به گزارش پایگاه اطلاع رسانی" بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت"حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالروز عروج ملکوتی رهبر کبیر انقلاب، در مراسم بزرگداشت امام(ره) که در حرم مطهر ایشان برگزار شد، سخنان بسیار مهمی را ایراد فرمودند.
مشروح مهمترین محورهای سخنان رهبر فرزانه انقلاب بهشرح ذیل است:
* خداوند متعال را سپاسگزاریم که یک نوبت دیگر به ما فرصت، مجال و عمر داد تا بتوانیم در یک چنین روزی از امام عزیزمان تجلیل کنیم و به آن بزرگوار عرض ارادت و اخلاص کنیم.
*اگرچه یاد امام در یاد ما زنده است ولی روز 14 خرداد مظهر دلبستگی امت به امام است.
* امسال این روزها مصادف است با سالروز شهادت جد بزرگوار امام یعنی امام موسیبن جعفر علیهما السّلام؛ امسال همچنین مصادف است با پنجاهمین سالگرد حادثه تعیین کننده 15 خرداد سال 1342.
*15 خرداد مقطع مهمی است و من مختصراً دراینباره سخنانی را عرض میکنم.
*15 خرداد مبدأ نهضت بزرگ روحانیت و مردم نیست، قبل از 15 خرداد در سال 1341 و آغاز سال 1342 قضایای مهمی اتفاق افتاد و در دوم فروردین 42 حادثه مدرسه فیضیه و ضرب و جرح طلاب علوم دینی و اهانت به مرحوم مرجع عالیقدر آیتالله گلپایگانی پیش آمد و قبل از آن تظاهرات مردم تهران در بازار و در آنجا هم اهانت به مرجع عالیقدر آیتالله سید احمد خوانساری پیش آمد. اینها نشان میدهند نهضت در سال 41 و آغاز سال 42 آنچنان به نشاطی رسیده بود که پلیس دستگاه جبار برخوردهای خشنی با مراجع و طلاب داشتند.
*15 خرداد 42 مقطع بسیار مهمی است علت هم این است که در این روز حادثهای که اتفاق افتاد، پیوند روحانیت و مردم را در این سطح خطرناک و حساس نشان داد.
*امام در مدرسه فیضیه یک سخنرانی تاریخی و تعیین کنندهای کردند و بعد که امام را دستگیر کردند در تهران و قم و برخی شهرهای دیگر، یک موج عظیم حرکت مردمی به راه افتاد و رژیم طاغوت با ارتش و دستگاههای امنیتی خود دست به سرکوب این حرکت مردمی زدند.
* این نشان داد که مردم ایران و آحاد ملت با مرجعیت چنین پیوند مستحکمی دارند. نکته اینجاست که همین پیوند ضامن پیشرفت و اوج نهضت میشود؛ هرجا یک حرکتی یک نهضتی به مردم متکی بود و مردم با آن همراه شدند، این نهضت قابل ادامه است اما اگر مردم با یک حرکت اعتراضی پیوند نخوردند، ناکام خواهد بود. بعد از قضایای مشروطه هم مبارزاتی از طرف نیروهای چپ و ملی آغاز شد ولی همه اینها سرنوشتشان شکست بود چون مردم با اینها نبودند وقتی مردم وارد عرصه میشوند، پشتوانه میشوند وپیروزی برای آن نهضت رقم میخورد.
* در مقابل کشتار بیرحمانهای که در تهران و برخی نقاط دیگر توسط رژیم پهلوی به وجود آمد هیچ نهادی از نهادهای دنیا، از این سازمان بهاصطلاح حقوق بشر زبان به اعتراض نگشودند. مردم و روحانیت در صحنه تنها ماندند. مارکسیستها و دولتهای چپ و گروههای چپ حتی حرکت مردم در 15 خرداد را محکوم کردند و گفتند فئودالیستی بود. ملیگراهایی که دم از مبارزه میزدند هم محکوم کردند و گفتند حرکت کور، بیهدف و افراطی بود.
