اخبار ویژه
دهن کجی به کارشناسان این باردرباره راستی آزمایی لغو تحریم ها
سادهسازی موضوع راستیآزمایی تعهدات آمریکا برای بازگشت به برجام توسط آقای روحانی، اقدامی زیانبار برای منافع ملی است.
آقای روحانی اخیراً برای چندین بار گفت که اگر آمریکا به تعهداتش برگردد، ما هم بلافاصله به تعهدات خودبر میگردیم. روزنامه فرهیختگان ضمن نقد این سخنان نوشت:دنیایی که روحانی در آن زندگی میکند، دنیای زیبایی است. در آنجا، صبح جمعه که از خواب بیدار میشوی، دیرتر از همه میفهمی دولتت، بنزین لیتری هزار تومان را به 3 هزار تومان رسانده است.در دنیای روحانی، به راحتی در 100 روز اول میتوانی با یک توافق همه تحریمها را «بالمره لغو» کنی و وقتی اصلیترین طرف توافق هستهای از آن خارج میشود، ابراز خوشحالی کنی که «یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است.» این دنیا به قدری زیباست که با افزایش 900 درصدی قیمت ارز و افزایش 600 درصدی قیمت مسکن و افزایش چند صد درصدی مایحتاج مردم، مدعی باشی که هم چرخ اقتصاد را چرخاندی و هم چرخ سانتریفیوژ را.
در همین دنیاست که میتوانی بدون نگاه کردن به سوابق مدیریت نزدیک به هشت سالهات، بگویی «همان طور که تحریم را در 100 روز اول شکستیم، بگذارید در 100 روز آخر یک بار دیگر هم میشکنیم».
آقای روحانی در سخنانش زمان لازم برای راستیآزمایی به سبک خودش و با معیار وزیر نفت و رئیس کل بانک مرکزی را مشخص نکرده، ولی کسانی که بازهای را اعلام کردهاند را متهم کرده که «بلد نیستند.» تعیین زمان برای راستیآزمایی پس از آن مورد توجه قرار گرفت که ایران، راستیآزمایی را پیش شرط بازگشت به برجام اعلام کرد. نخستین اظهار نظر در این باره را یک منبع نزدیک به تیم مذاکره کننده هستهای در وین اعلام کرد و کمترین زمان مورد نیاز برای راستیآزمایی لغو تحریمها، سه تا 6 ماه است و رفع تحریم به صورت موقت یا نیازمند به تمدید برداشته شدن موسوم به waiver مورد قبول ایران نیست». علاوه بر این عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه نیز گفته: «برای ما مهم است که وقتی این تحریمها برداشته میشود، آثار آن را در عمل ببینیم. اگر تحریم نفتی برداشته میشود، اینکه یک دستوری امضا شود کفایت نمیکند و باید نفت در عمل هم فروش برود و خریداران نفت ایران بدون هیچ مشکلی بتوانند نفت را بخرند. راستی آزمایی یعنی دیدن رفع تحریم در عمل و برای ما باید مسجل شود که این تحریم برداشته میشود.
اخیراً مرکز پژوهشهای مجلس نیز «شاخصهای راستیآزمایی رفع تحریمها در حوزه انرژی، صنعت و فناوری هوایی» را منتشر کرده که بررسی جزئیات این پژوهش نشان میدهد در حداقلیترین حالت، راستیآزمایی چند ماه زمان خواهد برد.
فرهیختگان در ادامه نمونههایی از «ما بلدیم»های آقای روحانی را ردیف کرده که گشایش اقتصادی ظرف 100 روز، «آمریکا قول داده به تعهداتش عمل کند» (سال 95، تمام تحریمها در روز اجرای توافق بالمره لغو خواهد شد و در صورت انتخاب مجدد آمادگی داریم بقیه تحریمها را برداریم (سال 96) از آن جمله است.
دور زدن نظر کارشناسان اقتصاد درباره زمانبر بودن راستیآزمایی لغو تحریمها، در حالی است که همین چند هفته قبل، دور زدن نظر کارشناسان بهداشتی درباره تشدید کردن و اعلام «از پیک کرونا عبور کردهایم»، موجب 5 برابر شدن تعداد قربانیان کرونا به نسبت قبل از عید نوروز شد.
