بزرگ مردان کوچکی که هم قد گلوله توپ‌ بودند

به بهانه تقارن آغاز سال تحصیلی جدید با هفته دفاع مقدس
بزرگ مردان کوچکی که هم قد گلوله توپ‌ بودند
پایگاه اطلاع رسانی بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت : هم قد گلوله توپ بود؛ گفتم: چه جوری اومدی؟ گفت: با التماس! گفتم: چه جوری گلوله رو بلند می‌کنی میاری؟ گفت: با التماس! به شوخی گفتم، می‌دونی آدم چه جوری شهید میشه؟ لبخندی زد و گفت: با التماس!؛ تکه‌های بدنش را که جمع می‌کردم، فهمیدم چقدر التماس کرده...

به گزارش خبرنگار گروه حماسه و دفاع مقدس بسیج پیشکسوتان در روزهای آغاز سال جدید تحصیلی خالی از لطف نیست که یادی کنیم از نوجوانان و جوانانی که در بحبوحه دفاع مقدس، کتاب و دفتر را رها کرده و جای آن سلاح بدست از مدرسه وارد دانشگاه انسان‌سازی شدند.

بودند بزرگ‌مردان کوچکی که حتی پیکرهای پاکشان را از روی نام‌های روی کتاب درسی که حتی شب عملیات از آنها جدا نمی‌شد، شناسایی می‌کردند... در خانه شهیدان آقاجانپور کتاب‌های درسی یکی از شهدا هست...

شهید مرحمت بالازاده

فکر می‌کردم کاش معلمانمان آنقدر مجاهد باشند که دانش‌آموزان در پایان سال تحصیلی به جایی برسند که، آن شهید 16 ساله اصفهانی رسید...

«یکی از بچه‌های تفحص گفته بود در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله اهل رهتان اصفهان پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت می‌کرد. نوشته بود:

گناه امروز 4/5/63

سجده نماز ظهر طولانی نبود.

زیاد خندیدم.

هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که خودم خوشم آمد.»

...

معلمان عزیزی که به حرفه شما لقب «شغل انبیاء» داده شده، شما هدایت این قوم کوچک را به عهده دارید، پس سعی کنید به گونه‌ای تربیت‌شان کنید که حداقل بتوانند به چنین مواردی فکر کنند؛ نه حتی عمل! آنقدر بزرگ شوند که فقط به آن، فکر کنند...  

بودند نوجوانانی که با دستکارى شناسنامه‌هایشان و جعل امضاى والدین، خود را به خطوط مقدم جنگ مى‌رساندند، آنها هنوز شهره جهان‌اند. جهان باید به این روحیه عظیم جوانان و نوجوانان ایران تا ابد غبطه بخورد.

«هم قد گلوله توپ بود

گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟

گفت: با التماس!

گفتم: چه جوری گلوله رو بلند می‌کنی میاری؟

گفت: با التماس!

به شوخی گفتم، می‌دونی آدم چه جوری شهید میشه؟

لبخندی زد و گفت: با التماس!

...

تکه‌های بدنش رو که جمع می‌کردم، فهمیدم چقدر التماس کرده...».

انتهای پیام/

فارس