یکشنبه 29 خرداد 1401 | 15:26
به بهانه سالروز اعلان جنگ مسلحانه منافقین
جنگ مسلحانه چرا و چگونه؟
برخورد ما برخوردی كاملاً تهاجمی و از موضع بالا خواهد بود. چاقو زدن، آتش‌زدن موتور و ماشین حزب‌اللهی‌ها و حتی اگر شد خلع سلاح پاسداران را هم می‌توان انجام دهیم.

به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛  بررسی تحلیل‌های درون‌گروهی سازمان مجاهدین خلق برای ورود به فاز نظامی در 30 خرداد 1360 می‌تواند ابعاد تازه‌ای از تفکرالتقاطی و تروریستی را نشان دهد. تظاهرات 30 خرداد ـ که از قضا مصادف با روزهای برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و به دنبال آن عدم کفایت سیاسی وی بود ـ نقطه عطفی برای سازمان در مقابله با جمهوری اسلامی به حساب می‌‍آمد. به همین بهانه برخی از تحلیل‌های اعضای ارشد و کادرهای اصلی سازمان را در رسیدن به فاز نظامی مرور می‌کنیم:

قاسم باقرزاده در خردادماه 1360 برای هواداران نهادهای محلات و دانش‌آموزی تحلیلی ارائه داد تا تمام بازوان سازمان در تظاهرات مسلحانه 30 خرداد با هم هماهنگ باشند:

«با حذف بنی‌صدر از فرماندهی كل قوا سیستم قصد حذف وی را از ریاست‌جمهوری دارد و این امر حتماً به وقوع خواهد پیوست. ما نباید این اجازه را تا آنجا كه در توانمان هست به سیستم بدهیم، به‌خصوص كه بنی‌صدر بین مردم پایگاه دارد و نیروهای بسیاری پشت سر او هستند كه از او حمایت خواهند كرد.

الان سیستم 5000 نفر از فالانژها را بسیج كرده و حتی تعدادی از آنها را از شهرستان‌ها به تهران آورده تا جو رعب و وحشت ایجاد كنند. ما اگر برخورد حساب‌شده بكنیم می‌توانیم این جو رعب و وحشت را شكسته و همه آنها را جارو كنیم.

برخورد ما برخوردی كاملاً تهاجمی و از موضع بالا خواهد بود. چاقو زدن، آتش‌زدن موتور و ماشین حزب‌اللهی‌ها و حتی اگر شد خلع سلاح پاسداران را هم می‌توان انجام دهیم. باید مردم را به دنبال خود به صحنه بكشانیم و كاری كنیم كه وقتی ما چاقو به دست گرفتیم مردم سنگ بگیرند و وقتی ما دست به اسلحه بردیم، مردم دست به چاقو ببرند.

 

 

ما در این مقطع تظاهرات مقطعی را در گوشه كنار شهر برپا می‌كنیم، شعارهای سازمان را مطرح نمی‌كنیم بلكه تظاهرات ما در پوشش حمایت از بنی‌صدر انجام می‌گیرد؛ چراكه الان بهترین شكل حركت این است كه حول مسئله‌ای كار كنیم كه مسئله‌ی كل جامعه است و فردی را در این میانه مطرح سازیم كه الان سخن از عزل اوست. این امر برای مردم ملموس است و قدرت بسیج ما را بالا می‌برد.

شعار ما در این مرحله «تحرك، تحرك ـ تعرض، تعرض ـ تهاجم، تهاجم» است. ما باید با حداكثر تحرك در تظاهرات شركت كنیم، از موضع كاملاً تعرضی با فالانژها و حمله‌كنندگان به تظاهرات برخورد كنیم و به هیچ وجه حالت تدافعی به خود نگرفته و از موضع بسیار تهاجمی برخورد كنیم. حتی تا مرز پرتاب كوكتل‌مولوتف آزادی عمل داریم. هركاری به غیر از این كنیم در تاكتیك‌مان شكست خورده‌ایم. ما وارد فاز نوینی از مبارزه شده‌ایم و شیوه‌هایمان تهاجمی‌تر شده. به‌هیچ‌وجه نباید به فالانژها فرصت عمل بدهیم و حتماً هر طور كه شده باید ابتكار و قدرت عمل را از آنها بگیریم.