------------------------------------------------------------------
چرامسئولین مورد سوال واقع نمی شوند این یک مطالبه عمومی است؟
تولید، مهمترین و محوریترین عنصر اقتصاد است که به هر میزان این عنصر کلیدی درون زا باشد، اقتصاد، کمتر متاثر از تکانههای خارجی قرار خواهد گرفت. امسال برای سومین سال متوالی، محور شعار سال، تولید قرار گرفته است.
حدود یک دهه از نامگذاری سالها بر مدار مسائل اقتصادی میگذرد و این مهم، نشان از آن دارد که هنوز جای کار بیشتری در این زمینه در پهنه وسیع کشور وجود دارد. سال 98 رونق تولید، سال 99 جهش تولید و سال 1400 با عنوان «تولید، پشتیبانیها، مانع زداییها» نامگذاری شده است.
اگر مسئولان اقتصادی کشور جدیتر به مسئله اقتصاد مقاومتی و اجزای آن(که مهمترینش تولید است) توجه میکردند، شرایط معیشتی مردم اوضاع به مراتب بهتری از وضع امروز داشت.سؤالی که شاید بتوان آن را کلیدیترین سؤال، پیرامون وضع اقتصادی موجود عنوان کرد این است که چراپس ازگذشت یک دهه تمرکز کشور بر مسائل اقتصادی، هنوز مشکلات پابرجاست و در برخی مواضع، حتی این مشکلات تشدید شده است.
پاسخ :به نظر میرسد مشکل اساسی، دروغ وگفتن و عمل نکردن است. مشکل دیگر عدم پیگرد قانونی برای کسانی است که دروغ گفته ویا به وعدههایشان عمل نکردهاند و یا وظایف قانونی خود را انجام ندادهاند».
------------------------------------------------------------
مذاکره دولت(قوه مجریه)ومجلس(قوه مقننه)ومنافع ملی
درنظام مردم سالاری چون همه کاره مردمند رئیس قوه مجریه را انتخاب می کنند جهت اجرای قوانین مملکت ونمایندگان جهت تصویب قانون،چون خواست نمیندگان برحذف کل تحریم هاست.وسیاست نظام هم همین است.لذا هرگونه تغییر درخواست نمایندگان (قانون) مخالفت مجری باقانون وخواست مردم است لذادرخصوص این موضوع نکاتی وجوددارد:
1- استراتژی آمریکا و اروپا در مواجهه با ایران، بدون هیچ تردیدی «مذاکره» است. متأسفانه دو روز پیش، آقای حسن روحانی در تریبون عمومی اعلام کرد که از تن دادن به آن واهمه ندارد و بعضی از چهرهها و رسانههای وابسته به دولت اعلام کردند راهی جز مذاکره فراروی ایران نیست ونباید آن راترک کند. تیم مذاکراتی بایدن و شخص بلینکن وزیر خارجه هم به صورت مستقیم و رسمی و هم از طریق پیامهایی که در یک ماه گذشته، باواسطه به ایران دادهاند، اعلام کردهاند مابهازای لغو بعضی از محدودیتها، پذیرش «مذاکره» از سوی جمهوری اسلامی است. جالب این است که بایدن علیرغم آنکه اذعان میکند هزینه ایران در پذیرش مذاکره «بسیار زیاد» و «استراتژیک»است اما مابهازایی که پیشنهاد میدهد «بسیاراندک» و«تاکتیکی» است. تیم بایدن حفظ ساختارهای تحریمی برای وادار کردن ایران به مذاکره و دادن امتیازات بزرگ حین مذاکره را لازم میداند. به همین دلیل میتوان بدون هیچ تردیدی گفت ایران حتی اگر مذاکره دوباره با آمریکا را بپذیرد و امتیازات بزرگی در بحثهای فیمابین - هستهای، موشکی، منطقهای و ساختار حقوقی نظام - بدهد، تحریمها حتی کم هم نمیشوند چه رسد به اینکه لغو شوند.
