سه شنبه 16 خرداد 1391 | 11:15
شهدای ترور منافقین (4)
شهدای ترور منافقین (4)
شهید غلامحسین لوائی

بسیج پیشکسوتا

   

شغل: مغازه‌دار

سن: ۳۴ سال

وضعیت تأهل: متأهل دارای ۳ فرزند

محل شهادت: خیابان صفای جنوبی

تاریخ شهادت: ۵مهر۱۳۶۰

زندگی نامه

شهید غلامحسین لوائی در سال ۱۳۲۶ در خانواده‌ای متدین و مبارز دیده به جهان گشود. از کودکی علاقه‌ای فراوان به نماز و مسجد و زیارت اماکن متبرکه داشت و هفت ساله بود که پدرش او را به خدمت شهید نواب صفوی برد و نواب بازوبندی سبز به بازوی او بست تا نشانی باشد بر آینده درخشان این فدایی کوچک اسلام. از آن روز به بعد در معیت پدر به ملاقات رهبران فدائیان اسلام همچون شهید خلیل طهماسبی و شهیدسیدحسین امامی می‌رفت و از ده سالگی آموخت که باید راه مبارزه مخفی را در پیش گیرد و خود را برای وظایف سنگینی آماده نماید. شهادت بخارایی و یارانش به روی وی تأثیری عمیق بجا گذاشت و مدتها در فراق این شهیدان می‌گریست و عزم خود را در ادامه راه آنان جزم کرد.

در جریان انقلاب اسلامی پیشقراول جوانان محل بود و در راهپیمایی ها حضوری مؤثر و شایسته داشت و زمانی که امام فرمودند خیابانها را خالی نکنید به اتفاق پدر و مادر و خواهران و برادرانش شب را تا صبح در خیابان گذراند و سرمای زمستان را با آتش دل گرم کرد.

گرچه نتوانسته بود تحصیلاتش را به اتمام برساند، لیکن آگاه و متعهد بود و جز عبادت و تبلیغات اسلامی و کار در راه خدا وظیفه‌ای دیگر برای خود قائل نبود. در زندگی همواره پیرو ولایت فقیه بود و حتی در شرایطی که محیط زندگیش اجازه این سمت‌گیری را نمی‌داد، ثابت قدم باقی ماند و اگر لازم بود یک تنه ندای اسلام فقاهتی را به گوش همگان می‌رساند و وظایف شرعی‌اش را به جا می‌آورد.

 

شهادتنامه

شهید حاج غلامحسین لوائی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ طبق معمول هر روزه پس از نماز صبح به مغازه‌اش رفت تا شرافتمندانه مشغول کسب و کار گردد. با شروع بلوای منافقین و مشاهده جنایات و هتاکی‌های این فرومایگان، شهید لوائی از مغازه‌اش خارج می‌شود و نخست کودکان معصومی را که در تیررس تروریست‌ها قرار داشتند از صحنه بیرون می‌برد و به منازلشان می‌رساند و سپس برای دفاع از کیان اسلام مجدداً باز می‌گردد. تروریست‌ها که شاهد این عمل بودند جلوی او را می‌گیرند و با زور اسلحه وی را تهدید به مرگ می‌کنند. آنها از وی می‌‌خواهند تا اگر می‌خواهد زنده بماند به ساحت مقدس حضرت امام توهین نماید. شهید فریاد می‌زند«هرگز»! و مزدوران آمریکا به همین جرم سینه‌اش را هدف گلوله قرار می‌دهند و این فدایی راستین اسلام را به شهادت می‌رسانند.

از آن زمانی که شهید نواب صفوی بازوبند سبز را به بازوی شهید لوائی بست، زندگی این فدایی اسلام مسیری دیگر یافت، حسینی شد و حسینی زیست و حسین‌وار به شهادت رسید. گرچه فرار از مرگ برای او«آسان»بود، اما او مرگ سرخ و شهادت در راه خدا را به توهین ظاهری به مراد خود ترجیح داد و قلب پاک خویش را وثیقه ایمانش قرار داد و سرانجام به راه پرافتخاری رسید که شایسته این سرباز امام زمان(عج)بود. راهش پررهرو و روانش شاد باد.

انتهای متن/ع1

منبع:.habilian

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.