به گزارش پایگاه اطلاع رسانی" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"
پس از برگزاري انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوري، برخي افراد و گروهها فرصت را براي حمله به آيت ا... مصباح مغتنم شمرده، به صورت هماهنگ ايشان را مورد تهاجم قرار ميدهند. توهينهاي جريان موسوم به اصلاحطلب دور از انتظار نيست ولي معالاسف برخي هواداران تعدادي از نامزدهاي اصولگرا نيز به جاي بازنگري در مواضع خود به نحوي مقصر اصلي در ناکامي خويش را آيت ا... مصباح معرفي و به اين بهانه ايشان را مورد حمله قرار ميدهند! گروههايي که آيتا... مصباح را مورد تهاجم قرار ميدهند، به چند دسته تقسيم ميشوند:
1. طيف هوادار آقاي هاشمي رفسنجاني
اين عده که خود را پيروز انتخابات يازدهم ميدانند، شکستهاي پياپي خويش در چند سال اخير را حاصل بصيرت بخشيهاي آيت ا... مصباح و شاگردانش قلمداد ميکنند. از اين رو، حملات اين طيف بر ضد آيت ا... مصباح و شاگردان ايشان، هم نوعي انتقام گيري است و هم تلاش براي تخريب آنها است تا بتوانند نقشه راه آينده خود را بدون مانع مؤثري به اجرا درآورند. در اين راستا در سلسله مصاحبهها و مقالات خود حملهها و اتهامهاي سنگيني صورت ميگيرد و در روزنامهها و سايتهاي مربوط به آنها به صورت گسترده انعکاس مييابد و جالبتر آنکه مدعيان طرفداري از اعتدال حاضر به درج پاسخ اين اتهامها نيستند! روزنامه جمهوري اسلامي که مقالهاي را عليه آيتا... مصباح با آب و تاب درج کرده بود، حاضر به چاپ جوابيه مورد تاييد دفتر آيت ا... مصباح نشد.
2. جريان انحرافي
جريان انحرافي نيز به دليل تاييد نشدن صلاحيت نامزد خود، به نحوي آيت ا... مصباح را مقصر دانسته، لبه تيز حمله را متوجه ايشان و شاگردانش کرده است. سلسله مقالاتي که در سايتهاي وابسته به اين جريان درج ميشود، گواه روشني بر اين مدعاست. به اعتقاد اين گروه، آيت ا... مصباح و شاگردان ايشان پرده نفاق را از چهره جريان انحرافي زده و موجب بازماندن نامزد آنها از پُست رياست جمهوري شده است.
3. هواداران برخي نامزدهاي راه نيافته به پاستور
اين عده معتقدند آيتا... مصباح به دليل حمايت نکردن از نامزد مورد نظر آنها وحدتشکني کرده است و چنانچه ايشان از نامزد آنها حمايت ميکرد ميتوانستند در انتخابات پيروز شوند. به عبارت ديگر، قدر مشترک انتقادات اين عده به آيت ا... مصباح اين است که چرا ايشان از نامزد اصلح مورد تأييد دست بر نداشته و به حمايت از صالح مقبول نپرداخته است!
بنابراين براي تخريب و توهين به آيتا... مصباح، اجماعي شکل گرفته که هر چند هرگروه برمبناي خود اقدام ميکند، ولي نتيجه يکي است.
سخن ديگر اينکه از جريان انحرافي و کارگزاران و اصلاحات انتظاري جز تخريب و هتاکي نيست؛ آنچه باعث شگفتي ميشود، اقدام کساني است که خود را در جرگه اصولگرايان قلمداد ميکنند. از اينگونه افراد بايد پرسيد اگر کسي در انتخابات به وظيفه شرعي خود مبني بر معرفي و انتخاب اصلح عمل کرد، آيا شايسته اين همه بي مهري و کم لطفي است؟! آيا جز اين است که مقام معظم رهبري همواره بر انتخاب اصلح تاکيد کرده و هيچگاه حتي اشارهاي به عبور از «اصلح» و توافق بر صالح مقبول نداشتهاند؟ نکته مهم ديگر اينکه اگر قرار بر توافق و وحدت بود، شايسته بود پيرامون فرد اصلح توافق حاصل ميشد؛ به اين صورت که مصاديق را بر اساس شاخصهاي مورد نظر رهبري مورد ارزيابي قرار ميداديم و هر کس امتياز بيشتري بهدست ميآورد، به عنوان نامزد اصلح معرفي ميشد؛ نه اين که هر گروهي نامزد خودش را از ماهها بلکه سالها پيش معرفي کرده و ستادهايش را نيز تشکيل داده و اکنون انتظار داشته باشد که آيت ا... مصباح هم از نامزد مورد نظرشان حمايت کند! در غير اين صورت، ايشان را با اتهام وحدتشکني بنوازند.