* هرجایی که مردمان راحتطلب و عافیتطلب در وسط میدان مبارزه جایی برای خود باز نمیکنند و خطرپذیری نمیکنند، انسانهای مؤمن و مبارز را به تندی و افراطیگری متهم میکنند.
* امام بهپشتوانه این مردم تنها ماند در میدان، اما بهمعنای حقیقی کلمه یک رهبر آسمانی و معنوی قاطع و مصمم را در چهره خود به همه مردم و تاریخ نشان داد.
* سه باور در امام بزرگوار ما وجود داشت، که همین سه باور، به او قاطعیت میداد، شجاعت میداد و استقامت میداد. باوربه خدا، باور به مردم و باور به خود. این سه باور در وجود امام، در تصمیم امام، در همه حرکتهای امام خود را بهمعنای واقعی کلمه نشان داد. امام با دل خود با مردم حرف زد و مردم هم با جان خود به او لبیک گفتند و به وسط میدان آمدند، مردانه ایستادند و حرکتی که از هیچ نقطهای از دنیا نسبت به آن نگاه محبتآمیزی وجود نداشت و دست کمکی دراز نشد، این حرکت بهتدریج بهسمت پیروزی رفت و در نهایت به پیروزی رسید.
* این 3 باور را کمی باز میکنم. اینها مطالب مهمی است که اگر در دل ما جا باز کند مسیر حرکت ما را روشن خواهد کرد. در باور به خدا امام مصداق این آیه شریفه بود: اَلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ/ حسبنا الله و نعم الوکیل را امام ادا میکرد و از بن دندان به آن معتقد بود. به خدا اعتماد و به وعده الهی یقین داشت. برای خدا حرکت کرد و حرف زد و اقدام کرد و میدانست که ان تنصروالله ینصرکم وعده الهی است وحتمی و تخلف ناپذیر است.
* امام در باور به مردم، ملت ایران را بهمعنای حقیقی کلمه میشناخت. امام اعتقاد داشت که این ملت، ملتی است با ایمان عمیق، با هوش و شجاع، که اگر پیشوایان لایقی میان آنها پیدا شوند، این ملت میتواند مثل خورشید در میدانهای مختلف بدرخشد. امام این را قبول داشت/ اگر یک روز عنصر نالایقی مانند شاه سلطان حسین موجب شد ملت ایران در لاک خود فروروند، اما در روز دیگری مرد شجاعی مانند نادرقلی بدون آن القاب و عناوین وقتی میان مردم ظاهر میشود و با شجاعت پیشوایی مردم را بهعهده میگیرد، این ملت میتواند میدان حرکت افتخار آمیز خود را از دهلی تا دریای سیاه گسترش دهد. این را امام در تاریخ دیده بود، مظاهر آن را مشاهده کرده بود و به آن اعتقاد و ایمان داشت. ملت ایران را میشناخت و به ملت اعتماد داشت. ایمان عمیق مردم را که در زر اندود دنیاطلبان مخفی شده بود، شکوفا کرد، غیرت دینی مردم را برانگیخت و ملت ایران الگوی استقامت و بصیرت شد.
مردم در چشم امام بزرگوار عزیزترین و دشمنان مردم منفورترین بودند./ این است که شما ملاحظه میکنید که امام در مقابله با قدرتهای سلطهگر لحظهای از پا ننشست عمدتاً بهخاطر این بود که این قدرتها دشمن سعادت مردم بودند و امام دشمن مردم را دشمن میداشت.