کاملاًواضح است که آمریکامذاکره رابرای رفع اختلافات خود با ایران نمیخواهد که اگر این هم بود نتیجه آن تضعیف شدیدجمهوری اسلامی می باشد.آمریکامذاکره راازیکسوبرای بازگرداندن اقتدارفروپاشیده خوددر دنیاوبخصوص درمنطقه وازسوی دیگربرای فروپاشی قدرت سرسختترین دشمن خود میخواهدکمااینکه مذاکرهای که منتهی به انعقادبرجام شد،آمریکارادراعمال تهدیدات ضدایرانی خودتوانمندترکردکه فقط یک فقره ازآن بشهادت رساندن نامآورترین سردارمؤثرایرانی،سپهبد شهید قاسم سلیمانی است ودرنقطه مقابل آن،عملیاتی کردن کامل توافق برجام ازسوی ایران حتی منجربه رفع تهدیدازتأسیسات مجازهستهای ایران - که صحت آن در 5 سال گذشته 15 بارموردتأییدآژانس بینالمللی انرژی اتمی واقع گردید - نشد!این چگونه توافقی است که دست آمریکایی راکه به هیچ بخشی ازتعهداتش عمل نکرده،بازمیگذارودست جمهوری اسلامی که به صورت افراطی به تعهداتش عمل کرده است رامیبنددو این همه خسارت به اومیزند! پس ماهیت مذاکرهای که آمریکاواروپادنبال میکنند معلوم است اماچرااین موضوع بدیهی رارئیسجمهورووزارت خارجه مادرنمییابند و ایران راناگزیربه تن دادن به آن میکنند وبعضی هم آنراتأمینکننده منافع ملی ایران معرفی مینمایند؟
2-دراین میان رهبر معظم انقلاب دو روز پیش - چهارشنبه - فرمودند فرسایشی شدن مذاکره با اروپاییها -که این روزها در وین جریان دارد- را قبول ندارند و اضافه کردند که «خب حال تشخیص مسئولان این است که مذاکره کنیم و سیاست اعلامشده کشور را اعمال کنیم. ما در این زمینه بحثی نداریم منتها باید مراقبت شود که مذاکره فرسایشی نشود و کش پیدا نکند چرا که این مسئله برای کشور ضرر دارد.» بعضی ممکن است گمان و یا ادعا کنند رهبری با مذاکرات تیم ایرانی در وین موافق است در صورتی که بیان رهبری ناظر بر بدبینی ایشان نسبت به این مذاکرات است کما اینکه در سال 1398 پس از آنکه رئیسجمهور محترم اعلام کردعلیرغم خارج شدن آمریکا،برجام راباکمک کشورهای اروپایی اجرایی کرده و تحریمها رابرمیدارد،رهبری صراحتاً بدبینی خودرابیان کردندوالبته مانع مذاکرات دولت با طرفهای اروپایی نشدند.دست آخردوسال پس ازمذاکرات بیحاصل وزارت خارجه باطرفهای اروپایی، محق بودن رهبرمعظم انقلاب درابرازبدبینی وخطابودن دیدگاه رئیسجمهوردرابرازخوش بینی مشخص شدودادخوداینهاراهم درآورد.الان هم آنچه رهبری برآن تأکید دارند اجرای مصوبه مجلس و عدم توجه به وعدههای پوچی است که طرفهای اروپایی مطرح مینمایند.
3- درست درکشاکش بحث مذاکرات وین،جمهوری اسلامی بادوماجرا که توسط صهیونیستها طراحی و به اجرا درآمدند، مواجه گردید؛ یکی حمله موشکی به یک کشتی ایرانی در دریای سرخ و دیگری انفجار در تالار سانتریفیوژهای نطنز بود. اگر کسی تصور کند صهیونیستها بدون همکاری آمریکا،انگلیس، فرانسه و آلمان به این اقدمات دست زدهاند، حتماًبایددرفهم سیاسی اوشک کرد. اروپاییها حتی این اقدامات را محکوم هم نکردند و طرف آمریکایی گفت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در سفر روز یکشنبه خود به واشنگتن، مقامات آمریکایی رادرجریان اقدامی که اسرائیل فردای آن روزعلیه ایران به اجرا گذاشت، قرار داده است. این دواقدام خودپوچ بودن مذاکره باطرف اروپایی وآمریکایی و پرخطا بودن خط مشی دولت آقای روحانی در پیگیری مذاکره را به اثبات رساند. در واقع آفتاب آمد دلیل آفتاب. کما اینکه همزمان بامذاکرات وین، اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی علیه ایران به اجرا گذاشت که متأسفانه باید گفت اگراین مذاکرات واستقبال تعجبآوردولت ایران ازآن نبود، به احتمال خیلی زیادهیچکدام ازاین سه اتفاق علیه ایران به وقوع نمیپیوست. کما اینکه درست در روز انفجار نطنز،یک مقام آمریکایی دریادداشتی باصراحت نوشت: «ایران امروز در ضعیفترین وضع خود است وایستادن نشان توانمندی او نیست». چرا این تحلیل به محافل آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی راه مییابد؟ آیاغیرازاینست که دولت آقای روحانی و تیم کنونی وزارت خارجه جمهوری اسلامی با رفتار غلط، «ایران قدرتمند» را موجودی محتاج مذاکره نشان دادهاند؟ اشتباه نشوداین قلم نمیخواهدمسئولیت این اتفاقات رامتوجه روحانی و ظریف و عراقچی کند. مادشمن خودرامیشناسیم وتردیدی درخباثتآمیزبودن تحلیلهای آنان نداریم وخودرابرای زدن ضربههای اساسی به آنهاهم آماده کردهایم کمااینکه هفتهای نیست که به آنان ضربه نزنیم.