اين دوستان پاسخ دهند اگر خداي نکرده دوباره راهزنان دين و ارزشها سر کار آيند و تهاجم سنگين به دين و ارزشها صورت گيرد، چه کسي از اين دانشگاه به آن دانشگاه و از اين شهر به آن شهر سفر ميکند و با منطق محکم، سحر ساحران را باطل ميکند؟! آيا عقلاي عالم، شکستن کساني را که بهسان سد محکمي در برابر سيلابهاي شبهات قرار ميگيرند، عقلاني ميدانند؟!
4.برخي افراد کماطلاع
البته برخي افراد هم هستند که تحت تأثير اين تخريبها و شبهات القا شده قرار ميگيرند. بنابراين لازم است پاسخي هر چند کوتاه به برخي شبهات داشته باشيم:
پرسش اول: چرا آقاي مصباح حاضر به ائتلاف نشد و در عمل، زمينه پيروزي طيف کارگزاران را فراهم کرد؟
پاسخ :
آيتا... مصباح هيچ گاه با ائتلاف مخالف نبوده بلکه ايشان از پيشنهاد دهندگان ائتلاف در سال 84 بوده است؛ در آن سال ايشان طرحي را ارائه کرده بود که يکي از نامزدهاي برجسته اصولگرا بر اساس ساز وکاري که تعريف شده بود رئيس جمهور شده و بقيه در کابينه نقش ايفا کنند. مع الاسف هيچ يک از نامزدهاي مطرح حاضر به پذيرش آن طرح نشدند و مسير بهگونهاي پيش رفت که همه شاهد بوديم. تجربه قبلي و بعد از آن نشان ميدهد احتمال تحقق ائتلاف از سوي اصولگرايان بسيار ضعيف است. در انتخابات اخير نيز همين اتفاق قابل پيشبيني بود؛ ايشان در ديدار با برخي اصولگرايان از جمله اعضاي حزب مؤتلفه گفته بودند: همين ائتلاف 1+2 نيز که شکل گرفته به جايي نخواهد رسيد و خودشان به آن پايبند نخواهند بود. درستي اين پيش بيني تلخ در ايام انتخابات بر همگان روشن شد، بهگونهاي که حتي در مناظرات انتخاباتي اختلاف نظرهاي فاحش آنها موجب طنزگويي برخي از نامزدهاي ديگر شده بود. با توجه به اين مسائل، آيتا... مصباح معتقد بود که صرف وقت در اينباره، آب در هاون کوبيدن است، علاوه بر اينکه عبور از نامزد اصلح و تن دادن به صالح مقبول، بر خلاف آموزههاي ديني و منويات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري است. البته چنانچه هم اصول گرايان بر شخص اصلح توافق ميکردند، احتمال پيروزي چند برابر ميشد. مشکل اصلي آنها دست برداشتن از نامزد اصلح به نفع نامزد صالح مقبول بود؛ اشتباهي که در دوم خرداد سال 76 نيز رخ داد و با اجماع همه اصولگرايان بر آقاي ناطق نوري، نتيجه به رقيب واگذار شد. در آن شرايط اگر بر فردي که مطلوبيت بيشتري داشت توافق شده بود، احتمال پيروزي اصول گرايان افزايش مييافت. مشکل اين است که هر گروهي نامزد مورد علاقه خود را اصلح ميداند و حاضر نيست بر اساس شاخصهاي اصولگرايي عمل کرده به واقعيت تن دهد!
پرسش دوم: آقاي مصباح قبلا گفته بود که چنانچه خطر فرد غير صالح احساس شود، ميتوان از نامزد اصلح عبور کرد و به صالح مقبول راي داد. چرا ايشان در اين مدت که مسأله تقريبا بر همه روشن شده بود، از نامزد اصلح دست برنداشت؟
پاسخ:
اين سخن مقدمهاي نيز داشت و آن اين بود که " دون اثباته خرط القتاد" يعني اثبات اين مطلب که نامزد اصلح راي نميآورد و بايد به صالح مقبول تن داد، بسيار مشکل است. درگذشته هم نشان داده شد که اگر درست تدبير و تبليغ کنيم، امکان راي آوري اصلح بسيار بالاست. بله! چنانچه اثبات شود اگر فرد اصلح در صحنه بماند، غيرصالح رأي ميآورد، بايد اصلح به نفع صالح مقبول کنار رود. ولي در اين دوره، دو مشکل اساسي وجود داشت: اول اينکه نظرسنجيهايي برخلاف واقع ارائه ميگرديد که در همه آنها يک نامزد با فاصله زياد به عنوان نفر اول معرفي ميشد تا روزهاي آخر نيز از دو مرحلهاي شدن انتخابات خبر ميداد. بنابراين اگر تقصيري وجود دارد به عهده کساني است که نظر سنجيهاي غير واقعي ارائه ميکردهاند. اين نظرسنجيها همان پيش بيني آيت ا... مصباح را تاييد ميکردند که رقابت اصلي ميان اصولگرايان است. شايد اگر از ابتدا نظرسنجيهاي درستي ارائه ميگرديد، براي اجماع روي گزينه صالح مقبول توافق حاصل ميشد.