* در باور به خود، اعتماد به نفس، امام به مردم ایران "ما میتوانیم" را تعلیم داد. اما قبل از آنی که "ما میتوانیم" را امام به مردم ایران تلقین کند و تعلیم بدهد، "ما میتوانیم" را در خود و وجود خود زنده کرد و اعتقاد خود را به توانایی شخصیتی خود بهمعنای حقیقی کلمه به مظهر بروز و ظهور رساند. در عاشورای 42 در عین غربت در میان طلاب و مردم قم در مدرسه فیضیه محمدرضا شاه را که با اتکای آمریکا و قدرتهای خارجی بهطور بیقید و شرط و بیمهار حکومت میکرد تهدید کرد: اگر این راه را ادامه بدهی من به مردم ایران خواهم گفت تو را از ایران بیرون کنند. این را کی میگوید؟ یک روحانی ساکن در قم، بدون سلاح، تجهیزات و پول. فقط با اتکای ایمان به خدا و اعتماد به نفس میتواند در این میدان بایستد. آن روز که امام از تبعید برگشت با صدای بلند گفت: من توی دهن دولت میزنم و دولت تعیین میکنم. این اعتماد به نفس به خود و تواناییهای خود و ایمان خود بود. همین باور به خود در عمل و گفتار امام به ملت ایران منتقل شد.
عزیزان من! صدسال به ما ملت ایران تلقین کرده بودند: شما نمیتوانید، نمیتوانید کشورتان را اداره کنید، نمیتوانید عزت بیابید، ساخت و ساز کنید، نمیتوانید در میدان علم حرکت کنید، نمیتوانید، نمیتوانید، باورمان شده بود.
یکی از ابزارهای مؤثر دشمنان برای تسلط بر ملتها همین تلقین "نمیتوانید" است که ملتها مأیوس شوند و بگویند: ما نمیتوانیم کاری کنیم. با این ترفند 100 سال ملت ایران در میدانهای سیاست، علم، اقتصاد و همه میدانهای زندگی عقب افتاد. امام مطلب را برگرداند. ابزار تسلط ابرقدرتها را از دست آنها گرفت و شجاعت را به مردم و تصمیم و اعتماد به نفس را به مردم برگرداند و ما ملت احساس کردیم میتوانیم. حرکت کردیم و اقدام کردیم. لذا ملت ایران در همه میدانها در این 30 و چند سال پیروز شده است.
باور به خدا و مردم و خود، محور همه تصمیمگیریها و سیاستها و اقدامات امام شد. در آغاز نهضت همین سه باور به امام قدرت داد. در دوران تبعید همینجور. وقتی آمد به ایران هم همین سه باور به امام این قدرت را داد که در آن شرایط وارد تهران شود. در حوادث بهمن 57 در فتنههای داخلی، در ایستادگی صریح در برابر نظم ظالمانه جهانی، در اعلام نه شرقی نه غربی، در جنگ تحمیلی و همه قضایای آن 10 سال پرحادثه زندگی امام، همین سه باور منشأ تصمیم اقدام و تصمیم و سیاستهای امام بود.
تا روزهای آخر زندگی، هیچکس در حرف و عمل امام بزرگوار ما نشانی از افسردگی و تردید و خستگی و وادادگی و تسلیمطلبی نکرد. بسیاری از ماها و انقلابیهای دنیا وقتی از دوران جوانی خارج شده به پیری میرسند دچار تردید و محافظهکاری میزنند و گاهی حرفهای اصلی خود را پس میگیرند. اما بیانیههای امام در سالهای آخر عمر، از سخنان سال 42 امام انقلابیتر و قویتر و تندتر بود. پیر میشد اما دل او جوان و روح او زنده بود. این همان استقامتی است که در قرآن میفرماید.
* این سه باور امام را زنده و جوان نگهداشت. فکر امام و راه امام و طریقه امام را ماندگار و ثابت کرد برای این ملت. آنوقت همین سه باور بهتدریج در مردم ما، جوانان و قشرهای گوناگون ما همگانی شد. امید و اعتماد به نفس و توکل به خدا پیدا شد و جای یأس و تاریکنمایی را گرفت. جای بدبینی را گرفت. مردم ایران روحیات خود را تغییر دادند. خدای متعال هم وضع آنها را تغییر داد.
