ وجه به نفع مذاکرات برجام نیست.درچنین شرایطی حتی یک ایران هستهای ضدغرب چه بسا به نفع مسکو هم باشد. کم نیستند کسانی که در مسکو معتقدند اصولا پوتین میتواند با ایران مجهز به سلاح هستهای کنار بیاید.
دراین سناریونه اصولا تجارت و اقتصاد جهانی با بحرانی گسترده روبهرو میشود و شکاف میان غرب با روسیه وچین،شرایط رابرای همه دشوارخواهدکرد. آن هم در روزهایی که اقتصاد بسیاری ازکشورهای جهان به دلیل همهگیری کرونادر دو سال گذشته با ضررهای هنگفت روبهرو بوده است.
اما در ابعاد وسیعتر، آنچه در اوکراین تا همین حالا رخ داده، برای جمهوری اسلامی و سیاست خارجی تجدیدنظرطلبانه و تهاجمیاش، ویژگیهای مطلوب بسیاری دارد. جمهوری اسلامی اصرار دارد که بعد از بیش از ۴۰ سال، هنوز شخصیت انقلابیاش را حفظ کرده و هویتش را به باورهایی ایدئولوژیک- از جمله غربستیزی- گره زده است. گفتمانهایی مانند «محور مقاومت» نتیجه همین باور است که با هدف به چالش کشیدن سلسله مراتب بینالمللی از سوی ایران پیگیری میشود.
جمهوری اسلامی در تلاش است تا جایگاه غرب را در ساختار بینالمللی به چالش بکشد و از دوستی و نزدیکی با قدرتهایی که خود آنها از این ساختار نفع میبرند اما با غرب همسو نیستند، ابایی ندارد. در چنین وضعیتی، جمهوری اسلامی همزمان که به دنبال تضعیف غرب است، منافع خود راهمسو با منافع قدرتهای «شرق» یعنی چین و روسیه تعریف میکند و به همین دلیل از قدرت گرفتن آنها حمایت میکند. این استراتژی به معنای همسویی کامل یا تبدیل شدن ایران به یک دولت متکی یا اقماری پکن یا مسکو نیست.
درواکنش ایران، ناتو سرزنش شد، اما در عین حال خبری از حمایت از جنگ نبود.
تا همینجا و قبل از هرنتیجهای که بحران اوکراین داشته باشد، به چالش کشیده شدن قدرت غرب درسطح بینالمللی،برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در ابعاد کلان خوشحالکننده است. درواقع یک گام دیگر- ودرعین حال مهم- درمسیر به چالش کشیدن گفتمان «نظام تک قطبی جهانی» است؛ گفتمانی که در آن، آمریکا که یگانه ابرقدرت خوانده میشود و سلطه غرب بر نظم بینالمللی، حقیقتی تثبیتشده تلقی میشود.دچار چالش شده وبه قول تحلیل گران صهیونیستی دیگر ابر قدرت نیست.هرحرکتی که غرب ساطه گر را تضعیف کند مشتاقان به غرب وغربگراها راناراحت ودر ضمن رسوا می کند.گردآوری بسیجی پیشکسوت محمد صادقی
دیدگاه ها