علاوه بر اين، دعوا بر سر اسم نيست؛ برخي از نامزدهاي اصولگرا در موضعگيري بر ضد گفتمان مقاومت از مدعيان اصلاحات و... نيز شديدتر عمل ميکردند!
پرسش سوم: آيا بهتر نبود که آقاي مصباح نيز مانند مقام معظم رهبري وارد تعيين مصداق نميشد و به بيان شاخصها اکتفا ميکرد. در اين صورت هم آبروي ايشان حفظ ميشد و هم بر فرض پيروزي، مسؤوليت دولت آينده متوجه ايشان نميگرديد.
پاسخ:
اولا تکليف رهبري با ساير علما يکي نيست، چنانکه تکليف اميرالمؤمنين(ع) با حضرت زهرا(س) يکي نبود و تکليف حضرت علي(ع) با جناب اباذر متفاوت بود. در اين جا روشن است که رهبري وظيفه تعيين مصداق اصلح را برعهده ندارند بلکه ايشان مانند پدري امين نسبت به همه نامزدها رفتار ميکنند. رهبري فقط به ارايه شاخصها ميپردازند و بس. ولي آيا بزرگان و علما نبايد براي تشخيص اصلح به مردم مشاوره دهند؟ مگر حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري نفرمودهاند مردم بايد در انتخاب اصلح حجت شرعي داشته باشند و با علما و بزرگاني که برايشان حجت ميآورند مشورت کنند؟ در اين صورت همانگونه که برخي علما از نامزد ديگري حمايت کردند و به مردم مشورت دادند، آيت ا... مصباح نيز مورد مراجعه گسترده مردم هستند و نظر خودشان را درباره نامزد اصلح اعلام کردند. چگونه است که همه حق دارند به مردم مشاوره دهند ولي ايشان از چنين حقي برخوردار نيست؟! آيا اکنون که ايشان بر اساس وظيفه شرعي خود مشاوره دادهاند، بايد اينگونه مورد بيمهري و توهين قرار گيرند؟!
پرسش چهارم: چرا آيت ا... مصباح که خود يکي از اعضاي برجسته جامعه مدرسين است با ديگر اعضا به وحدت نرسيدند و کار به جايي رسيد که به تعبير آيت ا... يزدي نزديک بود انشعاب در اين جامعه اتفاق بيفتد؟
پاسخ:
جامعه مدرسين حوزه علميه قم که پيشينهاي طولاني دارد و آيت ا... مصباح نيز از تشکيلدهندگان هسته اوليه آن است، امروزه بيش از 50 نفر عضو دارد ولي چنين نيست که همه اعضا در جلسات هفتگي آن شرکت کنند؛ زيرا برخي از آنها امروز در رده مراجع تقليد هستند و عدهاي در استانهاي ديگر به سر ميبرند، برخي نيز به دليل مشغلههاي متعدد فرصت شرکت در همه جلسات را ندارند. آيت ا... مصباح جزو شخصيتهايي است که کمتر در اين جلسات شرکت ميکند. بر اين اساس، مقرر شده است که جلسه با حضور 17 نفر رسمي باشد. در امر مهم انتخابات رياست جمهوري، بايد در جلسه رسمي 14 نفر به نامزدي راي بدهند و سپس تا حد دوسوم از کل ميبايست به امضاي بقيه اعضا برسد. آن چه در جريان انتخابات اخير اتفاق افتاد، واجد شرايط لازم نبود. اولا جلسه رسمي نبود؛ زيرا با حضور فقط 14 نفر از بزرگان تشکيل شده بود. ثانيا: 7 نفر از اعضا به آقاي ولايتي راي داده بودند. ثالثا: به امضاي دو سوم از کل هم نرسيده بود. تعدادي از اعضاي جامعه به اين روند معترض بودند و در مصاحبه هايشان اظهار داشتند که روند قانوني طي نشده است و نميتوان آن را نظر جامعه مدرسين دانست. آيت ا... مصباح براي حفظ جامعه مدرسين درباره اين اتفاق سکوت کردند و هيچگونه اظهار نظري له يا عليه آن نداشتند. آيا ايشان ميبايست در اين مسأله اظهار نظر ميکردند؟ در اين صورت ميبايست جانب کدام يک از اعضا را ميگرفتند؟ اگر ايشان هم جانب کساني را ميگرفتند که تصميم جامعه را بر خلاف روند قانوني ميدانستند، امروز بيشتر از آنچه به ايشان حمله ميشود مورد بي مهري قرار نميگرفتند که چرا در جهت انشعاب جامعه مدرسين اقدام کرده است؟
امام جمعه مشهد به مهدي هاشمي چه گفت؟
امام جمعه مشهد با اشاره به ديدار اخير خود با آقاي هاشمي رفسنجاني گفت: آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام است که هر از چندگاهي جهت زيارت به مشهد مشرف ميشود؛ بنده هم امام جمعه اين شهر هستم که بر حسب اقتضاي ادب، به ديدن يک منصوب رهبر معظم انقلاب و مسؤول نظام ميروم.
