انقلاب اسلامی از منظر امام خامنه ای
به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" ،انقلاب اسلامي، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست که گذشته را از آينده جدا ساخته است . بنابراين انقلاب اسلامي ايران يکي از رخدادهاي بي نظير دوران معاصر و فجر جديدي در تاريخ بشريت است که منشأ آثاري بس شگرف در ابعاد فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... در داخل و خارج از ايران گشت. به يقين شجره طيبه اين انقلاب با بهره گيري از چشمه زلال معارف و اعتقادات ديني مردم نستوه و فداکار ايران و با تکيه بر ريشه هاي استوار پيشينه فرهنگي و سياسي و اجتماعي آنان بارور و پرثمر گشت.
ضرورت بررسي چيستي و نيز علل و عوامل ظهور اين پديده و شناخت آثار و برکات آن بر کسي پوشيده نيست. آنچه در اين نوشتار تقديم مي گردد، اشاراتي به ديدگاه مقام معظّم رهبري درباره اين انقلاب است که به موضوعاتي از قبيل ضرورت انقلاي اسلامي،ارکان آن، رمز پيروزي و تداوم آن، اصول آن وآسيب ها، تهديدات مي پردازد.
ضرورت انقلاب اسلامي
در ديدگاه مقام معظّم رهبري، انقلاب يک «ضرورت طبيعي بر اساس سنّت هاي الهي» بود. توضيح اينکه؛ نظام هستي به عنوان مظهر و تجلّي اراده و مشيت الهي، مشمول قوانين و سنّت هايي است که نه تغييرپذيرند و نه جايگزين بردار. بشر چه بخواهد و چه نخواهد و قدرتمندان چه راضي باشند و چه نباشند، اين سنّت ها تحقق مي پذيرند. يکي از اين سنّت ها تجلّي حق و پيروزي آن بر باطل است. يعني جريان هستي و اداره امور عالم و نيز اعمال اختياري انسان بايد با تدبير الهي و متکي بر معرفت صحيح اداره شود تا سعادت او تأمين و تضمين گردد.
هدف انقلاب اسلامي
مهم ترين نکته در تحولات اجتماعي به ويژه تحول عظيمي مثل انقلاب اسلامي بحث هدف است. لذا در نگاه کلان به انقلاب اسلامي توجه به هدف مردم و انقلابيون از اين حرکت ضروري است. ايشان در تبيين هدف ملت ايران از انقلاب فرمودند: «هدف ملت ايران ـ که از هر کسي که سؤال مي کرديم، به زبان هاي گوناگون اين هدف را مي گفت ـ اين بود که بتواند در ساية اسلام، استقلال و آزادي به دست بياورد. اين شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» که در دوران انقلاب رايج بود، حرف دل مردم بود و مردم اين را مي خواستند.» (بيانات مقام معظم رهبري در جمع مردم شيراز در تاريخ 11/2/1387.)
البته مقام معظم رهبري هدف را محدود به ايران نمي دانند، بلکه هدف را فراتر از محدوده جغرافيايي ايران دانسته و مي فرمايند: «اين مطلب يک اضافه اي دارد و آن اين است که مسئله فقط ايران هم نبود؛ ايران به عنوان يک الگو براي جوامع اسلامي در درجة اول، و همة جوامع بشري در درجة بعد، مورد نظر بود. ما مي خواستيم اين جامعه را با اين خصوصيات بسازيم ـ ما يعني ملت ايران، انقلاب ايران، انقلابيون ايران؛ منظور، شخص بنده و چند نفر ديگر نيست ـ و آن را بگذاريم جلوي چشم آحاد بشر و امت اسلامي؛ بگويند اين است که هم مطلوب اسلام است، و هم ميسور مردم اين روزگار»( بيانات مقام معظم رهبري در جمع دانشگاهيان شيراز در تاريخ 13/2/1387)
ارکان انقلاب اسلامي
يکي از ضرورتهاي بنيادين در تحليل انقلاب شکوهمند 57 توجه به علل و عوامل پيروزي، اقتدار و تداوم و استمرار انقلاب است. يك انقلاب در حد كمال مطلوب، سه ركن اساسي دارد كه عبارت است از: برخورداري از يك ايدئولوژي و مكتب پويا و انقلابي(اسلاميت)، و مشاركت گسترده، فعالانه و ايثارگرانه مردم از همه طبقات(مردم)، و ظهور و نهادينه شدن رهبري مورد قبول عموم مردم با ويژگيهاي شخصي هم چون نبوغ، اقتدار، صلابت و جسارت در تصميم گيري.(رهبري)
1- اسلاميت
رهبر فرزانهي انقلاب دربارهي نقش اسلام بهعنوان يکي از ارکان انقلاب اسلامي ميفرمايند: «در همهي اين حوادث و با نگاهي وسيعتر در سرگذشت يازدهسالهي نظام اسلامي و اساساً در پيدايش اين نظام و مقدمات آن و مبارزاتي که به آن منتهي شد، صحنهپرداز اصلي و عامل حقيقي، همانا اسلام و عقيده و ايمان و تربيت اسلامي است. (پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني (ره)، 10 خرداد 1369.)