متأسفانه رئیسجمهوردرواکنش به اقدام تروریستی مشترک رژیم اسرائیل، سه دولت اروپایی و آمریکاعلیه تأسیسات نطنزبه گونهای سخن گفت که خیال آنان راازواکنش ایران آسوده کرد. ایشان گفت پاسخ ایران، نصب سانتریفیوژهای نسل ششم به جای نسل اول در نطنز و حرکت به سمت غنیسازی 60درصد است. این درحالی است که از یکسو این دو گام دقیقاً در قانون دو ماه پیش مجلس شورای اسلامی آمده بود و این مربوط به اقدامات جبرانی ایران در برابر بدعهدی غرب دراجرای تعهدات برجامی خودبودوازقضازمان اجرای آن هم در همین روزها فرارسیدوسازمان انرژی اتمی ایران موظف بوداین دواقدام را از روز بیستم فروردین شروع کندوازسوی دیگرپاسخ اقدام عملی علیه تأسیسات اتمی ایران، انجام اقدام عملی علیه تأسیسات اتمی رژیم صهیونیستی است.نه اینکه ما استفاده از حقوق و صلاحیتهای داخلی را به عنوان واکنش ایران به اعمال دشمنی اسرائیل سند بزنیم. متأسفانه رئیسجمهور با طرح این مسئله که پاسخ ما نصب موتورهای نسل 6 و آغاز غنیسازی 60 درصد است، در واقع اعلام کرد اقدام متقابلی علیه اسرائیل درکار نخواهد بود! این پالس غلط میتواند منشأ اقدامات ضدامنیتی جدید دشمنان علیه تأسیسات حساس و افراد متخصص ایرانی باشد.
البته جمهوری اسلامی دستبسته نیست و پاسخ متناسب را دنبال میکند. نظر این قلم این است که براساس فرمول «چشم دربرابرچشم» و«تهدید متقابل وهمطراز»، درپاسخ به حادثه نطنز، ایران باید اقداماتی را علیه تأسیسات «دیمونا»ی اسرائیل به اجرا بگذارد چرا که واکنش در هیچ سطح دیگری همطرازو بازدارنده نخواهد بود. واکنش ایران باید اولاً داخل رژیم اسرائیل و ثانیاً تأسیسات هستهای آن را هدف قرار دهد
-----------------------------------------------------
مذاکره و منافع ملی!
چون هدف مذاکره حذف تحریم ها بوده است وباتوجه به انجام تعهدات کامل ایران وعدم انجام تعهدات غربی هالازم است غرب کل تحریم ها را برداردوبعداز راستی آزمایی تعهداتمان کامل کنیم لذا مذاکره با منافع ملی در تعارض است فقط مذاکره چند ساعت برای تعیین چگونگی زمان تحریم ها مناسب ودرصورت مدت دار شدن زمان تحریم زیان فوق العاده ملی به همراه دارد.
موضع ایران وغرب در پرونده هستهای وبرجام کاملاً مشخص است. بر این اساس «مذاکره» کمکی به ایران نمیکند. کما اینکه مذاکراتی که از سال 1382 میان ایران و غرب انجام شد، برای ما دستاوردی نداشت اما برای غرب موقعیتهای زیادی پدید آورد. جالب این است که افراد مذاکرهکننده ایران بارها اذعان کردهاند که غرب در برابر امتیازاتی که میگیرد، تعهدی نمیپذیرد و اگر هم بپذیرد به آن پایبند نیست.