* ملت ایران راه خود و حرکت و انگیزههای خود را اصلاح کرد، خدای متعال هم نصرت داد و پشتیبانی کرد. نتیجه آن شد که ایران وابسته تبدیل شد به ایران مستقل. جوانهای عزیز ما از وابستگی رژیم طاغوتی پهلوی که بدتر از رژیم مرتجع روسیاه قاجار بودند، از وابستگی اینها به انگلیس و آمریکا چیزهای زیادی است که باید بدانید. وابستگی اینها به حالت شرمآور رسیده بود. بعد از انقلاب یکی از دیپلماتهای برجسته آمریکا این را گفت و نوشت: "ما بودیم که به شاه میگفتیم به فلان چیز احتیاج دارید و به فلان چیز ندارید". آنها بودند که میگفتند: "نفت را این مقدار تولید کنید و بفروشید. به کی بفروشید و به کی نفروشید". اداره کشور با سیاست و نقشه آمریکا و پیش از آن با سیاست و نقشه انگلیس انجام میشد، کشور وابسته ایران تبدیل شد به ایران مستقل و سرافراز.
سران فاسد و خائن و پولپرست و غرق در شهوات و لذتهای مادی و حیوانی بر این کشور حکمرانی میکردند. این تبدیل شد به نمایندگان مردم. در این 30 و چند سال بر این کشور کسانی فرمانروایی کردند و قدرت را در دست گرفتند که نماینده مردم بودند. با همه ضعفها و با همه قوتها که در اشخاص مختلف وجود داشت، این خصوصیت همه بود که نماینده مردم بودند و کسانی بودند که کیسهای برای خود ندوخته بودند. البته یکی ضعیفتر و یکی قویتر است.
آن سیاستمداران خبیث وابسته طماع پست فرودست در برابر دشمنان و خشمگین در مقابل مردم تبدیل شدند به نمایندگان مردم.
کشور عقبمانده ما از لحاظ علمی تبدیل شد به کشور پیشرفته علمی. ما قبل از انقلاب هیچ افتخار علمی در کشور نداشتیم. امروز دیگران درباره ما میگویند، مراکز سنجش جهانی میگویند که رشد پیشرفت علمی ایران و شتاب علمی کشورمان، 11 برابر متوسط دنیاست، این چیز کمی است؟
مراکز سنجش علمی پیش بینی میکنند که تا چند سال دیگر، تا سال 2017 ایران در رتبه چهارم علمی دنیا قرار میگیرد. این چیز کوچکی است؟ آن کشورِ قبل از انقلاب تبدیل شد به این. کشوری که برای یک جاده، بزرگراه، سد، کارخانه، باید دست دراز میکردیم به بیگانگان و مهندسان خارجی که برای ما اینها را درست کنند، هزاران کارخانه و صدها سد و پل و بزرگراه را جوانان ملت بدون کمترین اعتنایی به بیگانگان ایجاد میکنند. امروز رشد علمی و فنی کشور و توانایی سازندگی در کشور به این نقطه در اوج رسیده. آیا شایسته است که اینها را نبینیم؟ در زمینه بهداشت و درمان برای جراحی اندکی پیچیده بیمار ما بایستی میرفت به بیمارستانهای اروپا سرگردان میشد، تازه اگر پول داشت، اگر نداشت میمرد. امروز در کشورمان پیچیدهترین جراحیهای بزرگ پیوند کبد و ریه و کارهای مهم دیگر انجام میگیرد، نهفقط در تهران بلکه در بسیاری از شهرهای دوردست. ملت ایران احتیاجی به بیگانگان ندارد در این زمینه و به استقلال رسیده در این زمینه بسیار مهم و حیاتی.