2- رهبري
مقام معظم رهبري، در توصيف نقش و جايگاه امام خميني (ره) در انقلاب اسلامي و نظام اسلامي، ميفرمايند: «اگر نظام جمهوري اسلامي و اين انقلاب بزرگ و جهاني را و رستاخيز عظيمي که در دنيا به وجود آمده و رستاخيز عظيمتري که در درون انسانها پديد آمده و اين تحولي که مسها را طلا کرده است، کلمهي طيبه و شجرهي طيبه بدانيم ـکه هستـ ريشهي اين شجرهي طيبه، همين شخصيت عظيمي است که همه چيز از او روييد. او بود که اين درخت مبارک را روياند. او همه چيز بود و اگر نبود، ما هيچ چيز نداشتيم.»
( سخنراني در مراسم بيعت گروه کثيري از جانبازان و نيروهاي جهادي احداث ساختمان مرقد مطهر رهبر کبير انقلاب اسلامي، 28 تير 1368.)
3- مردم
يکي از بارزترين ويژگيهاي انقلاب اسلامي، که در کمتر انقلابي نظير آن وجود داشته است، مردمي بودن آن است؛ بهگونهاي که همهي ملت ايران در شهر و روستا، از کوچک و بزرگ، زن و مرد در آن مشارکت داشتند. بر خلاف انقلابهاي بزرگ دنيا که طبقات خاصي از جامعه در آن نقشآفريني کردند.
امام خامنه اي مردم را مهمترين و راسخترين عمود خيمهي انقلاب و نظام اسلامي ميدانند و معتقدند علقه و رابطهي دوطرفه ميان مردم و انقلاب و رهبري آن ناشي از بناي انقلاب و نظام اسلامي بر عقيدهاي مستحکم و ايماني صادقانه است و کسي جز خداوند نميتواند چنين دلهاي مردم را به انقلاب جذب کرده و سبب محبت، اتحاد و وحدت آنان در راستاي اهداف انقلاب و نظام اسلامي شود
(سخنراني در مراسم بيعت جمع کثيري از اقشار مختلف مردم شهرهاي قم، رفسنجان و کهنوج، 19 تير 1368)
رمز بقا و تداوم انقلاب اسلامي
بقا و تداوم انقلاب مهم تر و حتي مشکل تر از حدوث انقلاب است. تداوم هر انقلابي بسته به شرايط و قواعدي است که بقاي آن را تضمين مي کند. فلاسفه قاعده اي دارند که مي گويند «علت مُبقيه شي ء، همان علت موجده آن است» يعني اگر عوامل پديدآورنده هر حادثه، همچنان پايدار باشند موجب تداوم حيات آن حادثه خواهند شد. بنابراين آنچه باعث پيدايش و پيروزي انقلاب گرديد( اسلاميت، رهبري و مردم)، عامل بقاي آن نيز به شمار مي رود.