حرف و موضع ملت روش و حق است به گونهای که حتی بعضی از دیپلماتهای غربی به آن اذعان میکنند. ایران مذاکرات و تعهداتش را نیز انجام داده است وطرفهای غربی تقریباًبه هیچکدام ازتعهداتشان عمل نکردهاند؛ بنابراین حضور دوباره ایران در میز مذاکره با آنان معنای درستی ندارد. وقتی طرف غربی به تعهداتش عمل نکرده و ایران را به مذاکره دوباره فرامیخواند و طرف ایرانی فراخوان غرب را قبول میکند،برای طرف غربی روشن است، که ایران آمادگی دارد، امتیازات تازهای بدهد.در حالی که ایران با عدم مذاکره و دنبال کردن اقدامات عملی استیفای حقوق ازدست رفته خود،میتواند طرف غربی را وادار به انجام تعهداتش کند واین به طور واقعی به احیاء برجام هم که مورد تأکید فراوان دولت روحانی است، (اگرواقعا فقط این باشد)منجر میشود.
غربیها به «مذاکره» و آراستن دوباره میز توافق احتیاج مبرم دارند چرا که از نظر آمریکا و اروپا اگر توافق هستهای، «نقطه آغاز» تن دادن ایران به سایر باجخواهیهای غرب نباشد، هیچ ارزشی ندارد.آنان درنهایت فعالیتهای محدودشده هستهای ایران راتجدیدپذیروقابل احیا میدانند کما اینکه درطول پنج سال گذشته هیچ اقدامی برای زنده نگه داشتن برجام نکردند. غرب معتقد است جمهوری اسلامی باید در حدی تضعیف شود که نتواند در هیچ معادلهای اثر تعیینکننده داشته باشد. درست به همین دلیل آمریکا رسماً و اروپاییها عملاً از برجام خارج شدند و حالا بازگشت به آن را منوط به پذیرش «مذاکره جامع» از سوی ایران کردهاند. حضورتیم ایرانی در مذاکرات جدید به این معنا است که مذاکره جامع را قبول دارد و برای مذاکره فقط بامشکل داخلی مواجه است وآن نگرش ملی ایرانیان مبنی برمضر بودن برجام است که اروپاوآمریکاباید بادرصدی عمل به برجام این دیدگاه ملی را تغییر دهند. این یک استراتژی صددرصدغلط وزیانبارودرواقع خسارت محض است که متأسفانه وزارت خارجه ما به آن سرگرم میباشد.
-------------------------------------------------------------
تحلیلگر صهیونیست وخرابکاری در نطنز
یک فعال رسانهای صهیونیستی تصریح کرد: خرابکاری تروریستی نطنز با همکاری کامل آمریکا انجام شده است.
ادی کوهن، پژوهشگر بنیاد مطالعات بگین - سادات در برنامه شبکه آی24 که به حادثه نطنز و حمله به یک کشتی رژیم صهیونیستی در سواحل امارات اختصاص داشت، گفت: هیچ تردیدی ندارم که هدف قرار دادن کشتی ایرانی و حادثه در تاسیسات نطنز، با هماهنگی کامل آمریکا صورت گرفته است. وی افزود: من این حرف را بر اساس اطلاعات بیان میکنم، در آینده شما خواهید گفت که ادی کوهن درست میگفت. این اطلاعات اختصاصی و جدید است که آمریکا از حادثه نطنز اطلاع داشت و این اقدام با هماهنگی آن صورت گرفت.
کوهن همچنین گفت:امضای توافقنامه چین با ایران، سیلی بزرگی به آمریکا بود، دولت بایدن به شدت ازدست ایران ناراحت وحتی خشمگین است وبه همین علت،این اقدام صورت گرفت.
---------------------------------------------------------------
هدف آمریکا از مذاکرات برجامی،انداختن ایران در تله است
حسین راغفر، کارشناس اقتصادی اصلاحطلب در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «امیدی به گشایش به رابطه آمریکا و یا امیدواری به رفع تحریمها توسط آنها ندارم چون تمام شواهدی که از موضعگیریهای آمریکا درباره تحریمها وجود دارد، حکایت از امر دیگری دارد و تصور میکنم خودِ همین گشایش رفع بعضی موانع پرداختها، عمدتاً تله دیگری برای ایران است تا عملاً مانع از رشد فعالیتهای هستهای در کشور شوند و همینطور گروههایی در جامعه را امیدوار کنند درحالیکه امیدهای بدون پشتوانه، آسیبهای روانی و اجتماعی زیادی برای جامعه دارد.»
راغفر در ادامه نوشت: «به نظر میرسد هزینه تحقق نیافتن آن وعدهها، میتواند برای انتظارات عمومی شکننده باشد. از اینرو کماکان به رفع تحریمها به شکلی که وجود دارد امیدواری ندارم و خودِ همین دادن امیدهای واهی علت دارد».
