حيا در نظر مرحوم آیت الله ميرزا جوادآقا ملکي
ميرزا جوادآقا ملکي تبريزي استاد اخلاق امام خميني(ره) و از اسوههاي تقوا و پرهيزکاري ميگويد: هر كس كه در ميدان هيبت پروردگار قدمي از روي حيا و شرمساري بردارد برايش از عبادت ۷۰ سال بهتر خواهد بود.
ايشان در کتاب ارزشمند اسرار الصلوه حقيقت نماز را به وجود ۶ معنا كامل ميداند: حضور قلب، تفهم و دريافت معاني، تعظيم ذات اقدس حق و بزرگداشت عبادت او، هيبت كه عبارت از خوف و ترس از تعظيم و اخلاص است، رجاء به فضل خداوند و ششمين آن حيا است و آن تأمل در هر چيزي است كه مخالف با توحيد ذات اقدس حق و معرفت اوست و منشأ آن خود را مقصر دانستن و گناهكار پنداشتن است.
از روايات اين چنين فهميده ميشود که با حيا به تعالي ميتوان رسيد و بيحيا به قعر چاه گمراهي. البته حيا را بسياري تنها مرتبط با مسائل شهواني ميدانند حال آنکه اين موضوع دايرهاي بسيار وسيعتر از اينها دارد به گونهاي که تقريباً در همه مسائل ديني ورود و تاثير دارد.
ميرزا جوادآقا ملکي در کتاب خود حيا را بر پنج نوع برميشمرد:
حيا گناه- حيا تقصير- حيا كرامت- حيا محبت- حيا هيبت
و براي اهل هر يك مرتبهاي جداگانه است. ما در معاملاتمان با همنوعان خود اين مطلب را بالوجدان مشاهده ميکنيم كه اگر انساني در شخص ديگري سلطنت و قدرتي بهاندازه ذرهاي از قدرت خداوند سراغ داشته باشد او را بزرگ ميشمارد و از او ميترسد و اگر علاوه بر اين آن شخص بهاندازه ذرهاي از نعمتهايي كه خدا بر بندگان ارزاني داشته به آن شخص عطا كند، او خود و نفس و مال خود را فداي او ميكند و اگر علاوه بر اين دو، تقصيرات خود را هم نسبت به آن شخص در نظر آورد و بخشش او را مجسم كند، از حيا و شرمساري خواهد مرد! پس چرا هنگام معصيت و کوتاهي از وظايف بندگي، از محضر خداوند حيا نميکنيم؟
ميرزا سه علت ذکر ميکند اولاً ضعف ايمان به غيب نسبت به شهود و عيان است؛ زيرا قدرتمندان جهان و بخشندگان اين دنيا مشاهده ميشوند و سلطنت و نعمت آنها مشهود است. اما ذات اقدس حق، براي آنها غيب و ناپيداست و اعتقاد به غيب به نسبت مشاهده عيان ضعيف است.
ثانياً اينكه چون جلالت امر در عظمت خدا و نعمتهاي او به حدي است كه براي احدي اداء حق آن، بلكه جزئي از اجزاء آن حقوق ممكن نيست و مردمان به قصور و ناتواني خود آگاه هستند به يكباره آن را مهمل ميگذارند.
ثالثاً چنين ميپندارند كه منافع خدمت سلاطين دنيا، نقد، و نفع عبادت پروردگار نسيه بوده و در سراي ديگري كه وجود آن بر خلاف حس بوده تنها با ادله عقلي بدان معتقدند به آنها ميرسد، و اين وجوه كه منشأ همه آنها غرور و جهل است سبب مسامحه عامه مردم و كوتاهي آنها در اطاعت و بندگي پروردگار شده است.
در اين زمينه از امام صادق عليهالسلام حديثي رسيده كه خلاصهاش چنين است كه اگر مردم از حياي عرضه بر خداوند در آن روز خبر ميداشتند، در آباديها مسكن نميگزيدند و به كوهها پناه ميبردند و از خوردن و آشاميدن مگر بهقدر ضرورت لب فرو ميبستند.
و چقدر شرمآور است براي انسان که خداوند خطاب به پيامبرش بگويداي عيسي چقدر منتظر بمانم و در جستجوي بندگانم باشم و (حال آنکه) آنها برنميگردند.
انتهای خبر/ع1
منبع:یالثارات الحسین