انقلاب اسلامي در مقايسه با انقلابهاي ديگر، در هر سه ركن از تماميت و عظمت بينظيري برخوردار بوده است و در واقع، چه در مقابله با رژيم گذشته و حاميان خارجي آن و چه در مقابله با ضد انقلاب و دشمنان داخلي و خارجي با تكيه بر اين سه ركن هم چنان بالنده و پيروز به پيش رفته و موفق بوده است.
به اين ترتيب حفظ ويژگيهاي اين سه ركن اساسي اقتدار نظام و انقلاب، ميتواند هم چنان موجب تداوم و توسعه آن گردد و هر نوع آسيبي كه به اين سه ركن وارد آيد، موجبات زوال تدريجي و انحطاط انقلاب فراهم خواهد كرد. تاريخ جوامع بشري و ظهور اقتدار و زوال و انحطاط در آنها چه در جوامع اسلامي و چه در جوامع ديگر هم مؤيد همين امر است.
اصول انقلاب اسلامي
در واقع، اصول انقلاب اسلامي، نقشهي راه و مسير حرکت انقلاب را مشخص مينمايد و چارچوب فعاليتها و اقدامات را در حوزهها و عرصههاي مختلف کشور بيان ميکند. مقام معظم رهبري اين اصول را بر اساس اصول امام (ره) در حوزهها و عرصههاي مختلف چنين اعلام کردهاند.
) بيانات در سالگرد ارتحال حضرت امام خميني (ره)، 14 خرداد 1392.)
عرصهي سياست داخلي
تکيه به رأي مردم؛ تأمين اتحاد و يکپارچگي ملت؛ مردمي بودن و غير اشرافي بودن حکمرانان و زمامداران؛ دلبسته بودن مسئولان به مصالح ملت؛ کار و تلاش همگاني براي پيشرفت کشور.
عرصهي سياست خارجي
ايستادگي در مقابل سياستهاي مداخلهگر و سلطهطلب برادري با ملتهاي مسلمان؛ ارتباط برابر با همهي کشورها، به جز کشورهايي که تيغ را روي ملت ايران کشيدهاند و دشمني ميکنند؛ مبارزه با صهيونيسم؛ مبارزه براي آزادي کشور فلسطين؛ کمک به مظلومين عالم ايستادگي در برابر ظالمان.
عرصهي فرهنگ
نفي فرهنگ اباحهگري غ
نفي جمود و تحجر؛ نفي رياکاري در تمسک به دين؛ دفاع قاطع از اخلاق و احکام اسلام؛ مبارزه با ترويج فحشا و فساد در جامعه.
عرصهي اقتصاد
تکيه به اقتصاد ملي؛ تکيه به خودکفايي؛ عدالت اقتصادي در توليد و توزيع؛ دفاع از طبقات محروم؛ مقابلهي با فرهنگ سرمايهداري در عين احترام به مالکيت؛ هضم نشدن در اقتصاد جهاني؛ استقلال اقتصادي.
آسيب شناسي انقلاب اسلامي از منظر مقام معظم رهبري
تحقق آرمان هاي انقلاب، حفظ دست آوردهاي آن، تنظيم سياست هاي كلي نظام و حفظ مشروعيت حكومت، مشروط به شناخت دقيق آفات، موانع و دشمنان داخلي و خارجي انقلاب است. معمولا به مشكلات دروني انقلاب، آفت ; و به مشكلات بيروني آن، مانع گفته مي شود. بنابراين آفات پديده هاي دروني و موانع پديده هاي بيروني اند كه روياروي انقلاب قرار مي گيرند. اگر بخواهيم به صورت دقيق تر به بررسي آسيب شناسي انقلاب اسلامي بپردازيم ؛ مجموعه اين آسيب ها در سه دسته ذيل قابل بررسي است :
الف. آسيب شناسي فرهنگي و اجتماعي
1. نفوذ انديشه هاي بيگانه
2. تغيير جهت دادن انديشه ها
3. تجددگرايي افراطي
4. جدايي حوزه و دانشگاه
5 . بوروكراسي مفرط و فساد اداري و اجتماعي
6 . دنياطلبي و اشتغال به زينت هاي دنيوي بالأخص بين اقشار انقلابي