کشوری که بسیاری از نقاط این کشور فراموش شده بود. بنده در آن دوران پیش از انقلاب سفر زیاد میکردم به شهرستانهای مختلف و جاهای گوناگون. کمترین نگاهی به مناطق دوردست کشور نمیشد. امروز خدمات گوناگون در سرتاسر کشور گسترده است. در شهرهای دوردست و روستاها معنا ندارد که کسی بگوید فلان جا از نیروی برق یا زیرساختهای جاده و امثالهم محروم مانده. اینجور چیزی اگر آن روز نقطهای برخوردار بود در دوردست، مایه تعجب بود. امروز عکسش مایه تعجب است. آنروز در کشور در جمعیت 30-35 میلیونی قبل از انقلاب، 150 هزار دانشجو بود امروز جمعیت 2 برابر ولی تعداد دانشجو 20-30 برابر شده است. کثرت دانشگاه و دانشجو و اساتید را شاهدیم. در هر شهر دورافتادهای یکی دو تا و گاهی 10 دانشگاه هست. استانهایی در آن روز بود که تعداد دبیرستان به 10 نمیرسید امروز در همان استانها چند دانشگاه و گاهی چندین دانشگاه وجود دارد. این حرکت عظیم ملت ایران است بهبرکت انقلاب، با همت جوانان و مسئولان در طول این 30 و چند سال اتفاق افتاده است و اینها حوادث مهمی است. زیربناهای فراوان در این کشور ساخته شد بهبرکت انقلاب، هزاران کارخانه در این کشور احداث شد، کارخانههای مادر در این کشور به وجود آمد. محصولاتی که با منت باید ذره ذره از بیگانگان میخریدیم امروز بهوفور در کشور تولید میشود. اینها را باید دید... اینها همه بهبرکت همان 3 باوری است که امام در این ملت تزریق کرد و برانگیخت. باور به خدا، باور به مردم و باور به خود.
ما این حرف ها را نمیزنیم برای اینکه غرور کاذب به وجود بیاید، شاد بشویم که الحمد لله به پیروزی رسیدیم و تمام شد. نه، ما هنوز خیلی راه پیشِرو داریم. اگر خودمان را مقایسه کنیم با ایران دوران طاغوت این برجستگیها به چشم میآید اما اگر با ایران اسلامی مطلوب مقایسه کنیم و کشوری که ایران برای ما خواسته و جامعهای که در آن عزت دنیا و رفاه دنیا و ایمان و اخلاق و معنویت بهحد وفور هست، راه طولانی در پیش داریم. من این عرایض را میکنم برای اینکه جوانان عزیز و ملت شجاع ما بدانند که ادامه این راه را با همین سه باور میتوانند در پیش بگیرند و پیش بروند.
بدانید راه طولانی است اما شما توانا هستید و قدرت و امکان دارید و میتوانید این راه طولانی را تا رسیدن به قلهها، با توانایی کامل، با سرعت و شتاب لازم ادامه بدهید. این حرفها برای این است که اگر دشمنان میخواهند در دل ما یأس بهوجود آورند، بدانید که دشمنی میکنند. همهچیز برای ما نمایشگر امید است. نقشه راه هم در مقابل ماست. نقشه راه ما چیست؟ نقشه راه ما همان اصول امام بزرگوار ماست. آن اصولی که با تکیه بر آن توانست آن ملت عقبافتاده سرافکنده را به ملت پیشرو و سرافراز تبدیل کرد. در ادامه همین اصول به درد ما میخورد.
اصول امام اصول روشنی است و خوشبختانه بیانات و نوشتهجات امام هست. خلاصه آن در وصیتنامه جاودان امام منعکس است. ما مفید نمیدانیم که به اسم امام توسل کنیم اما اصول را فراموش کنیم. اسم و یاد امام بهتنهایی کافی نیست. امام با اصول و مبانیاش و نقشه راهش برای ملت ایران یک موجود جاودانه است. نقشه راه در اختیار امام است و آن را به ما عرضه کرده است.