ما با این تظاهرات زمینه‌ی انجام عمل بزرگ‌تری را فراهم می‌كنیم تا مانع از بسته‌شدن فضای مبارزاتی جامعه شویم. باید كاری كنیم كه فضا را باز نگه داریم. این كار توسط حركت مردمی امكان‌پذیر خواهد بود.»

تحلیل‌های دیگر مسئولین در این مقطع زمانی نیز حکایت از اتاق فکر واحد و بازوهای متعدد برای غائله 30 خرداد داشت. به طور مثال در تحلیل درون‌گروهی دیگری آمده است:

«چون راه مبارزه با امپریالیسم از كانال دموكراسی واقعی می‌گذرد و رژیم با كنار گذاشتن بنی‌صدر این كانال را به‌طور كامل مسدود كرده و از طرف دیگر با رفتن بنی‌صدر ارتش از جنگ باز می‌ماند و رژیم توان ادامه‌ی جنگ را نخواهد داشت، به ناچار باید به جنگ خاتمه دهد و این ممكن نیست جز از راه سازش با امپریالیسم و در ادامه‌ی آن وابستگی به امپریالیسم تضاد خلق و رژیم مطلق می‌شود و مبارزه وارد فاز نظامی می‌شود. با به‌وجود آمدن 30 خرداد و شكستن تمام پل‌ها میان خلق و رژیم این امر حاد می‌شود. مجاهدین باید جو ترس و وحشتی را كه در جامعه از جانب رژیم تحمیل شده، بشكنند و این از طریق از بین بردن نیروهای فالانژ (حزب‌اللهی‌ها) است. وقتی مردم به از بین رفتن این جو رسیدند، خود دست به اسلحه می‌برند و حاكمیت را سرنگون می‌كنند.

 

 

تا 30 خرداد مبارزه به شكل تظاهرات جنگ و گریز و ایجاد حالت غیرعادی در شهر و عینی كردن مردم به وضع موجود است و این تا مرز اسلحه گرم مجاز است، اما با كشتار 30 خرداد دیگر مردم به ضرروت داشتن اسلحه و مبارزه مسلحانه جلوی رژیم پی می‌برند و این مجاهدین هستند كه باید پیشتاز مبارزه شوند. با آغاز مبارزه‌ی مسلحانه رژیم به دلیل نارضایی عمومی و عدم حل صحیح مسائل اقتصادی جامعه چندین ماه بیشتر دوام نمی‌آورد.»

سرانجام می‌توان جمع‌بندی منافقین که منجر به تظاهرات نظامی سیاسی خرداد 1360 شد را در یکی دیگر از تحلیل‌های درون‌سازمانی که حمید شاهرخی در نهاد دانش‌آموزی برای هواداران مطرح کرد، بدین صورت یافت:

«- سیستم كه بر دو پایه‌ی ارتجاع و لیبرال استوار بود، در پروسه‌ی رشد و سرعت خود به سمت یكپارچه شدن به منع ارتجاع پیش می‌رفت. اینك با حذف بنی‌صدر از فرماندهی كل قوا و قرار گرفتن او در آستانه‌ی حذف‌شدن از ریاست‌جمهوری، سیستم به‌صورت تك‌پایه و در روند رشد خود وارد مرحله‌ی جدیدی شده است.

- ارتجاع حاضر است برای حفظ خود و نابودی لیبرال‌ها خون بریزد. در واقع سیستم حاضر است تا برای قطع یك پای خود یعنی لیبرال‌ها خون بریزد و اینجا ماهیت اصلی ارتجاع بارز می‌شود و به همین علت است كه می‌گوییم سیستم در فاز نویی قرار گرفته است.

- ما به عنوان یك نیروی انقلابی موظفیم تا در مقابل لجام‌گسیختگی‌های ارتجاع واكنش نشان داده و مانع از موضع‌گیری‌های او شویم. الان در شرایط بسیار حساسی به سر می‌بریم و موضع‌گیری ما در این مقطع یك موضع‌گیری تاریخی محسوب می‌شود. ما نباید كاری كنیم كه همچون حزب توده منفور مردم شویم. حمایت از بنی‌صدر در این مقطع یك وظیفه‌ی مبرم انقلابی است.