7. حاكم شدن روحيه ريا و تملق به جاي اخلاص و ايثار و دگرگوني مجدد ارزش هاي جامعه و فرآيند تبديل ثروت به ارزش و نابرابري اجتماعي;
8 . اشاعه فحشا و فساد و ارتشا
9. تأثيرپذيري از جنگ رواني و تهاجم فرهنگي و تبليغاتي دشمن و رجعت تدريجي به ارزش هاي فرهنگي رژيم پيشين
10. بحران هويت اجتماعي بالأخص بين نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرايش به الگوهاي غربي
11. فرار مغزها
ب. آسيب شناسي سياسي
1. ناتمام گذاشتن آرمان هاي نهضت
2. ابهام طرح هاي آينده
3. رخنه فرصت طلبان
4. تفرقه و درگيرشدن در گرداب اختلافات داخلي و استفاده نكردن از نيروهاي بالقوه مردم
5 . شفاف نبودن مواضع گروهها، افراد و جناحها در سطح جامعه
6 . بي تفاوتي مردم نسبت به سرنوشت كشور و ا��الت يافتن منافع شخصي و غيرسياسي شدن
7 . ايجاد ترديد در آرمان هاي انقلاب و به فراموشي سپردن يا تضعيف شعار استقلال و آزادي
8 . در خطر قرارگرفتن امنيت مظلومين; عدم امنيت حقوقي، سياسي، جاني، مالي و حيثيتي مردم زمينه را براي رخنه و تقويت مخالفان انقلاب باز مي كند
9. جدي نگرفتن تخصص در امر حكومت و سياست
10. بروز ابهامات و چالش هايي در سياست خارجي
11. بازگشت استعمار به طرق آشكار و نهان و وابستگي نظامي و سياسي به قدرت هاي بيگانه.
ج. آسيب شناسي اقتصادي
1. وابستگي اقتصادي به قدرت هاي بيگانه
2. نداشتن برنامه هاي بلندمدت و كوتاه مدت براي نيل به استقلال و توسعه اقتصادي با توجه به رشد بي رويه و نامناسب جمعيت
3. عدم توجه به بحران هاي اقتصادي ناشي از روند توسعه يا عدم توجه به رعايت اقشار كم درآمد در اجراي برنامه هاي سازندگي و توسعه اقتصادي
4. عدم وجود فرهنگ كار و انضباط اجتماعي و گرايش به احتكار، دلالي، گران فروشي، قاچاق و ساير شغل هاي كاذب
5 . رانت گرايي
6 . جداشدن مردم از برنامه هاي دولت در طرح هاي سازندگي
7 . افزايش فاصله طبقاتي
خلاصه و نتيجه
انقلاب اسلامي يک تفسير الهي و اسلامي به معني تحول اخلاقي، فرهنگي و اعتقادي است که جامعه با يک چرخش 180 درجه اي، ارزشهاي مادي برآمده از فرهنگ الحادي و استبدادي مسلط بر جامعه را يکسره به کناري نهاده و ارزشهاي متکي بر فرهنگ توحيدي را با همه لوازمش برمي گزيند و با يک انضباط والاي انقلابي ضمن تخريب بناي کهنه و پوسيده گذشته به نوسازي جامعه مبادرت مي ورزد.
انقلاب اسلامي مثل هر پديده اجتماعي ديگر در معرض آسيب ها و تهديدات قرار دارد و انقلابيون وظيفه دارند آنها را شناسايي نموده و اقدامات پيش گيرانه براي حفظ انقلاب را صورت دهند و پويايي و پايايي و مانايي انقلاب را براساس حفظ جهت گيري الهي و پاسداري از ارزشهاي متعالي آن و نيز حضور در صحنه با روحيه تسليم ناپذيري در پرتو اتحاد و وفاق ملّي تضمين نموده و پرچم برافراشته اش را نسل به نسل و دست به دست بگردانند تا اينکه عاقبت به صاحب اصلي اش حضرت ولي عصر(عج) بسپارند و تحقق وعده الهي را که حکومت عدل جهاني است نظاره گر باشند.
منبع : بصیرت