نوشتن زندگینامه داستانی رزمندگان دوران دفاع مقدس (شهدا، جانبازان و آزادگان)، در سالهای اخیر یکی از گونههای موفق و تاثیرگذار در ادبیات داستانی کشورمان است که همواره توسط نویسندگان نام آشنای این حوزه با جدیت پیگیری میشود.
یکی از فعالان این حوزه؛ اکبر صحرایی، داستاننویس جوان شیرازی است که از چهرههای آشنا در بخش ادبیات پایداری کشورمان محسوب میشود. اثر جدید این نویسنده در بخش زندگینامه داستانی، کتاب «تپه جاویدی و راز اشلو» است که بر اساس روایتهای گوناگون از زندگی شهید مرتضی جاویدی نوشته شده است.
این کتاب از لحاظ فرم و محتوا تا حدود زیادی با سایر آثار نویسنده تفاوت دارد. ویژگی اصلی تپه جاویدی و راز اشلو، استفاده از زاویههای مختلف برای روایت یک زندگی است. البته پیش از صحرایی، نویسندگان دیگری هم از این ترفند استفاده کردهاند، اما آنچه کتاب وی را از نمونههای مشابه متمایز میکند، تعداد راویان و روایتهای نقل شده از این افراد است که رقم قابل توجهی است؛ کتاب حاضر از زبان ۴۰ راوی به صورت اول شخص روایت میشود که این تعداد راوی در مجموع ۱۳۳ روایت از مقاطع مختلف زندگی شهید مرتضی جاویدی بیان میکنند. از جمله راویان کتاب میتوان به محسن رضایی، شهید صیاد شیرازی، همسر شهید مرتضی جاویدی و تعدادی از همرزمان آن شهید اشاره کرد.
روایتهای کتاب از تظاهرات اولیه مربوط به روزهای انقلاب اسلامی در روستای جلیان شهرستان فسا در استان فارس؛ زادگاه شهید جاویدی در سال ۱۳۵۷ آغاز و با شهادت او در عملیات کربلای پنج در سال ۱۳۶۵ به پایان میرسد.
مخاطب با مطالعه بخشهای مختلف کتاب، این نکته را در مییابد که عنوان «اشلو» در روی جلد کتاب از آنجا الهام گرفته شده که شهید جاویدی را عراقیها به نام اشلو میشناختند؛ شهید جاویدی شخصیتی بوده که در طول جنگ به اشلو ملقب بوده و دامنه شهرت، رشادتها و مبارزات او تا جایی بوده که در رادیوهای عراق بارها درباره او صحبت شده و حتی به دروغ اعلام میکردند که اشلو به وسیله سربازان عراقی کشته شده است. اشلو مخفف جمله «ان شی لونک» است که معنی آن حال و روزت چطور است میشود. نکته جالب درباره زندگی نامه این شهید این است که هرکسی که میخواسته وارد گردان او شود، باید خون نامه مینوشته است.
آنچه از دل روایتهای متعدد کتاب بر میآید این است که شهید مرتضی جاویدی یکی از غیورترین سرداران هشت سال دفاع مقدس به شمار میرود و تنها رزمندهای بوده که امام خمینی (ره) پیشانی او را بوسیده است. او در عملیات والفجر دو، تپهای را به نام «برد زرد» که سی کیلومتر در خاک عراق بود، فتح کرد. شهید مرتضی جاویدی و گردان تحت فرماندهی او (فجر) چیزی در حدود چهار روز و چهار شب در تپه برر زرد در محاصر دشمن قرار میگیرند، اما بالاخره با رشادتهای فراوان این تپه را فتح میکنند. در این عملیات ۴۰۰ رزمنده شرکت میکنند و تنها ۱۸ نفر باقی میمانند که از این ۱۸ نفر هم ۱۵ نفر جز راویان این کتاب هستند.
بخش زیادی از داستان کتاب را همسر شهید جاویدی روایت میکند که حدود ۱۵۰ صفحه از کتاب را به خود اختصاص میدهد. در واقع یک چهارم کار روایتی است که همسر وی از شهید دارد. عملیات کربلای ۴ و ۵ هم در این کتاب به تصویر کشیده شده و عمده کار هم روی ماجرای «تپه برد زرد» است. یکی از روایتهای دلنشین این کتاب که در آن به بوسه حضرت امام خمینی (ره) به پیشانی شهید مرتضی جاویدی اشاره شده، از زبان شهید صیاد شیرازی بیان شده که در بخشی از آن میخوانیم: «... امام خمینی خونسرد و آرام، به قدری ایستاد و صبر کرد تا بوسههای مرتضی جاویدی تمام شد. خواستیم تا مرتضی را کنار ببریم که یک دفعه متوجه شدیم که امام از مرتضی بسیجیتر است، چرا که خم شد و پیشانی مرتضی را بوسید! بوسهای که اولین بار در طول تمم عمرم دیدم. درست مثل بوسههای مرتضی بر تن امام...» (ص ۳۳۱)
هر یک از روایتهای کتاب عنوان جداگانهای دارند که در کنار عنوان به زمان دقیق آن روایت هم اشاره شده است. به عنوان مثال، روایت اول کتاب «درخت نارنج» نام دارد که زمان آن ۲۰ آذر ۱۳۵۶ است. همچنین آخرین روایت کتاب «پدر خاک» نام دارد که تاریخ ۹ بهمن ۱۳۶۵ در ابتدای آن آورده شده است. به این صورت سیر وقایع با توالی زمانی آن هماهنگی کامل دارد و مخاطب با دنبال کردن روایتهایی که پشت سر هم آورده شده است، در جریان خط افقی روایتهای داستان قرار میگیرد.
در مجموع، کتاب تپه جاویدی و راز اشلو یکی از آثار خواندنی در حوزه ادبیات پایداری است که سرگذشت یکی از افتخار آمیزترین سرداران شهید دوران دفاع مقدس؛ مرتضی جاویدی را از زوایههای مختلف و با نثر و زبان ساده و صمیمی برای مخاطب روایت میکند.
بخش پایانی کتاب ضمیمه عکسهای مرتبط با موضوع کتاب است که در آن ۲۱ قطعه عکس رنگی از مراحل مختلف زندگی شهید مرتضی جاویدی و گردان فجر ارائه شده است. کتاب تپه جاویدی و راز اشلو در ۵۲۰ صفحه توسط انتشارات ملک اعظم در مشهد چاپ و منتشر شده است.