آيتا... علمالهدي افزود: اين موضوع اگرچه اين بار، بهطور مشکوکي در سطح گسترده رسانهاي شد اما اتفاق تازهاي نبود و در دفعات ديگر هم که ايشان به مشهد آمده بود، اگر اينجانب مسافرت نبودم، ديدار و حتي در مواردي استقبال از ايشان را در برنامه خود ميگنجاندم و لذا اين رفتار، برنامه تازهاي نيست که برخي آن را چرخش موضع تحليل کنند.
عضو مجلس خبرگان همچنين با اشاره به درخواست مهدي هاشمي براي ملاقات با وي، گفت: درخواست 10 دقيقه ملاقات داشت که پس از هماهنگي با دفتر اينجانب، صبح روز بعد نزد من آمد و درباره ارتباطش با اردوکشيهاي خياباني بعد از انتخابات در سال 88 و نسبتهايي که در اين باره به او زدهاند، توضيحاتي داد و مدعي بود با اينکه در انتخابات به نفع آقاي موسوي فعال بوده اما با حرکتهاي بعد از انتخابات آقاي موسوي موافق نبوده و با او مخالفت ميکرده است.
پس از پايان توضيحات او، گفتم اين مطالب چه ارتباطي به من دارد؟ آنچه مسلم است موضعگيري و سخنان من عليه فتنهگران در مورد شخص شما نبوده که براي تبرئه خود اين مطالب را به من ميگوييد؛ من قاضي نيستم و شما بايد اين مطالب را به دادگاه و قوه قضاييه ارائه کنيد.
وي اضافه کرد: به فرزند آقاي هاشمي گفتم، به هر حال، آنچه براي شما پيش آمده، حق باشد يا ناحق، مشخص خواهد شد و ميگذرد و تمام ميشود اما آنچه نميگذرد، وضع پيش آمده براي آقاي هاشمي در عرصه نظام است.
نماينده مردم مشهد در مجلس خبرگان رهبري با بيان اينکه «به او گفتم سرآغاز ارادت من به آقاي هاشمي زماني بود که هنوز شما به دنيا نيامده بودي»، گفت: اين ارادت از سوي من تا سال 78 ادامه داشت تا آنکه در حج آن سال و در مني، شبي در بعثه مقام معظم رهبري، با يکي از منسوبان نزديک آقاي هاشمي که به حج آمده بود، درباره حزب کارگزاران بحث شد و او جسارتي عليه مقام معظم رهبري انجام داد که آن اظهارات، نظر و اعتقاد مرا در مورد آقاي هاشمي به کلي مخدوش کرد. البته اين خدشه در مورد آقاي هاشمي، امروز نه تنها در من بلکه در بسياري از متدينين و انقلابيون پيش آمده است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني امام جمعه مشهد، آيتا... علمالهدي در پايان اظهار داشت: به فرزند آقاي هاشمي گفتم از آن زمان به بعد و به ويژه در سالهاي اخير، نمونههاي بسياري از چنين برخوردهايي از سوي منسوبين نزديک و دور ايشان ديده و شنيده شده و باعث شده است تا جامعه متدينين و انقلابي کشور آقاي هاشمي را در مصاف و تقابل با مقام معظم رهبري ببينند و اعتمادشان به ايشان را از دست بدهند که اين رويداد، اتفاق خوبي نيست.
قاسم روانبخش
نشریه پرتو سخن
دیدگاه ها