در سیاست داخلی اصول امام عبارت است از تکیه به رأی مردم، تأمین اتحاد ملت، مردمی بودن و غیراشرافی بودن حکمرانان و زمامداران، دلبسته بودن مسئولان به مصالح ملت، کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور.
در سیاست خارجی اصول امام عبارتند از ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهطلب، برادری با ملتهای مسلمان، ارتباط برابر با همه کشورها بهجز کشورهایی که تیغ را بر روی ملت ایران کشیدند و دشمنی میکنند، مبارزه با صهیونیسم، مبارزه برای آزادی کشور فلسطین، کمک به مظلومین عالم و ایستادگی در برابر ظالمان.
وصیت امام در برابر چشم ماست و نوشته و بیانات امام در کتابهایشان موجود است.
در عرصه فرهنگ اصول امام: نفی فرهنگ اباحهگری غربی، نفی جمود و تحجر و نفی ریاکاری در تمسک به دین، دفاع قاطع از اخلاق و احکام اسلام، مبارزه با ترویج فحشا و فساد در جامعه.
در اقتصاد: تکیه به اقتصاد ملی، عدالت اقتصادی در تولید و توزیع، دفاع از طبقات محروم، مقابله با فرهنگ سرمایهداری و احترام به مالکیت، فرهنگ ظالمانه سرمایهداری را رد میکند اما احترام به سرمایه و مالکیت و کار را مورد تأکید قرار میدهد.
هضم نشدن در اقتصاد جهانی و استقلال در اقتصاد ملی جزو اصول امام در اقتصاد است.
اینها در فرمایشات امام واضح است. امام توقعش از مسئولان این بود که با اقتدار و مدیریت عاقلانه و مدبرانه این اصول را پیش ببرند. ملت ایران با همتش و با جوانانش با این نقشه راه، با ایمانی که در دل ملت ایران راسخ است، با یاد امامش، میتواند فاصله کنونی را با آن وضع مطلوب پر کند. ملت ایران میتواند پیش برود. ملت ایران میتواند با این تواناییها و استعدادهایی که دارد و با این انسانهای برجستهای که بحمدالله در کشور وجود دارند، میتواند راه طی شده ای را که تجربه سی و چند ساله انقلاب است با قدرت و همت جاذم تر و بیشتر ادامه دهد و انشاءالله به صورت الگوی حقیقی و واقعی برای ملت های مسلمان در بیاید.
* ************** انتخابات
* انتخابات مسئله حساس و زنده این روزهای ماست. ملت عزیز ایران، انتخابات مظهر هر سه باوری است که در امام وجود داشت و باید در ما وجود داشته باشد. مظهر خداباوری است چون تکلیف است. وظیفه ماست که در سرنوشت کشور دخالت کنیم. مظهر مردم باوری است چون انتخابات مظهر اراده آحاد مردم است. مردم هستند که مسئولان کشور را انتخاب میکنند. و مظهر خودباوری است چون هر کسی که رای در صندوق بیاندازد احساس میکند که به سهم خود در سرنوشت کشور دخالت کرده است. به سهم خود تعیین کرده است این خیلی چیز مهمی است. هم مظهر خداباوری است هم مظهر مردم باوری و هم خودباوری.
اصل مطلب، در مساله انتخابات، ایجاد حماسه سیاسی است. حضور حماسی مردم در پای صندوق هاست. حماسه یعنی آنکار افتخار آفرینی که با شور و هیجان انجام می شود. این معنای حماسه است.
هر رایی که شما به یکی از این نامزدهای محترم بدهید، رای به جمهوری اسلامی دادید. رای به هر نامزدی رای به جمهوری اسلامی و رای اعتماد به نظام و سازوکار انتخابات است. این که شما وارد عرصه انتخابات می شوید در واقع دارید، چه کسی که نامزد است و چه آنکه مثل من و شما انتخاب میکند، نفس عملش اعتماد به جمهوری اسلامی و سازوکار انتخابات است. در درجه دوم هم رای کسی است که هر کسی تشخیص داده برای آینده کشور مفیدتر از دیگران است.