- ما با برپایی یك راه‌یپیمایی بزرگ كه زمینه‌اش هم قبلاً آماده شده (برپایی راه‌پیمایی‌های مقطعی به منظور حساس‌كردن مردم در حمایت از بنی‌صدر) سعی می‌كنیم تا جو اختناق و خفقان موجود را شكسته فضای تنفسی برای نیروها به وجود بیاوریم. یعنی در واقع در جهت باز كردن جو موجود تلاش می‌كنیم.

- آنچه خیلی مهم است بسیج كلیه‌ی نیروهای هوادار سازمان و بنی‌صدر و گروه‌های انقلابی برای شركت در این راه‌پیمایی است. با توجه به اینكه از طریق رسانه‌های جمعی امكان اعلام راه‌پیمایی برای‌مان وجود ندارد باید كانال‌های ارتباطی خود را فعال كنیم تا در اسرع وقت حداكثر نیرو را بسیج كرده به میدان بفرستیم.

- از آنجا كه در معرض تهاجم ارتجاع قرار می‌گیریم حق دفاع متقابل را برای خود قائلیم؛ از این رو تا مرز كوكتل‌مولوتف از هر وسیله‌ای استفاده می‌كنیم. كاتر، چاقو [مجاز است.]... البته قمه و... به‌كار نمی‌بریم چون برای مردم دافعه دارد و تداعی‌كننده‌ی چاقوكشان و قمه‌كشان حرفه‌ای است. خط مقاومت و تهاجم تا آخرین لحظه است، تا مرز شهادت. ما مسلماً شهید خواهیم داد ما باید بهای این كار را بپردازیم.

 

- بهترین شكل حمایت از بنی‌صدر و درافتادن با ارتجاع در این مقطع كه همه‌ی امكانات از ما گرفته شده برپایی یك راه‌پیمایی عظیم است تا بدین‌وسیله به ارتجاع نشان بدهیم كه اپوزیسیون (جنبش مخالف) وزنه‌ای است كه سنگینی‌اش در جامعه كاملاً احساس می‌شود و رئیس‌جمهور هواداران زیادی دارد و به این آسانی نمی‌توان در مقابل او ایستاد.

- تظاهرات با یك روحیه‌ی تهاجمی شروع می‌شود و هر فرد باید یك اسلحه سرد حداقل همراه داشته باشد و به محض روبه‌رو شدن با افراد كمیته و حزب‌اللهی به آنها حمله كند. تمامی نیروهای تشكیلاتی و غیرتشكیلاتی و نیروهای سیاسی به جز اكثریت و حزب توده می‌توانند شركت كنند و حتی از كادر من‌جمله ابریشم‌چی و (...) رجوی.

- در این حالت رژیم ناچار باید دو حالت اتخاذ كند:

1- سعی در ممانعت از ادامه‌ی تظاهرات نماید. آن را سركوب كند كه در این مورد به هیچ وجه صحنه را ترك نكرده و درگیر می‌شویم و تهاجمی برخورد می‌كنیم تا جایی كه می‌توان افراد كمیته و به‌خصوص افراد حزب‌اللهی را می‌زنیم.

2- عكس‌العمل نشان دهد كه تظاهرات چه بسا به طرف مجلس و از آنجا به جماران راه پیدا كند و باعث برچیده شدن نظام شود.

شرایط جامعه: جامعه و توده‌های مردم مثل چاه آتشین است كه فقط احتیاج به فشارهای خارجی دارد كه به‌وسیله آن فشارهای درونی باعث فوران می‌شود و مردم حالا آمادگی آن را دارند و منتظر یك جرقه هستند.»

 

منبع: کتاب عملیات مهندسی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

افزودن دیدگاه جدید

Restricted HTML

  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
اگر شما یک بازدید کننده انسانی هستید و یک ربات نیستید به چالش و آزمون زیر پاسخ دهید.