این کارشناس اقتصادی اصلاحطلب در ادامه نوشت: «از سوی دیگر علت اینکه آنها میخواهند ما را به گفتوگو بکشانند این است که متحدین غربی خود و حتی چین و روسیه را مجاب کنند به اینکه این ایران است که تمایلی به بازگشت به تعهدات برجامی ندارد فلذا این گفتوگوها بیش از آنکه منجر به رفع محدودیتها شود، بیشتر برای متعهد کردن ایران به تعهدات جدید است...بنابراین خیلی نمیشود نگاه به خارج و امیدواری به آنطرف داشت و در حقیقت باید بیشترین تلاش را در داخل انجام دهیم که بستگی به دولت آینده دارد که تا چه حد به رفع موانعی که توسط دولتها ساخته و ایجاد شده، پایبندی دارد».
----------------------------------------------------------------
ترفند آمریکا مغلوب تدبیر مقام ولایت
تیم دموکراتها قبل از انتخابات آمریکا، بارها و بارها گفتند خروج ترامپ از توافق برجام، اشتباه بزرگی بود؛ چرا که توافق، ایران را بشدت محدود کرده بود. بنابراین آنها باید پس از انتخابات، طبق منطق خودشان، بلافاصله به توافق بر میگشتند. اما این اتفاق نیفتاد. چرا؟!
آنها خیز برداشته بودند که بگویند به توافق برگشتند؛ اما بدون هیچ هزینهای! میخواستند بدون جبران خسارتهای گذشته ایران و برداشتن تحریمها که برعهدهشان است، به درون توافق بخزند و به امکانات فشار علیه ایران (مثل مکانیسم ماشه و بازگشت خودکار تحریمها) در داخل برجام دسترسی پیدا کنند. ضمنا میخواستند در کنار بازگشت یواشکی و دزدکی، تحریمهای ضد برجامی دوران ترامپ را هم گروگان نگه دارند و باج دو قبضه بخواهند. چه نقشه پیچیده و بینظیری!
اما رهبر حکیم ایران، دست چدنی آنها را از زیر دستکش مخملی خوانده بود که دستشان را رو کرد و گفت: «بحث میکنند که آمریکا برگردد به برجام یا برنگردد. ما هیچ اصرار و عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئله ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبه منطقی و عقلانی ماست، رفع تحریمهاست؛ تحریمها باید برداشته بشود. این حقّ غصب شده ملّت ایران است؛ چه آمریکا، چه اروپا - که آویزان و دنبالهروِ آمریکا است- وظیفه دارند این حقّ ملّت ایران را ادا کنند. اگر تحریمها برداشته شد، خب برگشت آمریکا به برجام معنایی خواهد داشت- البتّه مسئله خسارتها جزو مطالبات ماست و در مراحل بعدی دنبال خواهد شد- امّا اگر چنانچه تحریمها برداشته نشد، برگشت آمریکا، به نفع ما که نیست، به ضرر ما هم ممکن است باشد. تصمیم مجلس و دولت در باب لغو تعهّدات برجامی، کاملاًًتصمیم منطقی و ُقلایی است. وقتی طرفِ مقابل، تقریباً به هیچکدام از تعهّدات خودش عمل نمیکند، معنی ندارد که جمهوری اسلامی به همه تعهّدات خودش در برجام عمل کند؛ لذا از مدّتی پیش تدریجاً بعضی از تعهّدات را لغو کردند، اخیراً هم تعهّدات دیگری را کنار گذاشتند. و البتّه اگر چنانچه آنها به تعهداتشان برگردند، ما هم به تعهّداتمان برمیگردیم؛ بنده از اوّل هم همین را گفتم. از اوّلی که برجام مطرح شد، بنده گفتم که تعهّد در مقابل تعهّد؛ متناظر، کار آنها درمقابل کار ما؛ هر کاری که ما بناست بکنیم، باید طرف مقابل هم متناظر با آن کار را بکند؛ خب این اول کار انجام نگرفت، حالا بایستی انجام بگیرد».
ساختمان ترفند دولت آمریکا، با این استدلال محکم، هوا شد. آمریکا دیگر جای فرار ندارد. اگرصادق بود،بایدبه تعهدات زیرپاگذاشته،برمیگشت.اینجا،موقعیت گریزناپذیر راستیآزمایی بود و آمریکای موذی، گیر افتاد.