شنبه 16 اردیبهشت 1391 | 16:58
روایت‌ منتشر نشده آیت ‌الله ‌یزدی از ۱۱روز خانه‌نشینی احمدی‌نژاد
 روایت‌ منتشر نشده آیت ‌الله ‌یزدی از ۱۱روز خانه‌نشینی احمدی‌نژاد
ايشان نهايتاً گفتند: «شما نگران نباشيد. من خودم با آقا صحبت ميكنم و موضوع را حل ميكنيم.» گفتم: «چگونه حل ميكني؟» گفت: «نهايتا منتهي ميشود به اينكه آقای مصلحي استعفا ميكند و نفر ديگري مي آيد و بالاخره به شكلي كنار ميآييم.» من واقعاً مايوس شده بودم از این صحبتها. زيرا ميديدم به جايي نميرسد. خداحافظي كردم و ايشان هم خيلي احترام گذاشتند. احساس كردم كه هيچ تغييري در او ايجاد نشده است.

بسیج پیشکسوتان

 آیت الله یزدی از جمله افرادی است که در جریان ۱۱ روز خانه نشینی به دیدار محمود احمدی‌نژاد رفته است.

روایتی که در ادامه می‌آید، چكيده‌اي از سخنرانی‌های منتشر نشده ایشان درباره این ماجرا به نقل از هفته نامه پنجره است:

در دیدار با رئیس جمهور خاطره‌اي گفتم از اختلاف بین امام (ره) و آقا در بحث نخست‌وزیری آقای موسوی؛ و اینکه من به همراه آیت‌ الله جنتی و آقای ناطق نوری که آن زمان وزیر کشور بود، تلاش کردیم این موضوع را با وساطت پیش امام خمینی (ره) حل کنیم.

خدمت امام (ره) که رفتیم، هر کدام صحبتی کردیم و استدلال‌های خودمان را مطرح کردیم. در آنجا گفتیم که طبق قانون اساسی، این حق قانونی رئیس‌جمهوری است که نخست وزیر را خودش انتخاب کند. امام (ره) هم در جواب ما گفتند که در شرایط کنونی احساس می‌کنم اگر سکوت کنم به امت اسلامی خیانت کرده‌ام.

از جلسه که بیرون آمدیم، پیش خودمان گفتیم که این مسئله برای آقای خامنه‌ای سنگین است و درباره اینکه چگونه این موضوع را به ایشان بگوییم در خانه آقای هاشم رسولی بحث و تبادل نظر کردیم.

اما وقتی در ساختمان رياست جمهوري، آقای خامنه‌ای را ملاقات كرديم و نظر امام (ره) را براي ايشان مطرح كرديم، خيلي راحت گفتند: «به هر حال ايشان امام و رهبر هستند و بحثي و حرفي نداريم» و ذره‌اي هم حالت انفعال و تاثر به ايشان دست نداد.

بعد برای رئيس جمهور توضيح دادم كه: «سيستم حاكميت ولايت فقيه اين است كه وقتي ولي امر حرفي را زد بايد خواند و عمل كرد.» ... آقاي دكتر من واقعاً نگران هستم. شما خدمات زيادي به اين كشور داشته‌ايد و پرتلاش بوده و هستيد، نگرانم كه ختم اين پرونده با رو در رويي و درگيري با رهبري ختم شود. اين واقعا شايسته نيست و حيف خدمات شماست.

در اواخر صحبت‌هايمان بود كه من گفتم: «خدا مي‌داند كه من آمده‌ام براي رضاي خدا مشكلي حل شود و هيچ قصد و غرضي ندارم شما به من جواب بده. نگران هستم.» دائماً اين عبارت را تكرار كردم.

ايشان نهايتاً گفتند: «شما نگران نباشيد. من خودم با آقا صحبت مي‌كنم و موضوع را حل مي‌كنيم.» گفتم: «چگونه حل مي‌كني؟» گفت: «نهايتا منتهي مي‌شود به اينكه آقای مصلحي استعفا مي‌‌كند و نفر ديگري مي‌آيد و بالاخره به شكلي كنار مي‌آييم.» من واقعاً مايوس شده بودم از این صحبت‌ها. زيرا مي‌ديدم به جايي نمي‌رسد. خداحافظي كردم و ايشان هم خيلي احترام گذاشتند. احساس كردم كه هيچ تغييري در او ايجاد نشده است.

 

منبع:.jahannews

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.