شنبه 21 بهمن 1391 | 07:37
پاسخ قاطعانه مقام معظم رهبري به درخواست اخير آمريکا
وقتي پرده از چهره کاخ سفيد مي افتد
وقتي پرده از چهره کاخ سفيد مي افتد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"واکنش صريح رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران در خصوص درخواست مذاکره مقامات آمريکايي بار ديگر اقتدار جمهوري اسلامي ايران در عرصه سياست خارجي را به تصوير کشيده است . در اين خصوص مقام معظم رهبري به نکات ارزنده و مهمي اشاره فرمودند:
 عده اي از روي ساده لوحي يا غرض از پيشنهاد مذاکره آمريکا خوشحال مي‌شوند؛مذاکره مشکلي را حل نمي‌کند..... امروز اگر کساني بخواهند سلطه آمريکا را مجددا درکشور برقرار کنند،ملت گريبان آنها را خواهد گرفت...... من ديپلمات نيستم،من انقلابيم و حرف را صريح و صادقانه مي‌گويم.... شما (آمريکايي‌ها) اسلحه را مقابل ايران مي‌گيريد و مي‌خواهيد مذاکره کنيد، ملت ايران مقابل اين چيزها مرعوب نخواهد شد.... سياست خاورميانه اي آمريکا دچار شکست شده و‌آمريکايي‌ها‌احتياج دارند برگ برنده اي رو کنند. برگ برنده آنها کشاندن ايران پاي ميز مذاکره است."
واقعيت امر اين است که ايالات متحده آمريکا و کشورهاي غربي تا کنون از هيچ گونه اقدامي در راستاي ضربه زدن به ملت و نظام ايران دريغ نکرده اند .فراموش نکنيم قطعنامه1929 درست در آستانه نخستين سالگرد برگزاري انتخابات رياست جمهوري سال 1388(يعني در خرداد سال 1389)  و در جهت تاثيرگذاري بر روي افکار عمومي ايران منتشر گرديد.در اين خصوص استراتژيها و هدف گذاريهاي غرب در جهت اعمال دخالت در امور داخلي ايران کاملا مشخص بود و قطعنامه ابزاري جهت تحقق اين هدف بود.به راستي آيا اين مصيبتي براي جامعه بشري نيست که سازمانهاي بين المللي آن که قاعدتا بايد تسليم و تابع محض قواعد موضوعه و مدون در مواجهه با مسائل جهاني باشند...
از اختيارات حقوقي خود جهت اعمال نفوذ سياسي در کشورهاي ديگر دنيا استفاده کنند؟آيا اين خلط مرز بين حقوق و سياست، آن هم از جانب کشورهايي که خود اصلي ترين متهمان ايجاد جنگ و ناامني در جهان هستند قابل توجيه است؟
واقعيت امر اين است که  مباني گفتگو هاي بين المللي همواره بر اساس اصول انساني و اخلاقي در جامعه بشري تعريف
مي‌شود.هنگامي که اين مباني را با اصول "سود و ضرر"کشورها تلفيق نماييم به نتايج جالب توجهي مي رسيم.بر اين اساس نمي توان در يک معادله دوطرفه يا چند طرفه هسته اي يک طرف را ملزم به ضرر و مکلف به پايبندي به تک تک بندها و اصول روابط بين الملل دانست و دست طرف دوم را در اعمال هرگونه قانون شکني و زياده خواهي و سلطه گري باز گذاشت.متاسفانه بسياري از کشورهاي جهان در طول تاريخ پس از جنگ جهاني دوم خواسته يا ناخواسته خود را در چنين معادله اي تعريف کردند و در مقابل جريان سلطه گر تن به شکست دادند.
اما سخن امروز تهران در خصوص اين معادله کاملا مشخص است.تهران بر خلاف بسياري کشورهاي ديگر اصل معادله را بر هم مي زند و مانع از شکل گيري آن مي شود،زيرا هيچ معادله بين المللي تنها با حضور يک طرف مدعي شکل نمي گيرد!ايران زماني که ارکان و پيش شرطهاي شکل گيري معادله را صحيح بداند وارد ميدان مي شود و در غير اين صورت انرژي و زمان خود را صرف ورود به چنين بازي پرهزينه اي نمي کند.
اين همان منطق  تهران در برابر غرب است .به راستي ايالات متحده آمريکا چگونه مي تواند از يک سو تحريمها عليه کشورمان را تشديد کند و از سوي ديگر دم از مذاکره مستقيم با تهران بزند؟ آيا افرادي مانند جوزف بايدن معاون رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا نسبت به اين پارادوکس رفتاري خود  آگاه نيستند؟!سخنگوي وزارت امور خارجه گفت: مذاکره با آمريکا براساس چارچوب تعيين شده از سوي رهبر معظم انقلاب تا قبل از تغيير در نگرش و رفتار اين کشور و عذرخواهي آنها از ايران به دليل 60 سال اقدامات خصمانه و ظالمانه و داشتن مواضع برابر امکان‌پذير نيست و موضوعيت ندارد.
اظهارات  رئيس جمهور کشورمان در خصوص مذاکره با آمريکا نيز در نوع خود قابل توجه است  محمود احمدي نژاد در اين خصوص مي گويد:" مذاکره با آمريکا را رد مي کنيم. آمريکا براي مذاکره پيشقدم نمي شود، بلکه براي تحميل شرط و شروط خود از مذاکره سخن مي گويد."كاخ سفيد همچنان در تجزيه وتحليل معماي تهران سرگردان وناتوان مانده و هر لحظه بر شدت و حدت اين ناتواني افزوده مي شود.ايالات متحده آمريكا از يك سو نمي تواند نقش خود را در توطئه هاي متعدد عليه کشورمان  انكار نمايند و از سوي ديگر،احساس نياز به تهران ذهن استراتژيستهاي كاخ سفيد را به شدت درگير ساخته است.
چندي پيش  زبيگنيو برژينسكي مشاور امنيت ملي سابق ايالات متحده آمريكا در دوران رياست جمهوري كارتر و يكي از مشاوران ارشد اوباما در عرصه سياست خارجي آمريكا صراحتا نسبت به رفتارهاي نادرست غرب در خصوص تقابل با ايران هشدار داده بود.
چرااين هشدار از سوي اوباما و همراهانش  جدي گرفته نشد؟مگر در دوران مبارزات انتخاباتي سال 2008 و قبل از آن،باراك اوباما و جوزف بايدن در مقام دو سناتور مخالف روشهاي بوش و نومحافظه كاران در قبال جمهوري اسلامي ايران نبوده اند؟پس چرا رئيس جمهور و معاون رئيس جمهور ايالات متحده آمريكا همان اشتباه دوران بوش را با شدتي بيشتر تكرار کردند؟كاخ سفيدفراموش نكند كه جمهوري اسلامي ايران، سهل بودن،مشكل بودن،غير ممكن بودن يا ممكن بودن گفتگو با قدرتهاي بزرگ را با ابتكار عمل خود تعيين مي كند و نظرقدرتهاي بزرگ مانندايالات متحده آمريكا تاثيري در اين خصوص ندارد.

انتهای خبر/

رسالت

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.