دشمنان در خارج در فکر این هستند بیچاره ها که از انتخابات تهدیدی علیه نظام درست کنند در حالی که انتخابات فرصت نظام اسلامی است. آنها امید دارند یا انتخابات سرد باشد که بگویند مردم به نظام علاقه ندارند یا دنبال انتخابات فتنه به وجود بیاورند کما اینکه در سال 88 بعد از آن انتخابات پرشور درست کردند اما آنها اشتباه میکنند. مردم ما را نشناختند. دشمنان این ملت روز 9 دی را فراموش کردند. آنکسانی که فکر میکنند در این کشور اکثریتی خاموش و مخالف نظام اسلامی هستند یادشان است 34 است که هر سال در 22 بهمن در همه شهرهای کشور جمعیتی عظیم برای دفاع از انقلاب اسلامی بیرون می آیند و مرگ بر آمریکا می گویند.
برای اینکه فضای انتخابات را سرد کنند، هیهات های فکریشان پشت سر رسانه ها و سخنگویان سیاسی می نشینند و هی مرتب حرف درست می کنند. تحویل رسان ها میدهند یک روز میگویند انتخابات مهندسی شده است روز دیگر میگویند آزاد نیست روز دیگر میگویند مشروع نیست. نه مردم ما را می شناسند نه انتخابات ما را و نه نظام مارا. آنجا هم که میشناسند بی انصافی میکنند و ابایی هم ندارند. در کجای دنیا، هر کس سراغ دارد بگوید، در کجای دنیا به نامزدهای گوناگون از چهره های معروف تا گمنام اجازه داده می شود که به طور مساوی از رسانه های ملی و دولتی کشور استفاده کنند؟ در آمریکا هست؟ در کشورهای سرمایه داری هست؟ در کشورهای سرمایه داری اگر چنانچه عضو این دو حزب یا سه حزب بودند و پشتیبانی پولدارها و مافیاهای ثروت و قدرت را داشتند میتوانند تبلیغات کنند، نداشتند نمیتوانند. هر کس انتخابات آمریکا را دنبال کرده باشد، من دنبال کردم، این را تصدیق میکنند که افرادی که مورد حمایت صهیونیست ها یا سرمایه دار ی خونخوار بین المللی بودند هرکاری کردند نتوانستند وارد عرصه رقابت شود. نه رسانه ای داشتند و .نه ... برای هر ثانیه ای باید میلیاردها خرج کنند.
در کشور ما بدون هزینه یک ریال به طور مساوی با مردم حرف میزنند. کجا چنین چیزی هست؟
برای وارد شدن در عرصه انتخابات تنها چیزی که حاکم است قانون است. قانون معین کرده شرایط و صلاحیت ها را و کسانی که تشخیص صلاحیت ها را میدهند. آن دشمن بیرونی می نشیند برهمه واقعیت ها چشم بسته وحرفی میزند، زبان ها و حنجره های بی تقوا آن ها را تکرار میکنند. ملت ایران به توفیق الهی با حضور و ایستادگی و عزم راسخ خود به همه اینها پاسخ خواهد گفت و پاسخ ملت ایران پاسخ کوبنده و قاطع خواهد بود.
یک جمله هم خطاب به نامزدهای محترم عرض میکنیم. نامزدهای محترم در برنامه های عمومی، زبان به نقد و انتقاد باز میکنند و این حق آنهاست. میتوانند از هر چیزی که مورد انتقاد انهاست انتقاد کنند اما توجه کنند که انتقاد به معنی عزم و نیت برای پیمودن آینده پرتلاش و افتخار آمیز باید باشد نه به معنای سیاه نمایی و منفی بافی و بی انصافی.
من به هیچکس نظر ندارم. از همین ساعت رسانههای بیگانه با غیض و غرض ورزی خواهند گفت فلانی به زید یا عمر خواهد داشت ولی این خلاف واقع است. من حقایق را عرض و نصیحت میکنم به برادرانی که میخواهند نظر مردم را جلب کنند، انتقاد کنند اما سیاه نمایی نباشد و به معنای انکار کارهای بسیار برجسته ای که در این دولت و دولتهای قبلی با تلاش های شبانه روزی انجام گرفته است نباشد.
انتقاد این است که انسان کار مثبت را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. هیچکس امروز در کشور ما اگر سرکار بیاید نیازی ندارد از صفر شروع کند. هزاران کار برجسته انجام شده است. در سالهای طولانی و در مسئولیت دولت ها هزاران زیرساخت اساسی برای کشور به وجود آمده است و علم و صنعت پیشرفت کرده و برنامه های بسیار مهمی برنامه ریزی و انجام شده است اینها نباید از دست برود. نمی شود اینهمه کار را فقط به بهانه مشکلات اقتصادی و تورم امروز انکار کنیم. بله مشکلات اقتصادی و تورم است انشاءالله کسی که می آید حلال مشکلات باشد و گره ها را باز کند این آرزوی ملت ایران است. اما این بدان معنا نباشد که اگر راه حلی داریم همه آنچه امروز انجام گرفته و وجود دارد را انکار کنیم.
نامزدها وعده های نشدنی ندهند.. جوری حرف بزنید که اگر خرداد آینده نوار خودتان را برایتان پخش کردند شرمنده نشوید. جوری وعده دهید که اگر بعدا به رخ شما کشیدند مجبور نشوید تقصیر این و آن بیندازید که نشد و نگذاشتند!
رئیس جمهور در کشور ما امکانات فوق العاده زیادی در اختیار دارد. امکاناتش در قانون اساسی وسیع است. بودجه و همه ارکان اجرایی را برعهده دارد. توانایی استفاده از همه افراد صاحب نظر در سراسر کشور را دارد و دستش در همه مسائل گوناگون باز است. تنها محدودیت برای رئیس جمهور در کشورمان محدودیت قانون است که اینهم محدودکننده نیست، هدایت کننده است که راه را نشان میدهد.
آن کسانی که امروز با مردم حرف می زنند آنچه که توانایی آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند با مردم در میان بگذارند و قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد. اگر در برنامه ای در هر موردی از مسائل دارند برای مردم ارائه کنند و قول بدهند که با پشت کار و ثبات قدم در این میدان به پیش میروند. قول بدهند از همه ظرفیت های قانون اساسی برای اجرای وظیفه بزرگ خود عمل میکنند. قول بدهند در مسئله اقتصاد که میدان چالش تحمیلی ملت ایران از سوی بیگانگان است خواهند پرداخت. قول بدهند حاشیه سازی نمیکنند و دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت. قول بدهند به منافع بیگانگان بیش از منافع مردم خودشان اهمیت نخواهند داد.
بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را کم کنیم، عملا منافع آنها را به منافع ملت ترجیح میدهند این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشی از این است که شما هستید و امام زنده است و روز 14 خرداد روز رحلت امام مردم در سرتاسر کشور مردم به جوش و خروش می آیند. عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملی علاج و جبران کرد. اگر ملت مقتدر و توانا باشد و نیاز خود را کم کرده و مشکلاتش را برطرف کند و مساله اقتصاد که امروز مساله اصلی است را رو به راه کند دشمن بیدفاع خواهد ماند. آنچه مهم است عزم و اراده و باور به خدا و مردم و خود است.
10 روز دیگر، عرصه یک امتحان بزرگی است و امیدواریم حماسه ای پربرکت و دارای نتایج درخشانی برای این ملت از سوی پروردگار رقم بخورد.
والسلام علیکم و رحمتالله وبرکاته
انتهای پیام/
دیدگاه ها